الشورى ٢٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۱۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آیا می‌گویند: «او بر خدا دروغ بسته است»؟! در حالی که اگر خدا بخواهد بر قلب تو مُهر می‌نهد (و اگر خلاف بگوئی قدرت اظهار این آیات را از تو می‌گیرد) و باطل را محو می‌کند و حقّ را بفرمانش پابرجا می‌سازد؛ چرا که او از آنچه درون سینه‌هاست آگاه است.

|آيا مى‌گويند بر خدا دروغ بسته؟ پس اگر خدا بخواهد بر دلت مهر مى‌نهد [تا نتوانى خلاف بگويى‌]، و خدا باطل را محو و حق را با سخنان خويش استوار مى‌گرداند. بى‌ترديد او به راز دل‌ها آگاه است
آيا مى‌گويند: «بر خدا دروغى بسته است؟» پس اگر خدا بخواهد بر دلت مُهر مى نهد؛ و خدا باطل را محو و حقيقت را با كلمات خويش پا برجا مى‌كند. اوست كه به راز دلها داناست.
بلکه (مردم نادان) خواهند گفت: او (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بر خدا دروغ بسته (که محبّت اهل بیت را بر امت واجب کرده. چنین نیست و هرگز رسولی بر خدا دروغ نتواند بست که) اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر می‌نهد و به کلمات (وحی) خود سخن باطل را محو و نابود و حق را ثابت و برقرار می‌گرداند، که خدا به اسرار دلهای خلق کاملا آگاه است.
بلکه [منافقان سبک مغز] می گویند: [در نزول آیه مودت] بر خدا دروغ بسته است! پس اگر خدا بخواهد، بر دل تو مهر می نهد [تا از دروغ بستن باز ایستی، ولی تو از دروغ بستن بر خدا منزهی، این تهمت بزرگ است که این بیماردلان بر تو می بندند]. و خدا باطل را محو می کند و حق را با کلمات استوارش [و سخنان منطقی و مستدلش] پابرجا می سازد؛ یقیناً او به نیّات و اسرار سینه ها داناست.
يا مى‌گويند كه بر خدا دروغ مى‌بندد. اگر خدا بخواهد بر دل تو مهر مى‌نهد. و خدا به كلمات خود باطل را محو مى‌كند و حق را ثابت مى‌گرداند. او به هر چه در دلها مى‌گذرد داناست.
یا می‌گویند [پیامبر] بر خداوند دروغ بسته است، بدانید که اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر می‌گذارد، و خداوند باطل را می‌زداید، و با کلمات خویش [دین‌] حق را استوار می‌دارد، که او دانای راز دلهاست‌
بلكه گويند كه بر خدا دروغ بافته است! پس اگر خداى خواهد بر دل تو مُهر مى‌نهد و خدا باطل را نابود كند و حق را با سخنان خود استوار و پايدار سازد همانا او بدانچه در سينه‌هاست داناست.
آیا می‌گویند: (محمّد) بر خدا دروغ و افتراء بسته است (و خدا بدو چیزی وحی نکرده است و زائیده‌ی اندیشه‌ی خود را به او نسبت داده است؟) اگرخدا بخواهد بر دل تو مهر می‌نهد (و قدرت حفظ آیات خود را از تو می‌گیرد). خداوند با سخنان (قرآنی) خود باطل را از میان برمی‌دارد و حق را پابرجا می‌دارد. مسلّماً او بسیار آگاه از همه‌ی چیزهائی است که در درون سینه‌ها است.
یا می‌گویند: «بر خدا دروغی بسته است!» پس اگر خدا بخواهد بر دلت مُهر پایانی می‌نهد. و خدا باطل را محو و حق را با کلمات خویش پا برجا می‌کند. اوست که به (راز) ذات سینه‌ها بسی داناست.
یا گویند بست بر خدا دروغی پس اگر خواهد خدا مُهر نهد بر دلت و نابود کند بیهده را و درست کند (راست آرد) درست را به سخنان خویش همانا او دانا است بدانچه در سینه‌ها است‌


الشورى ٢٣ آیه ٢٤ الشورى ٢٥
سوره : سوره الشورى
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمْ»: یا. آیا. بلکه. «یَخْتِمْ عَلی قَلْبِکَ»: بر دل تو مهر می‌زند و از دریافت آیات و حفظ قرآن محرومت می‌کند. مراد بیان قدرت مطلقه خدا و دلداری رسول است. «یَمْحُ»: اصل آن (یَمْحُو) و فعل مضارع مرفوع است، و عربها گاهی برای تخفیف واو یا یاء را از آخر فعل مضارع حذف می‌کنند. در رسم‌الخطّ قرآنی واو را ننوشته‌اند. مانند: یَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ (اسراء / ). وَ سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ: (علق / ). ذکر واژه (الله) به دنبال آن، و ذکر فعل مضارع مرفوع (یُحِقُّ) با وجود عطف بر آن، نشانه‌های دیگری بر این امر است. «بِکلّماتِهِ»: با سخنان خود. مراد وحی آسمانی و آیات قرآنی است. «إِنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»: (نگا: آل‌عمران / و مائده / ...).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - نسبت کذب و افترا به پیامبر(ص)، از دیگر موضع گیرى هاى منکران، در قبال وحى قرآنى (اللّه الذى أنزل الکتب بالحقّ ... أم یقولون افترى على اللّه کذبًا) ارتباط این آیه با آیات ۱۷ و ۱۸ مى تواند توجیه گر واژه «أم» باشد; یعنى، منکران قرآن گاهى با انکار معاد مى خواهند وحى را انکار کنند و زمانى هم با نسبت کذب به پیامبر درصدد انکار حقانیت قرآن مى باشند.

۲ - پیامبر(ص)، به خاطر دعوت مؤمنان به مودت اهل بیت، در معرض اتهام کذب از سوى عناصر سست ایمان * (أم یقولون افترى على اللّه کذبًا) چنانچه مخاطب در «لا أسئلکم» مسلمانان باشند، از ارتباط «أم یقولون» با آیه شریفه، مى توان استفاده کرد که فاعل «یقولون» عناصر سست ایمان هستند و نه مشرکان.

۳ - توصیه الهى به مودت اهل بیت، مواجه با تکذیب ها و مخالفت هاى دشمنان پیامبر در عصر نزول قرآن * (قل لا أسئلکم علیه أجرًا إلاّ المودة فى القربى... أم یقولون افترى على اللّه) با توجه به آیه قبل، که مى توان استفاده کرد که تکلیف محبت اهل بیت به عنوان پاداش رسالت، براى عده اى سنگین آمده بود. ازاین رو آنان پیامبر(ص) را متهم به افترا و دروغ بستن بر خدا مى کردند.

۴ - اعتقاد مشرکان به وجود خداوند (أم یقولون افترى على اللّه) از این که مشرکان مى گفتند: پیامبر(ص) بر خدا دروغ بسته است، استفاده مى شود که آنان اصل وجود خدا را پذیرفته بودند.

۵ - اگر پیامبر(ص) کوچک ترین افترا و دروغى بر خدا مى بست، کذب وى فاش و از نعمت دریافت وحى محروم مى شد. (أم یقولون افترى على اللّه کذبًا فإن یشإِ اللّه یختم على قلبک) بنابراین که جمله «فإن یشإ اللّه...» پاسخ اتهام مشرکان باشد، مى توان استفاده کرد که اگر پیامبر(ص) دروغ و افترایى بر خدا مى بست، خداوند قلب او را مهر و موم مى کرد و در نتیجه از دریافت وحى، محروم مى ماند.

۶ - قلب پیامبر(ص)، محل نزول و دریافت وحى الهى (فإن یشإِ اللّه یختم على قلبک)

۷ - قلمرو وحى، مصون از دخل و تصرف عناصر ناصالح و دروغ پرداز (و یمح اللّه البطل)

۸ - لطف، رحمت، قدرت و عزت خداوند، مقتضى مصون داشتن حریم وحى از نفوذ و تصرف دروغ پردازان (اللّه لطیف بعباده ... و هو القوىّ العزیز ... و یمح اللّه البطل) ارتباط مجموعه آیات و سیاق واحد آنها، مى تواند بیانگر معناى یاد شده باشد.

۹ - وحى به پیامبر(ص)، تابع مشیت و خواست خداوند (فإن یشإِ اللّه یختم على قلبک) جمله «یختم على قلبک» کنایه از انقطاع وحى است. از ارتباط آن با مشیت خداوند، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۰ - محو باطل و تثبیت حق، سنت الهى است. (و یمح اللّه البطل و یحقّ الحقّ بکلمته) از فعل مضارع «یمح» و «یحقّ» - که دلالت بر استمرار دارد - سنت الهى استفاده مى شود.

۱۱ - اتهام هاى منکران بر حقایق وحى، ناپایدار و نابود شدنى است. (أم یقولون افترى ... و یمح اللّه البطل)

۱۲ - وحى الهى (قرآن)، موجب تحکیم حق و نابودى باطل (یمح اللّه البطل و یحقّ الحقّ بکلمته) «کلمات» مى تواند اشاره به وحى و آیات الهى داشته باشد.

۱۳ - قرآن، کلمه الهى است. (و یحقّ الحقّ بکلمته)

۱۴ - استمرار و گسترش دعوت پیامبر(ص) و آموزه هاى قرآن، با توجه به سنت خداوند بر محو باطل، نشان دهنده حقانیت اسلام و قرآن است. (أم یقولون افترى على اللّه ... و یمح اللّه البطل و یحقّ الحقّ بکلمته)

۱۵ - دلدارى خداوند به پیامبر(ص)، نسبت به تثبیت دعوت وى و نابودى مخالفانش (و یمح اللّه البطل و یحقّ الحقّ بکلمته) برداشت یاد شده بدان احتمال است که «یمح اللّه الباطل» به صدر آیه «أم یقولون...» مرتبط بوده و درمقام دلدارى پیامبر(ص) نسبت به تهمت ها و جنجال آفرینى هاى مخالفان کافر باشد.

۱۶ - خداوند، داراى آگاهى کامل نسبت به اسرار نهفته سینه ها (إنّه علیم بذات الصدور)

۱۷ - علم و آگاهى گسترده خداوند، پشتوانه پیروزى دین حق و شکست جبهه کفر و باطل (و یمح اللّه البطل ... إنّه علیم بذات الصدور) جمله «إنّه علیم بذات الصدور» مى تواند علت براى جمله «و یمح اللّه الباطل» باشد.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: حقانیت اسلام ۱۴
  • افترا: آثار افترا به خدا ۵
  • اهل بیت(ع): دعوت به محبت اهل بیت(ع) ۲; محبت به اهل بیت(ع) ۳
  • باطل: عوامل نابودى باطل ۱۲; منشأ شکست باطل ۱۷
  • حق: عوامل تحکیم حق ۱۲; منشأ پیروزى حق ۱۷
  • خدا: آثار رحمت خدا ۸; آثار عزت خدا ۸; آثار قدرت خدا ۸; آثار لطف خدا ۸; آثار مشیت خدا ۹; آثار وسعت علم خدا ۱۷; توصیه هاى خدا ۳; سنتهاى خدا ۱۰، ۱۴; علم غیب خدا ۱۶; کلمات خدا ۱۳
  • دین: منشأ پیروزى دین ۱۷
  • سنتهاى خدا: سنت بقاى حق ۱۰; سنت نابودى باطل ۱۰، ۱۴
  • قرآن: حقانیت قرآن ۱۴; فضیلت قرآن ۱۳; نقش قرآن ۱۲
  • کفر: منشأ شکست کفر ۱۷
  • محمد(ص): آثار دعوتهاى محمد(ص) ۲; افترا به محمد(ص) ۱; افتراهاى مکذبان محمد(ص) ۱; تبلیغ محمد(ص) ۱۴; تهمت دروغگویى به محمد(ص) ۱، ۲; دعوتهاى محمد(ص) ۱۵; دلدارى به محمد(ص) ۱۵; زمینه تکذیب محمد(ص) ۳; زمینه تهمتهاى مکذبان محمد(ص) ۲; منشأ وحى به محمد(ص) ۹; نقش قلب محمد(ص) ۶; وحى به محمد(ص) ۶; هلاکت مخالفان محمد(ص) ۱۵
  • مشرکان: خداشناسى مشرکان ۴; عقیده مشرکان ۴
  • وحى: عوامل محرومیت از وحى ۵; عوامل مصونیت وحى ۸; محل نزول وحى ۶; مصونیت وحى ۷; ناپایدارى تهمتهاى مکذبان وحى ۱۱; نقش وحى ۱۲

منابع