المائدة ٤: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۷#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۷#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۲#link227 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۲#link227 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «4» | |||
(اى پيامبر!) از تو مىپرسند: چه چيزهايى براى آنان حلال شده است؟ | |||
بگو: تمام پاكيزهها براى شما حلال گشته است، و (نيز صيد) سگهاىِ شكارى آموزش ديده كه در پى شكار گسيل مىداريد و از آنچه خداوند به شما آموخته، به آنها ياد مىدهيد. پس، از آنچه براى شما گرفتهاند بخوريد و نام خدا را (هنگام فرستادن حيوان شكارى) بر آن ببريد و از خدا پروا كنيد كه خداوند سريع الحساب است. | |||
---- | |||
«1». تفسير برهان، ج 1، ص 447. | |||
جلد 2 - صفحه 241 | |||
===نکته ها=== | |||
«جوارح»، جمع «جارحة»، از ريشهى «جَرْح»، به دو معناى كسب و زخم بكار مىرود. به حيوان صيّاد، جارحه گويند، چون شكار را زخمى مىكند، يا براى صاحبش، شكارى كسب مىكند. به اعضاى بدن هم كه وسيلهى كسب و تلاش است، جوارح گفته مىشود. | |||
با عنايت به كلمهى «مُكَلِّبِينَ» از ريشهى «كلب»، به معناى تعليم دهندگان سگهاى شكارى است و تنها صيد سگهاى آموزش ديده حلال است، نه صيد حيوانات شكارى ديگر آن هم شكارى كه سگ، در پى آن گسيل شده و آن را نگهداشته است، نه آنكه براى خودش شكار كرده باشد كه خوردن آن حرام است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- پيامبران، پاسخگوى سؤالها و نيازهاى طبيعى جامعهاند. «يَسْئَلُونَكَ» | |||
2- آنچه لازم است كه بدانيم، بايد از انبيا و وارثانشان بپرسيم. «يَسْئَلُونَكَ» (مسلمانان صدر اسلام، نسبت به يادگيرى احكام وتكاليف دينى، احساس مسئوليّت داشتند.) | |||
3- سؤال لازم، يك ارزش ونشانهى احساس مسئوليّت است. «يَسْئَلُونَكَ» | |||
4- سؤال، زمينهى نزول تدريجى آيات قرآن است. «يَسْئَلُونَكَ» | |||
5- رابطهى امّت با پيامبر، بىواسطه است. «يَسْئَلُونَكَ» | |||
6- هر چه كه حرام شده، بخاطر پليدى آشكار يا نهان آن است. «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» | |||
7- اصل و قانون كلى آن است كه همهى چيزهاى پاك و دلپسند، حلال باشد. | |||
«أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» | |||
8- چون اسلام دينى فطرى است، آنچه را كه دل بپسندد و فسادى نداشته باشد حلال مىكند. «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» (ميان تشريع وتكوين هماهنگى است.) | |||
9- آموزش، منحصر به انسان نيست، حيوانات هم قابل تعليم و تسخيرند. | |||
«تُعَلِّمُونَهُنَّ» | |||
جلد 2 - صفحه 242 | |||
10- دانش، حتّى به سگ ارزش مىدهد و كارآيى آن را بيشتر مىكند. «تُعَلِّمُونَهُنَّ» سگ با اندكى آموزش، يك عمر شكار خود را به معلّمش هديه مىكند. | |||
«أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ» ولى بعضى انسانها كه همه چيز را از خدا فرا گرفتهاند، «عَلَّمَكُمُ اللَّهُ» براى خدا چه مىكنند؟ | |||
11- هنگام فرستادن سگ شكارى، نام خدا برده شود. «وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ» | |||
12- رعايت مقرّرات الهى در مصرف گوشت جلوهاى از تقواست. فَكُلُوا ... وَ اتَّقُوا | |||
13- در ميان حيوانات وحشى، بعضى از آنها حلال گوشت هستند. (شكار، نشانه وحشى بودن حيوان است) «فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ» | |||
14- توجّه به معاد وحسابرسى سريع الهى، يكى از انگيزههاى تقواست. «اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «4» | |||
شأن نزول- سعيد بن جبير روايت كند «1» كه عدى بن حاتم و زيد الخليل طائى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله زيد الخير نام نهاده بود به خدمت آن حضرت آمده عرض كردند: يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله ما در جائى مىباشيم كه به سبب سگان و مرغان شكارى، مهماندارى مىكنيم؛ و سگان، جانوران دشتى مىگيرند، بعضى از آنها را دريابيم پيش از آنكه سگ آن را هلاك كند و ذبح مىكنيم، و برخى تا رسيدن ما، سگ آن را تلف نموده و خدا فرموده مردار حرام مىباشد، آيا حكم اين چگونه باشد؟ آيه شريفه نازل شد. | |||
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ: مىپرسند از تو چه چيز حلال كرده شده است بر ايشان بعد از استماع محرمات مذكوره قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ: بگو حلال كرده شده است براى شما كشتارهاى پاكيزه مادامى كه شرع، نهى آن نكرده باشد؛ و آن هر ذبيحه است كه به نام حق تعالى ذبح كرده باشند، پس حرام باشد آنچه عرب به نام اصنام ذبح مىكردند يا مراد به طيبات محللات است كه تذكيه شوند بر وجه شرع. و اصح آن است كه مراد به آن هر چيزى است كه تحريم آن در شرع ثابت نشده است. وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ: و نيز حلال شده است براى شما صيد آنچه تعليم دادهايد از شكار كنندگان، مراد سگانند فقط، و اين مروى از ائمه هدى باشد چنانچه على بن ابراهيم در تفسير «2» خود از ابى عبد اللّه | |||
---- | |||
«1» مجمع البيان ج 2 ص 161. | |||
«2» وسايل الشيعه، جلد 16، صفحه 213، حديث 2. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 22 | |||
عليه السّلام روايت كرد: آن حضرت را از صيد يوز و باز و سگ سؤال نمودم، فرمود: نخور مگر آنچه تذكيه كنى إلا سگان شكارى. گفتم اگر سگ آن را كشته باشد. فرمود: بخور، خداوند مىفرمايد: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ» (الخ) با شرايطى كه در رسائل عمليه مذكور است. مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ: حلال است صيد سگان شكارى در حالتى كه ادب كنندگانيد ايشان را طريق صيد كردن مىآموزانيد آنها را از آنچه آموخته است خداى تعالى شما را از طريق تأديب. و اصحاب ما از ائمه هدى عليهم السّلام نقل كردهاند «1» كه تعلّم به چند امر حاصل شود: اول- عقب شكار رود وقتى او را رها كنند. | |||
دوم- وقت خواندن او، باز آيد. سوم- شكار را نخورد. چهارم- استمرار بر اين غالبا و اعتبارى ندارد ندرة در نفى و اثبات آن «2» وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ: و ياد كنيد نام خدا را بر آن سگ معلّم در وقت ارسال او به جانب صيد. يا نام خدا را بريد بر آنچه نگهداشتهاند سگان معلّم وقتى كه ادراك تذكيه آن نمائيد. | |||
در «منهج» «3» از ابو رافع روايت شده: روزى جبرئيل نازل شد بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و بر در خانه ايستاد. و پس از اجازه، داخل نشد. حضرت سبب پرسيد. جبرئيل گفت: ما معشر ملائكه داخل نمىشويم به موضعى كه در آن صورتى يا سگى باشد. اصحاب نگاه كردند در بعضى خانهها سگ بود. حضرت فرمود: هيچ سگى را زنده نگذاريد در مدينه. سگان فرار نموده به خارج مدينه رفتند. چون اين آيه آمد گفتند: يا رسول اللّه، چگونه صيد كنيم و حال آنكه ما را امر فرمودى سگان را بكشيم. حضرت ساكت شد. وحى نازل گرديد در اذن سگانى كه نفع داشته باشند. حضرت استثنا فرمود سگان شكارى و سگان گله و سگان پاسبان را، و اذن فرمود در آنها. در تفسير شيخ ابو الفتوح رازى از حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله كه فرمود: لا يحلّ ثمن الكلب و لا حلوان الكاهن و لا مهر البغى و نهى عن اقتنائها و امساكها و امر بغسل الاناء من ولوغها ثلث مرّات احديهنّ | |||
---- | |||
«1» مجمع البيان ج 2 ص 161. | |||
«2» عبارت «فكلوا ممّا امسكنّ عليكم» از قلم مؤلّف افتاده است. | |||
«3» منهج ج 3 ص 178. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 23 | |||
بالتّراب. فرمود حلال نباشد قيمت سگ و مزد فالگو و مهر زنا كننده، و ما را نهى نمود از سگ داشتن و امر نمود به شستن ظرف از ولوغ او سه مرتبه يكمرتبه از آن به خاك. | |||
وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد از خداى متعال در تناول و خوردن آنچه حرام فرموده؛ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ: بدرستى كه خداى تعالى زود حساب كننده است و از حلال و حرام سؤال خواهد كرد. | |||
در نهج البلاغه: سئل كيف يحاسب اللّه الخلق على كثرتهم فقال عليه السّلام كما يرزقهم على كثرتهم فقيل كيف يحاسبهم و لا يروثه قال كما يرزقهم على كثرتهم و لا يرونه «1» سؤال كرده شد از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام چگونه محاسبه خواهد كرد حق تعالى با خلايق و به چه نوع، شماره أعمال آنها نمايد با وجود بسيارى ايشان؟ پس فرمود عليه السّلام همچنان كه روزى مىدهد ايشان را با وجود كثرت. آنها گفتند: چگونه حساب كند با ايشان و حال آنكه نمىبينند خالق خود را؟ جواب فرمود: چنانچه روزى مىدهد ايشان را با وجود كثرت آنها و حال آنكه نمىبينند رازق خود را. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «4» | |||
ترجمه | |||
ميپرسند از تو كه چه چيز حلال شد مر ايشانرا بگو حلال شد پاكيزهها و آنچه تعليم داديد شما از حيوانات شكارى با آنكه ادب كننده سگانيد تعليم ميكنيد آنها را از آنچه آموخت شما را خدا پس بخوريد از آنچه نگاه داشتند براى شما و ياد كنيد نام خدا را بر آن و بترسيد از خدا همانا خداوند زود حساب است. | |||
تفسير | |||
بعد از ذكر محرّمات مذكوره گويا سؤال شده بود از آنكه پس حلال چيست براى مسلمانان لذا خداوند جواب فرمود كه بگو اى پيغمبر (ص) حلال شد براى ايشان اشياء پاكيزه كه طباع سليمه از آن نفرت ندارند يا حيوانات حلال گوشت | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 175 | |||
كه بذبح شرعى رسيده باشند يا هر چه لذيذ باشد و مضرّ بنفس نباشد بنابر اختلاف تفاسير و هر حيوانيكه تعليم كرديد آن را براى شكار از جنس حيوانات شكارى در حاليكه ادب كنندگانيد سگان را و مىآموزيد بآنها شكار نمودن را بسبب علمى كه خداوند بشما عطا فرموده پس بخوريد از گوشت آن حيوانيكه آنها براى شما نگاه داشتند بعد از آنكه بذبح شرعى برسانيد آنها را و نام خداوند را در موقع ذبح ببريد مگر سگ شكارى كه اگر مسلمان او را ارسال براى شكار نمود و نام خدا را در وقت ارسال بزبان جارى نمود و آن سگ آن شكار را گرفت و كشت و آن شخص فرصت ننمود كه آن را تذكيه نمايد حلال است گوشت آن زيرا مكلّب شكار آموزنده سگ است چنانچه در منتهى الارب نقل نموده و از مجمع استفاده ميشود نه آنكه مطلق ادب كننده حيوان شكارى است چنانچه در صافى نقل نموده و بنابر اين آنچه از اخبار ائمه عليهم السلام استفاده ميشود و علماء اماميه فتوى دادهاند كه اين حكم مخصوص بسگ شكارى است موافق با ظاهر آيه است و ممكن است گفته شود اگر چه جوارح هر حيوان شكارى است اعم از وحوش و طيور لكن منصرف بهمان سگهاى شكارى است چون غالبا كسب صيد بآنها ميشود و جوارح اصلا بمعنى كو اسب است يعنى كسب كنندگان شكار و چرخ و باز و يوز را اهل لهو بشكار ميبرند و مهيّا براى كسب نيست در هر حال حكم بين اماميه مسلم است كه مخصوص بسگ است و موافق با ظاهر آيه يا قدر متيقن از مفاد آن است كه از اصل عدم تذكيه خارج شده است چنانچه قدر متيقن از نام خدا آنستكه بگويد بسم اللّه و اللّه اكبر و معلّم بودن سگ بآن است كه باختيار صاحبش باشد اگر آن را بسوى صيد براند برود و اگر آنرا بخواند بر گردد و اگر او را توقيف نمايد واقف شود و صيد را براى صاحبش نگهدارد اگر چه بنظر حقير مطلق بردن نام خدا از قبيل بسم اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و امثال آنها كافى است و در معلم بودن سگ اعتبار بهمان امكان ارسال و توقيف است چنانچه در كافى و تهذيب و فقيه از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر صاحب سگ او را ارسال نمود و نام خدا بزبان جارى كرد حلال است شكار اگر چه سگ آنرا كشته باشد و اگر خورده باشد فرموده باقى مانده آن را بخور و اگر سگ معلم نيست يك ساعت او را تعليم كن پس از آن ارسال نما او را كه معلّم خواهد بود اما غير سگ از قبيل يوز و باز و امثال اينها پس نخور از شكار آنها مگر آنچه ادراك تذكيه آنرا نمودى چون خداوند فرموده مكلّبين يعنى در حالتى كه تعليم دهندگان | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 176 | |||
سگ باشيد پس صيد غير سگ را نميشود خورد مگر آنكه ادراك تذكيه آن شود و باين مضمون روايات تقريبا متواتر است و اگر روايتى هم بر خلاف اين صادر باشد بايد حمل بر تقيّه شود چون موافق با عامه است و در روايت قمّى ره از حضرت صادق (ع) ذكر شده كه هر حيوان درنده صيد را براى خودش نگاه ميدارد مگر سگ شكارى كه براى صاحبش نگاه ميدارد وقتى او را ارسال نمودى و نام خدا را بردى همان تذكيه صيد است و بپرهيزيد از خداوند در اجتناب از محرمات همانا خداوند زود حساب مخلوق را ميرسد و بزودى مجازات مينمايد آنها را و آثار ارتكاب محرمات را در دنيا و آخرت بآنها ميرساند چه كم باشد چه زياد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَسئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُم قُل أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمتُم مِنَ الجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُوا مِمّا أَمسَكنَ عَلَيكُم وَ اذكُرُوا اسمَ اللّهِ عَلَيهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الحِسابِ «4» | |||
سؤال ميكنند از تو که چه چيز حلال شده است بر آنها بگو حلال شده است بر شما پاكيزههاي از مأكولات و آنچه که فرا گرفتهايد از طيور و كلابهايي که داريد و آنها را تعليم كردهايد از چيزهايي که خداوند بشما تعليم فرموده پس بخوريد از حيواناتي که اينها براي شما ميگيرند و نگاهداري ميكنند و ذكر اسم خدا را | |||
جلد 6 - صفحه 301 | |||
بر آنها بگوئيد و از خدا بپرهيزيد محققا خدا زود بحساب رسيدگي ميكند. | |||
يَسئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُم پس از اينكه در آيه سابقه محرمات ذكر شد آمدند از حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم سؤال كردند چه چيز حلال شده از مأكولات و مطعومات بعضي گفتند مراد از حيوانات است بقرينه آيه سابقه لكن ظاهر اينست که مراد كليه مطعومات و مأكولات باشد بواسطه عموم سؤال و جواب و لو مورد حيوانات باشند لكن مورد مخصص نيست بلكه ممكن است که بگوئيم مورد هم حيوانات نباشد بواسطه آنكه مكرر گفتهايم که نظم در آيات ملحوظ نشده و معلوم نيست که اينکه آيه متصل بآيه قبل باشد مضافا به اينكه در آيه سابقه هم ذكر حلال از حيوانات شده در جمله إِلّا ما ذَكَّيتُم که حيوانات حلال گوشت که اصلا منظور بوده اگر بكيفيات مذكوره باشد حرام ميشود و اگر مذكي باشد حلال و مسلما آيه سابقه حيواناتي که در اصل حرام هستند مثل سباع و حشرات و امثال آنها را نظر ندارد فقط خنزير را نظر به اينكه نصاري حلال ميدانند جزو محرمات شمرده قُل أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ طيب مقابل خبيث است و مراد از طيب آن چيزيست که نفس متمايل بآن است و التذاذ ميبرد هر چيزي بحسب خود مثلا در روائح مثل رياحين و عطريات طيب است و قاذورات و كثافات خبيث و هكذا در مأكولات و ملبوسات و اماكن و غير اينها بلي شرع مطهر بسا عرف را تخطئه در مصداق ميكند مثلا شراب و موسيقي و ناقوس و زنگ در نظر عرف تمايل دارند و التذاذ ميبرند و شرع آنها را از خبائث شمرده يا بعكس بعض خبائث عرفيه را طيب شمرده مثل سؤر مؤمن يا آب كر مستعمل و امثال اينها، و انساني که داراي ايمان كامل و اخلاق فاضله و اعمال صالحه باشد طيب است در حق ائمه اطهار عليهم السلام ميگويي الطيبين الطاهرين و خداوند در قرآن ميفرمايد الخَبِيثاتُ لِلخَبِيثِينَ وَ الخَبِيثُونَ لِلخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ نور آيه 26، و در اينکه آيه | |||
جلد 6 - صفحه 302 | |||
سؤالا و جوابا مراد مأكولات و مطعومات است. | |||
وَ ما عَلَّمتُم مِنَ الجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ مراد از جوارح ظاهرا خصوص كلاب معلم است که براي شكار ميبرند و تعبير بتازي ميكنند و مراد از مكلبين كساني هستند که داراي كلاب معلمهاند و حكم مسئله اينست که اگر در مورد رهايي كلاب براي صيد بسم اللّه بگويند و كلاب صيد را بگيرند نه براي خود که او را پاره كنند بلكه نگاه دارند براي صاحب خود و تا صاحب بر سر صيد برسد آن صيد مرده باشد اينکه حلال است و اگر هنوز رمقي دارد او را ذبح كنند بطريق مشروع و شرط است که اينکه كلاب را باين دستور تعليم داده باشند تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ که تعليم داده باشند اينکه كلاب را باين دستوري که خداوند بشما تعليم فرموده که ذكر شد فَكُلُوا مِمّا أَمسَكنَ عَلَيكُم که براي شما نگه داشته باشند وَ اذكُرُوا اسمَ اللّهِ عَلَيهِ که همان موقع رهايي بسم اللّه بگوئيد. | |||
مسئلة- ساير وسائل شكار مثل باز شكاري يا تير انداختن يا وسائل ديگر حكمش چيست. | |||
جواب- اگر موقعي که صيد بدست آمد هنوز رمقي دارد و لو به اينكه گوشش حركت كند يا چشمش باز و بسته شود او را ذبح شرعي كنند حلال ميشود و الا حرام وَ اتَّقُوا اللّهَ نه بنحوي که امروز ميان شكارچيها معمول است که سر او را ميكنند يا بانحاء ديگر ميكشند يا بدست نيامده مرده باشد اينها تماما حرام است إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الحِسابِ تفسيرش گذشت. | |||
303 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||