گمنام

البقرة ١٣٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۴٬۴۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۹#link478 | آيات ۱۳۵ ۱۴۱ بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۹#link478 | آيات ۱۳۵ ۱۴۱ بقره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۹#link479 | دين حق يكى و آن هم اسلام بوده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۳۹#link479 | دين حق يكى و آن هم اسلام بوده]]
خط ۴۱: خط ۴۲:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۰#link485 | بحث روايتى (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۴۰#link485 | بحث روايتى (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۱#link509 | آيه ۱۳۸ - ۱۴۱]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۱#link509 | آيه ۱۳۸ - ۱۴۱]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۱#link510 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۱#link510 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۱#link511 | تفسير:]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۱#link511 | تفسير:]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۱#link512 | رنگهاى غير خدائى را بشوئيد!]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۸۱#link512 | رنگهاى غير خدائى را بشوئيد!]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«139» قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِي اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ‌
(اى پيامبر! به اهل كتاب) بگو: آيا درباره‌ى خداوند با ما مجادله مى‌كنيد، در حالى كه او پروردگار ما و شماست و اعمال ما براى ما و اعمال شما از آنِ شماست و ما براى او خالصانه عبادت مى‌كنيم.
===نکته ها===
اين آيه، هشدار به اهل كتاب است كه از ادّعاهاى بى‌دليل دست بردارند. آنها مى‌گفتند: ما به خدا نزديكتر و يا فرزندان او و يا محبوبان او هستيم. بنى‌اسرائيل گمان مى‌كردند كه بايد همه‌ى انبيا از نژاد آنان باشند و بخاطر قديمى بودن دين آنان و كتاب تورات، خودشان را برتر مى‌دانستند و لطف الهى را فقط مخصوص خودشان دانسته و با اين گمان با مسلمانان محاجّه و گفتگو مى‌كردند.
===پیام ها===
1- صاحب اختيار همه‌ى انسان‌ها، خداست. او به همه لطف دارد ومى‌تواند هر كس را از هر نژادى كه باشد، مورد عنايت خاصّ خود قرار دهد. «هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ»
2- ملاك قرب به خداوند، عبادت خالصانه ومنزّه دانستن او از شريك است.
«نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 215
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِي اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ (139)
شأن نزول: يهود و نصارى از تعريضات قرآن دو مرتبه از روى تعصب گفتند: ما را شرف دوستى و محبت خدا ثابت است به او سزاوارتريم از مسلمانان؛ آيه شريفه نازل شد:
قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِي اللَّهِ‌: بگو اى پيغمبر در جواب آنان آيا مجادله و مخاصمه مى‌كنيد ما را در دين خدا و در دعوى اولويت در انتساب حق، وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ‌: و حال آنكه ذات سبحانى پروردگار ما آفريدگار شماست و اختصاص نيست او را به قومى دون قومى، پس هر كه از بندگان حكمت و مصلحت باشد، او را رتبه نبوت عطا فرمايد: وَ لَنا أَعْمالُنا: و براى ما است جزاى اعمال ما، وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ‌: و براى شما است مكافات اعمال شما.
وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ‌. و ما او سبحانه را مخلصانيم در اعتقاد و عمل و موحد هستيم به ايمان و طاعت نه شما، پس خدا به بعث پيغمبر از ميان ما سر افرازى داد ما را.
تنبيه: آيه شريفه اشاره است به آنكه بنده بايد در اعتقادات و عبادات، خلوص نيت را منظور دارد. خالص در لغت عبارت است از چيزى كه تصفيه و پاك باشد و ممزوج به غير نباشد. و عمل خالص آنست كه مجرد باشد قصد
تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 270
قربت در او از تمام شوائب، و امر مهم معظمى است. چنانچه در منهج- حذيفه يمانى گويد: از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پرسيدم از اخلاص، فرمود: به توسط جبرئيل از خدا سؤال نمودم فرمود: هو سرّ من سرّى استودعه قلب من احببته من عبادى‌ «1» يعنى اخلاص سرّى است از اسرار من، به وديعه نهم در دل آنكه دوست داشته باشم او را از بندگانم.
در عيون اخبار الرضا عليه السّلام- ابن بابويه به اسناد خود روايت نمود از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: قال الدّنيا كلّها جهل الّا مواضع العلم و العلم كلّه حجّة الّا ما عمل به و العمل كلّه رياء الّا ما كان مخلصا و الاخلاص على خطر حتّى ينظر العبد بما يختم له‌ «2»: يعنى دنيا تمامش جهل است مگر مواضع علم، و علم هم تماما حجت باشد مگر آنچه عمل شود به آن، و عمل تمامش رياء باشد مگر آنچه خالص باشد، و اخلاص هم مورد خطر است تا به چه خاتمه يابد عمل بنده.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِي اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ (139)
ترجمه‌
بگو آيا محاجه مى‌كنيد با ما در خدا و او است پروردگار ما و پروردگار شما و براى ما است اعمال ما و براى شما است اعمال شما و ما مر او را مخلصانيم..
تفسير
گفته‌اند اهل كتاب با مسلمانان محاجه مينمودند به اين كه ما از قديم داراى دين و كتاب بوديم و انبيا همه از ما بودند اگر پيغمبرى مبعوث شود بايد از ما باشد نه از اعراب مكه كه بت پرست بوده و هستند لذا خداوند جواب آنها را باين تقريب بيان فرموده است كه مجادله در امر و اختيار خداوند سزاوار نيست البته خدائى كه پروردگار ما و شما است و نسبت آن بتمام قبائل و صاحبان اديان يكى است هر كس را از هر قبيله شايسته خلعت رسالت ميداند انتخاب ميفرمايد و ميزان قرب بندگان بخدا عمل آنها و شرط عمل اخلاص است و ما موحد و مخلصيم در اعمال و شما مشرك پس ما اولى هستيم باختيار خداوند پيغمبر خود را از بين ما.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُل‌ أَ تُحَاجُّونَنا فِي‌ اللّه‌ِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُم‌ وَ لَنا أَعمالُنا وَ لَكُم‌ أَعمالُكُم‌ وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُخلِصُون‌َ (139)
(بگو آيا ‌با‌ ‌ما احتجاج‌ ميكنيد درباره‌ ‌خدا‌ و حال‌ آنكه‌ پروردگار ‌ما و شماست‌ و نتيجه‌ اعمال‌ ‌ما ‌براي‌ ‌ما و نتيجه‌ اعمال‌ ‌شما‌ ‌براي‌ شماست‌ و ‌ما نسبت‌ باو اخلاص‌ دارندگانيم‌) أَ تُحَاجُّونَنا محاجة و احتجاج‌ بمعني‌ استدلال‌ متخاصمين‌ و حجت‌ آوردن‌ ‌بر‌ اثبات‌ حقانيت‌ ‌خود‌ و ابطال‌ ديگر ‌است‌، ‌يعني‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ دو خصم‌ ‌بر‌ ديگري‌ اقامه‌ دليل‌ بنمايد و ظاهرا خطاب‌ بيهود و نصاري‌ ‌است‌ ‌که‌ نسبت‌ بقرب‌ بخدا ادعاهايي‌ داشته‌ و باصطلاح‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دليل‌ ‌بر‌ قرب‌ ‌خود‌ بخدا ميدانند چنانچه‌ شمه ‌از‌ ‌آنها‌ ذكر شد مثل‌ اينكه‌ گفتند نَحن‌ُ أَبناءُ اللّه‌ِ وَ أَحِبّاؤُه‌ُ«1» و ‌ يا ‌ گفتند لَن‌ يَدخُل‌َ الجَنَّةَ إِلّا مَن‌ كان‌َ هُوداً أَو نَصاري‌«2» و گفتند لَن‌ تَمَسَّنَا النّارُ إِلّا أَيّاماً مَعدُودَةً«3» و ‌ يا ‌ اينكه‌ ‌بر‌ ‌ما من‌ّ و سلوي‌ نازل‌ شد و بسياري‌ ‌از‌ انبياء ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ بودند و امثال‌ اينها.
----
1‌-‌ سوره‌ المائده‌ ‌آيه‌ 21
2‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 10
3‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 74
جلد 2 - صفحه 220
و ‌ يا ‌ آنچه‌ نصاري‌ درباره‌ مسيح‌ و نزول‌ روح‌ القدس‌ ‌بر‌ مريم‌ و بدون‌ پدر بودن‌ مسيح‌ و زنده‌ كردن‌ مردگان‌ و شفا دادن‌ بيماران‌ و زنده‌ شدن‌ ‌او‌ ‌پس‌ ‌از‌ مصلوب‌ و مدفون‌ شدن‌ و بآسمان‌ رفتن‌ و نحو اينها گفتند.
ولي‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ وصف‌ ‌آيه‌ همه‌ مذاهب‌ باطله‌ ‌را‌ شامل‌ مي‌شود و مورد مخصص‌ ‌آيه‌ نمي‌گردد.
فِي‌ اللّه‌ِ ‌يعني‌ ‌در‌ انتساب‌ بخدا و مقام‌ قرب‌ باو، وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُم‌ ‌يعني‌ ‌از‌ جهت‌ انتساب‌ بپروردگار همه‌ مساوي‌ و يكسانيم‌ زيرا ‌او‌ آفريدگار و پروردگار همه‌ و حيات‌ و روزي‌ دهنده‌ بهمه‌ ‌است‌ و جمله‌ مخلوقات‌ ‌از‌ كوچك‌ و بزرگ‌، ‌از‌ ذره‌ اتم‌ ‌تا‌ بزرگترين‌ كرات‌ جوي‌ و ‌از‌ عقل‌ مجرد ‌تا‌ هيولاي‌ محض‌ ‌در‌ جنب‌ قدرت‌ ‌او‌ مساوي‌ بوده‌ و همه‌ دست‌ نياز بدرگاه‌ بي‌نياز ‌او‌ دراز نموده‌ و محتاج‌ افاضه‌ ‌او‌ ميباشند، بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ ‌از‌ جهت‌ انتساب‌ فرقي‌ ‌بين‌ مخلوقات‌ نيست‌ وَ لَنا أَعمالُنا وَ لَكُم‌ أَعمالُكُم‌ ‌يعني‌ ‌هر‌ كسي‌ جزاي‌ عمل‌ ‌خود‌ ‌را‌ مي‌بيند ‌اگر‌ خوبي‌ كند نتيجه‌اش‌ عايد خودش‌ ميگردد و ‌اگر‌ بدي‌ نمايد نكبتش‌ دامنگير خودش‌ مي‌شود (‌النّاس‌ مجزيون‌ باعمالهم‌ ‌ان‌ خيرا فخير و ‌ان‌ شرا فشر) وَ نَحن‌ُ لَه‌ُ مُخلِصُون‌َ ‌يعني‌ امتياز ‌ما ‌بر‌ ‌شما‌ اهل‌ كتاب‌ اينست‌ ‌که‌ ‌ما شريك‌ و عديلي‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ قائل‌ نيستيم‌ و ‌در‌ مقام‌ عبادت‌ نسبت‌ باو خالص‌ بوده‌ جز ‌او‌ ‌را‌ پرستش‌ نميكنيم‌ و ‌با‌ صداي‌ بلند فرياد ميزنيم‌ ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ و نه‌ تنها ‌در‌ مقام‌ عبادت‌ شريك‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ قرار نميدهيم‌ بلكه‌ ‌در‌ مقام‌ ذات‌ و صفات‌ و افعال‌ موحّد بوده‌ جز ‌او‌ كسي‌ ‌را‌ واجب‌ الوجود و قديم‌ ندانسته‌ و صفات‌ ‌او‌ ‌را‌ عين‌ ذات‌ ‌او‌ دانسته‌ و مؤثري‌ ‌در‌ عالم‌ سواي‌ ‌او‌ نميدانيم‌، ‌بر‌ خلاف‌ ‌شما‌ ‌که‌ كتب‌ مقدسه‌تان‌ پر ‌از‌ كلمات‌ و سخنان‌ شرك‌ و كفر آميز بوده‌ و ‌شما‌ يهود مدت‌ بسياري‌ ‌در‌ شرك‌ و بت‌ پرستي‌ بسر برده‌ و ‌شما‌ نصاري‌ مسيح‌ ‌را‌ ‌خدا‌ و پسر ‌خدا‌ دانسته‌ و باسم‌ ‌او‌ و روح‌ القدس‌ و اب‌ تعميد ميدهيد
221
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 139)- و از آنجا که یهود و غیر آنها گاه با مسلمانان به محاجه و گفتگو بر می‌خاستند و می‌گفتند: تمام پیامبران از میان جمعیت ما برخاسته، و دین ما قدیمی‌ترین ادیان و کتاب ما کهنترین کتب آسمانی است، اگر محمد نیز پیامبر بود باید از میان ما مبعوث شده باشد! قرآن خط بطلان به روی همه این پندارها کشیده، نخست به پیامبر می‌گوید:
«به آنها بگو: آیا در باره خداوند با ما گفتگو می‌کنید؟ در حالی که او پروردگار ما
ج1، ص128
و پروردگار شما است» (قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ).
این را نیز بدانید که «ما در گرو اعمال خویشیم و شما هم در گرو اعمال خود» و هیچ امتیازی برای هیچ کس جز در پرتو اعمالش نمی‌باشد) (وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ).
با این تفاوت که «ما با اخلاص او را پرستش می‌کنیم و موحد خالصیم» اما بسیاری از شما توحید را به شرک آلوده کرده‌اند (وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ).
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس