گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۸: خط ۷۸:
<span id='link46'><span>
<span id='link46'><span>


==سه حجت قاطع بر ربوبيت خداوند متعال عليه مشركين ==
==سه حجت قاطع بر ربوبيت خداوند متعال عليه مشركان ==
اين آيات حجت هائى است قاطع بر ربوبيت خداى تعالى ، و رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه اين حجت ها را عليه مشركين اقامه نمايد. و اين حجت ها سه حجت است كه از نظر دقت و متانت داراى ترتيبند: حجت اول از راهى اقامه شده كه وثنى ها و بت پرستان آن را معتبر مى دانستند، چون بت پرستان با پرستش بتها ارباب بتها را مى پرستيدند، كه به عقيده آنان مدبر عالم كون بودند و هر يك از آن رب هاى گوناگون را به خاطر تدبير خاصى كه آن رب دارد مى پرستيدند تا رضايت او را جلب نموده ، از بركات مخصوصى كه آن رب داشت بهره مند شده ، از خشم و عقوبتش ايمن گردند، مثلا ساكنان لب درياها رب دريا را مى پرستيدند و ساكنان كوهستانها رب كوهها را و ساكنان بيابانها رب بيابانها را، و همچنين اهل هر رشته از علوم و صناعات و اهل جنگ و غارت و هر طائفه اى ديگر رب آنها را مى پرستيدند كه تدبير آن رب با هدفى كه آنان از عبادت داشتند تناسب داشت ، تا آن رب از پرستنده خود راضى شود و با رضايت خود بركاتش را بر او ارزانى داشته خشم و غضبش را از او باز دارد.
اين آيات حجت هائى است قاطع بر ربوبيت خداى تعالى، و رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه اين حجت ها را عليه مشركين اقامه نمايد. و اين حجت ها سه حجت است كه از نظر دقت و متانت داراى ترتيب اند:
و حجتى كه عليه اين عقيده خرافى اقامه شده اين است كه تدبير عالم انسانى و ساير موجودات همه و همه به دست خداى سبحان است ، نه به دست غير او، و مشركين اعتراف دارند كه خالق كل عالم خدا است و بس ، پس ، بايد بپذيرند كه همو مدبر كل عالم است ، (و او است كه هر چيزى را در جاى خود آفريده پس واجب است تنها او را يگانه در ربوبيت دانسته غير او را نپرستند).
 
حجت اول از راهى اقامه شده كه وثنى ها و بت پرستان آن را معتبر مى دانستند، چون بت پرستان با پرستش بتها ارباب بتها را مى پرستيدند، كه به عقيده آنان مدبر عالم كون بودند و هر يك از آن رب هاى گوناگون را به خاطر تدبير خاصى كه آن رب دارد مى پرستيدند تا رضايت او را جلب نموده ، از بركات مخصوصى كه آن رب داشت بهره مند شده ، از خشم و عقوبتش ايمن گردند، مثلا ساكنان لب درياها رب دريا را مى پرستيدند و ساكنان كوهستان ها رب كوهها را و ساكنان بيابانها رب بيابان ها را، و همچنين اهل هر رشته از علوم و صناعات و اهل جنگ و غارت و هر طائفه اى ديگر رب آنها را مى پرستيدند كه تدبير آن رب با هدفى كه آنان از عبادت داشتند تناسب داشت ، تا آن رب از پرستنده خود راضى شود و با رضايت خود بركاتش را بر او ارزانى داشته خشم و غضبش را از او باز دارد.
 
و حجتى كه عليه اين عقيده خرافى اقامه شده اين است كه تدبير عالم انسانى و ساير موجودات همه و همه به دست خداى سبحان است ، نه به دست غير او، و مشركين اعتراف دارند كه خالق كل عالم خدا است و بس ، پس ، بايد بپذيرند كه همو مدبر كل عالم است، (و او است كه هر چيزى را در جاى خود آفريده پس واجب است تنها او را يگانه در ربوبيت دانسته غير او را نپرستند).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۷۱ </center>
و حجت دوم از راهى اقامه شده كه عامه مؤ منين آن را معتبر مى دانند. مومنين در بسيارى موارد توجهى به لذائذ مادى زخارف اين نشاه ندارند، و بيشتر اعتنايشان به زندگى اخروى است كه سعادت و شقاوت آن ، جزاى اعمال ايشان است ، و وقتى بينه و دليل عقلى بر قطعى بودن معادى همانند آغاز خلقت قائم شود قهرا بر هر مؤ من واجب مى شود كه به غير خداى سبحان كسى را نپرستد، و به جز او به طمع پاداش و ترس ‍ از عقاب ، اربابى اتخاذ نكند.
و حجت دوم از راهى اقامه شده كه عامه مؤمنين آن را معتبر مى دانند. مومنين در بسيارى موارد توجهى به لذائذ مادى زخارف اين نشاه ندارند، و بيشتر اعتنايشان به زندگى اخروى است كه سعادت و شقاوت آن ، جزاى اعمال ايشان است ، و وقتى بينه و دليل عقلى بر قطعى بودن معادى همانند آغاز خلقت قائم شود قهرا بر هر مؤ من واجب مى شود كه به غير خداى سبحان كسى را نپرستد، و به جز او به طمع پاداش و ترس ‍ از عقاب، اربابى اتخاذ نكند.
و حجت سوم حجتى است كه قلوب خاصه از مؤ منين متمايل بدان است ، و آن اين است كه در نظر عقل تنها چيزى كه بايد پيروى شود حق است ، و از آنجا كه يگانه راهنماى به سوى حق خداى سبحان است نه آن ربهاى دروغينى كه مشركين به جاى خداى سبحان مى پرستند پس ، به حكم عقل تنها معبودى كه بايد پيروى شود خداى تعالى است ، نه آن اربابى كه مشركين آنها را خدا مى خوانند، و بزودى در تفسير آيات مورد بحث بيانى كه اين حجتهاى سه گانه را توضيح داده بيش از اين روشن سازد خواهد آمد - ان شاء اللّه تعالى .
 
و اگر اين نكته اى كه گفتيم در كار نبود، به حسب ظاهر جا داشت اول حجت دوم ، يعنى آيه «'''قل هل من شركائكم ...'''» ذكر گردد، بعد حجت سوم در مرحله دوم قرار گيرد و سپس حجت اول ، چون دومى متعرض توحيد و سومى متعرض نبوت و اولى متعرض معاد است .
و حجت سوم حجتى است كه قلوب خاصه از مؤمنين متمايل بدان است ، و آن اين است كه در نظر عقل تنها چيزى كه بايد پيروى شود حق است ، و از آنجا كه يگانه راهنماى به سوى حق خداى سبحان است نه آن ربهاى دروغينى كه مشركين به جاى خداى سبحان مى پرستند پس ، به حكم عقل تنها معبودى كه بايد پيروى شود خداى تعالى است ، نه آن اربابى كه مشركين آنها را خدا مى خوانند، و بزودى در تفسير آيات مورد بحث بيانى كه اين حجتهاى سه گانه را توضيح داده بيش از اين روشن سازد خواهد آمد - ان شاء اللّه تعالى .
و اگر اين نكته اى كه گفتيم در كار نبود، به حسب ظاهر جا داشت اول حجت دوم ، يعنى آيه «قل هل من شركائكم ...» ذكر گردد، بعد حجت سوم در مرحله دوم قرار گيرد و سپس حجت اول ، چون دومى متعرض توحيد و سومى متعرض نبوت و اولى متعرض معاد است.
 
و يا ابتدا حجت دومى ذكر شود و سپس بين اولى و سومى جمع گردد و بعد از آن قرار داده شود.
و يا ابتدا حجت دومى ذكر شود و سپس بين اولى و سومى جمع گردد و بعد از آن قرار داده شود.
قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السمَاءِ وَ الاَرْضِ أَمَّن يَمْلِك السمْعَ وَ الاَبْصرَ ...
قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السمَاءِ وَ الاَرْضِ أَمَّن يَمْلِك السمْعَ وَ الاَبْصرَ ...
<span id='link47'><span>
<span id='link47'><span>
==معناى رزاق بودن خداوند از آسمان و زمين ، و منظور از ملكيت گوشها و چشم ها در: «'''==
==معناى رزاق بودن خداوند از آسمان و زمين ، و منظور از ملكيت گوشها و چشم ها در: «'''==
امنيملك السمع و الابصار'''»
امنيملك السمع و الابصار'''»
۱۳٬۷۵۳

ویرایش