البقرة ٢٦٩: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۴۶#link507 | آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۴۶#link507 | آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۴۷#link508 | گفتارى پيرامون انفاق]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۴۷#link508 | گفتارى پيرامون انفاق]] | ||
خط ۶۴: | خط ۶۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۵۰#link539 | آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۵۰#link539 | آيه شريفه در حق ابى بكر نازل شده است]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۷۴#link271 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۷۴#link271 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«269» يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ | |||
(خداوند) حكمت و بينش را به هر كس بخواهد (وشايسته ببيند) مىدهد و به هركس حكمت داده شود، همانا خيرى فراوان به او داده شده است و جز خردمندان (از اين نكته) متذكّر نمىگردند. | |||
===نکته ها=== | |||
«ألباب» جمع «لُبّ» به معناى مغز است و به همه انسانها «أُولُوا الْأَلْبابِ» نمىگويند، بلكه تنها به خردمندانى مىگويند كه عقل خود را بكار گيرند وراه زندگى و سعادت واقعى خود را بيابند. | |||
حكمت را به معنى معرفت و شناختِ اسرار و آگاهى از حقايق و رسيدن به حقّ دانستهاند كه خداوند به بعضى از افراد به خاطر پاكى و تقوا و تلاش عطا مىكند، تا آنان وسوسههاى شيطانى را از الهامات الهى باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخيص دهند و اين خير كثير است. | |||
در روايات مىخوانيم: حكمت، معرفت و تفقّه در دين است. حكمت، اطاعت از خدا، شناخت امام وپرهيز از گناهان كبيره است. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- گرچه مال وثروت خير است، ولى خيرِ كثير، داشتنِ ديد وقدرت تشخيص است. كسانى كه از آن خير انفاق كنند، به خير كثير مىرسند. «أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ... يُؤْتِي الْحِكْمَةَ» | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 287. | |||
جلد 1 - صفحه 428 | |||
2- شيطان وعدهى فقر، و خداوند وعدهى مغفرت و فضل مىدهد. امّا تشخيص و انتخاب هريك از اين دو راه، حكمت لازم دارد. «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ» | |||
3- همهى دنيا متاع قليل است، «1» ولى حكمت خير كثير است. اگر همه امكانات مادّى فداى دست يابى به حكمت و بينش صحيح گردد، ارزش دارد. «فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً» | |||
4- حكمت هديهاى كليدى و مادر همهى خيرات است. هركه آن را داشت چيزهاى زيادى خواهد داشت. «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً» | |||
5- هر كسى به ارزش حكمت پى نمىبرد. «ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ» دنياگرايان بر مال و آمار و محاسبات مادّى تكيه مىكنند و سود و زيان را بر اساس مادّيات مىسنجند، ولى دورانديشان عاقل و راهشناسان انديشمند، از بعد ديگرى محاسبه مىكنند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (269) | |||
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ: عطا فرمايد خداوند حكمت را هر كه را خواهد و اهليت داشته باشد. | |||
تبصره: مفسرين را در حكمت اقوالى است: | |||
1- تفسير برهان- ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه طاعت خدا و معرفت امام عليه السّلام است. «1» 2- در تبيان- از آن حضرت مروى است كه مراد معرفت و تفقه در دين است. «2» 3- از آن حضرت مروى است مراد از حكمت ضياء معرفت و ميراث تقوى و ثمره صدق است. «3» 4- نزد ابن عباس حكمت مراد نبوت و يا علم قرآن يا معرفت به ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و مقدم و مؤخر و حلال و حرام و امثال آن است. «4» 5- فهم. | |||
6- ترس خدا. | |||
---- | |||
«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 255. | |||
«2» تفسير تبيان، جلد دوّم، صفحه 349. | |||
«3» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 299. | |||
«4» تفسير مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 382. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 492 | |||
7- تحقيق علم و اتقان عمل. | |||
8- علم به احكام شريعت. | |||
و تسميه علم به حكمت به جهت آنست كه علم مانع فعل قبيح است، چه آن متضمن دعوت به فعل نيكو و زجر و منع از فحشاء و قبايح است و از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است فرمود: انّ اللّه اتانى من الحكمة مثل القران و ما من بيت ليس فيه شىء من الحكمة الّا كان خرابا الا ففقّهوا و تعلّموا و لا تموتوا جهلاء يعنى بدرستى كه خداوند عطا فرمود مرا از حكمت مثل قرآن، و هيچ خانه نيست كه در آن چيزى از حكمت نباشد مگر آنكه خراب و ويران است. آگاه باشيد تفقه نمائيد و ياد گيريد و نميريد به حالت جهل و نادانى. | |||
بنابراين اينست معنى حكمت كه خداوند فرموده نه كلمات حكماء يونان و فلاسفه كه از ترشحات قواى فكريه و عقول طبيعيه است، لكن حكمت نبويه مربوط به عقل به مسموع و مربوط است به افاضات سبحانى و رشحات انوار الهى و علم لدنى. | |||
وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ: و هر كه را عطا شد علم قرآن و شريعت و معارف الهيه، فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً: پس بتحقيق داده شده او را خير بسيار، زيرا آن جامع خير دنيا و آخرت است. | |||
على بن ابراهيم رضوان اللّه عليه فرموده: خير كثير معرفت حضرت امير المؤمنين و معصومين عليهم السّلام است. «1» بعضى از بزرگان فرمودهاند: حق تعالى متاع دنيا را قليل شمرده كه: قل متاع الدنيا قليل، و علم و دانش را به كثرت خير موصوف ساخته، چنانچه در اين آيه فرموده پس عالم به احكام دين بايد قدر و منزلت خود را بشناسد و براى جيفه دنياى دنيه مقام شامخ علم و عمل را از دست ندهد، و حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ديوان منسوب به آن حضرت فرمايد: | |||
---- | |||
«1» تفسير على بن ابراهيم، جلد اوّل، صفحه 92. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 493 | |||
لا فضل الّا لاهل العلم انّهم | |||
على الهدى لمن استهدى ادلّاء | |||
و قيمة المرء ما قد كان يحسنه | |||
و الجاهلون لاهل العلم اعداء | |||
نقم بعلم و لا ندرى له بدلا | |||
فالنّاس موتى و اهل العلم احياء | |||
وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ: و متذكر نشوند و پند نيابند به آنچه مذكور شد از آيات بينه و مواعظ زاجره مگر صاحبان عقول خالصه از شوائب و اوهام رديه كه دلالت كند آنها را بخير و صلاح و آنچه طاعت و عبادت الهى باشد، چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام سؤال شد: ما العقل؟ | |||
قال: ما عبد به الرّحمن و اكتسب به الجنان، قال قلت: فالّذى كان فى معاوية؟ فقال: تلك النّكراء تلك الشّيطنة و هى شبيهة بالعقل ليست بالعقل «1» جواب فرمايد: عقل آن چيزى است كه به آن عبادت رحمان و كسب جنان شود. راوى عرض كرد: پس آنچه در معاويه بود؟ فرمود: آن حيله و شيطنت باشد، و آن شبيه عقل است و نيست عقل. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (269) | |||
ترجمه | |||
ميدهد حكمت را بكسى كه ميخواهد و كسى كه داده شود باو حكمت پس بتحقيق داده شده است خير بسيارى و پند نگيرند مگر صاحب خردان. | |||
تفسير | |||
حكمت بكار انداختن علم و عقل است در مقام عمل و گفتهاند تحقيق علم است و اتقان عمل و الوا الالباب صاحبان عقول خالصه از شوائب اوهام و هواى- نفسند و مقصود همانستكه در آيه قبل بيان شد كه مقتضاى عقل و دانش در باب انفاق چيست و چه كس بآن عمل مىنمايد و چه كس امساك ميورزد و در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه حكمت طاعت خدا و معرفت امام است و در روايت ديگر از آنحضرت نقل شده است كه معرفت امام و اجتناب از معاصى كبيره است و نيز عياشى از آنحضرت نقل نموده است كه حكمت معرفت و فقه در دين است و كسى كه از شما فقيه باشد او حكيم است و مرگ هيچ يك از اهل ايمان محبوبتر نيست | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 346 | |||
نزد شيطان از مرگ فقيه و قمى فرموده خير كثير معرفت امير المؤمنين (ع) و ائمه اطهار است و در مصباح الشريعه از آنحضرت نقل شده است كه حكمت نور معرفت و ميراث تقوى و ثمره صدق است اگر خواسته باشى بگوئى بگو كه خداوند نعمتى بهتر و برتر و بزرگتر و زيادتر و آشكارتر از حكمت به بندگان خود عطا نفرموده و نميدانند فوائد و نتايج حكمت را مگر صاحبان خرد كه ايشان كسانى هستند كه خداوند آنها را خالص براى خود و مخصوص بحكمت فرموده و آن كتاب است و صفت حكيم ثبات در اوايل امور و وقوف در عواقب آنها است و او است هدايت كننده خلق خدا بسوى خدا و در مجمع از پيغمبر (ص) نقل نموده كه فرمود خداوند قرآن را بمن عطا فرمود و عطا فرمود بمن از حكمت مثل قرآن و هيچ خانه نيست كه در آن چيزى از حكمت نباشد مگر آنكه آنخانه ويران است هر آينه در طلب فهم و علم باشيد و بنادانى نميريد و در خصال از آنحضرت نقل نموده كه رأس حكمت ترس از خدا است و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه در يكى از اسفار روزى چند سوار به آنحضرت برخوردند و سلام نمودند حضرت پرسيد شما كيستيد عرض كردند ما اهل ايمانيم حضرت فرمود حقيقت ايمان چيست گفتند رضاى بقضاى خدا و تسليم در امر او و تفويض امر باو پيغمبر (ص) فرمود اينان علما و حكمايند نزديك است از حكمت به مقام نبوت برسند بعد فرمود اگر راست ميگوئيد بنا نكنيد زيادتر از سكناى خودتان و جمع ننمائيد زياده از خوراكتان و بپرهيزيد از خداوندى كه بسوى او بازگشت خواهيد نمود بنظر حقير اين روايات منافات با معناى ظاهرى حكمت ندارد بلكه به مناسبت مقامات بيان مصاديق جليه و خفيه براى ارشاد و تنبيه شده است و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يُؤتِي الحِكمَةَ مَن يَشاءُ وَ مَن يُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد أُوتِيَ خَيراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاّ أُولُوا الأَلبابِ (269) | |||
خداوند بهر که بخواهد حكمت عنايت ميفرمايد و هر که را حكمت داد خير كثيري باو عنايت فرموده ولي متذكّر اينکه نعمت عظمي نميشوند مگر صاحبان عقل اختلاف شد بين مفسّرين در معناي مراد از حكمت باقوال زيادي تماما بدون مدرك: بعضي گفتند علم قرآن ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، مقدّم و مؤخّر، حلال و حرام، ظاهر و باطن، تفسير و تأويل و اينکه علم مختص بائمّه اطهار عليه السّلام است و بعضي گفتند اصابه در قول و فعل اينکه هم از شئونات عصمت است. بعضي گفتند علم دين و بعضي نبوّت و بعضي معرفة اللّه، و بعضي فهم و بعضي خشية اللّه و بعضي فقه. | |||
و از حضرت صادق عليه السّلام مرويست قرآن و فقه مجمع. و در اخبار طاعة اللّه و معرفة الامام و اجتناب الكبائر و تمام اينها مصاديق است. | |||
و تحقيق كلام اينست که حكمت يكي از صفات ربوبيست و از شئون علم است | |||
جلد 3 - صفحه 52 | |||
و مراد علم بجميع مصالح و مفاسد افعال تكوينيّه و تشريعيّه است، و حكماء گفتند علم بحقايق و ذوات اشياء بقدر الطاقة البشرية. | |||
ولي حكمت شامل جميع علوم ميشود از فقه، اصول و معارف حقّه و حكمت طبيعي و حكمت عملي و علم اخلاق و تفسير و بالجمله معرفة الاشياء كلّها، و معلوم است اينکه موهبة عظمي بهر كسي عنايت نشده لذا ميفرمايد يُؤتِي الحِكمَةَ مَن يَشاءُ قابليّت و لياقت و استعداد ميخواهد. | |||
و نيز معلوم است که موهبتي بالاتر از اينکه نيست و از اينکه جهت ميفرمايد وَ مَن يُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد أُوتِيَ خَيراً كَثِيراً و اينکه حكمت مقول بتشكيك است، مراتب بسياري دارد بلكه غير متناهيست و هر كسي که باو عنايت شده بهرهاي از آن دارد و اينکه موهبت را جهّال و ارباب مال و جاه و دنيا طلبان درك نميكنند بلكه صاحبان عقل و دانش ميفهمند لذا ميفرمايد: | |||
وَ ما يَذَّكَّرُ إِلّا أُولُوا الأَلبابِ لبّ خالص شيئي است و نفيسترين اجزاء آن و در انسان آنچه که ما به الامتياز او است و باعث شرافت او است عقل است لذا عقل را لبّ گفتند. | |||
(اشكال) تمام افراد بشر صاحب عقل هستند پس تمام اولوا الالباب هستند (جواب) كسي که عقل را سركوب شهوات و هواهاي نفساني و پايمال زخارف دنيوي از مال و منال و جاه و منصب و رياست طلبي نمايد عقل را ميرانده است و مفقود نموده لذا از معصوم عليه السّلام است که فرمود | |||
(العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان) | |||
سؤال كردند پس آنچه در معاويه (عليه اللعنه) بود چه بود فرمود نكري و شيطنت | |||
53 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 269)- برترین نعمت الهی! با توجه به آنچه در آیه قبل گذشت، که به هنگام انفاق، وسوسههای شیطانی دایر به فقر و جذبههای رحمانی در باره مغفرت و فضل الهی آدمی را به این سو و آن سو میکشد، در آیه مورد بحث سخن از حکمت و معرفت و دانش میگوید، چرا که تنها حکمت است که میتواند بین این دو کشش الهی و شیطانی فرق بگذارد، و انسان را به وادی مغفرت و فضل بکشاند و از وسوسههای گمراه کننده ترس از فقر برهاند، میفرماید: «خداوند دانش را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) میدهد» (یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ). | |||
«حکمت» معنی وسیعی دارد که «معرفت و شناخت اسرار جهان هستی» و «آگاهی از حقایق قرآن» و «رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل» حتی نبوت را شامل میشود. | |||
سپس میفرماید: «و هر کس که به او دانش داده شده است خیر فراوانی داده شده است» (وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً). | |||
ج1، ص243 | |||
و به گفته آن حکیم: «هر کس را که عقل دادی چه ندادی و هر کس را که عقل ندادی چه دادی!» و در پایان آیه میفرماید: «تنها خردمندان متذکر میشوند» (وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ). | |||
منظور از «اولوا الالباب» (صاحبان عقل و خرد) آنهایی هستند که عقل و خرد خود را به کار میگیرند و در پرتو این چراغ پرفروغ، راه زندگی و سعادت را مییابند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||