۸٬۹۳۳
ویرایش
(Edited by QRobot) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۷}} | |||
__TOC__ | __TOC__ | ||
بعضى ديگر گفته اند: معنايش اينست كه : از حال هيچ قريه اى از قرى سابقه ندارد كه نخست كفر ورزيده ، سپس ايمان آورده و ايمانش سودمند به حالش شده باشد، مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند ما عذاب را از آنان برداشته ، از زندگى برخوردارشان كرديم . اشكالى كه به اين وجه وارد است همان اشكالى است كه به وجه قبلى وارد بود. | بعضى ديگر گفته اند: معنايش اينست كه : از حال هيچ قريه اى از قرى سابقه ندارد كه نخست كفر ورزيده ، سپس ايمان آورده و ايمانش سودمند به حالش شده باشد، مگر قوم يونس كه وقتى ايمان آوردند ما عذاب را از آنان برداشته ، از زندگى برخوردارشان كرديم . اشكالى كه به اين وجه وارد است همان اشكالى است كه به وجه قبلى وارد بود. | ||
وَ لَوْ شاءَ | وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لاَمَنَ مَن فى الاَرْضِ كلُّهُمْ جَمِيعاً | ||
يعنى اگر پروردگارت مى خواست ، تمامى انسانهائى كه روى زمينند ايمان مى آوردند، | يعنى اگر پروردگارت مى خواست ، تمامى انسانهائى كه روى زمينند ايمان مى آوردند، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۷ </center> | ||
خط ۱۰: | خط ۱۲: | ||
<span id='link121'><span> | <span id='link121'><span> | ||
==معناى اينكه هيچ كس جز به اذن خدا ايمان نمى آورد == | ==معناى اينكه هيچ كس جز به اذن خدا ايمان نمى آورد == | ||
وَ مَا كانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلا بِإِذْنِ | وَ مَا كانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يجْعَلُ الرِّجْس عَلى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ | ||
بعد از آنكه در آيه سابق فرمود «'''امر ايمان آوردن مردم به دست خداى سبحان است ، اگر بخواهد همه اهل زمين ايمان بياورند ايمان خواهند آورد، و ليكن اين را نخواسته ، پس جاى اين نيست كه كسى در ايمان آوردن همه طمع ببندد'''»، اينك در اين آيه نكته اى در بيان اين معنا اضافه كرده كه حاصلش اينست : ملك - به كسر ميم - فقط و فقط از آن خدا است ، پس تنها او است كه اصالتا و بدون نياز به موافقت و اجازه كسى مى تواند در ملك عالم تصرف كند، و كس ديگرى در اين اصالت تصرف شريك او نيست . بله ، مگر اينكه او به بعضى از مخلوقاتش در بعضى از تصرفات اجازه بدهد. | بعد از آنكه در آيه سابق فرمود «'''امر ايمان آوردن مردم به دست خداى سبحان است ، اگر بخواهد همه اهل زمين ايمان بياورند ايمان خواهند آورد، و ليكن اين را نخواسته ، پس جاى اين نيست كه كسى در ايمان آوردن همه طمع ببندد'''»، اينك در اين آيه نكته اى در بيان اين معنا اضافه كرده كه حاصلش اينست : ملك - به كسر ميم - فقط و فقط از آن خدا است ، پس تنها او است كه اصالتا و بدون نياز به موافقت و اجازه كسى مى تواند در ملك عالم تصرف كند، و كس ديگرى در اين اصالت تصرف شريك او نيست . بله ، مگر اينكه او به بعضى از مخلوقاتش در بعضى از تصرفات اجازه بدهد. | ||
و ايمان به خدا - البته ايمان اختيارى - و راه يافتن به سوى او مانند ساير موجودات عالم و ساير امور در تحققش محتاج به سببى است خاص به خودش ، و اين سبب هر چه باشد مؤ ثر واقع نمى شود و سببيتش كار آمد نمى گردد و مسبب خود را كه همان ايمان آدمى است پديد نمى آورد مگر به اذن خداى سبحان ، ليكن خداى سبحان اين اذن را در همه موارد نمى دهد، تنها در خصوص انسانى مى دهد كه پذيراى حق باشد. و اما انسانى كه معاند حق است و در برابر حق لجاجت مى كند خداى تعالى پليدى و ضلالت را نصيب او مى كند، (چون خود او با بدى اختيارش سبب پليدى و ضلالت را كه همان عناد و لجاجت است انتخاب كرده ) پس اميدى در ايمان آوردن او و سعادت يافتنش نيست . | و ايمان به خدا - البته ايمان اختيارى - و راه يافتن به سوى او مانند ساير موجودات عالم و ساير امور در تحققش محتاج به سببى است خاص به خودش ، و اين سبب هر چه باشد مؤ ثر واقع نمى شود و سببيتش كار آمد نمى گردد و مسبب خود را كه همان ايمان آدمى است پديد نمى آورد مگر به اذن خداى سبحان ، ليكن خداى سبحان اين اذن را در همه موارد نمى دهد، تنها در خصوص انسانى مى دهد كه پذيراى حق باشد. و اما انسانى كه معاند حق است و در برابر حق لجاجت مى كند خداى تعالى پليدى و ضلالت را نصيب او مى كند، (چون خود او با بدى اختيارش سبب پليدى و ضلالت را كه همان عناد و لجاجت است انتخاب كرده ) پس اميدى در ايمان آوردن او و سعادت يافتنش نيست . | ||
خط ۲۲: | خط ۲۴: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۸۹ </center> | ||
با اينكه ايمان ندارند و ايمان نمى آورند، (يعنى با اينكه تصميم جدى دارند بر اينكه ايمان نياورند) و اين عزمشان به خاطر مهرى است كه بر دلهايشان زده شده . چه بسا مفسرينى كه گفته اند: حرف «'''ما'''» استفهامى نيست ، بلكه نافيه است ، (و آيه مى خواهد بفرمايد: آيات و انذارها در مردمى كه ايمان ندارند تاءثيرى نمى گذارد). | با اينكه ايمان ندارند و ايمان نمى آورند، (يعنى با اينكه تصميم جدى دارند بر اينكه ايمان نياورند) و اين عزمشان به خاطر مهرى است كه بر دلهايشان زده شده . چه بسا مفسرينى كه گفته اند: حرف «'''ما'''» استفهامى نيست ، بلكه نافيه است ، (و آيه مى خواهد بفرمايد: آيات و انذارها در مردمى كه ايمان ندارند تاءثيرى نمى گذارد). | ||
فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلا مِثْلَ | فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا | ||
اين جمله - به شهادت حرف «'''فاء'''» كه بر سر آن آمده - تفريع بر حرف «'''ما'''» در جمله سابق است كه مى فرمود: «'''و ما تغنى الايات و النذر عن قوم لا يؤ منون '''»، و معنايش اين است : حال كه معلوم شد آيات و انذارها هيچ اثرى در آنان ندارد و آنها ايمان نمى آورند پس روزگار و سرنوشتى را نبايد انتظار داشته باشند مگر مثل سرنوشت و روزگارى كه امثال آنان در قرون گذشته داشتند. آرى ، اينان خود را ذخيره كرده اند براى عذاب الهى ، عذابى كه بين تو و بين آنان جدائى افكنده آنان را هلاك مى كند. براى اينكه كلمه عذاب بر آنان حتمى گشته است . | اين جمله - به شهادت حرف «'''فاء'''» كه بر سر آن آمده - تفريع بر حرف «'''ما'''» در جمله سابق است كه مى فرمود: «'''و ما تغنى الايات و النذر عن قوم لا يؤ منون '''»، و معنايش اين است : حال كه معلوم شد آيات و انذارها هيچ اثرى در آنان ندارد و آنها ايمان نمى آورند پس روزگار و سرنوشتى را نبايد انتظار داشته باشند مگر مثل سرنوشت و روزگارى كه امثال آنان در قرون گذشته داشتند. آرى ، اينان خود را ذخيره كرده اند براى عذاب الهى ، عذابى كه بين تو و بين آنان جدائى افكنده آنان را هلاك مى كند. براى اينكه كلمه عذاب بر آنان حتمى گشته است . | ||
و به همين جهت رسول گرامى خود را ماءمور كرد به اينكه اين حقيقت را به آنان ابلاغ كند: «'''قل فانتظروا - بگو منتظر باشيد'''»، يعنى منتظر روزگارى مانند روزگار كسانى كه قبل از شما بودند و يا به عبارتى منتظر روز عذابى باشيد كه بين من و شما جدائى مى افكند، پس در آن روز ايمان خواهيد آورد، اما ايمانى كه هيچ سودى به حالتان ندارد. «'''انى معكم من المنتظرين - من نيز با شما از منتظران هستم '''». | و به همين جهت رسول گرامى خود را ماءمور كرد به اينكه اين حقيقت را به آنان ابلاغ كند: «'''قل فانتظروا - بگو منتظر باشيد'''»، يعنى منتظر روزگارى مانند روزگار كسانى كه قبل از شما بودند و يا به عبارتى منتظر روز عذابى باشيد كه بين من و شما جدائى مى افكند، پس در آن روز ايمان خواهيد آورد، اما ايمانى كه هيچ سودى به حالتان ندارد. «'''انى معكم من المنتظرين - من نيز با شما از منتظران هستم '''». | ||
البته در سابق گفتيم كه استفهام در اين آيه انكارى است . | البته در سابق گفتيم كه استفهام در اين آيه انكارى است . | ||
ثُمَّ نُنَجِّى رُسلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا كَذَلِك حَقاًّ عَلَيْنَا نُنج الْمُؤْمِنِينَ | |||
اين جمله تتمه صدر آيه قبلى است كه مى فرمود: «'''فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم '''». و جمله «'''قل فانتظروا...'''» جمله اى است معترضه ، و نظم اصلى گفتار از نظر معنا به اين قرار است : (فهل ينتظرون ) آيا قوم تو، اى رسول اسلام انتظار مى كشند (الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ) سرنوشتى غير آنچه كه امتهاى كافر گذشته داشتند كه كلمه عذاب بر آنان حتمى گرديد، و در نتيجه آيت عذاب را به سويشان فرستاديم «'''ثم ننجى رسلنا و الذين آمنوا'''» آنگاه رسولان خود و آنهائى كه ايمان آورده بودند را نجات داديم ))؟ | اين جمله تتمه صدر آيه قبلى است كه مى فرمود: «'''فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم '''». و جمله «'''قل فانتظروا...'''» جمله اى است معترضه ، و نظم اصلى گفتار از نظر معنا به اين قرار است : (فهل ينتظرون ) آيا قوم تو، اى رسول اسلام انتظار مى كشند (الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ) سرنوشتى غير آنچه كه امتهاى كافر گذشته داشتند كه كلمه عذاب بر آنان حتمى گرديد، و در نتيجه آيت عذاب را به سويشان فرستاديم «'''ثم ننجى رسلنا و الذين آمنوا'''» آنگاه رسولان خود و آنهائى كه ايمان آورده بودند را نجات داديم ))؟ | ||
حال بايد ديد چرا جمله فانتظروا انى معكم من المنتظرين )) در بين صدر و ذيل آيه فاصله شده است ؟ علتش اينست كه اين جمله آن ارتباطى را كه با جمله قبلش دارد با جمله بعدش ندارد، | حال بايد ديد چرا جمله فانتظروا انى معكم من المنتظرين )) در بين صدر و ذيل آيه فاصله شده است ؟ علتش اينست كه اين جمله آن ارتباطى را كه با جمله قبلش دارد با جمله بعدش ندارد، | ||
خط ۵۶: | خط ۵۸: | ||
<span id='link126'><span> | <span id='link126'><span> | ||
==آيات ۱۰۹ - ۱۰۴، سوره يونس == | ==آيات ۱۰۹ - ۱۰۴، سوره يونس == | ||
قُلْ يَأَيهَا | قُلْ يَأَيهَا النَّاس إِن كُنتُمْ فى شكٍ مِّن دِينى فَلا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِى يَتَوَفَّاكُمْ وَ أُمِرْت أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۱۰۴) | ||
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَك | وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَك لِلدِّينِ حَنِيفاً وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشرِكِينَ(۱۰۵) | ||
وَ لا تَدْعُ مِن دُونِ | وَ لا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُك وَ لا يَضرُّك فَإِن فَعَلْت فَإِنَّك إِذاً مِّنَ الظلِمِينَ(۱۰۶) | ||
وَ إِن يَمْسسك | وَ إِن يَمْسسك اللَّهُ بِضرٍّ فَلا كاشِف لَهُ إِلا هُوَ وَ إِن يُرِدْك بخَيرٍ فَلا رَادَّ لِفَضلِهِ يُصِيب بِهِ مَن يَشاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ(۱۰۷) | ||
قُلْ يَأَيهَا | قُلْ يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَكمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا وَ مَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكيلٍ(۱۰۸) | ||
وَ | وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْك وَ اصبرْ حَتى يحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيرُ الحَْكِمِينَ(۱۰۹) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
بگو اى مردم اگر در دين من شك داريد، من كسانى را كه شما جز خدا مى پرستيد نمى پرستم و تنها خدايى را مى پرستم كه شما را مى ميراند و من ماءمور شده ام كه از مؤ منين باشم (۱۰۴) | بگو اى مردم اگر در دين من شك داريد، من كسانى را كه شما جز خدا مى پرستيد نمى پرستم و تنها خدايى را مى پرستم كه شما را مى ميراند و من ماءمور شده ام كه از مؤ منين باشم (۱۰۴) | ||
خط ۷۲: | خط ۷۴: | ||
بيان آيات | بيان آيات | ||
اين آيات ، آيات آخر سوره است كه در آن خلاصه بيانات سوره آمده و اشارهاى اجمالى به مساءله توحيد، معاد و نبوت نيز نموده است . خداوند در اين آيات رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه از قرآن پيروى كند و منتظر آن باشد كه خداى عزوجل بين او و امتش حكم كند. | اين آيات ، آيات آخر سوره است كه در آن خلاصه بيانات سوره آمده و اشارهاى اجمالى به مساءله توحيد، معاد و نبوت نيز نموده است . خداوند در اين آيات رسول گرامى خود را دستور مى دهد كه از قرآن پيروى كند و منتظر آن باشد كه خداى عزوجل بين او و امتش حكم كند. | ||
قُلْ يَأَيهَا | قُلْ يَأَيهَا النَّاس إِن كُنتُمْ فى شكٍ مِّن دِينى ... | ||
در سابق مكرر گفته شد كه دين عبارت است از سنتى كه بايد در زندگى پيروى شود، سنتى كه پيروى آن سعادت انسان را تاءمين كند. و در اين كلمه (دين ) معناى اطاعت نيز نهفته است همانطور كه خداوند مى فرمايد «'''و اخلصوا دينهم لله '''» و بسا كه به معناى جزاء استعمال مى شود. | در سابق مكرر گفته شد كه دين عبارت است از سنتى كه بايد در زندگى پيروى شود، سنتى كه پيروى آن سعادت انسان را تاءمين كند. و در اين كلمه (دين ) معناى اطاعت نيز نهفته است همانطور كه خداوند مى فرمايد «'''و اخلصوا دينهم لله '''» و بسا كه به معناى جزاء استعمال مى شود. | ||
<span id='link127'><span> | <span id='link127'><span> | ||
خط ۸۵: | خط ۸۷: | ||
علاوه بر اين ، انتخاب اين صفت از ميان صفات خداى تعالى اشاره اى هم به تهديد مشركين دارد، چون آيات قبلى وعده قطعى عذاب به آنان ميداد و وفات مشركين ميعاد عذابشان بود. مؤ يد اينكه اين نكته نيز منظور بوده اينست كه بعد از جمله «'''و لكن اعبد اللّه الذى يتوفاكم '''» فرمود: «'''امرت ان اكون من المؤ منين '''» و فهمانيد كه نجات مؤ منين جزء وعده اى است كه در دو آيه قبل داد و فرمود: «'''فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ... ننج المؤ منين '''». | علاوه بر اين ، انتخاب اين صفت از ميان صفات خداى تعالى اشاره اى هم به تهديد مشركين دارد، چون آيات قبلى وعده قطعى عذاب به آنان ميداد و وفات مشركين ميعاد عذابشان بود. مؤ يد اينكه اين نكته نيز منظور بوده اينست كه بعد از جمله «'''و لكن اعبد اللّه الذى يتوفاكم '''» فرمود: «'''امرت ان اكون من المؤ منين '''» و فهمانيد كه نجات مؤ منين جزء وعده اى است كه در دو آيه قبل داد و فرمود: «'''فهل ينتظرون الا مثل ايام الذين خلوا من قبلهم ... ننج المؤ منين '''». | ||
و معناى آيه اين است : اگر درباره دين من شك داريد پس بدانيد و يقين كنيد كه من خدايان شما را نمى پرستم ، و ليكن تنها اللّه را، يعنى آن كسى را مى پرستم كه به تكذيبگران وعده عذاب و به مؤ منين وعده نجات داده و به من امر فرموده كه از مؤ منين باشم ، همانطور كه امر فرموده از عبادت آلهه اجتناب كنم . | و معناى آيه اين است : اگر درباره دين من شك داريد پس بدانيد و يقين كنيد كه من خدايان شما را نمى پرستم ، و ليكن تنها اللّه را، يعنى آن كسى را مى پرستم كه به تكذيبگران وعده عذاب و به مؤ منين وعده نجات داده و به من امر فرموده كه از مؤ منين باشم ، همانطور كه امر فرموده از عبادت آلهه اجتناب كنم . | ||
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَك | وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَك لِلدِّينِ حَنِيفاً | ||
اين جمله عطف است بر موضعى كه جمله «'''و امرت ان ...'''» در كلام داشت ، چون در معناى «'''كن من المؤ منين - از مؤ منين باش '''» است ، در نتيجه صيغه امر «'''اقم '''» عطف شده است به صيغه امر «'''كن '''». و اما اينكه اقامه وجه براى دين حنيف چه معنا دارد؟ در طول اين تفسير در چند نوبت معنايش را ذكر كرديم )). | اين جمله عطف است بر موضعى كه جمله «'''و امرت ان ...'''» در كلام داشت ، چون در معناى «'''كن من المؤ منين - از مؤ منين باش '''» است ، در نتيجه صيغه امر «'''اقم '''» عطف شده است به صيغه امر «'''كن '''». و اما اينكه اقامه وجه براى دين حنيف چه معنا دارد؟ در طول اين تفسير در چند نوبت معنايش را ذكر كرديم )). | ||
وَ لا تَدْعُ مِن دُونِ | وَ لا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لا يَنفَعُك وَ لا يَضرُّك | ||
اين آيه شريفه نهيى است بعد از نهيى ديگر از شرك ورزيدن ، و بيان مى كند كه شرك ورزيدن ، انسان را در زمره ستمگران داخل مى سازد، و وقتى آدمى در زمره ستمگران قرار گرفت ، آن تهديدهائى كه خداى تعالى در كلام خود به ستمگران كرده در حق آدمى محقق مى شود. | اين آيه شريفه نهيى است بعد از نهيى ديگر از شرك ورزيدن ، و بيان مى كند كه شرك ورزيدن ، انسان را در زمره ستمگران داخل مى سازد، و وقتى آدمى در زمره ستمگران قرار گرفت ، آن تهديدهائى كه خداى تعالى در كلام خود به ستمگران كرده در حق آدمى محقق مى شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹۷ </center> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۶: | ||
در اين آيه دو تعبير لطيف آمده : يكى اينكه وقتى سخن از دعاء دارد، تعبير «'''ما لا ينفعك و لا يضرك '''»- ما: چيزى كه - را آورده و چون سخن از عبادت دارد، «'''تعبير الذين تعبدون من دون اللّه '''» - الذين : كسانى كه - را مى آورد، و لطف اين دو تعبير از اين جهت است كه عبادت به حسب طبع اقتضاء دارد كه معبود داراى عقل و شعور باشد، و معلوم است كه درباره چنين معبودى بايد تعبير «'''الذين '''» آورده شود، ولى دعا هر چند كه همواره و تواءم با عبادت و خود نوعى عبادت است ، ليكن وقتى مدعو متصف باشد به صفت «'''لا ينفع و لا يضر'''» ديگر جا ندارد تعبير الذين آورده شود، چون اين تعبير ذهن شنونده را دچار اشتباه مى سازد، و شنونده خيال مى كند كه هر موجودى كه مصداق تعبير «'''كسانيكه '''» باشد، يعنى صاحب علم و عقل مى تواند نافع و مضر باشد، بدين جهت به جاى آن تعبير، تعبير «'''چيزى '''» كه را آورد تا اشاره كند به اينكه اين خدايان كه شما دست به دعايشان بر مى داريد جمادند، و در حق جمادات كسى اين احتمال را نمى دهد كه روزى اراده نفع رساندن و يا ضرر زدن كنند. | در اين آيه دو تعبير لطيف آمده : يكى اينكه وقتى سخن از دعاء دارد، تعبير «'''ما لا ينفعك و لا يضرك '''»- ما: چيزى كه - را آورده و چون سخن از عبادت دارد، «'''تعبير الذين تعبدون من دون اللّه '''» - الذين : كسانى كه - را مى آورد، و لطف اين دو تعبير از اين جهت است كه عبادت به حسب طبع اقتضاء دارد كه معبود داراى عقل و شعور باشد، و معلوم است كه درباره چنين معبودى بايد تعبير «'''الذين '''» آورده شود، ولى دعا هر چند كه همواره و تواءم با عبادت و خود نوعى عبادت است ، ليكن وقتى مدعو متصف باشد به صفت «'''لا ينفع و لا يضر'''» ديگر جا ندارد تعبير الذين آورده شود، چون اين تعبير ذهن شنونده را دچار اشتباه مى سازد، و شنونده خيال مى كند كه هر موجودى كه مصداق تعبير «'''كسانيكه '''» باشد، يعنى صاحب علم و عقل مى تواند نافع و مضر باشد، بدين جهت به جاى آن تعبير، تعبير «'''چيزى '''» كه را آورد تا اشاره كند به اينكه اين خدايان كه شما دست به دعايشان بر مى داريد جمادند، و در حق جمادات كسى اين احتمال را نمى دهد كه روزى اراده نفع رساندن و يا ضرر زدن كنند. | ||
علاوه بر اشاره مذكور اثر ديگرى در اين تعبير هست ، و آن بيان دليل علت نهى از خواندن بتها است . | علاوه بر اشاره مذكور اثر ديگرى در اين تعبير هست ، و آن بيان دليل علت نهى از خواندن بتها است . | ||
وَ إِن يَمْسسك | وَ إِن يَمْسسك اللَّهُ بِضرٍّ فَلا كاشِف لَهُ إِلا هُوَ ... | ||
اين جمله ، حاليه و تتمه بيان آيه قبل است ، و معناى مجموع دو آيه چنين است : به جاى خداى تعالى حاجت از چيزى مخواه كه نه سودى دارد و نه زيانى ، در حالى كه اگر خداى تعالى ضررى به تو برساند هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمى تواند آن ضرر را از تو برگرداند و يا بردارد، و اگر چيزى براى تو بخواهد هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمى تواند آن خير را از تو برگرداند، پس قاهر و غالب تنها او است ، و لا غير. آرى ، او است كه به مشيت و ارادهاش خير به بندگانش مى رساند و با اين حال غفور و رحيم نيز هست و گناهان بندگانش را مى آمرزد و به آنان رحم مى كند. و وقتى اللّه تعالى متصف به چنين اوصافى است و وقتى غير او از چنين اوصافى تهيدست است همين خود اقتضاء مى كند عبادت و دعا را به وى اختصاص دهند. | اين جمله ، حاليه و تتمه بيان آيه قبل است ، و معناى مجموع دو آيه چنين است : به جاى خداى تعالى حاجت از چيزى مخواه كه نه سودى دارد و نه زيانى ، در حالى كه اگر خداى تعالى ضررى به تو برساند هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمى تواند آن ضرر را از تو برگرداند و يا بردارد، و اگر چيزى براى تو بخواهد هيچ چيز و هيچ كس غير خود او نمى تواند آن خير را از تو برگرداند، پس قاهر و غالب تنها او است ، و لا غير. آرى ، او است كه به مشيت و ارادهاش خير به بندگانش مى رساند و با اين حال غفور و رحيم نيز هست و گناهان بندگانش را مى آمرزد و به آنان رحم مى كند. و وقتى اللّه تعالى متصف به چنين اوصافى است و وقتى غير او از چنين اوصافى تهيدست است همين خود اقتضاء مى كند عبادت و دعا را به وى اختصاص دهند. | ||
قُلْ يَأَيهَا | قُلْ يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَكمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ | ||
منظور از «'''حق '''» كه مى فرمايد به سوى شما انسانها آمده ، يا قرآن است و يا دعوت حقهاى كه قرآن مشتمل بر آن است ، و جمله «'''فمن اهتدى ...'''» اعلامى است عمومى ، به اينكه همه انسانها در آنچه براى خود انتخاب مى كنند آزادند، و هيچ كس نمى تواند آزادى در انتخاب را از كسى سلب كند. و اين اعلام را بيان اين حقيقت كرده كه حق - همان حقى كه به سويشان آمده - داراى خاصيت و حكمى است ، | منظور از «'''حق '''» كه مى فرمايد به سوى شما انسانها آمده ، يا قرآن است و يا دعوت حقهاى كه قرآن مشتمل بر آن است ، و جمله «'''فمن اهتدى ...'''» اعلامى است عمومى ، به اينكه همه انسانها در آنچه براى خود انتخاب مى كنند آزادند، و هيچ كس نمى تواند آزادى در انتخاب را از كسى سلب كند. و اين اعلام را بيان اين حقيقت كرده كه حق - همان حقى كه به سويشان آمده - داراى خاصيت و حكمى است ، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۹۸ </center> | ||
و آن اينست كه هر كس به سوى آن راه يابد در حالى كه راه يافته سودش عايد خودش مى شود، و هر كس از آن روى بگرداند و راهى ديگر برود در حالى رفته كه ضرر اين انحراف عايد خودش مى شود. پس ، انسانها مى توانند هر يك از اين دو را كه براى خود مى پسندند انتخاب كنند، يا نفع و يا ضرر را. و او (رسول خدا) وكيل مردم نيست ، تا كارى را كه به عهده تك تك انسانها است او انجام دهد. بنابراين ، بيان آيه شريفه كنايه است از وجوب اهتداء مردم به سوى حق ، چون نفعشان در آن است . | و آن اينست كه هر كس به سوى آن راه يابد در حالى كه راه يافته سودش عايد خودش مى شود، و هر كس از آن روى بگرداند و راهى ديگر برود در حالى رفته كه ضرر اين انحراف عايد خودش مى شود. پس ، انسانها مى توانند هر يك از اين دو را كه براى خود مى پسندند انتخاب كنند، يا نفع و يا ضرر را. و او (رسول خدا) وكيل مردم نيست ، تا كارى را كه به عهده تك تك انسانها است او انجام دهد. بنابراين ، بيان آيه شريفه كنايه است از وجوب اهتداء مردم به سوى حق ، چون نفعشان در آن است . | ||
وَ | وَ اتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْك وَ اصبرْ حَتى يحْكُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَيرُ الحَكِمِينَ | ||
دستورى است به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) به اينكه تنها تابع آن فرامينى باشد كه به خود او وحى مى شود، و در برابر هر مصيبت و رنجى كه در راه اين تبعيت خواهد ديد صبر كند. و نيز وعدهاى است به اينكه خداى سبحان بزودى بين او و قومش حكم خواهد كرد، و او حكم نمى كند جز به نحوى كه مايه روشنى چشم آن جناب باشد. و بنابراين ، آيه شريفه هم دستور به استقامت است و هم تسليت بر مصائبى كه آن جناب مى بيند و هم وعده اى است به اينكه عاقبت خير، تنها نصيب او است . | دستورى است به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) به اينكه تنها تابع آن فرامينى باشد كه به خود او وحى مى شود، و در برابر هر مصيبت و رنجى كه در راه اين تبعيت خواهد ديد صبر كند. و نيز وعدهاى است به اينكه خداى سبحان بزودى بين او و قومش حكم خواهد كرد، و او حكم نمى كند جز به نحوى كه مايه روشنى چشم آن جناب باشد. و بنابراين ، آيه شريفه هم دستور به استقامت است و هم تسليت بر مصائبى كه آن جناب مى بيند و هم وعده اى است به اينكه عاقبت خير، تنها نصيب او است . | ||
آيه شريفه با حكم خداى تعالى ختم شده ، همان حكمى كه بخش عظيمى از آيات اين سوره بر آن حكم اعتماد داشت - و خدا داناتر است . | آيه شريفه با حكم خداى تعالى ختم شده ، همان حكمى كه بخش عظيمى از آيات اين سوره بر آن حكم اعتماد داشت - و خدا داناتر است . | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۹: | ||
==آيات ۴ - ۱، سوره هود == | ==آيات ۴ - ۱، سوره هود == | ||
(سوره هود در مكه نازل شده و مشتمل بر صد و بيست آيه است ) | (سوره هود در مكه نازل شده و مشتمل بر صد و بيست آيه است ) | ||
بِسمِ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الر كِتَبٌ أُحْكِمَت ءَايَتُهُ ثمَّ فُصلَت مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ(۱) | ||
أَلا تَعْبُدُوا إِلا | أَلا تَعْبُدُوا إِلا اللَّهَ إِنَّنى لَكم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ(۲) | ||
وَ أَنِ استَغْفِرُوا | وَ أَنِ استَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَعاً حَسناً إِلى أَجَلٍ مُّسمًّى وَ يُؤْتِ كلَّ ذِى فَضلٍ فَضلَهُ وَ إِن تَوَلَّوْا فَإِنى أَخَاف عَلَيْكمْ عَذَاب يَوْمٍ كَبِيرٍ(۳) | ||
إِلى | إِلى اللَّهِ مَرْجِعُكمْ وَ هُوَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ(۴) | ||
ترجمه آيات | ترجمه آيات | ||
به نام خدايى كه رحمتى عمومى و رحمتى خاص متقين دارد. الر. اين (قرآن ) كتابى است كه آياتش همه يك غرض را مى رساند، غرضى كه وقتى شكافته شود به صورت آيات مفصل در مى آيد، كتابى است از ناحيه خداى حكيم و آگاه . (۱) | به نام خدايى كه رحمتى عمومى و رحمتى خاص متقين دارد. الر. اين (قرآن ) كتابى است كه آياتش همه يك غرض را مى رساند، غرضى كه وقتى شكافته شود به صورت آيات مفصل در مى آيد، كتابى است از ناحيه خداى حكيم و آگاه . (۱) | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۹: | ||
روزى كه بازگشتتان به سوى خدا است و او بر چيزى توانا است (۴) | روزى كه بازگشتتان به سوى خدا است و او بر چيزى توانا است (۴) | ||
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۷}} | |||
[[رده:تفسیر المیزان]] | [[رده:تفسیر المیزان]] |
ویرایش