گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۴ </center>
<span id='link76'><span>
<span id='link76'><span>
==آيات ۷۰ - ۵۷، سوره يونس ==
==آيات ۷۰ - ۵۷  سوره يونس ==
يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ شِفَاءٌ لِّمَا فى الصدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ(۵۷)
يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ شِفَاءٌ لِّمَا فى الصدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ(۵۷)
قُلْ بِفَضلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِك فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيرٌ مِّمَّا يجْمَعُونَ(۵۸)
قُلْ بِفَضلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِك فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيرٌ مِّمَّا يجْمَعُونَ(۵۸)
خط ۳۴: خط ۳۴:
مَتَعٌ فى الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَاب الشدِيدَ بِمَا كانُوا يَكْفُرُونَ(۷۰)
مَتَعٌ فى الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَاب الشدِيدَ بِمَا كانُوا يَكْفُرُونَ(۷۰)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۵ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات
هان اى مردم ! از ناحيه پروردگارتان موعظتى و شفاى قلبى و هدايتى براى عموم بشر و رحمتى براى خصوص مؤ منين بيامد (۵۷)
هان اى مردم ! از ناحيه پروردگارتان موعظتى و شفاى قلبى و هدايتى براى عموم بشر و رحمتى براى خصوص مؤ منين بيامد (۵۷)
(تو اى پيامبر) بگو كه شايسته است به فضل خدا و به رحمت او خرسندى كنند، كه فضل و رحمت خدا بهتر است از آنچه جمع مى كنند (۵۸)
(تو اى پيامبر) بگو كه شايسته است به فضل خدا و به رحمت او خرسندى كنند، كه فضل و رحمت خدا بهتر است از آنچه جمع مى كنند (۵۸)
خط ۵۱: خط ۵۲:
بگو آنهائى كه سخن و اعتقاد بى دليل و دروغ خود را به خدا افتراء ميبندند رستگار نخواهند شد (۶۹)
بگو آنهائى كه سخن و اعتقاد بى دليل و دروغ خود را به خدا افتراء ميبندند رستگار نخواهند شد (۶۹)
(همه اين عقائد خرافى و گفتار باطل براى طمع ) متاع دنيا است و آنگاه بازگشتشان به سوى ما است ، همينكه نزد ما منتقل شدند به خاطر كفرى كه يك عمر ورزيدند عذابى شديد به ايشان ميچشانيم (۷۰)
(همه اين عقائد خرافى و گفتار باطل براى طمع ) متاع دنيا است و آنگاه بازگشتشان به سوى ما است ، همينكه نزد ما منتقل شدند به خاطر كفرى كه يك عمر ورزيدند عذابى شديد به ايشان ميچشانيم (۷۰)
بيان آيات  
بيان آيات  
در اين آيات به اوصاف قرآن كريم و صفات كريمه آن برگشته و به دنبالش ‍ مطالبى متفرق آمده كه با آيات قبل كه مربوط به غرض سوره بود مرتبط است ، و نيز در آن ، كلماتى در موعظت و حكمت و استدلال بر اثبات مطالبى گوناگون ، و كلماتى در اوصاف اولياء اللّه و بشارت به آنان آمده .
در اين آيات به اوصاف قرآن كريم و صفات كريمه آن برگشته و به دنبالش ‍ مطالبى متفرق آمده كه با آيات قبل كه مربوط به غرض سوره بود مرتبط است ، و نيز در آن ، كلماتى در موعظت و حكمت و استدلال بر اثبات مطالبى گوناگون ، و كلماتى در اوصاف اولياء اللّه و بشارت به آنان آمده .
يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظةٌ مِّن رَّبِّكُمْ ...
يَأَيهَا النَّاس قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظةٌ مِّن رَّبِّكُمْ ...
توضيح معناى مفردات آيه شريفه : «'''موعظه '''»، «'''شفاء لما فى الصدور'''»، «'''هدى'''» و «'''رحمت '''»
توضيح معناى مفردات آيه شريفه : «'''موعظه '''»، «'''شفاء لما فى الصدور'''»، «'''هدى'''» و «'''رحمت '''»
راغب در كتاب مفرداتش گفته : ماده «'''وعظ'''» به معناى بازداشتن و منع كردن كسى است از كارى همراه با ترسانيدن . و نيز گفته است كه خليل گفته : وعظ به معناى تذكر دادن است به انجام عملى خير، به بيانى كه دل شنونده را براى پذيرفتن آن تذكر نرم كند. و كلمه «'''عظة '''» و همچنين كلمه «'''موعظة '''» هر دو اسم مصدرند و كلمه «'''صدر: سينه '''» معنايش معروف است و چون مردم مى بينند كه جاى قلب داخل قفسه سينه است و از سوى ديگر معتقدند كه آدمى هر چه ميفهمد به وسيله قلبش احساس ميكند، و با همين عضو است كه امور را تعقل نموده يكى را محبوب مى دارد و يكى ديگر را مبغوض ، يكى را دوست مى دارد و از ديگر كراهت دارد، به چيزى و يا كسى اشتياق ميورزد و به چيزى اميدوار و آرزومند مى شود از اين رو سينه را مركز اسرار قلب و صفات روحى دانسته و آن را خزينه فضائل و رذائل شمرده اند. فضائل را اثر سلامتى قلب و استقامت آن دانسته ، و رذائل را بيمارى آن و رذالت را درد و مرض شمرده اند، و لذا ميگويند: من سينه ام را مثلا با گرفتن انتقام از فلانى شفا دادم ، پس «'''شفاء الصدور'''» و همچنين شفاء آنچه در سينه ها است دو تعبير كنائى است ، و كنايه است از
 
راغب در كتاب مفرداتش گفته : ماده «'''وعظ'''» به معناى بازداشتن و منع كردن كسى است از كارى همراه با ترسانيدن . و نيز گفته است كه خليل گفته : وعظ به معناى تذكر دادن است به انجام عملى خير، به بيانى كه دل شنونده را براى پذيرفتن آن تذكر نرم كند. و كلمه «'''عظة '''» و همچنين كلمه «'''موعظة '''» هر دو اسم مصدرند و كلمه «'''صدر: سينه '''» معنايش معروف است و چون مردم مى بينند كه جاى قلب داخل قفسه سينه است و از سوى ديگر معتقدند كه آدمى هر چه ميفهمد به وسيله قلبش احساس ميكند،
و با همين عضو است كه امور را تعقل نموده يكى را محبوب مى دارد و يكى ديگر را مبغوض ، يكى را دوست مى دارد و از ديگر كراهت دارد، به چيزى و يا كسى اشتياق ميورزد و به چيزى اميدوار و آرزومند مى شود از اين رو سينه را مركز اسرار قلب و صفات روحى دانسته و آن را خزينه فضائل و رذائل شمرده اند. فضائل را اثر سلامتى قلب و استقامت آن دانسته ، و رذائل را بيمارى آن و رذالت را درد و مرض شمرده اند، و لذا ميگويند: من سينه ام را مثلا با گرفتن انتقام از فلانى شفا دادم ، پس «'''شفاء الصدور'''» و همچنين شفاء آنچه در سينه ها است دو تعبير كنائى است ، و كنايه است از
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۷ </center>
اينكه آن حالت بد و خبيث روحى كه داشتم و مرا به سوى شقاوت و بدبختى سوق ميداد و عيش خوش مرا مكدر مى ساخت ، و خير دنيا و آخرت مرا از بين مى برد، از بين رفت و زائل گرديد.
اينكه آن حالت بد و خبيث روحى كه داشتم و مرا به سوى شقاوت و بدبختى سوق ميداد و عيش خوش مرا مكدر مى ساخت ، و خير دنيا و آخرت مرا از بين مى برد، از بين رفت و زائل گرديد.
و كلمه «'''هدى '''» به معناى راهنمائى به سوى مطلوب است ، اما نه به هر نحو كه صورت بگيرد، بلكه - بطورى كه راغب گفته -: «'''راهنمائى به لطف و نرمى است '''» و ما در تفسير آيه شريفه «'''فمن يرد اللّه ان يهديه يشرح صدره للاسلام '''» در جلد هفتم اين كتاب بحثى در اين باره ايراد كرديم .
و كلمه «'''هدى '''» به معناى راهنمائى به سوى مطلوب است ، اما نه به هر نحو كه صورت بگيرد، بلكه - بطورى كه راغب گفته -: «'''راهنمائى به لطف و نرمى است '''» و ما در تفسير آيه شريفه «'''فمن يرد اللّه ان يهديه يشرح صدره للاسلام '''» در جلد هفتم اين كتاب بحثى در اين باره ايراد كرديم .
اشاره به معناى «'''رحمان '''» و «'''رحيم '''» و مراد از اينكه قرآن براى مؤ منين رحمت است
اشاره به معناى «'''رحمان '''» و «'''رحيم '''» و مراد از اينكه قرآن براى مؤ منين رحمت است
و كلمه «'''رحمت '''» به معناى تاءثر قلب است اما نه هر تاءثرى بلكه تاءثر خاصى كه از مشاهده ضرر و يا نقص در ديگران به آدمى دست مى دهد و آدمى را وا مى دارد كه در مقام جبران ضرر و اتمام نقص او برآيد، ولى وقتى اين كلمه به خداى تعالى كه اجل از داشتن قلب است نسبت داده شود، ديگر به معناى تاءثر قلبى نيست ، بلكه به معناى نتيجه آن تاءثر است ، نتيجه تاءثر در ما آدميان اين بود كه در مقام جبران نقص طرف برآئيم ، رحمت خداى تعالى نيز به همين معنا است . پس اينكه ميگوئيم خدا رحيم است ، معنايش اين است كه نقص بنده را جبران نموده حاجتش را برآورده و بيماريش را شفا مى دهد، و در يك عبارت جامع : «'''رحمت خدا منطبق است به اعطاى او و افاضه وجود بر خلقش '''».
و كلمه «'''رحمت '''» به معناى تاءثر قلب است اما نه هر تاءثرى بلكه تاءثر خاصى كه از مشاهده ضرر و يا نقص در ديگران به آدمى دست مى دهد و آدمى را وا مى دارد كه در مقام جبران ضرر و اتمام نقص او برآيد، ولى وقتى اين كلمه به خداى تعالى كه اجل از داشتن قلب است نسبت داده شود، ديگر به معناى تاءثر قلبى نيست ، بلكه به معناى نتيجه آن تاءثر است ، نتيجه تاءثر در ما آدميان اين بود كه در مقام جبران نقص طرف برآئيم ، رحمت خداى تعالى نيز به همين معنا است . پس اينكه ميگوئيم خدا رحيم است ، معنايش اين است كه نقص بنده را جبران نموده حاجتش را برآورده و بيماريش را شفا مى دهد، و در يك عبارت جامع : «'''رحمت خدا منطبق است به اعطاى او و افاضه وجود بر خلقش '''».
البته اين نسبت هم تفاوت مى كند، اگر رحمت او را به مطلق خلقش ‍ نسبت دهيم منظور از اين رحمت (رحمت رحمانى او) دادن هستى به خلق است ، و نيز دادن بقاء و رزقى كه بقاى خلق را امتداد مى دهد، و نيز دادن ساير نعمتهائى كه به فرموده خودش قابل شمارش نيست : «'''و ان تعدوا نعمة اللّه لا تحصوها'''».
البته اين نسبت هم تفاوت مى كند، اگر رحمت او را به مطلق خلقش ‍ نسبت دهيم منظور از اين رحمت (رحمت رحمانى او) دادن هستى به خلق است ، و نيز دادن بقاء و رزقى كه بقاى خلق را امتداد مى دهد، و نيز دادن ساير نعمتهائى كه به فرموده خودش قابل شمارش نيست : «'''و ان تعدوا نعمة اللّه لا تحصوها'''».
و اما اگر رحمت خدا را به مؤ منين نسبت دهيم ، در اين صورت منظور از آن ، (رحمت رحيميه او) رحمتى خواهد بود كه مختص به مؤ منين است ، و آن عبارت است از سعادت زندگى انسانى انسان ، و آن سعادت مظاهر مختلفى دارد كه خداى تعالى آنها را تنها به مؤ منين مرحمت مى كند نظير داشتن معارف حقه الهيه ، اخلاق كريمه ، اعمال صالحه و حيات طيبه در دنيا و آخرت و جنت و رضوان .
و اما اگر رحمت خدا را به مؤ منين نسبت دهيم ، در اين صورت منظور از آن ، (رحمت رحيميه او) رحمتى خواهد بود كه مختص به مؤ منين است ، و آن عبارت است از سعادت زندگى انسانى انسان ، و آن سعادت مظاهر مختلفى دارد كه خداى تعالى آنها را تنها به مؤ منين مرحمت مى كند نظير داشتن معارف حقه الهيه ، اخلاق كريمه ، اعمال صالحه و حيات طيبه در دنيا و آخرت و جنت و رضوان .
و به همين جهت است كه وقتى قرآن را توصيف مى كند به اينكه رحمت براى مؤ منين است ،
و به همين جهت است كه وقتى قرآن را توصيف مى كند به اينكه رحمت براى مؤ منين است ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۱۸ </center>
معنايش اين است كه تنها مؤ منين را غرق در انواع خيرات و بركات مى كند، خيرات و بركاتى كه خداى تعالى آنها را در قرآن نهفته و قرآن را خزينه آن خيرات كرده تا هر كس كه متحقق به حقايق آن شود، و معانى آن را در خود پياده كند از آن خيرات بهرهمند شود، چنانچه مى فرمايد: «'''و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة المؤ منين و لا يزيد الظالمين الا خسارا'''».
معنايش اين است كه تنها مؤمنين را غرق در انواع خيرات و بركات مى كند، خيرات و بركاتى كه خداى تعالى آنها را در قرآن نهفته و قرآن را خزينه آن خيرات كرده تا هر كس كه متحقق به حقايق آن شود، و معانى آن را در خود پياده كند از آن خيرات بهرهمند شود، چنانچه مى فرمايد: «'''و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة المؤمنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا'''».
<span id='link79'><span>
<span id='link79'><span>
==توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم ==
==توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم ==
و ما اگر اين چهار صفتى را كه خداى سبحان در اين آيه براى قرآن برشمرده يعنى : ۱ - موعظه ۲ - شفاى آنچه در سينه ها است ۳ - هدايت ۴ - رحمت ، در نظر گرفته ، آنها را با يكديگر مقايسه نموده ، آنگاه مجموع آنها را با قرآن در نظر بگيريم ، خواهيم ديد كه آيه شريفه بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كه در نفوس مؤ منين ترسيم مى شود. و آن اثر را از همان اولين لحظه اى كه به گوش مؤ منين مى رسد تا آخرين مرحله اى كه در جان آنان استقرار دارد در قلوبشان حكّ مى كند.
و ما اگر اين چهار صفتى را كه خداى سبحان در اين آيه براى قرآن برشمرده يعنى : ۱ - موعظه ۲ - شفاى آنچه در سينه ها است ۳ - هدايت ۴ - رحمت ، در نظر گرفته ، آنها را با يكديگر مقايسه نموده ، آنگاه مجموع آنها را با قرآن در نظر بگيريم ، خواهيم ديد كه آيه شريفه بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كه در نفوس مؤ منين ترسيم مى شود. و آن اثر را از همان اولين لحظه اى كه به گوش مؤ منين مى رسد تا آخرين مرحله اى كه در جان آنان استقرار دارد در قلوبشان حكّ مى كند.
۱۳٬۷۶۱

ویرایش