گمنام

الزمر ٥٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۴٬۰۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link271 | آيات ۵۳ - ۶۱ سوره زمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link271 | آيات ۵۳ - ۶۱ سوره زمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link272 | مقصود از عبادى و رحمت الله در آيه قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا منرحمة الله]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link272 | مقصود از عبادى و رحمت الله در آيه قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا منرحمة الله]]
خط ۳۴: خط ۳۵:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link277 | رواياتى درباره مغفرت الهى و شاءن نزول آيه : يا عباد الذين اسرفوا على انفسهم ...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۴#link277 | رواياتى درباره مغفرت الهى و شاءن نزول آيه : يا عباد الذين اسرفوا على انفسهم ...]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۷#link228 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۷#link228 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
بَلى‌ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ «59»
آرى، آيات من به سراغ تو آمد، امّا آنها را تكذيب كردى و تكبّر ورزيدى و از كافران شدى.
===نکته ها===
مجرم در قيامت چند سخن دارد:
1. اقرار به كوتاهى. «فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ»
2. اقرار به مسخره كردن. «لَمِنَ السَّاخِرِينَ»
3. آرزوى هدايت. «لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي»
4. آرزوى بازگشت به دنيا. «لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً»
خداوند اقرارهاى او را مى‌پذيرد امّا سخن سوم او را در اين آيه پاسخ مى‌دهد كه ما تو را هدايت كرديم تو خود نپذيرفتى و سخن چهارم او را در جاى ديگر پاسخ مى‌دهد كه اگر آنان به دنيا برگردند باز هم خلافكارند. «لَوْ رُدُّوا لَعادُوا» «1»
===پیام ها===
1- خداوند بدون اتمام حجّت، كسى را عذاب نمى‌كند. «بَلى‌ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي»
2- تكذيب فورى و بدون تأمل، حاكى از روحيه تكبّر ولجاجت است. «فَكَذَّبْتَ»
----
«1». انعام، 28.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 194
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بَلى‌ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ (59)
بَلى‌ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي‌: بلى تو را راه حق نمودى زيرا بتحقيق و يقين كه آمد به تو مبلغ سبحانى و آيات قرآنى و حجج الهى، فَكَذَّبْتَ بِها: پس تكذيب كردى به آن و آن را به دروغ نسبت دادى، وَ اسْتَكْبَرْتَ‌: و تكبر و سركشى‌
جلد 11 - صفحه 262
نمودى از قبول آن و به جهت عناد و لجاج التفات به آن ننمودى، كفر را بر ايمان و ضلالت را بر هدايت اختيار كردى، وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ‌: و بودى تو از ناگرويدگان.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى‌ عَلى‌ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56) أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدانِي لَكُنْتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (57) أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (58) بَلى‌ قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ وَ كُنْتَ مِنَ الْكافِرِينَ (59) وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَ لَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَكَبِّرِينَ (60)
ترجمه‌
تا مبادا گويد كسى اى اندوه و پشيمانى بر آنچه كوتاهى كردم در امر خدا و همانا بودم از مسخره كنندگان‌
يا گويد اگر آنكه خدا راهنمائى كرده بود مرا هر آينه بودم از پرهيزكاران‌
يا گويد هنگاميكه بيند عذاب را كاش ميبود براى من بازگشتى پس بوده باشم از نيكوكاران‌
آرى بتحقيق آمد تو را آيتهاى من پس تكذيب نمودى آنرا و سركشى كردى و بودى از كافران‌
و روز قيامت مى‌بينى آنها را كه دروغ بستند بر خدا كه رويهاشان سياه شده آيا نيست در دوزخ جائى براى تكبر كنندگان‌
تفسير
خداوند متعال بيان فرموده است مقصود خود را از امر بمتابعت قرآن و احكام الهى كه در آيه سابقه بيان شد و آن آنستكه مبادا كسى روز قيامت اظهار حسرت و ندامت نمايد بر تقصير خود در طاعت و قرب بحق با آنكه از سخريّه كنندگان به پيغمبر و اهل ايمان و قرآن و احكام خدا و اولياء او باشد يا بگويد خدا اگر مرا هدايت نموده بود بدين حق از معاصى اجتناب مينمودم و باين عاقبت وخيم گرفتار نميشدم يا بگويد در وقت مشاهده عذاب اگر من دوباره بدنيا برگردم از مردمان نيكوكار خواهم شد در حاليكه حجّت از خداوند بر آنها تمام نشده باشد ولى چون از جانب خداوند بر آنها اتمام حجّت شده بارسال رسول و انزال كتاب و تعيين امام خداوند ميفرمايد بلى آمدند آنها از جانب من نزد تو و تكذيب نمودى و تكبّر كردى از پيروى آيات الهى و از كفّار بودى و گفته‌اند هر يك از اين اقوال سه‌گانه را دسته‌اى گويند يا يكنفر در اوقات متعدّده هر سه را گويد و ردّ خداوند راجع بقول دوم است و بنظر حقير كلام الهى مبنى بر فرض اين اقوال است نه وقوع آن و جواب خداوند هم راجع بهر سه قول است بر تقدير وقوع بتقريب آنكه آرى وسائل هدايت الهيّه موجود بوده و خودت كوتاهى نمودى در اهتداء و بهواى نفس خود عمل كردى و كافر شدى اگر هم برگردى باز همان است كه بود و پشيمانى امروز سودى ندارد و كلمه بلى كه معمولا بعد از نفى واقع ميشود باعتبار فرض صدور اين اقوال است با نفى هدايت الهى كه گويندگان در نظر گرفته‌اند چون صدر آيه اوّل دلالت دارد بر آنكه غرض الهى در انزال كتاب آنستكه بندگان از اين قبيل اظهارات ننمايند با نبودن امر الهى‌
----
جلد 4 صفحه 507
بمتابعت كتاب و احكام آن و تمام نبودن حجّت از حق بر خلق ولى در صورت بودن امر خدا جواب اين اظهارات همان است كه ذكر شد و حجّت از حق بر خلق تمام است ولى مفسّرين كلام متضمّن نفى را همان قول دوّم دانسته‌اند لذا جواب را مخصوص بآن پنداشته‌اند و فرموده‌اند مفاد آن آنستكه تو مرا هدايت بحق ننمودى و باين جهت اشكالاتى بايشان متوجّه شده و جوابهائى داده‌اند كه مجال ذكر آنها نيست و دخول علامت تأنيث در اقوال ثلاثه باعتبار نفس و تذكير ضمائر در خطابات باعتبار انسان است و مؤيّد نظريّه حقير آنست كه خداوند فرموده روز قيامت مى‌بينى روى‌هاى كسانيكه دروغ بستند بخدا سياه است آيا نيست در جهنم جايگاهى براى تكبّر كنندگان چون ظاهر از دروغ بستن آنها بخدا همان اظهارات و تمنّياتى است كه با ادّعاء عدم هدايت الهيه مينمودند ولى حضرات فرموده‌اند مراد نسبت قرار دادن شريك و گرفتن زن و فرزند است بخدا و در هر حال استفهام تقريرى است يعنى مسلّما جهنم جاى آنها است و در روايات متعدّده از ائمه اطهار جنب اللّه بامير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام تفسير شده و قمى ره فرموده مراد از آيات ائمه اطهارند و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در آيه اخيره كه مراد كسى است كه ادعاء امامت نمايد با آنكه امام نباشد و عرض شد اگر چه علوى فاطمى باشد فرمود بلى اگر چه علوى فاطمى باشد و در كافى و از عياشى ره نيز مانند آن نقل شده است و از روايت ديگرى كه قمى ره از آن حضرت نقل نموده استفاده ميشود كه براى اهل تكبر وادى مخصوصى است در جهنم كه نام آن سقر است و آتش آن بقدرى شديد است كه جهنم از تنفّس آن مشتعل مى‌گردد بايد از اين صفت بخدا پناه برد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بَلي‌ قَد جاءَتك‌َ آياتِي‌ فَكَذَّبت‌َ بِها وَ استَكبَرت‌َ وَ كُنت‌َ مِن‌َ الكافِرِين‌َ (59)
خداوند ‌در‌ جواب‌ ‌آنها‌ ميفرمايد بلي‌ بتحقيق‌ آمد تو ‌را‌ آيات‌ ‌من‌ ‌پس‌ تكذيب‌ كردي‌ ‌به‌ ‌آنها‌ و تكبر ورزيدي‌ و بودي‌ ‌از‌ كافرين‌.
جلد 15 - صفحه 335
خداوند ‌تا‌ حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ بنده‌ تمام‌ نكند احدي‌ ‌را‌ عذاب‌ نميكند چنانچه‌ ميفرمايد وَ ما كُنّا مُعَذِّبِين‌َ حَتّي‌ نَبعَث‌َ رَسُولًا اسراء آيه 26 ابتداء خداوند عقل‌ و شعور بانسان‌ داده‌ ‌که‌ تميز ‌بين‌ حق‌ و باطل‌ ‌را‌ بدهد و لذا ديوانه‌ و طفل‌ ‌غير‌ بالغ‌ ‌را‌ عذاب‌ نميكند و ثانيا اختيار داده‌ مجبور بكفر نيست‌ ثالثا پيغمبر فرستاده‌ ‌با‌ معجزات‌ كافيه‌ و ادله واضحه‌ و كتاب‌ نازل‌ فرمود مثل‌ قرآن‌ ‌که‌ تمام‌ حقائق‌ ‌را‌ روشن‌ ميكند و دستورات‌ و احكام‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ و راه‌ خير و شر ‌را‌ نشان‌ داده‌ و ترغيب‌ و تحريص‌ فرموده‌ و بشارات‌ و انذارات‌ نموده‌ ‌که‌ مفاد بَلي‌ قَد جاءَتك‌َ آياتِي‌ ‌است‌ و لكن‌ قلب‌ سياه‌ و قسي‌ و هواي‌ نفس‌ و كبر و عناد و عصبيت‌ مانع‌ ‌از‌ قبول‌ ‌شده‌ و شيطان‌ ‌هم‌ كمك‌ كرده‌.
فَكَذَّبت‌َ بِها انبياء ‌را‌ ساحر و مفتري‌ و كذاب‌ و مجنون‌ شمردي‌ كتاب‌ و قرآن‌ ‌را‌ مفتريات‌ گفتي‌ معجزات‌ ‌را‌ سحر پنداشتي‌ احكام‌ ‌را‌ زير پا گذاشتي‌ تمام‌ ‌را‌ تكذيب‌ كردي‌.
وَ استَكبَرت‌َ فرق‌ ‌است‌ ‌بين‌ كبر و تكبر و استكبار كبر يك‌ صفت‌ خبيثه‌ ‌است‌ ‌در‌ قلب‌ ‌که‌ تصور يك‌ بزرگي‌ ‌در‌ ‌خود‌ ميكند مثل‌ نسب‌ و حسب‌ و دولت‌ و ثروت‌ و رياست‌ و نحو اينها تكبر ‌اينکه‌ صفت‌ خبيثه‌ ‌را‌ ظاهر ميكند و آثار ‌آن‌ ‌را‌ بار ميكند استكبار بزرگي‌ ‌را‌ بخود مي‌بندد ‌با‌ اينكه‌ هيچ‌ منشأي‌ ندارد.
وَ كُنت‌َ مِن‌َ الكافِرِين‌َ زير بار دين‌ و اسلام‌ نرفتي‌ و حق‌ ‌را‌ نپذيرفتي‌ و ‌در‌ شرك‌ و كفر زيست‌ كردي‌ و دست‌ برنداشتي‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 59)- قرآن در برابر این سه گفتار دوم چنین پاسخ می‌گوید:
ج4، ص240
«آری آیات من به سراغ تو آمد اما آن را تکذیب کردی، و تکبر نمودی، و از کافران بودی» (بَلی قَدْ جاءَتْکَ آیاتِی فَکَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَکْبَرْتَ وَ کُنْتَ مِنَ الْکافِرِینَ).
یعنی این که می‌گوئی «اگر هدایت الهی به سراغ من آمده بود از پرهیزکاران بودم» هدایت الهی چیست؟ جز این همه کتب آسمانی و فرستادگان خدا و آیات و نشانه‌های حق در آفاق و انفس؟
همه این آیات را دیدی و شنیدی عکس العمل تو در مقابل آن چه بود؟
تکذیب و استکبار و کفر! از میان این سه عمل «استکبار» ریشه اصلی است و به دنبال آن «تکذیب آیات الهی» و نتیجه آن «کفر و بی‌ایمان» است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس