گمنام

البقرة ٢٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۵۰٬۳۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۷#link107 | آيات ۲۱ ۲۵بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۷#link107 | آيات ۲۱ ۲۵بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۸#link109 | اعجاز و ماهيت آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۸#link109 | اعجاز و ماهيت آن]]
خط ۹۳: خط ۹۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۱۲#link167 | بحث روايتى (شامل يك روايت درباره ((ازواج مطهره )))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۱۲#link167 | بحث روايتى (شامل يك روايت درباره ((ازواج مطهره )))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۳#link93 | آيه ۲۱ - ۲۲]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۳#link93 | آيه ۲۱ - ۲۲]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۳#link94 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۳#link94 | آيه و ترجمه]]
خط ۱۰۱: خط ۱۰۴:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۳#link98 | نكته :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۳#link98 | نكته :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۳#link99 | بت پرستى در شكلهاى مختلف]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۶۳#link99 | بت پرستى در شكلهاى مختلف]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«22» الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌
آن (خداوندى) كه زمين را براى شما فرشى (گسترده) وآسمان را بنايى (افراشته) قرار داد و از آسمان، آبى فرو فرستاد و به آن از ميوه‌ها، روزى براى شما بيرون آورد، پس براى خداوند شريك و همتايى قرار ندهيد با آنكه خودتان مى‌دانيد (كه هيچ يك از شركا و بت‌ها، نه شما را آفريده‌اند و نه روزى مى‌دهند و اينها فقط كار خداست.)
===نکته ها===
در اين آيه خداوند به نعمت‌هاى متعدّدى اشاره مى‌كند كه هركدام از آنها سرچشمه‌ى چند نعمت ديگر است. مثلًا فراش بودن زمين، اشاره به نعمت‌هاى فراوان ديگرى است.
همچون سخت بودن كوهها ونرم بودن خاك دشت‌ها، فاصله زمين تا خورشيد، درجه حرارت و دما و هواى آن، وجود رودخانه‌ها، درّه‌ها، كوهها، گياهان و حركت‌هاى مختلف آن كه مجموعاً فراش بودن زمين را مهيّا كرده‌اند. چنانكه در قرآن براى زمين تعابير چندى شده است، زمين هم «مهد» «1» گهواره است، هم «ذلول» «2» رام و آرام و هم «كفات» «3»
----
«1». «الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً» طه، 53.
«2». «هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا» ملك، 15.
«3». «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً» مرسلات، 25.
جلد 1 - صفحه 75
در برگيرنده.
كلمه «سماء» در آيه يك بار در برابر «ارض» آمده است كه به همه‌ى قسمت بالا اشاره دارد و در بار دوم مراد همان قسمت نزول باران از ابرها مى‌باشد.
===پیام ها===
1- ياد نعمت‌هاى الهى از بهترين راههاى دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ ... الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ»
2- از بهترين راههاى خداشناسى، استفاده كردن از نعمت‌هاى در دسترس است.
«جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
3- در نظام آفرينش، هماهنگى كامل به چشم مى‌خورد. هماهنگى ميان زمين، آسمان، باران، گياهان، ميوه‌ها وانسان. (برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
4- آفريده‌ها هركدام براى هدفى خلق شده‌اند. «رِزْقاً لَكُمْ» باران براى رشد و ثمر دادن ميوه‌ها، «فَأَخْرَجَ بِهِ» و ميوه‌ها براى روزى انسان. «رِزْقاً لَكُمْ»
5- زمين وباران وسيله هستند، رويش گياهان وميوه‌ها بدست خداست. «فَأَخْرَجَ»
6- نظم و هماهنگى دستگاه آفرينش، نشانه‌ى توحيد است، پس شما هم يكتا پرست باشيد. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً»
7- ريشه‌ى خداپرستى در فطرت و وجدان همه مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
8- آفرينش زمين و آسمان و باران و ميوه‌ها و روزى انسان، پرتوى از ربوبيّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ ... الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ...»
9- همه‌ى انسان‌ها، حقّ بهره‌بردارى و تصرف در زمين را دارند. (در آيه‌ «لَكُمُ» تكرار شده است.)
10- دليل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست كه زمين وآسمان وباران و گياهان را براى روزى شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّكُمُ ... الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ...» 11- خداوند اسباب طبيعى را حاكم كرده است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
12- پندار شريك براى خداوند، از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 76
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «22»
مقدمه: طريق معرفت الهى و استحقاق ذات سبحانى براى عبادت، منوط است به نظر و فكر در آثار قدرت كه يكى از آنها خلقت بشر و لوازمات احتياجيه او مى‌باشد، زيرا طريق معرفت از چهار قسم خارج نيست: 1- ضرورت. 2- حس. 3- خبر. 4- فكر؛ و هيچيك از سه قسم اول صلاحيت ندارد براى معرفت صانع عالم؛ زيرا ضرورى آنست كه بديهى و اتفاق همه بر آن باشد و معرفت الهى چنين نيست و الا اختلاف واقع نمى‌شد؛ و حس و خبر هم هريك سبب علم به محسوسات است، و ذات سبحانى منزه از آنست، به براهين قاطعه؛ پس منحصر شد راه معرفت به نظر و فكر؛ لذا ذكر شواهد قدرت خود را براى عموم بيان مى‌فرمايد:
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً: آن ذاتى كه به حكمت بالغه و قدرت شامله خود قرار داد براى انتفاع شما زمين را بساطى گسترده، تا آرام گيريد و حركت نمائيد بر آن به جهت رفع احتياج خود.
تفسير برهان: حضرت سيد سجاد عليه السلام در اين آيه فرمايد: قرار داد خداوند زمين را ملايم با طبع شما، موافق اجسام شما، و قرار نداد خيلى با
تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 86
حرارت تا بسوزاند شما را، و نه با سرماى زياد تا منجمد كند شما را، و نه بسيار خوش بو تا به درد آرد سرهاى شما را، و نه بسيار بدبو تا به زحمت اندازد شما را، و نه بسيار نرم تا غرق كند شما را، و نه بسيار سخت تا مانع شود شما را از بناهاى شما و قبور مردگان شما؛ و لكن خداوند عز و جل قرار داد در آن از متانت، آنچه بهره بريد و نگاه داريد بدنها و بناهاى خود را، و آنچه محكم گردد به آن خانه‌هاى شما و قبور شما و بسيارى از منافع شما؛ و لذا قرار داد زمين را فراش براى شما.
وَ السَّماءَ بِناءً: و قرار داد آسمان را سقفى برافراشته.
حضرت سيد سجاد عليه السلام فرمايد: قرار داد آسمان را سقفى بالاى سر شما نگاهداشته شده و تدبير فرمود در آن ماه و آفتاب و ستارگان را به جهت منافع شما «1».
حضرت صادق عليه السلام به مفضل فرمايد: تفكر نما در رنگ آسمان، آن را به اين رنگ آفريد، براى آنكه موافق‌ترين رنگها است براى چشم، و نور آن را قوت دهد، حتى آنكه اطباء گويند اگر كسى را ضعفى در چشم پيدا شود، بايد نظر كند به كبود مايل به سياهى، و بعضى از طبيبان حاذق حكم كرده بود براى كسى كه بينائيش كند شده بود، پيوسته نظر نمايد در تغار كبود مملوّ آب. تفكر نما كه هرچه نظر به آسمان كنند ضرر نرساند.
پس آنكه حكما و دانايان بعد از تجارب بسيار پى برده‌اند به آن، چون در خلقت حكيم عليم نظر كنى موافق آن مى‌يابى كه حكمت بالغه الهى در همه چيز ظاهر است‌ «2».
وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً: و نازل فرمود خداوند از آسمان آب باران را، فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ‌: پس بيرون آورد به سبب باران، وقتى كه با خاك ممزوج گشت، انواع ميوجات و حبوبات و ساير نباتات و سبزيجات را.
----
«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 67، حديث اوّل.
«2» توحيد مفضّل، ترجمه علامه مجلسى، مجلس سوّم صفحه 121 و صفحه 168.
تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 87
رِزْقاً لَكُمْ‌: در حالتى كه روزى ساخته براى شما و مهيا فرموده.
حضرت سيد سجاد عليه السلام فرمايد: نازل نمايد باران را از بالا، براى آنكه برسد قله كوههاى شما و تله‌ها و زمين‌هاى بلند هموار را، بعد تفرقه كند باران را به حالت نرمى و قطرات درشت و پياپى تا سيراب گرداند زمين شما را، و قرار نداد براى شما نزول باران را يكمرتبه تا فاسد شود زمين شما و درختان و زراعات و ميوجات شما «1».
حضرت صادق عليه السلام به مفضل فرمايد: چون نيك تأمل كنى درختان باردار انواع لطايف بى‌شمار به دست گرفته و نزد تو دراز نموده و در صحن باغ شاخه‌هاى گل، طبقهاى رياحين و نسرين و ياسمين به دست برداشته هريك را خواهى برگيرى. اگر عقل دارى، چرا ميزبان خود را نمى‌شناسى؟ و اگر هشيارى چرا اصناف لطايف را نمى‌فهمى و شكر ولىّ نعمت خود را نمى‌گذارى؟ اين همه اطعمه و ميوه و رياحين و شكوفه و فواكه رنگارنگ در باغ و بوستان براى تو مهيا فرموده و تو منكر احسان منعم و كفران نعم او نمايى‌ «2».
فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌: پس قرار ندهيد براى خدا شريكى در عبادت و حال آنكه مى‌دانيد و مميز هستيد ميان حق و باطل.
پس حجت بر شما لازم باشد و معذرت شما در جهالت قبول نباشد؛ زيرا مى‌دانيد به علم اليقين كه آسمان با اين رفعت و زمين با اين بسط و ميوجات با اين كيفيت، از آثار قدرت ذات خداى يكتاى بى‌همتا است.
تنبيه: اين دو آيه امر است به يكتاپرستى و نهى است از بت پرستى، و اشاره است به آنچه علت امر به عبادت و نهى از شرك باشد؛ زيرا حق تعالى مترتب فرموده امر به پرستش خود را بر صفت ربوبيت تا اشعار باشد به آنكه ربوبيت، علت وجوب عبادت است؛ و بعد بيان ربوبيت را فرمود
----
«1» تفسير برهان، جلد 1، صفحه 76، حديث اول.
«2» توحيد مفضل، مجلس سوم، صفحه 168.
تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 88
به اينكه: اصول نعم و ما يحتاج كليه نوع را ايجاد فرموده، از اطعمه و اشربه و البسه و غير آن. و چون بر اين امور غير از ذات يگانه خداوندى كسى قادر نيست و اين آيات، شواهد يگانگى الهى است، لذا نهى از شرك را بر آن مترتب فرموده.
مطلب ديگر آنكه: اگرچه خداى تعالى قادر است بر ايجاد اشياء يك مرتبه، لكن بر سبيل تدريج و از حالى به حالى ديگر، لطايف و حكم بسيارى را مندرج است؛ زيرا وقت بعد از وقت و زمان بعد از زمان عبرت‌هاى متعددى از آنها متجدد شود براى اهل بصيرت، و علوم و مواعظ بسيارى ايشان را حاصل گردد به عظم قدرت سبحانى، به خلاف ايجاد يك مرتبه آنى.
بعد از اثبات وحدانيت، در مقام اثبات رسالت حضرت پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد:
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ «22»
ترجمه‌
آنچنان خداوندى كه قرار داد براى شما زمين را فرش و آسمانرا بناء و نازل فرمود از آسمان آب را پس بيرون آورد بسبب آن از ميوه‌ها روزى را براى شما پس قرار ندهيد براى خدا همتا و مانندهائى را با آنكه شما ميدانيد..
تفسير
خداوند زمين را ملايم با طبايع موافق با ابدان خلق مناسب با زراعت آنها قرار داد كه بسهولت بتوانند او را بكنند و اموات خودشان را در آن دفن نمايند و در آن و از آن براى سكونت ابنيه بسازند و قرار نداد آنرا زياد گرم تا بسوزند از حرارت آن و نه زياد سرد تا بخشكند از برودت آن و نه زياد خوشبو تا درد سر بيابند و نه زياد بدبو تا متنفر گردند و نه زياد نرم تا در آن فرو روند و نه زياد سخت تا نتوانند در آن‌
----
جلد 1 صفحه 41
زراعت نمايند و بقدرى چسبندگى در آن قرار داد كه بتوانند در آن راه روند و از آن خشت بزنند و بنا بسازند و قرار داد آسمانرا سقفى محفوظ در بالاى سرشان كه در زير آن قبه نيلگون بسر برند و آفتاب و ماه و ستارگان را زينت آن قرار داد تا روشنى دهند و فوائد بيشمار بمردم برسانند و باران را از آسمان نازل فرمود هر قطره را بتوسط فرشته تا در محلى كه مأمور است بزمين برساند و كوه و تپه و دريا و صحرا و همه جا را سيراب نمايد و قطره قطره قرار داد ريز و درشت بر حسب حكمت و مصلحت تا يكدفعه نيايد و زراعت و ميوه‌جات و زمين را فاسد نكند و بيرون آورد از بركت آن ميوه‌هاى گوناگون و حبوبات رنگارنگ را براى آنكه مردم از آنها بخورند و بپوشند و بنوشند و منتفع شوند پس نبايد قرار دهند براى خدا مماثل و مشابه و شريكى را مانند بتانيكه عقل و شعور و ادراك ندارند با آنكه همه ميدانند كه هيچ يك از آنها نميتوانند اين نعمت‌ها را براى مردم تهيه نمايند پس همه ميدانند كه خداوند يكتا و بى‌همتا است و مثل و مانند ندارد و بايد شكر نعمت بجا آورد و غير را در عبادت او شريك ننمود.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِي‌ جَعَل‌َ لَكُم‌ُ الأَرض‌َ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنزَل‌َ مِن‌َ السَّماءِ ماءً فَأَخرَج‌َ بِه‌ِ مِن‌َ الثَّمَرات‌ِ رِزقاً لَكُم‌ فَلا تَجعَلُوا لِلّه‌ِ أَنداداً وَ أَنتُم‌ تَعلَمُون‌َ «22»
(‌آن‌ خدايي‌ ‌که‌ زمين‌ ‌را‌ ‌براي‌ بستر و آسمان‌ ‌را‌ سقف‌ قرار داد و فرو فرستاد ‌از‌ آسمان‌ آب‌ ‌را‌ و بيرون‌ آورد بواسطه‌ آب‌ ‌از‌ ميوه‌ها روزي‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ شريك‌ و ضد قرار ندهيد و حال‌ آنكه‌ ‌شما‌ ميدانيد) و كلام‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌در‌ چند مقام‌ واقع‌ ميشود
«مقام‌ اول‌ ‌در‌ اقسام‌ عوالم‌ و مخلوقات‌»
عوالم‌ وجود و مخلوقات‌ حق‌ جل‌ّ و علا ‌بر‌ چند قسم‌اند:
1‌-‌ عالم‌ عقول‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ عالم‌ مجردات‌ موجوداتي‌ ‌که‌ نه‌ ذاتا احتياج‌ بمادّه‌ دارند و نه‌ فعلا و تمام‌ كمالات‌ ‌اينکه‌ موجودات‌ بالفعل‌ ‌است‌ نه‌ بالقوه‌ 2‌-‌ عالم‌ نفوس‌ ‌است‌ ‌که‌ موجودات‌ ‌اينکه‌ عالم‌ ذاتا مجرد ‌از‌ مادّه‌ هستند ولي‌ ‌در‌ مقام‌ فعل‌ احتياج‌ بماده‌ دارند مانند نفوس‌ انسان‌ و كمالات‌ ‌اينکه‌ دسته‌ بالقوّه‌ ‌است‌ 3‌-‌ عالم‌ صور ‌که‌ موجودات‌ ‌اينکه‌ عالم‌ داراي‌ صورت‌ صرفه‌ خالي‌ ‌از‌ ماده‌ مي‌باشند مانند مثل‌ افلاطون‌ و مثل‌ برزخيه‌ و قالب‌ مثالي‌ و ممكن‌ ‌است‌ عده‌اي‌ ‌از‌ ملائكه‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌ باشند 4‌-‌ عالم‌ اعراض‌ ‌که‌ بدون‌ موضوع‌ تحقق‌پذير نيست‌ مانند الوان‌ و اشكال‌ و هيئات‌ و افعال‌ و صفات‌ 5‌-‌ عالم‌ اجسام‌ ‌که‌ موجودات‌ ‌اينکه‌ عالم‌ مركب‌ ‌از‌ ماده‌ و صورت‌ هستند زيرا ماده‌ بدون‌ صورت‌ تحقق‌پذير نيست‌
جلد 1 - صفحه 450
عالم‌ اجسام‌ نيز دو قسم‌ ‌است‌ عالم‌ علوي‌ و عالم‌ سفلي‌ عالم‌ علوي‌ عبارت‌ ‌از‌ كرات‌ سماوي‌ ‌از‌ شمس‌ و قمر و كواكب‌ و منظومات‌ شمسي‌ و ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ كليه‌ ‌اينکه‌ كواكب‌ و ثوابت‌ و سيارات‌ ‌که‌ ‌در‌ جوّ مشاهده‌ ميشود عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ آسمان‌ اول‌ ‌ يا ‌ آسمان‌ دنيا بدليل‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِب‌ِ«1» و ‌آيه‌ شريفه‌ وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابِيح‌َ«2» (‌پس‌ مراد ‌از‌ سماء جهت‌ علو ‌است‌ و دنيا ‌آن‌ قسمت‌ ‌از‌ فضا ‌است‌ ‌که‌ نزديك‌ كره‌ زمين‌ ‌است‌ و عالم‌ سفلي‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ همين‌ كره‌ زمين‌ و ‌هر‌ چه‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌است‌ مي‌باشد ‌از‌ انسان‌، حيوان‌، نبات‌ و كوه‌ها و بيابانها و درياها و موجودات‌ ديگر زميني‌
«مقام‌ دوم‌ ‌در‌ چگونگي‌ خلقت‌ زمين‌»
خداوند متعال‌ ‌از‌ روي‌ حكمت‌ بالغه‌ ‌خود‌ زميني‌ ‌که‌ ‌ما ‌در‌ ‌آن‌ زندگي‌ مي‌ كنيم‌ و يكي‌ ‌از‌ هزاران‌ سيارات‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ فضاي‌ وسيع‌ شناور ‌است‌ طوري‌ خلقت‌ فرموده‌ ‌که‌ مناسب‌ ‌براي‌ سكونت‌ و زندگي‌ انسان‌ و حيوانات‌ ديگر ‌باشد‌ فاصله‌ ‌بين‌ زمين‌ و خورشيد طوري‌ ‌است‌ ‌که‌ حرارت‌ زمين‌ بميزان‌ معتدلي‌ ‌است‌ نه‌ بسيار سرد ‌است‌ ‌که‌ سبب‌ انجماد همه‌ موجودات‌ شود و نه‌ بسيار گرم‌ ‌که‌ سكونت‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌غير‌ قابل‌ تحمّل‌ ‌باشد‌ زمين‌ ‌را‌ هوا فرا گرفته‌ ‌که‌ انسان‌ و حيوانات‌ و نباتات‌ بتوانند تنفّس‌ كنند گردش‌ زمين‌ بدور ‌خود‌ و خورشيد بسرعتي‌ ‌است‌ ‌که‌ شب‌ و روز متعادل‌ و فصول‌ مختلفي‌ بوجود آمده‌ ‌که‌ فقدان‌ ‌هر‌ كدام‌ كافي‌ ‌است‌ ‌که‌ قسمتي‌ ‌از‌ زندگي‌ مختل‌ شود شب‌ ‌را‌ ‌براي‌ استراحت‌ و روز ‌را‌ روشن‌ ‌براي‌ فعاليت‌ و كار آفريد
----
1‌-‌ ‌سورة‌ الصافات‌ ‌آيه‌ 7 (‌ما آسمان‌ نزديك‌ ‌را‌ بآرايش‌ ستارگان‌ آراستيم‌)
2‌-‌ سوره‌ فصلت‌ ‌آيه‌ 11 (آسمان‌ نزديك‌ ‌را‌ بچراغهاي‌ ستارگان‌ زينت‌ داديم‌)
جلد 1 - صفحه 451
چنان‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ميفرمايد قُل‌ أَ رَأَيتُم‌ إِن‌ جَعَل‌َ اللّه‌ُ عَلَيكُم‌ُ اللَّيل‌َ سَرمَداً إِلي‌ يَوم‌ِ القِيامَةِ مَن‌ إِله‌ٌ غَيرُ اللّه‌ِ يَأتِيكُم‌ بِضِياءٍ أَ فَلا تَسمَعُون‌َ قُل‌ أَ رَأَيتُم‌ إِن‌ جَعَل‌َ اللّه‌ُ عَلَيكُم‌ُ النَّهارَ سَرمَداً إِلي‌ يَوم‌ِ القِيامَةِ مَن‌ إِله‌ٌ غَيرُ اللّه‌ِ يَأتِيكُم‌ بِلَيل‌ٍ تَسكُنُون‌َ فِيه‌ِ أَ فَلا تُبصِرُون‌َ وَ مِن‌ رَحمَتِه‌ِ جَعَل‌َ لَكُم‌ُ اللَّيل‌َ وَ النَّهارَ لِتَسكُنُوا فِيه‌ِ وَ لِتَبتَغُوا مِن‌ فَضلِه‌ِ وَ لَعَلَّكُم‌ تَشكُرُون‌َ«1» موضوع‌ ديگري‌ ‌که‌ بايد دانسته‌ شود قرآن‌ مجيد ‌در‌ وصف‌ و تعداد آسمانها ‌در‌ آيات‌ متعدّد تعداد ‌آنها‌ ‌را‌ هفت‌ دانسته‌ چنان‌ ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ زير بآن‌ اشاره‌ ‌شده‌ ‌است‌:
وَ بَنَينا فَوقَكُم‌ سَبعاً شِداداً (سوره‌ نبأ ‌آيه‌ 12) (‌يعني‌ ‌خدا‌ بالاي‌ سر ‌شما‌ بنا كرد هفت‌ آسمان‌ محكم‌) الَّذِي‌ خَلَق‌َ سَبع‌َ سَماوات‌ٍ طِباقاً (سوره‌ ملك‌ ‌آيه‌ 3) (‌يعني‌ ‌خدا‌ ‌آن‌ خدائيست‌ ‌که‌ هفت‌ آسمان‌ ‌را‌ طبقه‌ طبقه‌ آفريد) أَ لَم‌ تَرَوا كَيف‌َ خَلَق‌َ اللّه‌ُ سَبع‌َ سَماوات‌ٍ طِباقاً (سوره‌ نوح‌ ‌آيه‌ 14) ‌يعني‌ آيا نمي‌بينيد ‌که‌ چگونه‌ ‌خدا‌ هفت‌ آسمان‌ ‌را‌ طبقه‌ طبقه‌ آفريد) ثُم‌َّ استَوي‌ إِلَي‌ السَّماءِ وَ هِي‌َ دُخان‌ٌ فَقال‌َ لَها وَ لِلأَرض‌ِ ائتِيا طَوعاً أَو كَرهاً قالَتا أَتَينا طائِعِين‌َ فَقَضاهُن‌َّ سَبع‌َ سَماوات‌ٍ فِي‌ يَومَين‌ِ وَ أَوحي‌ فِي‌ كُل‌ِّ سَماءٍ أَمرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابِيح‌َ وَ حِفظاً ذلِك‌َ تَقدِيرُ العَزِيزِ العَلِيم‌ِ (سوره‌ فصّلت‌ ‌آيه‌ 11‌-‌ 12) ‌يعني‌ سپس‌ قصد آفرينش‌ آسمان‌ ‌را‌ نمود و حال‌ آنكه‌ آسمان‌ دودي‌ ‌بود‌ ‌پس‌ بآسمان‌
----
1‌-‌ سوره‌ قصص‌ ‌آيه‌ 71‌-‌ 72‌-‌ 73 (‌يعني‌ بگو خبر دهيد ‌که‌ ‌اگر‌ خداي‌ عالم‌ شب‌ ‌شما‌ ‌را‌ طولاني‌ كرده‌ ‌بود‌ ‌تا‌ روز قيامت‌ كدام‌ خدايي‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌براي‌ ‌شما‌ روشني‌ بياورد، آيا گوش‌ شنوا نداريد! بگو آيا مي‌فهميد ‌اگر‌ ‌خدا‌ روز ‌را‌ ‌بر‌ ‌شما‌ طولاني‌ كرده‌ ‌بود‌ ‌تا‌ روز قيامت‌ چه‌ كسي‌ ‌بود‌ ‌که‌ شب‌ ‌را‌ ‌براي‌ ‌شما‌ بياورد ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ استراحت‌ كنيد آيا چشم‌ بينا نداريد! ‌از‌ رحمتهاي‌ پروردگار اينست‌ ‌که‌ شب‌ و روز ‌را‌ ‌براي‌ ‌شما‌ آفريد ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ زندگي‌ كنيد و ‌از‌ فضل‌ ‌خدا‌ كسب‌ فيض‌ كنيد و شايد گه‌ ‌شما‌ شكرگزار حق‌ باشيد)
جلد 1 - صفحه 452
و زمين‌ فرمود بيائيد (منظم‌ شويد) ‌از‌ روي‌ ميل‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ روي‌ اكراه‌ گفتند آمديم‌ ‌از‌ روي‌ ميل‌ ‌پس‌ خداوند هفت‌ آسمان‌ ‌را‌ ‌در‌ دو روز ‌با‌ استحكام‌ بساخت‌ و كار ‌هر‌ آسماني‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ وحي‌ فرستاد و آسمان‌ نزديك‌ ‌را‌ بچراغ‌ ستارگان‌ زينت‌ داد و ستارگان‌ ‌را‌ وسيله‌ حفظ ‌از‌ شياطين‌ و ساير آفات‌ قرار داد، ‌اينکه‌ تقدير خداوند غالب‌ داناست‌) و ‌از‌ آيات‌ فوق‌ درباره‌ آسمان‌ و زمين‌ ‌از‌ نظر قرآن‌ امور زير استفاده‌ ميشود:
1‌-‌ آنكه‌ آسمانها هفت‌ ‌است‌ و نمي‌توان‌ هفت‌ آسمان‌ ‌را‌ ‌بر‌ كرات‌ جوّيه‌ اطلاق‌ كرد زيرا كرات‌ آسمان‌ها ‌از‌ هفتاد هزار ‌هم‌ متجاوز ‌است‌ و بعضي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ نمي‌توان‌ تخصيص‌ داد 2‌-‌ اينكه‌ تمام‌ كرات‌ جويّه‌ ‌در‌ آسمان‌ اول‌ هستند و حركت‌ ‌آنها‌ ‌در‌ فضاي‌ آسمان‌ اول‌ ‌است‌ و مداري‌ ‌که‌ سيارات‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌در‌ حركتند فلك‌ ناميده‌ ميشود چنان‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ آمده‌ وَ كُل‌ٌّ فِي‌ فَلَك‌ٍ يَسبَحُون‌َ«1» 3‌-‌ خورشيد ‌هم‌ متحرك‌ ‌است‌ چنان‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آيه‌ فوق‌ استفاده‌ ميشود 4‌-‌ اينكه‌ آسمان‌ هفت‌ گانه‌ ماده‌ اوليه‌اش‌ ‌از‌ دخان‌ ‌است‌ چنان‌ ‌که‌ ماده‌ اوليه‌ زمين‌ خاك‌ و مسلما دخان‌ ‌از‌ هوا لطيف‌تر و روز قيامت‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌از‌ زمين‌ و آسمان‌ باصل‌ ‌خود‌ برمي‌گردند 5‌-‌ مسلما آسمانهاي‌ هفتگانه‌ طبقاتي‌ هستند ‌که‌ بعضي‌ فوق‌ بعضي‌ قرار گرفته‌ و همه‌ داراي‌ جسمند ‌اگر‌ چه‌ ‌از‌ موادي‌ لطيف‌ باشند زيرا چيزي‌ ‌که‌ مجرد ‌از‌ مادّه‌ و صورت‌ ‌باشد‌ مكان‌ ندارد
«مقام‌ سوم‌ ‌در‌ بيان‌ و انزال‌ ‌من‌ السماء ماء»
جمله‌ وَ أَنزَل‌َ مِن‌َ السَّماءِ ماءً عطف‌ ‌بر‌ جمله‌ «جَعَل‌َ لَكُم‌ُ الأَرض‌َ» ‌است‌
----
1‌-‌ سوره‌ يس‌ ‌آيه‌ 40 ‌يعني‌ خورشيد و ماه‌ (سيارات‌ و ثوابت‌) ‌در‌ مدار ‌خود‌ ‌در‌ حركت‌ هستند.
جلد 1 - صفحه 453
‌در‌ نزول‌ باران‌ سه‌ شرط بايد جمع‌ ‌باشد‌:
1‌-‌ اسباب‌ طبيعي‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ بخار آب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ درياها متصاعد ‌شده‌ و ‌در‌ فواصلي‌ ‌از‌ زمين‌ بعلت‌ برودت‌ هوا بشكل‌ ابر ‌در‌ ميآيد و توسط وزش‌ بادها ‌اينکه‌ ابرها بنقاط مختلف‌ رانده‌ ‌شده‌ و بصورت‌ قطره‌هاي‌ باران‌ بزمين‌ ميريزد 2‌-‌ اسباب‌ باطنيه‌ ‌که‌ ‌از‌ جمله‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ملائكه‌ موكل‌ باران‌ و ابر و غيره‌ چنان‌ ‌که‌ ‌از‌ اخبار استفاده‌ ميشود همين‌ ملائكه‌اند ‌که‌ بامر حق‌ سبب‌ تصاعد بخار و حركت‌ ابر و تقاطر و ريزش‌ باران‌ هستند 3‌-‌ اراده‌ و مشيّت‌ پروردگار عالم‌ ‌که‌ سبب‌ حقيقي‌ نزول‌ باران‌ ‌است‌ و التفات‌ بهمين‌ معناست‌ ‌که‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ قرآني‌ انزال‌ باران‌ بخدا نسبت‌ داده‌ ‌شده‌ و ‌با‌ توجه‌ ‌به‌ اينكه‌ افعال‌ خداي‌ متعال‌ همه‌ ‌از‌ روي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ميباشد ‌براي‌ نزول‌ باران‌ ‌هم‌ حكم‌ و مصالح‌ بيشماري‌ ‌است‌ ‌که‌ ذكر ‌آنها‌ سبب‌ اطاله‌ كلام‌ ميشود و نظير باران‌ ‌است‌ علوم‌ و معارف‌ الهيه‌ ‌که‌ توسط انبياء و اولياء و علماء ‌بر‌ دلهاي‌ مردم‌ نازل‌ گرديده‌ و موجب‌ سعادت‌ دنيا و آخرت‌ آنان‌ مي‌باشد
«مقام‌ چهارم‌ ‌در‌ بيان‌ جمله‌»
«فَأَخرَج‌َ بِه‌ِ مِن‌َ الثَّمَرات‌ِ رِزقاً لَكُم‌» ‌اينکه‌ جمله‌ تفريع‌ ‌بر‌ جملات‌ قبل‌ ‌است‌ زيرا اخراج‌ ثمره‌ متوقف‌ ‌بر‌ وجود زمين‌ و طلوع‌ آفتاب‌ و ساير كواكب‌ و نزول‌ باران‌ مي‌باشد ‌که‌ ‌با‌ فقدان‌ ‌هر‌ كدام‌ عمل‌ اخراج‌ مختل‌ّ خواهد ‌بود‌ حكم‌ و مصالحي‌ ‌که‌ خداي‌ ‌تعالي‌ ‌در‌ اشجار و اثمار قرار داده‌ احصائش‌ ‌از‌ حيطه‌ و قدرت‌ بشر خارج‌ ‌است‌ و آنچه‌ ‌در‌ فوائد ثمرات‌ و فواكه‌ و نباتات‌ ‌در‌ كتب‌ مختلف‌ ذكر ‌شده‌ يكي‌ ‌از‌ هزاران‌ فوائدي‌ ‌است‌ ‌که‌ حضرت‌ حق‌ جل‌ و علا ‌بر‌ ‌آنها‌ مترتب‌ نموده‌ ‌است‌ زمين‌ ‌را‌ همچون‌ مادري‌ شيرده‌ آفريده‌ ‌که‌ اشجار و نباتات‌ مانند اطفال‌ بواسطه‌ ريشه‌هاي‌ ‌خود‌ ‌از‌ ‌آن‌ تغذّي‌ نمايند و بقول‌ سعدي‌ فرّاش‌ باد صبا ‌را‌
جلد 1 - صفحه 454
فرمود ‌تا‌ فرش‌ زمردين‌ بگستراند و دايه‌ ابر بهاري‌ ‌را‌ فرمود ‌تا‌ بنات‌ نبات‌ ‌را‌ ‌در‌ مهد زمين‌ بپروراند و خلاصه‌ ‌هر‌ چه‌ ‌براي‌ زندگي‌ موجودات‌ زمين‌ لازم‌ ‌بود‌ بصورتهاي‌ مختلف‌ ‌از‌ دل‌ خاك‌ بيرون‌ آورد ‌تا‌ روزي‌ آنان‌ مهيّا ‌باشد‌ و همه‌ ‌را‌ مأمور ساخت‌ ‌که‌ دست‌ بدست‌ ‌هم‌ دهند و غذاهاي‌ گوناگون‌ ‌براي‌ ‌شما‌ (بني‌ آدم‌) آماده‌ كنند
ابر و باد و مه‌ و خورشيد و فلك‌ ‌در‌ كارند ||  ‌تا‌ تو ناني‌ بكف‌ آري‌ و بغفلت‌ نخوري‌
اختصاص‌ روزي‌ ‌در‌ ‌آيه‌ بانسان‌ ‌براي‌ اثبات‌ وجوب‌ عبادت‌ حق‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ صدر ‌آيه‌ ‌به‌ ‌آن‌ امر فرموده‌ ‌است‌
«مقام‌ پنجم‌ ‌در‌ بيان‌ جمله‌»
«فَلا تَجعَلُوا لِلّه‌ِ أَنداداً وَ أَنتُم‌ تَعلَمُون‌َ» ‌اينکه‌ جمله‌ ‌به‌ جمله‌ «اعبُدُوا رَبَّكُم‌ُ» صدر ‌آيه‌ متصل‌ ‌است‌ و تقدير ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ پروردگارتان‌ ‌را‌ عبادت‌ كنيد و ‌براي‌ ‌او‌ شريك‌ قرار ندهيد و جملات‌ وسط ‌آيه‌ ادلّه‌ و براهين‌ واضحه‌ ‌است‌ ‌بر‌ دو جمله‌ صدر و ذيل‌ ‌آيه‌ ‌که‌ اساس‌ اعتقادات‌ بشر مي‌باشد چنان‌ ‌که‌ جميع‌ مذاهب‌ باطله‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ عبادت‌ پروردگار قاصرند و ‌ يا ‌ ‌در‌ عبادت‌ ‌او‌ شريك‌ و ندّي‌ آوردند ‌که‌ ‌ما ذيلا بطور فهرست‌ ‌به‌ 12 دسته‌ ‌از‌ فرق‌ مذكوره‌ اشاره‌ مي‌كنيم‌ طايفه‌ اول‌ دهريون‌ مي‌باشند ‌که‌ منكر مبدء و معادند و معتقدند ‌که‌ وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ«1» طايفه‌ دوم‌ طبيعيون‌ ‌که‌ مبدء موجودات‌ عالم‌ ‌را‌ طبيعت‌ بدون‌ شعور ميدانند طايفه‌ سوم‌ ثنويه‌ ‌که‌ قائل‌ بيزدان‌ و اهرمن‌ ‌يعني‌ پروردگار خيرات‌ و شرور مي‌باشند طايفه‌ چهارم‌‌-‌ عده‌اي‌ ‌از‌ فلاسفه‌ ‌که‌ قائل‌ بوجود مبدء واجب‌ الوجود هستند
----
1‌-‌ سوره‌ جاثيه‌ ‌آيه‌ 23 ‌يعني‌ هلاك‌ نميكند ‌ما ‌را‌ مگر دهر
جلد 1 - صفحه 455
لكن‌ ‌با‌ عقول‌ ناقص‌ خودشان‌ بدون‌ اينكه‌ ‌از‌ پيغمبران‌ استفاده‌ كنند ‌در‌ ذات‌ و صفات‌ و افعال‌ ‌خدا‌ معتقدات‌ فاسده‌ دارند طايفه‌ پنجم‌ صائبين‌ هستند ‌که‌ معتقدند بهشت‌ هست‌ و ادريس‌ پيغمبر ‌است‌ ولي‌ ستارگان‌ ‌را‌ عبادت‌ مي‌نمايند بشرحي‌ ‌که‌ ‌در‌ ملل‌ و نحل‌ مسطور ‌است‌ طايفه‌ ششم‌‌-‌ عبده‌ اوثان‌ و بت‌پرستها ميباشند و ‌اينکه‌ دسته‌ اقدم‌ مذاهب‌ باطله‌ مي‌باشند و ‌از‌ زمان‌ نوح‌ بوده‌اند چنانچه‌ ‌در‌ سوره‌ نوح‌ وَ لا تَذَرُن‌َّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوث‌َ وَ يَعُوق‌َ وَ نَسراً اشاره‌ بوجود كساني‌ ‌است‌ ‌که‌ بت‌هاي‌ ودّ و سواع‌ و يغوس‌ و يعوق‌ و نسر ‌را‌ مي‌پرستيده‌اند و ‌اينکه‌ طايفه‌ ‌هم‌ بدسته‌هاي‌ زيادي‌ منقسمند عده‌اي‌ معتقد بوجود ‌خدا‌ و ملائكه‌ هستند و ‌آنها‌ ‌را‌ داراي‌ صوري‌ ميدانند ‌که‌ ‌از‌ ‌ما محجوب‌ ‌است‌ و ‌براي‌ ‌هر‌ كدام‌ صورتي‌ ‌از‌ طلا و نقره‌ و جواهرات‌ تراشيده‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ عبادت‌ ميكنند عده‌ ديگر كواكب‌ ‌را‌ مؤثر ‌در‌ عالم‌ دانسته‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ عبادت‌ ميكنند و چون‌ اغلب‌ ستارگان‌ پنهان‌ هستند صوري‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ساخته‌ و بجاي‌ ‌آنها‌ عبادت‌ ميكنند طايفه‌ هفتم‌‌-‌ كساني‌ هستند ‌که‌ معتقدند ‌خدا‌ ‌در‌ بدن‌ انسان‌ ‌ يا ‌ حيواني‌ حلول‌ ميكند و ‌آن‌ انسان‌ ‌ يا ‌ ‌آن‌ حيوان‌ ‌را‌ عبادت‌ ميكنند ‌که‌ آنان‌ ‌را‌ حلوليه‌ نامند طايفه‌ هشتم‌‌-‌ كساني‌ هستند ‌که‌ مظاهر الهيه‌ ‌را‌ عبادت‌ ميكنند و ميگويند چون‌ ‌خدا‌ غيب‌ الغيوب‌ بوده‌ و نميتوان‌ ‌او‌ ‌را‌ ديد و توجه‌ باو كرد ‌هر‌ مخلوقي‌ ‌که‌ مظهر اتم‌ّ ‌او‌ ‌باشد‌ ‌در‌ عبادت‌ بايد باو توجه‌ نمود مانند مجوس‌ ‌که‌ آتش‌ ‌را‌ مظهر اتم‌ّ ‌خدا‌ ميدانند و غلات‌ ‌که‌ أمير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ مظهر اتم‌ ‌خدا‌ مي‌دانستند و كساني‌ ‌که‌ انبياء و اولياء و ائمه‌ (ع‌) و ‌ يا ‌ مرشد و قطب‌ ‌را‌ ‌از‌ نظر اينكه‌ مظهريت‌ ‌خدا‌ ‌را‌ دارند عبادت‌ كنند ‌ يا ‌ ‌در‌ عبادت‌ بآنها توجه‌ داشته‌ باشند داخل‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ طايفه‌ ميباشند طايفه‌ نهم‌‌-‌ كساني‌ هستند ‌که‌ معتقدند ‌خدا‌ آنان‌ ‌را‌ امر بعبادت‌ بعضي‌ اشخاص‌ نموده‌ و ‌در‌ عبادت‌ ‌آنها‌ امتثال‌ امر ‌خدا‌ ‌را‌ كرده‌اند
جلد 1 - صفحه 456
طايفه‌ دهم‌‌-‌ كساني‌ هستند ‌که‌ بعضي‌ اشخاص‌ ‌را‌ قبله‌ قرار داده‌ ‌خدا‌ ‌را‌ عبادت‌ ميكنند ‌ يا ‌ بعضي‌ مخلوقات‌ ‌را‌ واسطه‌ ‌در‌ عبادت‌ مي‌دانند. البته‌ شرك‌ ‌اينکه‌ ده‌ طايفه‌ مذكور شرك‌ عبادتي‌ و شرك‌ افعالي‌ ‌است‌ طايفه‌ يازدهم‌‌-‌ اشاعره‌ هستند ‌که‌ صفات‌ خداوند ‌را‌ زائد ‌بر‌ ذات‌ ميدانند و ‌ايشان‌ شرك‌ صفاتي‌ دارند.
طايفه‌ دوازدهم‌‌-‌ كساني‌ هستند ‌که‌ شرك‌ ذاتي‌ دارند و آنچه‌ محقق‌ ‌است‌ هيچكس‌ داراي‌ چنين‌ عقيده‌اي‌ نبوده‌ جز ‌إبن‌ كمونه‌ شاگرد افلاطون‌ منسوب‌ باين‌ شرك‌ ميباشد«1». ‌قوله‌ ‌تعالي‌ «وَ أَنتُم‌ تَعلَمُون‌َ» ‌يعني‌ ‌شما‌ ميدانيد ‌که‌ احدي‌ ‌از‌ شركاء قدرت‌
----
1‌-‌ حكما ‌براي‌ اثبات‌ توحيد واجب‌ الوجود گفته‌اند ‌که‌ ‌اگر‌ دو واجب‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌در‌ وجوب‌ وجود مشترك‌ باشند حتما ‌هر‌ كدام‌ مركب‌ ‌از‌ ‌ما ‌به‌ الاشتراك‌ و ‌ما ‌به‌ الامتيازي‌ ميباشند و و تركيب‌ ‌در‌ ذات‌ واجب‌ الوجود محال‌ ‌است‌ ‌پس‌ واجب‌ الوجود يكي‌ ‌است‌ ‌إبن‌ كمونه‌ اشكال‌ كرده‌ ‌است‌ ‌که‌ ممكن‌ ‌است‌ دو واجب‌ الوجود باشند ‌که‌ ‌من‌ جميع‌ الجهات‌ مغاير و مخالف‌ يكديگر باشند مانند اعراض‌ ‌که‌ فقط ‌در‌ اسم‌ عرضيت‌ ‌با‌ ‌هم‌ شريكند ولي‌ ‌ما ‌به‌ الاشتراكي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ نيست‌ ‌پس‌ نه‌ تركيب‌ لازم‌ آيد و نه‌ احتياج‌ چنان‌ ‌که‌ حكيم‌ سبزواري‌ گويد:
هويّتان‌ بتمام‌ الذّات‌ ‌قد‌ ||  خالفتا بابن‌ الكمونة استند
و جواب‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ شبهه‌ داده‌اند ‌که‌ ‌با‌ توجه‌ باصالت‌ وجود و اينكه‌ واجب‌ الوجود وجودش‌ زائد ‌بر‌ ذاتش‌ نيست‌ ‌بر‌ خلاف‌ اعراض‌ و ممكنات‌ ‌که‌ وجودشان‌ طاري‌ و عارض‌ ‌بر‌ ماهيتشان‌ ميباشد ‌پس‌ ‌اگر‌ متعدد ‌باشد‌ ‌لا‌ بد ‌در‌ وجوب‌ وجود شريكند و چون‌ داراي‌ ‌ما ‌به‌ الاشتراك‌ هستند ‌لا‌ علاج‌ ‌ما ‌به‌ الامتيازي‌ ‌هم‌ دارند و مركب‌ ‌از‌ ‌ما ‌به‌ الاشتراك‌ و ‌ما ‌به‌ الامتياز ميشوند.
و تحقيق‌ ‌در‌ كلام‌ اينكه‌ حق‌ تبارك‌ و ‌تعالي‌ صرف‌ الوجود و بحت‌ الوجود ‌است‌ و ماهيت‌ ‌او‌ ‌هم‌ عين‌ وجود اوست‌ و صرف‌ وجود ضد ‌براي‌ ‌او‌ تعقل‌ نميشود چون‌ ضد وجود ‌ يا ‌ عدم‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ماهيت‌ عدم‌ نقيض‌ وجود ‌است‌ و اجتماع‌ نقيضين‌ محال‌ و ممتنع‌ الوجود ‌است‌ نه‌ واجب‌ الوجود و ماهيت‌ ‌هم‌ چون‌ نسبتش‌ بوجود و عدم‌ مساوي‌ ‌است‌ ‌براي‌ اينكه‌ موجود شود احتياج‌ بعلت‌ دارد نميتواند واجب‌ الوجود ‌باشد‌ لذا تعدد ‌در‌ واجب‌ الوجودي‌ قابل‌ تعقل‌ نيست‌!
جلد 1 - صفحه 457
ندارند ‌که‌ آسمان‌ ‌را‌ بناء و زمين‌ ‌را‌ فراش‌ قرار دهند و نميتوانند نسبت‌ بانزال‌ باران‌ و اخراج‌ ثمرات‌ ‌از‌ زمين‌ و خلقت‌ رزق‌ اقدام‌ كنند ‌پس‌ چرا ‌آنها‌ ‌را‌ عبادت‌ كرده‌ و شريك‌ حق‌ مي‌دانيد!
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
اشاره
(آیه 22)- نعمت زمین و آسمان: در این آیه به قسمت دیگری از نعمتهای بزرگ خدا که می‌تواند انگیزه شکر گزاری باشد اشاره کرده، نخست از آفرینش زمین سخن می‌گوید: «همان خدائی که زمین را بستر استراحت شما قرار داد» (الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً).
این مرکب راهواری که شما را بر پشت خود سوار کرده و با سرعت سرسام آوری در این فضا به حرکات مختلف خود ادامه می‌دهد، بی‌آنکه کمترین لرزشی بر وجود شما وارد کند، یکی از نعمتهای بزرگ او است. نیروی جاذبه‌اش که به شما اجازه حرکت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهیه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگی می‌دهد، نعمت دیگری است، هیچ فکر کرده‌اید که اگر جاذبه زمین نبود در یک چشم بر هم زدن همه ما و وسائل زندگیمان بر اثر حرکت دورانی زمین به فضا پرتاپ و در فضا سرگردان می‌شد! سپس به نعمت آسمان می‌پردازد و می‌گوید:
«آسمان را همچون سقفی بر بالای سر شما قرار داد» (وَ السَّماءَ بِناءً).
کلمه «سماء» که در این آیه به آن اشاره شده است همان جوّ زمین است، یعنی قشر هوای متراکمی که دور تا دور کره زمین را پوشانده، و طبق نظریه دانشمندان ضخامت آن، چند صد کیلومتر است. اگر این قشر مخصوص هوا که همچون سقفی بلورین، اطراف ما را احاطه کرده نبود، زمین دائما در معرض رگبار سنگهای پراکنده آسمانی بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب می‌شد.
بعد از آن به نعمت باران پرداخته می‌گوید: «و از آسمان آبی نازل کرد» (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً). امّا چه آبی؟ حیاتبخش، و زندگی آفرین، و مایه همه آبادیها و شالوده همه نعمتهای مادی.
قرآن سپس به انواع میوه‌هائی که از برکت باران و روزیهائی که نصیب انسانها می‌شود اشاره کرده چنین می‌گوید: «خداوند به وسیله باران، میوه‌هائی را به عنوان روزی شما از زمین خارج ساخت» (فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ).
این برنامه الهی از یکسو، رحمت وسیع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخص می‌کند و از سوی دیگر بیانگر قدرت او است که چگونه از آب بی‌رنگ
ج1، ص51
صد هزاران رنگ از میوه‌ها و دانه‌های غذائی با خواص متفاوت برای انسانها، و همچنین جانداران دیگر آفریده، یکی از زنده‌ترین دلائل وجود او است لذا بلافاصله اضافه می‌کند: «اکنون که چنین است برای خدا شریکهائی قرار ندهید در حالی که می‌دانید» (فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
«أنداد» جمع «ند» به معنی چیزی است که از نظر گوهر و ذات شریک و شبیه چیز دیگری باشد.
بت پرستی در شکلهای مختلف
- بطور کلی هر چه را در ردیف خدا در زندگی مؤثر دانستن یک نوع شرک است، ابن عباس مفسر معروف در اینجا تعبیر جالبی دارد می‌گوید: «أنداد، همان شرک است که گاهی پنهان‌تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک، از جمله اینکه انسان بگوید: به خدا سوگند، به جان تو سوگند، به جان خودم سوگند ... (یعنی خدا و جان دوستش را در یک ردیف قرار بدهد) و بگوید این سگ اگر دیشب نبود دزدان آمده بودند! (پس نجات دهنده ما از دزدان این سگ است) یا به دوستش بگوید: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی، همه اینها بوئی از شرک می‌دهد».
در تعبیرات عامیانه روزمره نیز بسیار می‌گویند: «اول خدا، دوم تو»! باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز مناسب یک انسان موحد کامل نیست.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس