گمنام

الحاقة ٢٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۵٬۷۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[الإسراء ٧١ | يَوْمَ‌ نَدْعُو کُلَ‌ أُنَاسٍ‌...]] (۳)   
[[الإسراء ٧١ | يَوْمَ‌ نَدْعُو کُلَ‌ أُنَاسٍ‌...]] (۳)   
</div>
</div>
== نزول ==
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره اسود بن عبدالاسد برادر ابوسلمة که نام وى در شأن و نزول آیه ۱۹ آورده شده است، نازل شده که مرد کافرى بوده است.<ref> صاحب کشف الاسرار گوید: اگر چه آیه ۱۹ درباره ابوسلمة به طور خاص و آیه ۲۵ براى اسود برادر او نیز به طور خاص نازل شده ولى حکم آن دو آیه عام بوده و شامل هر مؤمن و کافرى می‌شود».</ref><ref> در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده که این آیه درباره معاویه بن ابى‌سفیان نازل شده است.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link446 | آيات ۱۳ - ۳۷، سوره الحاقه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link446 | آيات ۱۳ - ۳۷، سوره الحاقه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link447 | پاره اى از نشانه ه ، مقدمات و وقايع قيامت : نفخ در صور، كوبيده شدن زمين ، كوه ها،انشقاق آسمان ، و....]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link447 | پاره اى از نشانه ه ، مقدمات و وقايع قيامت : نفخ در صور، كوبيده شدن زمين ، كوه ها،انشقاق آسمان ، و....]]
خط ۳۸: خط ۴۳:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link452 | (رواياتى راجع به حمله عرش در قيامت ، كسانى كه كتابشان به دست راست يا چپ داه مىشود،....)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵۱#link452 | (رواياتى راجع به حمله عرش در قيامت ، كسانى كه كتابشان به دست راست يا چپ داه مىشود،....)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۲۱#link218 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۲۱#link218 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25» وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26» يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ «27» ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ «28» هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ «29» خُذُوهُ فَغُلُّوهُ «30» ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ «31» ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ «32» إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ «33» وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «34»
جلد 10 - صفحه 202
و امّا كسى كه نامه عملش به دست چپش داده شود، مى‌گويد: اى كاش نامه‌ام به من داده نشده بود. و نمى‌دانستم حسابم چيست؟ اى كاش مرگ پايان كارم بود (و ديگر زنده نمى‌شدم). دارائى من رفع نيازى از من نكرد. قدرتم از دستم برفت.
(گفته مى‌شود:) او را بگيريد و در غل بكشيد. سپس او را در آتش شعله‌ور وارد بيندازيد. سپس در زنجيرى كه هفتاد ذراع باشد درآوريد. همانا او به خداى بزرگ ايمان نمى‌آورد و بر طعام دادن به نيازمندان ترغيب نمى‌كرد.
===نکته ها===
«ذراع» فاصله آرنج تا نوك انگشتان است و در قديم معيارى براى اندازه‌گيرى بوده است و كلمه «هفتاد» يا به معناى حقيقى است و يا كنايه از زنجير طولانى مى‌باشد.
«جحيم» از «جحمة»، به آتش شعله ور گويند.
امام صادق عليه السلام فرمود: اگر يك حلقه از آن زنجيرى كه دوزخيان را با آن به بند مى‌كشند، بر دنيا نهاده شود، دنيا از شدّت حرارت، ذوب مى‌شود. «1»
در اين آيه، كفر و بخل و بى‌تفاوتى نسبت به محرومان در كنارهم آمده است. لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ‌ ... لا يَحُضُ‌
گرفتن و بستن و كشاندن و به دوزخ پرتاب كردن، بيانگر نهايت حقارت و ذلت دوزخيان است. خُذُوهُ فَغُلُّوهُ‌ ... صَلُّوهُ‌ ... فَاسْلُكُوهُ‌
===پیام ها===
1- مقايسه ميان عاقبت خوبان و بدان، شيوه‌اى قرآنى براى شناخت بهتر حقايق است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌
2- در تربيت و هدايت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌
3- آگاهى از آينده، گامى براى تصميم‌گيرى صحيح امروز است. «فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي»
----
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 203
4- روزنه اميد براى خلافكاران در آخرت بسته مى‌شود. تا قبل از ديدن نامه عمل اميدى داشت ولى بعد از آن فقط حسرت مى‌خورد. يا لَيْتَنِي‌ ... يا لَيْتَها
5- ثروت و قدرت، در قيامت كارآيى ندارد. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ»
6- ثروت‌اندوزى در دنيا، سبب حسرت در قيامت است. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ»
7- كيفر دستهايى كه در دنيا براى هرگونه فساد و ستم باز بود، غل و زنجير قيامت است. «فَغُلُّوهُ»
8- انسانى كه در قلبش نور معرفت خدا و در عملش، خدمت به مردم نباشد، بهتر كه بسوزد. لا يُؤْمِنُ‌ ... وَ لا يَحُضُ‌
9- توجه به گرسنگان، در كنار ايمان به خدا مطرح است. لا يُؤْمِنُ‌ ... وَ لا يَحُضُ‌
10- بر فرض كه خود، توان كمك نداشته باشيم، بايد ديگران را براى كمك به گرسنگان تشويق كنيم. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»
11- رسيدگى به فقرا شرط ندارد كه فقير، مؤمن باشد. «وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25»
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ‌: و اما كسى كه داده شود، كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌: نامه عمل او به دست چپ، فَيَقُولُ‌: پس گويد از روى ندامت چون بيند اعمال قبيح خود را، يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ‌: اى كاشكى داده نشدمى، يعنى به من ندادندى نامه عمل مرا و او را نديدمى تا بر ملأ، اين رسوائى نكشيدمى.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ «25» وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ «26» يا لَيْتَها كانَتِ الْقاضِيَةَ «27» ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ «28» هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ «29»
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ (30) ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (31) ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ (32) إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ (33) وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ (34)
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ (35) وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلِينٍ (36) لا يَأْكُلُهُ إِلاَّ الْخاطِؤُنَ (37)
ترجمه‌
و اما كسيكه داده شد نامه‌اش بدست چپش پس ميگويد اى كاش من داده نميشدم نامه‌ام را
و نميدانستم كه چيست حساب من‌
اى كاش مرگ بود حكم كننده بفناء ابدى من‌
بى‌نياز نكرد مرا مال من‌
زائل شد از من تسلّط من‌
بگيريد او را پس غل كنيدش‌
پس در دوزخ اندازيدش‌
پس در زنجيرى كه درازاى آن هفتاد گز است درآوريد او را
همانا او بود كه ايمان نميآورد بخداى بزرگ‌
و ترغيب نميكرد بر طعام دادن به فقير
پس نيست براى او امروز اينجا خويش و ياورى‌
و نه طعامى مگر از چرك و خون دوزخيان‌
نميخورند آنرا مگر گناهكاران.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر احوال كسانيكه نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود متعرّض احوال كسانيكه نامه اعمالشان بدست چپشان داده ميشود شده ميفرمايد چنين كس ميگويد از روى تأسف بر حال خود اى كاش نامه اعمال من بدستم نميرسيد و نميدانستم حساب من چيست اى كاش مرگ قاطع امر و حاكم بفناء ابدى من بود و ديگر زنده نميشدم كه چنين روزى را به‌بينم هر چه در دنيا از اموال و اتباع تهيّه نمودم ابدا بحال من نفعى نداشت و كمترين بدبختى و عذابى را از من دفع ننموداى افسوس كه تسلّط و زورگوئى و حكم‌فرمائى من هم از دستم رفت و قمّى ره فرموده مراد زوال حجّت او است و بعد از اين خطاب مستطاب از جانب ربّ الارباب بملائكه غلاظ و شداد صادر ميشود كه بگيريد و
----
جلد 5 صفحه 264
غل بگردن و دست و پايش اندازيد پس در آتش عظيم جهنّم درآوريد او را پس در زنجيرى كه بحسب گز درازاى آن هفتاد گز است بكشيد او را چون او در دنيا ايمان بخداوند عظيم الشّأن نداشت و كسيرا ترغيب و تحريص باطعام فقراء و مساكين و اداء حقوق واجبه الهيّه نمى‌نمود چه رسد بآنكه خودش ادا نمايد و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر يك حلقه از حلقه‌هاى آنزنجير كه هفتاد گز است نهاده شود بر دنيا تمام آن از حرارت آنحلقه آب شود و در كافى از آنحضرت نقل نموده است كه صاحب آن زنجير كه خدا فرموده هفتاد گز است معاويه ميباشد كه فرعون اين امّت است و در روايات ديگرى از ائمه اطهار اينمعنى تأييد شده و نيز خدا ميفرمايد كه پس نيست براى او در امروز و اينجا ياورى از خويشان و اصدقاء و نه خوراكى كه خوراك معمولى انسان باشد ولى چرك و خونى كه از جراحت زخمهاى اهل جهنّم ميآيد و آب جوشى كه بفرقشان ريخته ميشود و با كثافت بدنشان مخلوط ميگردد خوراك آنها است و نميخورند آنرا مگر كفّاريكه ميدانستند حقّ را و ميشناختند آنرا و با وجود اين منكر و معارض بودند و همچنين كسانيكه عمدا مرتكب معصيت خدا شدند چون خاطى بر چنين كسى اطلاق ميشود و معاويه با آن عمر دراز و سلطنت ممتدّ و خوردن و آشاميدن بى‌حدّ كه معروف است خيلى مناسبت با آن زنجير و اين خوراك دارد و شايد هفتاد كه در لغت عرب بمعناى زياد استعمال ميشود و زنجير كنايه از سلسله ساعات عمر طويل گناه‌كاران باشد و غلّ اشاره بپاى بندهاى غرور و تعصّبات جاهلانه كه گردن‌گير آنها ميشود باشد و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از سلسله هفتاد ذراعى در باطن هفتاد جبّارند و آنكه غسلين عرق كفّار است و بتقريبى كه ذكر شد چون استثناء غسلين از طعام منقطع است كلام مفهوم ندارد تا اشكال شود كه خدا در جاى ديگر فرموده ليس لهم طعام الّا من ضريع و نيز فرموده انّ شجرة الزّقوم طعام الاثيم و جواب داده شود كه هر كدام مخصوص به اهل طبقه‌اى از طبقات جهنّم است يا آنكه بعضى طعام است و بعضى شراب و جوابهاى ديگرى كه حاجت بذكر آنها نيست و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِشِمالِه‌ِ فَيَقُول‌ُ يا لَيتَنِي‌ لَم‌ أُوت‌َ كِتابِيَه‌ «25»
و اما كسي‌ ‌که‌ نامه عملش‌ داده‌ ميشود بدست‌ چپ‌ ‌او‌ ‌پس‌ ميگويد: اي‌ كاش‌ ‌اينکه‌ نامه‌ بدست‌ ‌من‌ داده‌ نميشد ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: وَ أَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ وَراءَ ظَهرِه‌ِ فَسَوف‌َ يَدعُوا ثُبُوراً وَ يَصلي‌ سَعِيراً انشقاق‌ آيه 11، ‌با‌ اينكه‌ صورت‌ برگردد بعقب‌ و دست‌ها فرو رود ‌در‌ بدن‌ و ‌از‌ عقب‌ درآيد و بدست‌ چپ‌ داده‌ ميشود و ‌اينکه‌ آيه شامل‌ ‌هر‌ دو قسم‌ ميشود.
وَ أَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِشِمالِه‌ِ فَيَقُول‌ُ يا لَيتَنِي‌ لَم‌ أُوت‌َ كِتابِيَه‌ اي‌ كاش‌ كتاب‌ ‌من‌ بمن‌ داده‌ نميشد، و ‌در‌ جاي‌ ديگر ميگويد: ‌ يا ‌ ويلتا مال‌ ‌هذا‌ الكتاب‌ ‌لا‌ يغادر صغيرة و ‌لا‌ كبيرة الا احصيها كهف‌ آيه 47، ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد: وَ كُل‌َّ إِنسان‌ٍ أَلزَمناه‌ُ طائِرَه‌ُ فِي‌ عُنُقِه‌ِ وَ نُخرِج‌ُ لَه‌ُ يَوم‌َ القِيامَةِ كِتاباً يَلقاه‌ُ مَنشُوراً اقرَأ كِتابَك‌َ كَفي‌ بِنَفسِك‌َ اليَوم‌َ عَلَيك‌َ حَسِيباً اسراء آيه 14 و 15.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 25)- در آیات گذشته سخن از «اصحاب الیمین» و مؤمنانی بود که نامه اعمالشان به دست راستشان داده می‌شود، ولی این آیه درست به نقطه مقابل آنها یعنی «اصحاب الشمال» پرداخته، و در یک مقایسه وضع آن دو را کاملا روشن می‌سازد.
نخست می‌فرماید: «اما کسی که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند می‌گوید: ای کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمی‌دادند»! (و اما من أوتی کتابه بشماله فیقول یا لیتنی لم أوت کتابیه).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس