گمنام

السجدة ١٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۸٬۴۹۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۹#link230 | آيات ۱ - ۱۴، سوره سجده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۹#link230 | آيات ۱ - ۱۴، سوره سجده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۹#link231 | اجمال مطالبى كه سوره مباركه سجده متضمن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۹#link231 | اجمال مطالبى كه سوره مباركه سجده متضمن است]]
خط ۴۴: خط ۴۵:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۱#link246 | بيان عدم دلالت آياتى كه احيانا براى تاءييد فرضيه تطور بدانها استشهاد شده استبر صحت اين فرضيه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۱#link246 | بيان عدم دلالت آياتى كه احيانا براى تاءييد فرضيه تطور بدانها استشهاد شده استبر صحت اين فرضيه]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۵۵#link54 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۵۵#link54 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ «10»
و گفتند: آيا همين كه (پس از مرگ) در زمين (دفن و پوسيده و) گم شديم، آيا آفرينش جديدى خواهيم يافت؟ آرى، آنان به ملاقات پروردگارشان كافرند.
===نکته ها===
در آيه قبل خوانديم كه خداوند وسيله‌ى درك و فهم (چشم، گوش و دل) را به شما داد و سپس گلايه كرد كه شما كم شكر مى‌كنيد. اين آيه يكى از نمونه‌هاى ناسپاسى را بيان مى‌كند كه انسان با ديدن اين همه قدرت‌نمايى خداوند، بازهم در برپايى قيامت ترديد كنند.
جلد 7 - صفحه 306
===پیام ها===
1- با نقل شبهات مخالفان و پاسخ قاطع به آنها، مؤمنان را بيمه و واكسينه كنيم.
قالُوا ...
2- آنچه مورد ترديد منكران قيامت قرار مى‌گرفت، معاد جسمانى بود. ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ‌ ...
3- شك و ترديد خود را با دلايل روشن برطرف كنيد و نگذاريد به تخريب كشيده شود. أَ إِذا ... بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ‌
4- كفّار نيز تحت تدبير ربوبيّت خداوند هستند. «بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ «10»
وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ‌: و گفتند منكران بعث از روى انكار آيا چون گم شويم در زمين، يعنى خاك شويم و با زمين آميخته شويم چنانچه متميز نشويم، أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ: آيا ما در آن هنگام كه با خاك برابر شديم هر آينه در خلقت جديد خود خواهيم بود؟!! (تكرير استفهام براى مبالغه است در انكار) يعنى هرگز ما مبعوث نشويم، بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ‌:
بلكه ايشان به ملاقات جزاى پروردگار خود كافر هستند و به ملاقات ملك الموت و آنچه بعد از آنست از ثواب و عقاب، ايمان ندارند. اين اضراب است از قول آنها و انكار بعث به آنچه ابلغ است در كفر، كه آن انكار آنهاست به جميع آنچه در عاقبت باشد از بعث و ثواب و عقاب و ميزان و حساب و صراط و جهنم و بهشت.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «6» الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ «7» ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ «8» ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «9» وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ كافِرُونَ «10»
ترجمه‌
آن داناى پنهان و آشكار است كه تواناى مهربان است‌
آنكه نيكو ساخت هر چيزيرا كه آفريد آنرا و ابتدا كرد آفريدن انسان را از گل‌
پس قرار داد نسلش را از خلاصه ريخته شده از آبى پست‌
پس مستوى كرد آنرا و دميد در آن از روحش و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
و گفتند آيا چون گم شويم در زمين آيا همانا مائيم هر آينه در آفرينشى تازه بلكه آنها بملاقات پروردگارشان كافرانند.
تفسير
آنخداوندى كه در آيات سابقه اشاره بعظمت امر و جلالت شأن او شد عالم است بتمام عوالم غيب و شهود و آنچه پنهان و آشكار است از دنيا و آخرت و امور هر دو را بحكمت اداره ميفرمايد و در كار خود مقتدر و بخلق مهربان است و آنچنان آفريننده‌اى است كه هر چه را آفريد خوب آفريد مقدّريكه بگل نكهت و بگل جانداد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد و همه را بكمال لايق خودشان رسانيد و بهيچ كس كمتر از حدّ قابليّت او خلعت هستى نپوشاند و عطاى خود را بهيچ موجودى ناقص نگذاشت «هر چه هست از قامت ناساز بى‌اندام ما است ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست» و خلقه بسكون لام نيز قرائت شده است و در بدو امر انسانرا از گل خلق فرمود كه قمى ره نقل فرموده او آدم عليه السّلام بود و بعد اولاد او را از خلاصه و صفوه خوردنيها و آشاميدنيهاى ريخته شده از صلب مرد در رحم زن از جنس آب پست‌
----
جلد 4 صفحه 289
پليدى كه منى است خلق فرمود پس تسويه و تعديل فرمود اعضاء و جوارح و مزاج آنرا بر حسب حكمت و مصلحت و قمى ره فرموده استحاله فرمود آنرا از نطفه بصلقه و از علقه بمضغه تا دميد در آن روح را و بر هر تقدير پس از وصول بحدّ قابليّت براى افاضه روح انسانيّت خداوند اشرف انواع ارواح را كه براى اقربيّتش بساحت ربوبى آنرا اضافه بخود فرموده باو افاضه فرمود و خلاصه اخبار و تحقيق اين مقام در سوره حجر ذيل آيه و اذ قال ربّك للملائكه گذشت تكرار نميشود و قرار داد خداوند از براى نوع انسان و خلق فرمود در آنها گوشها و چشمها و دلها را تا آيات الهى را از اولياء او بشنوند و آيات يگانگى او را در عالم به بينند و مطالب حقه را بفهمند و بعقل دريابند و كمى از مردم در كمى از اوقات از نعمتهاى زياد خدا شكرگزارى مينمايند و عدول از غيبت بخطاب ظاهرا براى جلب توجه خلق و تحقّق عتاب است و لفظ سمع در مفرد و جمع استعمال ميشود و اينجا مناسب جمع است و كلمه ما بعد از قليلا ظاهرا زائده است و ميشود مصدريه باشد يعنى كم است شكر شما در مقابل اين نعمتها و كفارى كه منكر بعث بودند از روى تعجب و انكار گفتند كه آيا چون ما گم شويم در زمين يعنى مخلوط شويم با خاك بطوريكه ممتاز نباشيم يا مخفى و غائب گرديم در آن از انظار بعد از دفن چون بهر دو معنى استعمال ميشود آيا ما در اينحال در آفرينش نو و جديدى قرار خواهيم گرفت نه چنين است و در جوامع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت صللنا بصاد مهمله و كسر لام قرائت فرمود يعنى بوى بد گرفتيم و فاسد شديم و اذا بدون همزه استفهام نيز قرائت شده است و بقرائت مشهور تكرار همزه براى مبالغه در انكار است و گفته‌اند خداوند در جواب آنها فرموده اين مردم نه تنها منكر بعث و نشورند بلكه آنها عالم آخرت و انتقال بآن و ملاقات رحمت و عذاب خدا را منكرند ولى در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد بعث است خداوند آنرا لقاء ناميده و شايد در مقابل كسانيكه احتمال ملاقات ذات احديّت را داده‌اند فرموده باشد و اللّه اعلم‌
----
جلد 4 صفحه 290
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلنا فِي‌ الأَرض‌ِ أَ إِنّا لَفِي‌ خَلق‌ٍ جَدِيدٍ بَل‌ هُم‌ بِلِقاءِ رَبِّهِم‌ كافِرُون‌َ «10»
و گفتند آيا زماني‌ ‌که‌ ‌ما گم‌ شديم‌ ‌در‌ روي‌ زمين‌ ‌يعني‌ مرديم‌ و هيچ‌ اثري‌ ‌از‌ ‌ما باقي‌ نماند آيا ‌ما دو مرتبه‌ خلق‌ مي‌شويم‌ و تجديد مي‌شويم‌!.
‌يعني‌ زنده‌ مي‌شويم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ جمله‌ انكار اصل‌ معاد ‌است‌ و بسيار مورد تعجب‌ ‌است‌ زيرا ‌اينکه‌ كلام‌ فقط مقاله طبيعي‌ ‌است‌ ‌که‌ منكر ‌خدا‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ مشركين‌ ‌که‌ اصنام‌ ‌خود‌ ‌را‌ مي‌پرستيدند و طريقه‌ ‌خود‌ ‌را‌ دين‌ حق‌ مي‌گفتند و ديگران‌ ‌را‌ ‌بر‌ باطل‌ مي‌دانستند چه‌ گونه‌ منكر معاد مي‌شوند!
وَ قالُوا ‌اينکه‌ مشركين‌ ‌ يا ‌ طبيعي‌، دهري‌ ‌لا‌ مذهب‌.
أَ إِذا ضَلَلنا استفهام‌ انكاري‌ ‌است‌ ‌يعني‌ هرگز چنين‌ نيست‌ ‌که‌ ‌ما زماني‌ ‌که‌ گم‌ شديم‌.
فِي‌ الأَرض‌ِ ‌در‌ صفحه زمين‌ و ‌از‌ ‌بين‌ رفتيم‌ و فاني‌ و نابود شديم‌.
أَ إِنّا لَفِي‌ خَلق‌ٍ جَدِيدٍ چنان‌ چه‌ حكما اعاده‌ معدوم‌ ‌را‌ محال‌ دانستند.
اعادة المعدوم‌ ممن‌ امتنعا ||  و بعضهم‌ ‌فيه‌ الضرورة ادعي‌
لكن‌ ‌اينکه‌ ‌براي‌ معدوم‌ صرف‌ ‌است‌ ولي‌ ‌به‌ موت‌ انسان‌ معدوم‌ نمي‌شود. اما بدنش‌ خاك‌ مي‌شود تغيير صورت‌ داده‌ ‌شده‌ چنانچه‌ نطفه‌ علقه‌ مضغه‌ لحم‌ و استخوان‌ مي‌شود باز همين‌ خاك‌ تغيير صورت‌ پيدا مي‌كند و اما روحش‌ فقط تعلق‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ بدن‌ بريده‌ مي‌شود ‌آن‌ ‌هم‌ تعلق‌ تدبيري‌ باز تعلق‌ ميگيرد.
جلد 14 - صفحه 452
بَل‌ هُم‌ بِلِقاءِ رَبِّهِم‌ كافِرُون‌َ بلكه‌ اين‌ها ‌به‌ ملاقات‌ پروردگار ‌خود‌ كافر هستند و ‌بر‌ ‌آنها‌ پوشيده‌ ‌است‌.
‌يعني‌ منكر معاد هستند نه‌ حسابي‌ و نه‌ كتابي‌ و نه‌ بهشتي‌ و نه‌ جهنمي‌ و نه‌ ثوابي‌ و نه‌ عقابي‌ فقط همين‌ دنيا ‌است‌ آمدن‌ و رفتن‌. و مسئله معاد قطع‌ نظر ‌از‌ آيات‌ قرآني‌ و اخبار متواتره‌ و ضرورت‌ دين‌ اسلام‌ و ضرورت‌ جميع‌ اديان‌ عالم‌ ادله‌ و براهين‌ عقلي‌ ‌بر‌ ‌او‌ قائم‌ ‌است‌:
اما طبيعي‌ دهري‌ ‌لا‌ مذهب‌ ‌از‌ ‌او‌ سؤال‌ مي‌شود ‌از‌ نفس‌ طبيعت‌ ‌که‌ آيا موجود ‌است‌ ‌ يا ‌ معدوم‌! ‌اگر‌ معدوم‌ ‌است‌ معدوم‌ چه‌ نحوه‌ تأثير دارد ‌در‌ ايجاد موجود و ‌اگر‌ موجود ‌است‌ آيا واجب‌ ‌است‌ وجود ‌او‌ ‌ يا ‌ ممكن‌! ‌اگر‌ واجب‌ ‌است‌ همان‌ واجب‌ الوجودي‌ ‌است‌ ‌که‌ مليين‌ قائل‌ هستند تو نامش‌ ‌را‌ طبيعت‌ و دهر گذارده‌اي‌ لذا ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌که‌ مي‌فرمايد
«‌لا‌ تسبوا الدهر لانه‌ اسم‌ ‌من‌ اسامي‌ اللّه‌»
و ‌اگر‌ ممكن‌ ‌است‌ احتياج‌ ‌به‌ موجد دارد ‌اگر‌ موجد ‌او‌ ‌هم‌ طبيعت‌ ‌است‌ تسلسل‌ لازم‌ مي‌آيد ‌تا‌ بايد منتهي‌ شود ‌به‌ واجب‌ و ‌آن‌ ‌خدا‌ ‌است‌.
و اما ‌غير‌ طبيعي‌ ‌که‌ قائل‌ ‌به‌ وجود واجب‌ الوجود و پروردگار عالمين‌ و خالق‌ آسمان‌ و زمين‌ هستند.
مي‌گوئيم‌: ‌اگر‌ قيامتي‌ نباشد و فقط همين‌ دنيا ‌باشد‌ ‌اينکه‌ كار بسيار لغو بلكه‌ قبيح‌ و ظلم‌ ‌است‌ زيرا ‌در‌ دنيا بعضي‌ ظالم‌ بعضي‌ مظلوم‌ بعضي‌ غني‌ بعضي‌ فقير بعضي‌ صحيح‌ بعضي‌ سقيم‌ بعضي‌ سالم‌ بعضي‌ مريض‌ بعضي‌ متنعم‌ بعضي‌ مبتلاء هميشه‌ بجان‌ ‌هم‌ ريخته‌ خون‌ يكديگر ‌را‌ مي‌ريزند و ‌اينکه‌ دستگاه‌ عبث‌ و بيهوده‌ و زشت‌ و قبيح‌ ‌است‌ و محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌خدا‌ صادر شود: أَ فَحَسِبتُم‌ أَنَّما خَلَقناكُم‌ عَبَثاً وَ أَنَّكُم‌ إِلَينا لا تُرجَعُون‌َ (مؤمنون‌ آيه 115) لذا مي‌فرمايد:
بَل‌ هُم‌ بِلِقاءِ رَبِّهِم‌ كافِرُون‌َ مراد ‌از‌ لقاء رب‌ لقاء رحمت‌ و غضب‌ و ثواب‌ و عقاب‌ و كتاب‌ و حساب‌ و جنت‌ و نار ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ تمام‌ اين‌ها كافر هستند نه‌ ‌آن‌ ‌که‌ مجسمه‌ قائلند ‌که‌ ‌خدا‌ جسم‌ ‌است‌ و فرداي‌ قيامت‌ ‌بر‌ تخت‌ مي‌نشيند و مؤمنين‌ ‌او‌ ‌را‌ مي‌بينند و كفار محروم‌ هستند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 10)- ندامت و تقاضای بازگشت! قرآن در اینجا بحث گویائی را در باره «معاد» آغاز می‌کند، سپس حال «مجرمان» را در جهان دیگر بازگو می‌کند، و مجموعا تکمیلی است برای بحثهای گذشته که پیرامون «مبدأ» سخن می‌گفت، زیرا می‌دانیم بحث از «مبدأ» و «معاد» در قرآن مجید غالبا توأم با یکدیگر است.
نخست می‌گوید: «آنها گفتند: آیا هنگامی که ما (مردیم و خاک شدیم و) در زمین گم شدیم، آفرینش تازه‌ای خواهیم یافت»؟! (وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِی الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ).
تعبیر به «گم شدن در زمین» اشاره به این است که انسان پس از مردن خاک می‌شود، همانند سایر خاکها، و هر ذره‌ای از آن بر اثر عوامل طبیعی و غیر طبیعی به گوشه‌ای پرتاب می‌شود، و دیگر چیزی از او باقی به نظر نمی‌رسد تا آن را در قیامت دوباره بازگردانند.
ولی آنها در حقیقت منکر قدرت خداوند بر این کار نیستند «بلکه آنان لقای پروردگارشان را انکار می‌کنند» و می‌خواهند با انکار معاد، آزادانه به هوسرانی خویش ادامه دهند (بَلْ هُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ کافِرُونَ).
در واقع این آیه شباهت زیادی با آیات نخستین سوره قیامت دارد آنجا که می‌گوید: «آیا انسان گمان می‌کند ما استخوانهای پراکنده او را جمع نخواهیم کرد! ما حتی قادریم (خطوط) سر انگشتان او را به نظام نخستین بازگردانیم! ولی هدف انسان این است که ایامی را که در این دنیا در پیش دارد (با انکار قیامت) به گناه
ج3، ص575
و فجور بگذراند لذا سؤال می‌کند روز قیامت کی خواهد بود»؟ (قیامت/ 3- 6) بنا بر این آنها از نظر استدلال لنگ نیستند، بلکه شهوات آنها حجابی بر قلبشان افکنده، و نیات سوئشان مانع قبول مسأله معاد است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس