گمنام

الزمر ٤٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۹٬۰۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۱#link261 | آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۱#link261 | آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۲#link262 | احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۲#link262 | احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت]]
خط ۴۲: خط ۴۳:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link270 | رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link270 | رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۵#link211 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۵#link211 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۵#link212 |  تفسير:]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۵#link212 |  تفسير:]]
خط ۴۸: خط ۵۱:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۶#link214 | ۱ - جهان اسرار آميز خواب]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۶#link214 | ۱ - جهان اسرار آميز خواب]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۶#link215 | ۲ - ((خواب )) در روايات اسلامى]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۶#link215 | ۲ - ((خواب )) در روايات اسلامى]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «44»
(اى پيامبر! به آنان) بگو: «تمام شفاعت‌ها (در دنيا و آخرت) براى خداست، براى اوست حكومت و فرمانروائى آسمان‌ها و زمين، سپس به سوى او برگردانده مى‌شويد.»
===نکته ها===
سؤال: مگر مهر و محبّت ديگران بيش از خداوند است كه خداوند اراده‌ى عذاب كند ولى شفاعت كنندگان مانند دايه‌ى مهربان‌تر از مادر شفاعت نمايند؟
پاسخ: اين آيه مى‌فرمايد: همه‌ى شفاعت‌ها مخصوص خداست و اگر پيامبر و امامى شفاعت و دلسوزى و مهربانى مى‌كند، سرچشمه‌ى همه‌ى لطف‌ها و مهرها از ذات مقدّس او و به اذن اوست، «ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ» «1» و مسير آن لطف‌ها از طريق اولياى الهى است.
«قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً»
===پیام ها===
1- روش تربيتى قرآن، آن است كه تمام انگيزه‌هاى فاسد را از بين ببرد و همه‌ى انگيزه‌ها را در خداجويى متمركز كند. لذا به كسانى كه اطراف اين و آن مى‌روند تا عزيز شوند مى‌فرمايد: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» «2» تمام عزّت‌ها از آنِ‌
----
«1». يونس، 10.
«2». يونس، 65.
جلد 8 - صفحه 180
خداست، چرا گرد ديگرى مى‌گرديد؟! به كسانى كه اطراف اين و آن مى‌روند تا قدرتى پيدا كنند، مى‌فرمايد: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً» «1» به كسانى كه اطراف اين و آن مى‌روند تا آنان برايشان واسطه‌اى باشند، مى‌فرمايد: «قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً»
2- هستى و همه‌ى عوامل دخيل در آن به دست خداست. لِلَّهِ الشَّفاعَةُ ... لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (44)
قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً: بگو براى خداست سمت شفاعت، يعنى او مالك جميع شفاعت است و بى‌اذن او هيچكس شفاعت نكند، لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌: مر او راست سلطنت آسمانها و زمينها، ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‌:
پس بسوى حكم او بازگشت كنيد، يعنى در قيامت نيز حاكميت و مالكيت او را ثابت است. و هرگاه در دنيا و آخرت مالك على الاطلاق باشد، پس بدون اذن او هيچكس شفاعت نتواند كرد.
جلد 11 - صفحه 251
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى‌ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ (41) اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‌ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‌ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (42) أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ قُلْ أَ وَ لَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً وَ لا يَعْقِلُونَ (43) قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (44) وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ (45)
ترجمه‌
همانا ما فرستاديم بر تو كتابرا براى مردمان بحق پس كسيكه هدايت يافت پس بر نفع خود او است و هر كه گمراه شد پس جز اين نيست كه گمراه ميشود بزيان خود و نيستى تو بر آنها كارگزار
خدا ميگيرد جانها را هنگام مرگ آنها و آنرا كه نمرده است در خواب آن پس نگاه ميدارد آنرا كه حكم كرد بر آن بمرگ و رها ميكند ديگرى را تا وقتى نامبرده شده همانا در اين هر آينه آيتها است براى گروهى كه تفكر ميكنند
آيا گرفتند غير از خدا شفيعانى بگو آيا و اگر چه باشند كه مالك نمى‌شوند چيزى را و نه درك ميكنند
بگو براى خدا است شفاعت تمامى مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين پس بسوى او برگردانيده ميشويد
و چون ياد شود خدا بتنهائى مشمئز و گرفته ميشود دلهاى آنها كه ايمان نمى‌آورند بآخرت و چون ياد شوند آنها كه غير از اويند آنگاه آنها شاد ميشوند
تفسير
خداوند متعال قرآن كريم را بر پيغمبر اكرم نازل فرمود براى‌
----
جلد 4 صفحه 500
هدايت و نيل بندگان خود بخير و سعادت دنيا و آخرتشان پس كسيكه راه يافت و موفّق شد بتصديق قولى و عملى آن كه در آيات سابقه گوشزد شد بر نفع و صلاح خود قيام و اقدام نموده و كسيكه اعراض و كناره گيرى نمود و گمراه شد پس آن گمراهى بر ضرر و زيان دنيا و آخرت او تمام شده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم مسئوليّتى در اين باب ندارد چون او و كيل و كفيل و رقيب و نگهبان و نگهدار مردم از خطا و خلاف نبوده و نيست و نميتواند مردم را اجبار و اكراه بقبول هدايت و دين اسلام نمايد چون قدرت تامّه مخصوص بحق و ايمان اجبارى فائده ندارد خدا است داراى چنين قدرتيكه ميگيرد و قبض مينمايد جانهاى اهل عالم را در وقت مرگشان بتمامى و آن مقدار از جانى را كه نميميرد و بكلى قطع علاقه از بدن نميكند در وقت خواب رفتن آنها و پس از گرفتن جانها نگهميدارد آن جانى را كه حكم فرموده است بر آن بمردن و قطع نمودن علاقه خود را از بدن بتمامى و ميفرستد آنمقدار از جانى را كه قطع ننموده است علاقه خود را از بدن واقعا اگر چه قطع نموده ظاهرا باز ببدن تا مدّتيكه مقدّر فرموده براى بقاء در دنيا و تصرّف آن در بدن و اين از عجايب قدرت الهى است كه جانى را كه از عالم غيب آمده و تعلّق تدبيرى ببدن دارد بقدريكه عقل و شعور و ادراك دارد بگيرد و بقدريكه تنفّس و حسّ و حركت داشته باشد باقى بگذارد و اگر كسى فكر كند يقين ميكند كه اينكار جز از قادر يگانه كه در قدرت و ساير صفات كمال مثل و مانند ندارد ساخته نيست عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه هيچ كس نيست كه بخوابد مگر آنكه نفس او بآسمان عروج مينمايد و روح او در بدنش باقى ميماند و ما بين آن دو رشته‌ئى مانند شعاع خورشيد موجود است پس اگر خداوند اذن دهد در قبض ارواح اجابت ميكند روح نفس را و اگر اذن دهد خدا در ردّ روح اجابت ميكند نفس روح را و اين است معناى قول خداوند اللّه يتوفّى الانفس حين موتها تا آخر پس آنچه به‌بيند نفس در ملكوت سماوات آن تعبير دارد و آنچه به‌بيند در بين آسمان و زمين آن خيالات شيطانى است و تعبير ندارد و وجه آنكه قبض روح گاهى نسبت بخدا داده ميشود و گاهى بملك الموت و گاهى بملائكه در سوره نساء گذشت و از ابن عباس ره نقل شده كه مراد از نفس جهت عقل و تميز است و مراد از روح منشأ تنفّس و حركت و؟؟؟ در
----
جلد 4 صفحه 501
آنستكه مشركين مكّه بتها را كه جمادات بى‌شعور و ادراكى بيش نيستند شفيعان خود قرار دادند بايد از آنها سؤال نمود كه آنها با آنكه هيچ قدرت و اراده و اختيارى ندارند و مالك و متصرّف در چيزى نمى‌باشند ميتوانند شفاعت كنند از پرستش كنندگان خودشان با آنكه هيچ كس بدون اذن خدا قادر بر شفاعت نيست و هر شفاعتى در هر وقت و از هر كس صادر شود اختيارش با خدا است كه بايد قبلا اجازه داده باشد و بعدا قبول فرمايد و سلطنت حقّه حقيقيّه در آسمانها و زمين با او است و برگشت تمام خلق بحكم و فرمان او است و بايد روزى در پيشگاه او حاضر شوند و بپاداش اعمال خود برسند و عجب‌تر از همه آنستكه كفّار قريش وقتى گفتگو از خداوند يگانه پيش مى‌آيد دلهاشان مشمئز و گرفته و رويشان منقبض و درهم و نفوسشان متنفّر و ملول ميگردد و وقتى صحبت بتها و هوا پرستان دنيا طلب در ميان مى‌آيد منبسط و مسرور و فرحناك و شادمان ميشوند بطوريكه آثار مسرّت از چهره آنها ظاهر ميگردد و از بعضى روايات استفاده ميشود مشمئز و گرفته شدن آنها از ذكر اولياء خدا كه آل محمّد عليهم السّلامند و انبساط و سرورشان بذكر كسانيكه غصب حق ايشانرا نمودند و العلم عند اللّه تعالى و اوليائه و ظاهرا مراد از رد روح باذن خدا در روايت عياشى ابقاء آن در بدن است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَم‌ِ اتَّخَذُوا مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ شُفَعاءَ قُل‌ أَ وَ لَو كانُوا لا يَملِكُون‌َ شَيئاً وَ لا يَعقِلُون‌َ (43) قُل‌ لِلّه‌ِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَه‌ُ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ ثُم‌َّ إِلَيه‌ِ تُرجَعُون‌َ (44)
آيا ‌اينکه‌ مشركين‌ و كفار و ضالين‌ گرفتند ‌از‌ ‌غير‌ خداي‌ متعال‌ شفيع‌هايي‌ بگو آيا و ‌لو‌ ‌اينکه‌ شفعاء ‌شما‌ مالك‌ شيئي‌ نباشند و عقل‌ و شعور نداشته‌ باشند.
بگو مختص‌
جلد 15 - صفحه 322
بخدا ‌است‌ شفاعت‌ بالتمام‌ جميع‌ ‌آن‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌است‌ مالكيت‌ آسمانها و زمين‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بسوي‌ ‌او‌ خواهيد برگشت‌.
مسئله مهمه‌: مخالفين‌ بواسطه ظهور ‌اينکه‌ آيات‌ منكر اصل‌ شفاعت‌ شدند ‌با‌ اينكه‌ مسئله شفاعت‌ ‌از‌ ضروريات‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌است‌ و منكر ‌آن‌ ‌از‌ ايمان‌ خارج‌ ‌است‌ و توضيح‌ ‌اينکه‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ چه‌ بسيار ‌از‌ ظواهر ‌است‌ ‌که‌ قرائن‌ ظهور ‌آنها‌ ‌را‌ ميبرد و چه‌ بسيار عموماتيست‌ ‌که‌ مخصصات‌ عموم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميگيرد و چه‌ بسيار ‌از‌ مطلقات‌ ‌است‌ ‌که‌ مقيدات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ اطلاق‌ مياندازند و چه‌ بسيار ‌از‌ آيات‌ ‌است‌ ‌که‌ مفسر آيات‌ ديگر ميشود ‌که‌ گفتند «القرآن‌ يفسر بعضه‌ بعضا» و ‌ما بسيار آيات‌ مقيده‌ ‌براي‌ مطلقات‌ و مخصصه‌ ‌براي‌ عمومات‌ و قرائن‌ ‌براي‌ ذي‌ القرائن‌ داريم‌ ‌که‌ بايد دست‌ ‌از‌ اطلاق‌ و عموم‌ و ظواهر ذي‌ القرائن‌ برداريم‌ مثل‌ يَومَئِذٍ لا تَنفَع‌ُ الشَّفاعَةُ إِلّا مَن‌ أَذِن‌َ لَه‌ُ الرَّحمن‌ُ وَ رَضِي‌َ لَه‌ُ قَولًا طه‌ آيه 108 و مثل‌ لا يَشفَعُون‌َ إِلّا لِمَن‌ِ ارتَضي‌ انبياء آيه 28 و اخبار وارده‌ ‌از‌ پيغمبر (ص‌) و ائمه اطهار ‌که‌ فرمود
«ادخرت‌ شفاعتي‌ لاهل‌ الكبائر ‌من‌ امتي‌»
و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ زيارات‌
«شفعاء يوم القيمة»
«و شفاعتهم‌ مقبولة»
و ‌غير‌ اينها ‌که‌ بسيار ‌است‌ بلكه‌ بالاتر ‌از‌ ‌اينکه‌ مي‌گوييم‌ ‌اينکه‌ آياتي‌ ‌که‌ نفي‌ شفاعت‌ ميكند تنافي‌ ‌با‌ آياتي‌ ‌که‌ اثبات‌ ميفرمايد ندارد زيرا ‌اينکه‌ آيات‌ نفي‌ شفاعت‌ ‌براي‌ مشركين‌ و كفار و اهل‌ ضلالت‌ ميكند و آيات‌ اثبات‌ ‌براي‌ مؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ دين‌ ‌آنها‌ مرضي‌ الهيست‌ بلكه‌ ‌ما مي‌گوييم‌ ‌تا‌ خداوند اجازه شفاعت‌ ندهد شفعاء شفاعت‌ نميكنند بلكه‌ ‌از‌ همين‌ آيات‌ نافيه‌ بنظر ‌شما‌ ممكن‌ ‌است‌ اثبات‌ شفاعت‌ نمود زيرا ‌قوله‌ ‌تعالي‌:
أَم‌ِ اتَّخَذُوا مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ شُفَعاءَ مراد كفار و مشركين‌ هستند ‌که‌ گفتند هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ يونس‌ آيه 19 بقرينه صدر ‌آيه‌ ‌که‌ ميفرمايد:
وَ يَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَضُرُّهُم‌ وَ لا يَنفَعُهُم‌ و ‌ما مي‌گوييم‌ شفاعت‌ مختص‌ باهل‌ ايمان‌ ‌است‌.
قُل‌ أَ وَ لَو كانُوا لا يَملِكُون‌َ شَيئاً وَ لا يَعقِلُون‌َ و شفعاء ‌ما ولايت‌ كليه‌ دارند
جلد 15 - صفحه 323
‌بر‌ اهل‌ آسمانها و زمينها و آسمانها و زمين‌ و ساير مخلوقات‌ لاجل‌ ‌آنها‌ خلق‌ ‌شده‌ ‌در‌ حديث‌ قدسي‌ ‌است‌
«خلقت‌ الاشياء لاجلك‌»
و عقل‌ ‌کل‌ هستند.
قُل‌ لِلّه‌ِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌خدا‌ شفاعت‌ ميكند زيرا شفيع‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ‌است‌ ‌که‌ نزد ‌خدا‌ شفاعت‌ كند بلكه‌ معني‌ للّه‌ ‌يعني‌ اذن‌ و اجازه‌ شفاعت‌ مختص‌ بخدا ‌است‌ زيرا ‌او‌ لَه‌ُ مُلك‌ُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ ‌است‌ كليه امور بيد قدرت‌ ‌او‌ ‌است‌ و احدي‌ بدون‌ اذن‌ و اجازه ‌او‌ حق‌ هيچ‌ گونه‌ تصرفي‌ ندارد و ‌خدا‌ بپيغمبرش‌ ميفرمايد:
وَ لَسَوف‌َ يُعطِيك‌َ رَبُّك‌َ فَتَرضي‌ الضحي‌ آيه 5 و پيغمبر فرمود ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ يك‌ نفر ‌از‌ امت‌ ‌من‌ گرفتار عذاب‌ ‌باشد‌ ‌من‌ راضي‌ نميشوم‌.
ثُم‌َّ إِلَيه‌ِ تُرجَعُون‌َ يوم القيمة و البعث‌ و الحساب‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 44)- لذا در این آیه اضافه می‌کند: «بگو: تمام شفاعت از آن خداست» (قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً).
زیرا «حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست، و سپس همه شما به سوی او باز گردانده می‌شوید» (لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
و به این ترتیب آنها را بکلی خلع سلاح می‌کند، چرا که توحیدی که بر کل عالم حاکم است می‌گوید: شفاعت نیز جز به اذن پروردگار ممکن نیست.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس