گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۷}}
__TOC__
__TOC__




بعضى ديگر گفته اند: معنايش اينست كه : از حال هيچ قريه اى از قرى سابقه ندارد كه نخست كفر ورزيده ، سپس ايمان آورده و ايمانش ‍ سودمند به حالش شده باشد، مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند ما عذاب را از آنان برداشته ، از زندگى برخوردارشان كرديم . اشكالى كه به اين وجه وارد است همان اشكالى است كه به وجه قبلى وارد بود.
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اينست كه : از حال هيچ قريه اى از قرى سابقه ندارد كه نخست كفر ورزيده ، سپس ايمان آورده و ايمانش ‍ سودمند به حالش شده باشد، مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند ما عذاب را از آنان برداشته ، از زندگى برخوردارشان كرديم . اشكالى كه به اين وجه وارد است همان اشكالى است كه به وجه قبلى وارد بود.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لاَمَنَ مَن فى الاَرْضِ كلُّهُمْ جَمِيعاً
وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لاَمَنَ مَن فى الاَرْضِ كلُّهُمْ جَمِيعاً
يعنى اگر پروردگارت مى خواست ، تمامى انسانهائى كه روى زمينند ايمان مى آوردند،
يعنى اگر پروردگارت مى خواست ، تمامى انسانهائى كه روى زمينند ايمان مى آوردند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۷ </center>
خط ۱۰: خط ۱۲:
<span id='link121'><span>
<span id='link121'><span>
==معناى اينكه هيچ كس جز به اذن خدا ايمان نمى آورد ==
==معناى اينكه هيچ كس جز به اذن خدا ايمان نمى آورد ==
وَ مَا كانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يجْعَلُ الرِّجْس عَلى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ
وَ مَا كانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يجْعَلُ الرِّجْس عَلى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ
بعد از آنكه در آيه سابق فرمود «'''امر ايمان آوردن مردم به دست خداى سبحان است ، اگر بخواهد همه اهل زمين ايمان بياورند ايمان خواهند آورد، و ليكن اين را نخواسته ، پس جاى اين نيست كه كسى در ايمان آوردن همه طمع ببندد'''»، اينك در اين آيه نكته اى در بيان اين معنا اضافه كرده كه حاصلش اينست : ملك - به كسر ميم - فقط و فقط از آن خدا است ، پس تنها او است كه اصالتا و بدون نياز به موافقت و اجازه كسى مى تواند در ملك عالم تصرف كند، و كس ديگرى در اين اصالت تصرف شريك او نيست . بله ، مگر اينكه او به بعضى از مخلوقاتش در بعضى از تصرفات اجازه بدهد.
بعد از آنكه در آيه سابق فرمود «'''امر ايمان آوردن مردم به دست خداى سبحان است ، اگر بخواهد همه اهل زمين ايمان بياورند ايمان خواهند آورد، و ليكن اين را نخواسته ، پس جاى اين نيست كه كسى در ايمان آوردن همه طمع ببندد'''»، اينك در اين آيه نكته اى در بيان اين معنا اضافه كرده كه حاصلش اينست : ملك - به كسر ميم - فقط و فقط از آن خدا است ، پس تنها او است كه اصالتا و بدون نياز به موافقت و اجازه كسى مى تواند در ملك عالم تصرف كند، و كس ديگرى در اين اصالت تصرف شريك او نيست . بله ، مگر اينكه او به بعضى از مخلوقاتش در بعضى از تصرفات اجازه بدهد.
و ايمان به خدا - البته ايمان اختيارى - و راه يافتن به سوى او مانند ساير موجودات عالم و ساير امور در تحققش محتاج به سببى است خاص به خودش ، و اين سبب هر چه باشد مؤ ثر واقع نمى شود و سببيتش كار آمد نمى گردد و مسبب خود را كه همان ايمان آدمى است پديد نمى آورد مگر به اذن خداى سبحان ، ليكن خداى سبحان اين اذن را در همه موارد نمى دهد، تنها در خصوص انسانى مى دهد كه پذيراى حق باشد. و اما انسانى كه معاند حق است و در برابر حق لجاجت مى كند خداى تعالى پليدى و ضلالت را نصيب او مى كند، (چون خود او با بدى اختيارش سبب پليدى و ضلالت را كه همان عناد و لجاجت است انتخاب كرده ) پس اميدى در ايمان آوردن او و سعادت يافتنش ‍ نيست .
و ايمان به خدا - البته ايمان اختيارى - و راه يافتن به سوى او مانند ساير موجودات عالم و ساير امور در تحققش محتاج به سببى است خاص به خودش ، و اين سبب هر چه باشد مؤ ثر واقع نمى شود و سببيتش كار آمد نمى گردد و مسبب خود را كه همان ايمان آدمى است پديد نمى آورد مگر به اذن خداى سبحان ، ليكن خداى سبحان اين اذن را در همه موارد نمى دهد، تنها در خصوص انسانى مى دهد كه پذيراى حق باشد. و اما انسانى كه معاند حق است و در برابر حق لجاجت مى كند خداى تعالى پليدى و ضلالت را نصيب او مى كند، (چون خود او با بدى اختيارش سبب پليدى و ضلالت را كه همان عناد و لجاجت است انتخاب كرده ) پس اميدى در ايمان آوردن او و سعادت يافتنش ‍ نيست .
خط ۲۲: خط ۲۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۹ </center>
با اينكه ايمان ندارند و ايمان نمى آورند، (يعنى با اينكه تصميم جدى دارند بر اينكه ايمان نياورند) و اين عزمشان به خاطر مهرى است كه بر دلهايشان زده شده . چه بسا مفسرينى كه گفته اند: حرف «'''ما'''» استفهامى نيست ، بلكه نافيه است ، (و آيه مى خواهد بفرمايد: آيات و انذارها در مردمى كه ايمان ندارند تاءثيرى نمى گذارد).
با اينكه ايمان ندارند و ايمان نمى آورند، (يعنى با اينكه تصميم جدى دارند بر اينكه ايمان نياورند) و اين عزمشان به خاطر مهرى است كه بر دلهايشان زده شده . چه بسا مفسرينى كه گفته اند: حرف «'''ما'''» استفهامى نيست ، بلكه نافيه است ، (و آيه مى خواهد بفرمايد: آيات و انذارها در مردمى كه ايمان ندارند تاءثيرى نمى گذارد).
فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا
فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا
اين جمله - به شهادت حرف «'''فاء'''» كه بر سر آن آمده - تفريع بر حرف «'''ما'''» در جمله سابق است كه مى فرمود: «'''و ما تغنى الايات و النذر عن قوم لا يؤ منون '''»، و معنايش اين است : حال كه معلوم شد آيات و انذارها هيچ اثرى در آنان ندارد و آنها ايمان نمى آورند پس ‍ روزگار و سرنوشتى را نبايد انتظار داشته باشند مگر مثل سرنوشت و روزگارى كه امثال آنان در قرون گذشته داشتند. آرى ، اينان خود را ذخيره كرده اند براى عذاب الهى ، عذابى كه بين تو و بين آنان جدائى افكنده آنان را هلاك مى كند. براى اينكه كلمه عذاب بر آنان حتمى گشته است .
اين جمله - به شهادت حرف «'''فاء'''» كه بر سر آن آمده - تفريع بر حرف «'''ما'''» در جمله سابق است كه مى فرمود: «'''و ما تغنى الايات و النذر عن قوم لا يؤ منون '''»، و معنايش اين است : حال كه معلوم شد آيات و انذارها هيچ اثرى در آنان ندارد و آنها ايمان نمى آورند پس ‍ روزگار و سرنوشتى را نبايد انتظار داشته باشند مگر مثل سرنوشت و روزگارى كه امثال آنان در قرون گذشته داشتند. آرى ، اينان خود را ذخيره كرده اند براى عذاب الهى ، عذابى كه بين تو و بين آنان جدائى افكنده آنان را هلاك مى كند. براى اينكه كلمه عذاب بر آنان حتمى گشته است .
و به همين جهت رسول گرامى خود را ماءمور كرد به اينكه اين حقيقت را به آنان ابلاغ كند: «'''قل فانتظروا - بگو منتظر باشيد'''»، يعنى منتظر روزگارى مانند روزگار كسانى كه قبل از شما بودند و يا به عبارتى منتظر روز عذابى باشيد كه بين من و شما جدائى مى افكند، پس در آن روز ايمان خواهيد آورد، اما ايمانى كه هيچ سودى به حالتان ندارد. «'''انى معكم من المنتظرين - من نيز با شما از منتظران هستم '''».
و به همين جهت رسول گرامى خود را ماءمور كرد به اينكه اين حقيقت را به آنان ابلاغ كند: «'''قل فانتظروا - بگو منتظر باشيد'''»، يعنى منتظر روزگارى مانند روزگار كسانى كه قبل از شما بودند و يا به عبارتى منتظر روز عذابى باشيد كه بين من و شما جدائى مى افكند، پس در آن روز ايمان خواهيد آورد، اما ايمانى كه هيچ سودى به حالتان ندارد. «'''انى معكم من المنتظرين - من نيز با شما از منتظران هستم '''».
البته در سابق گفتيم كه استفهام در اين آيه انكارى است .
البته در سابق گفتيم كه استفهام در اين آيه انكارى است .
ثُمَّ نُنَجِّى رُسلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا كَذَلِك حَقاًّ عَلَيْنَا نُنج الْمُؤْمِنِينَ
ثُمَّ نُنَجِّى رُسلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا كَذَلِك حَقاًّ عَلَيْنَا نُنج الْمُؤْمِنِينَ
اين جمله تتمه صدر آيه قبلى است كه مى فرمود: «'''فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم '''». و جمله «'''قل فانتظروا...'''» جمله اى است معترضه ، و نظم اصلى گفتار از نظر معنا به اين قرار است : (فهل ينتظرون ) آيا قوم تو، اى رسول اسلام انتظار مى كشند (الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ) سرنوشتى غير آنچه كه امتهاى كافر گذشته داشتند كه كلمه عذاب بر آنان حتمى گرديد، و در نتيجه آيت عذاب را به سويشان فرستاديم «'''ثم ننجى رسلنا و الذين آمنوا'''» آنگاه رسولان خود و آنهائى كه ايمان آورده بودند را نجات داديم ))؟
اين جمله تتمه صدر آيه قبلى است كه مى فرمود: «'''فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم '''». و جمله «'''قل فانتظروا...'''» جمله اى است معترضه ، و نظم اصلى گفتار از نظر معنا به اين قرار است : (فهل ينتظرون ) آيا قوم تو، اى رسول اسلام انتظار مى كشند (الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ) سرنوشتى غير آنچه كه امتهاى كافر گذشته داشتند كه كلمه عذاب بر آنان حتمى گرديد، و در نتيجه آيت عذاب را به سويشان فرستاديم «'''ثم ننجى رسلنا و الذين آمنوا'''» آنگاه رسولان خود و آنهائى كه ايمان آورده بودند را نجات داديم ))؟
حال بايد ديد چرا جمله فانتظروا انى معكم من المنتظرين )) در بين صدر و ذيل آيه فاصله شده است ؟ علتش اينست كه اين جمله آن ارتباطى را كه با جمله قبلش دارد با جمله بعدش ندارد،
حال بايد ديد چرا جمله فانتظروا انى معكم من المنتظرين )) در بين صدر و ذيل آيه فاصله شده است ؟ علتش اينست كه اين جمله آن ارتباطى را كه با جمله قبلش دارد با جمله بعدش ندارد،
خط ۵۶: خط ۵۸:
<span id='link126'><span>
<span id='link126'><span>
==آيات ۱۰۹ - ۱۰۴، سوره يونس ==
==آيات ۱۰۹ - ۱۰۴، سوره يونس ==
قُلْ يَأَيهَا النَّاس إِن كُنتُمْ فى شكٍ مِّن دِينى فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِى يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْت أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۱۰۴)
قُلْ يَأَيهَا النَّاس إِن كُنتُمْ فى شكٍ مِّن دِينى فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِى يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْت أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۱۰۴)
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَك لِلدِّينِ حَنِيفاً وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشرِكِينَ(۱۰۵)
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَك لِلدِّينِ حَنِيفاً وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشرِكِينَ(۱۰۵)
وَ لا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُك وَ لا يَضرُّك فَإِن فَعَلْت فَإِنَّك إِذاً مِّنَ الظلِمِينَ(۱۰۶)
وَ لا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُك وَ لا يَضرُّك فَإِن فَعَلْت فَإِنَّك إِذاً مِّنَ الظلِمِينَ(۱۰۶)
وَ إِن يَمْسسك اللَّهُ بِضرٍّ فَلا كاشِف لَهُ إِلا هُوَ وَ إِن يُرِدْك بخَيرٍ فَلا رَادَّ لِفَضلِهِ يُصِيب بِهِ مَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(۱۰۷)
وَ إِن يَمْسسك اللَّهُ بِضرٍّ فَلا كاشِف لَهُ إِلا هُوَ وَ إِن يُرِدْك بخَيرٍ فَلا رَادَّ لِفَضلِهِ يُصِيب بِهِ مَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(۱۰۷)
قُلْ يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَكمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكيلٍ(۱۰۸)
قُلْ يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَكمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكيلٍ(۱۰۸)
وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْك وَ اصبرْ حَتى يحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيرُ الحَْكِمِينَ(۱۰۹)
وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْك وَ اصبرْ حَتى يحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيرُ الحَْكِمِينَ(۱۰۹)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
بگو اى مردم اگر در دين من شك داريد، من كسانى را كه شما جز خدا مى پرستيد نمى پرستم و تنها خدايى را مى پرستم كه شما را مى ميراند و من ماءمور شده ام كه از مؤ منين باشم (۱۰۴)
بگو اى مردم اگر در دين من شك داريد، من كسانى را كه شما جز خدا مى پرستيد نمى پرستم و تنها خدايى را مى پرستم كه شما را مى ميراند و من ماءمور شده ام كه از مؤ منين باشم (۱۰۴)
خط ۷۲: خط ۷۴:
بيان آيات  
بيان آيات  
اين آيات ، آيات آخر سوره است كه در آن خلاصه بيانات سوره آمده و اشارهاى اجمالى به مساءله توحيد، معاد و نبوت نيز نموده است . خداوند در اين آيات رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه از قرآن پيروى كند و منتظر آن باشد كه خداى عزوجل بين او و امتش حكم كند.
اين آيات ، آيات آخر سوره است كه در آن خلاصه بيانات سوره آمده و اشارهاى اجمالى به مساءله توحيد، معاد و نبوت نيز نموده است . خداوند در اين آيات رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه از قرآن پيروى كند و منتظر آن باشد كه خداى عزوجل بين او و امتش حكم كند.
قُلْ يَأَيهَا النَّاس إِن كُنتُمْ فى شكٍ مِّن دِينى ...
قُلْ يَأَيهَا النَّاس إِن كُنتُمْ فى شكٍ مِّن دِينى ...
در سابق مكرر گفته شد كه دين عبارت است از سنتى كه بايد در زندگى پيروى شود، سنتى كه پيروى آن سعادت انسان را تاءمين كند. و در اين كلمه (دين ) معناى اطاعت نيز نهفته است همانطور كه خداوند مى فرمايد «'''و اخلصوا دينهم لله '''» و بسا كه به معناى جزاء استعمال مى شود.
در سابق مكرر گفته شد كه دين عبارت است از سنتى كه بايد در زندگى پيروى شود، سنتى كه پيروى آن سعادت انسان را تاءمين كند. و در اين كلمه (دين ) معناى اطاعت نيز نهفته است همانطور كه خداوند مى فرمايد «'''و اخلصوا دينهم لله '''» و بسا كه به معناى جزاء استعمال مى شود.
<span id='link127'><span>
<span id='link127'><span>
خط ۸۵: خط ۸۷:
علاوه بر اين ، انتخاب اين صفت از ميان صفات خداى تعالى اشاره اى هم به تهديد مشركين دارد، چون آيات قبلى وعده قطعى عذاب به آنان ميداد و وفات مشركين ميعاد عذابشان بود. مؤ يد اينكه اين نكته نيز منظور بوده اينست كه بعد از جمله «'''و لكن اعبد اللّه الذى يتوفاكم '''» فرمود: «'''امرت ان اكون من المؤ منين '''» و فهمانيد كه نجات مؤ منين جزء وعده اى است كه در دو آيه قبل داد و فرمود: «'''فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ... ننج المؤ منين '''».
علاوه بر اين ، انتخاب اين صفت از ميان صفات خداى تعالى اشاره اى هم به تهديد مشركين دارد، چون آيات قبلى وعده قطعى عذاب به آنان ميداد و وفات مشركين ميعاد عذابشان بود. مؤ يد اينكه اين نكته نيز منظور بوده اينست كه بعد از جمله «'''و لكن اعبد اللّه الذى يتوفاكم '''» فرمود: «'''امرت ان اكون من المؤ منين '''» و فهمانيد كه نجات مؤ منين جزء وعده اى است كه در دو آيه قبل داد و فرمود: «'''فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ... ننج المؤ منين '''».
و معناى آيه اين است : اگر درباره دين من شك داريد پس بدانيد و يقين كنيد كه من خدايان شما را نمى پرستم ، و ليكن تنها اللّه را، يعنى آن كسى را مى پرستم كه به تكذيبگران وعده عذاب و به مؤ منين وعده نجات داده و به من امر فرموده كه از مؤ منين باشم ، همانطور كه امر فرموده از عبادت آلهه اجتناب كنم .
و معناى آيه اين است : اگر درباره دين من شك داريد پس بدانيد و يقين كنيد كه من خدايان شما را نمى پرستم ، و ليكن تنها اللّه را، يعنى آن كسى را مى پرستم كه به تكذيبگران وعده عذاب و به مؤ منين وعده نجات داده و به من امر فرموده كه از مؤ منين باشم ، همانطور كه امر فرموده از عبادت آلهه اجتناب كنم .
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَك لِلدِّينِ حَنِيفاً
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَك لِلدِّينِ حَنِيفاً
اين جمله عطف است بر موضعى كه جمله «'''و امرت ان ...'''» در كلام داشت ، چون در معناى «'''كن من المؤ منين - از مؤ منين باش '''» است ، در نتيجه صيغه امر «'''اقم '''» عطف شده است به صيغه امر «'''كن '''». و اما اينكه اقامه وجه براى دين حنيف چه معنا دارد؟ در طول اين تفسير در چند نوبت معنايش را ذكر كرديم )).
اين جمله عطف است بر موضعى كه جمله «'''و امرت ان ...'''» در كلام داشت ، چون در معناى «'''كن من المؤ منين - از مؤ منين باش '''» است ، در نتيجه صيغه امر «'''اقم '''» عطف شده است به صيغه امر «'''كن '''». و اما اينكه اقامه وجه براى دين حنيف چه معنا دارد؟ در طول اين تفسير در چند نوبت معنايش را ذكر كرديم )).
وَ لا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُك وَ لا يَضرُّك
وَ لا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُك وَ لا يَضرُّك
اين آيه شريفه نهيى است بعد از نهيى ديگر از شرك ورزيدن ، و بيان مى كند كه شرك ورزيدن ، انسان را در زمره ستمگران داخل مى سازد، و وقتى آدمى در زمره ستمگران قرار گرفت ، آن تهديدهائى كه خداى تعالى در كلام خود به ستمگران كرده در حق آدمى محقق مى شود.
اين آيه شريفه نهيى است بعد از نهيى ديگر از شرك ورزيدن ، و بيان مى كند كه شرك ورزيدن ، انسان را در زمره ستمگران داخل مى سازد، و وقتى آدمى در زمره ستمگران قرار گرفت ، آن تهديدهائى كه خداى تعالى در كلام خود به ستمگران كرده در حق آدمى محقق مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹۷ </center>
خط ۹۴: خط ۹۶:
در اين آيه دو تعبير لطيف آمده : يكى اينكه وقتى سخن از دعاء دارد، تعبير «'''ما لا ينفعك و لا يضرك '''»- ما: چيزى كه - را آورده و چون سخن از عبادت دارد، «'''تعبير الذين تعبدون من دون اللّه '''» - الذين : كسانى كه - را مى آورد، و لطف اين دو تعبير از اين جهت است كه عبادت به حسب طبع اقتضاء دارد كه معبود داراى عقل و شعور باشد، و معلوم است كه درباره چنين معبودى بايد تعبير «'''الذين '''» آورده شود، ولى دعا هر چند كه همواره و تواءم با عبادت و خود نوعى عبادت است ، ليكن وقتى مدعو متصف باشد به صفت «'''لا ينفع و لا يضر'''» ديگر جا ندارد تعبير الذين آورده شود، چون اين تعبير ذهن شنونده را دچار اشتباه مى سازد، و شنونده خيال مى كند كه هر موجودى كه مصداق تعبير «'''كسانيكه '''» باشد، يعنى صاحب علم و عقل مى تواند نافع و مضر باشد، بدين جهت به جاى آن تعبير، تعبير «'''چيزى '''» كه را آورد تا اشاره كند به اينكه اين خدايان كه شما دست به دعايشان بر مى داريد جمادند، و در حق جمادات كسى اين احتمال را نمى دهد كه روزى اراده نفع رساندن و يا ضرر زدن كنند.
در اين آيه دو تعبير لطيف آمده : يكى اينكه وقتى سخن از دعاء دارد، تعبير «'''ما لا ينفعك و لا يضرك '''»- ما: چيزى كه - را آورده و چون سخن از عبادت دارد، «'''تعبير الذين تعبدون من دون اللّه '''» - الذين : كسانى كه - را مى آورد، و لطف اين دو تعبير از اين جهت است كه عبادت به حسب طبع اقتضاء دارد كه معبود داراى عقل و شعور باشد، و معلوم است كه درباره چنين معبودى بايد تعبير «'''الذين '''» آورده شود، ولى دعا هر چند كه همواره و تواءم با عبادت و خود نوعى عبادت است ، ليكن وقتى مدعو متصف باشد به صفت «'''لا ينفع و لا يضر'''» ديگر جا ندارد تعبير الذين آورده شود، چون اين تعبير ذهن شنونده را دچار اشتباه مى سازد، و شنونده خيال مى كند كه هر موجودى كه مصداق تعبير «'''كسانيكه '''» باشد، يعنى صاحب علم و عقل مى تواند نافع و مضر باشد، بدين جهت به جاى آن تعبير، تعبير «'''چيزى '''» كه را آورد تا اشاره كند به اينكه اين خدايان كه شما دست به دعايشان بر مى داريد جمادند، و در حق جمادات كسى اين احتمال را نمى دهد كه روزى اراده نفع رساندن و يا ضرر زدن كنند.
علاوه بر اشاره مذكور اثر ديگرى در اين تعبير هست ، و آن بيان دليل علت نهى از خواندن بتها است .
علاوه بر اشاره مذكور اثر ديگرى در اين تعبير هست ، و آن بيان دليل علت نهى از خواندن بتها است .
وَ إِن يَمْسسك اللَّهُ بِضرٍّ فَلا كاشِف لَهُ إِلا هُوَ ...
وَ إِن يَمْسسك اللَّهُ بِضرٍّ فَلا كاشِف لَهُ إِلا هُوَ ...
اين جمله ، حاليه و تتمه بيان آيه قبل است ، و معناى مجموع دو آيه چنين است : به جاى خداى تعالى حاجت از چيزى مخواه كه نه سودى دارد و نه زيانى ، در حالى كه اگر خداى تعالى ضررى به تو برساند هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمى تواند آن ضرر را از تو برگرداند و يا بردارد، و اگر چيزى براى تو بخواهد هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمى تواند آن خير را از تو برگرداند، پس قاهر و غالب تنها او است ، و لا غير. آرى ، او است كه به مشيت و ارادهاش خير به بندگانش مى رساند و با اين حال غفور و رحيم نيز هست و گناهان بندگانش را مى آمرزد و به آنان رحم مى كند. و وقتى اللّه تعالى متصف به چنين اوصافى است و وقتى غير او از چنين اوصافى تهيدست است همين خود اقتضاء مى كند عبادت و دعا را به وى اختصاص دهند.
اين جمله ، حاليه و تتمه بيان آيه قبل است ، و معناى مجموع دو آيه چنين است : به جاى خداى تعالى حاجت از چيزى مخواه كه نه سودى دارد و نه زيانى ، در حالى كه اگر خداى تعالى ضررى به تو برساند هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمى تواند آن ضرر را از تو برگرداند و يا بردارد، و اگر چيزى براى تو بخواهد هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمى تواند آن خير را از تو برگرداند، پس قاهر و غالب تنها او است ، و لا غير. آرى ، او است كه به مشيت و ارادهاش خير به بندگانش مى رساند و با اين حال غفور و رحيم نيز هست و گناهان بندگانش را مى آمرزد و به آنان رحم مى كند. و وقتى اللّه تعالى متصف به چنين اوصافى است و وقتى غير او از چنين اوصافى تهيدست است همين خود اقتضاء مى كند عبادت و دعا را به وى اختصاص دهند.
قُلْ يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَكمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ
قُلْ يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَكمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ
منظور از «'''حق '''» كه مى فرمايد به سوى شما انسانها آمده ، يا قرآن است و يا دعوت حقهاى كه قرآن مشتمل بر آن است ، و جمله «'''فمن اهتدى ...'''» اعلامى است عمومى ، به اينكه همه انسانها در آنچه براى خود انتخاب مى كنند آزادند، و هيچ كس نمى تواند آزادى در انتخاب را از كسى سلب كند. و اين اعلام را بيان اين حقيقت كرده كه حق - همان حقى كه به سويشان آمده - داراى خاصيت و حكمى است ،
منظور از «'''حق '''» كه مى فرمايد به سوى شما انسانها آمده ، يا قرآن است و يا دعوت حقهاى كه قرآن مشتمل بر آن است ، و جمله «'''فمن اهتدى ...'''» اعلامى است عمومى ، به اينكه همه انسانها در آنچه براى خود انتخاب مى كنند آزادند، و هيچ كس نمى تواند آزادى در انتخاب را از كسى سلب كند. و اين اعلام را بيان اين حقيقت كرده كه حق - همان حقى كه به سويشان آمده - داراى خاصيت و حكمى است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹۸ </center>
و آن اينست كه هر كس به سوى آن راه يابد در حالى كه راه يافته سودش ‍ عايد خودش مى شود، و هر كس از آن روى بگرداند و راهى ديگر برود در حالى رفته كه ضرر اين انحراف عايد خودش مى شود. پس ، انسانها مى توانند هر يك از اين دو را كه براى خود مى پسندند انتخاب كنند، يا نفع و يا ضرر را. و او (رسول خدا) وكيل مردم نيست ، تا كارى را كه به عهده تك تك انسانها است او انجام دهد. بنابراين ، بيان آيه شريفه كنايه است از وجوب اهتداء مردم به سوى حق ، چون نفعشان در آن است .
و آن اينست كه هر كس به سوى آن راه يابد در حالى كه راه يافته سودش ‍ عايد خودش مى شود، و هر كس از آن روى بگرداند و راهى ديگر برود در حالى رفته كه ضرر اين انحراف عايد خودش مى شود. پس ، انسانها مى توانند هر يك از اين دو را كه براى خود مى پسندند انتخاب كنند، يا نفع و يا ضرر را. و او (رسول خدا) وكيل مردم نيست ، تا كارى را كه به عهده تك تك انسانها است او انجام دهد. بنابراين ، بيان آيه شريفه كنايه است از وجوب اهتداء مردم به سوى حق ، چون نفعشان در آن است .
وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْك وَ اصبرْ حَتى يحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيرُ الحَكِمِينَ
وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْك وَ اصبرْ حَتى يحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيرُ الحَكِمِينَ
دستورى است به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) به اينكه تنها تابع آن فرامينى باشد كه به خود او وحى مى شود، و در برابر هر مصيبت و رنجى كه در راه اين تبعيت خواهد ديد صبر كند. و نيز وعدهاى است به اينكه خداى سبحان بزودى بين او و قومش حكم خواهد كرد، و او حكم نمى كند جز به نحوى كه مايه روشنى چشم آن جناب باشد. و بنابراين ، آيه شريفه هم دستور به استقامت است و هم تسليت بر مصائبى كه آن جناب مى بيند و هم وعده اى است به اينكه عاقبت خير، تنها نصيب او است .
دستورى است به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) به اينكه تنها تابع آن فرامينى باشد كه به خود او وحى مى شود، و در برابر هر مصيبت و رنجى كه در راه اين تبعيت خواهد ديد صبر كند. و نيز وعدهاى است به اينكه خداى سبحان بزودى بين او و قومش حكم خواهد كرد، و او حكم نمى كند جز به نحوى كه مايه روشنى چشم آن جناب باشد. و بنابراين ، آيه شريفه هم دستور به استقامت است و هم تسليت بر مصائبى كه آن جناب مى بيند و هم وعده اى است به اينكه عاقبت خير، تنها نصيب او است .
آيه شريفه با حكم خداى تعالى ختم شده ، همان حكمى كه بخش ‍ عظيمى از آيات اين سوره بر آن حكم اعتماد داشت - و خدا داناتر است .
آيه شريفه با حكم خداى تعالى ختم شده ، همان حكمى كه بخش ‍ عظيمى از آيات اين سوره بر آن حكم اعتماد داشت - و خدا داناتر است .
خط ۱۰۷: خط ۱۰۹:
==آيات ۴ - ۱، سوره هود ==
==آيات ۴ - ۱، سوره هود ==
(سوره هود در مكه نازل شده و مشتمل بر صد و بيست آيه است )
(سوره هود در مكه نازل شده و مشتمل بر صد و بيست آيه است )
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الر كِتَبٌ أُحْكِمَت ءَايَتُهُ ثمَّ فُصلَت مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ(۱)
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الر كِتَبٌ أُحْكِمَت ءَايَتُهُ ثمَّ فُصلَت مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ(۱)
أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنَّنى لَكم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ(۲)
أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنَّنى لَكم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ(۲)
وَ أَنِ استَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَعاً حَسناً إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى وَ يُؤْتِ كلَّ ذِى فَضلٍ فَضلَهُ وَ إِن تَوَلَّوْا فَإِنى أَخَاف عَلَيْكمْ عَذَاب يَوْمٍ كَبِيرٍ(۳)
وَ أَنِ استَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَعاً حَسناً إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى وَ يُؤْتِ كلَّ ذِى فَضلٍ فَضلَهُ وَ إِن تَوَلَّوْا فَإِنى أَخَاف عَلَيْكمْ عَذَاب يَوْمٍ كَبِيرٍ(۳)
إِلى اللَّهِ مَرْجِعُكمْ وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(۴)
إِلى اللَّهِ مَرْجِعُكمْ وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(۴)
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
به نام خدايى كه رحمتى عمومى و رحمتى خاص متقين دارد. الر. اين (قرآن ) كتابى است كه آياتش همه يك غرض را مى رساند، غرضى كه وقتى شكافته شود به صورت آيات مفصل در مى آيد، كتابى است از ناحيه خداى حكيم و آگاه . (۱)
به نام خدايى كه رحمتى عمومى و رحمتى خاص متقين دارد. الر. اين (قرآن ) كتابى است كه آياتش همه يك غرض را مى رساند، غرضى كه وقتى شكافته شود به صورت آيات مفصل در مى آيد، كتابى است از ناحيه خداى حكيم و آگاه . (۱)
خط ۱۱۷: خط ۱۱۹:
روزى كه بازگشتتان به سوى خدا است و او بر چيزى توانا است (۴)
روزى كه بازگشتتان به سوى خدا است و او بر چيزى توانا است (۴)


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش