البقرة ١٠٠: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۲۳.</ref> | |||
از ابن عباس چنين نقل نمايند: كه مالك بن الصنيف عهد خداوند را با يهوديان در تورات منكر شده و گفته بود به خدا قسم خدا با ما در تورات راجع به محمد عهدى نبسته و هيچ پيمانى از ما نگرفته است. سپس براى رد گفتار او اين آيه نازل گرديده است.<ref> تفسير كشف الاسرار و تفسير ابن ابى حاتم.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۲۹#link359 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۲۹#link359 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۵#link351 | آيه ۹۹ - ۱۰۱]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۵#link351 | آيه ۹۹ - ۱۰۱]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۵#link352 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۵#link352 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۳۷: | خط ۵۰: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۵#link358 | نكته : ۲]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۵#link358 | نكته : ۲]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۵#link359 | نكته : ۳]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۵#link359 | نكته : ۳]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«100» أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ | |||
و آيا چنين نبود كه هربار آنها (يهود) پيمانى (با خدا و پيامبر) بستند، جمعى از آنان آن را دور افكندند، حقيقت اين است كه بيشتر آنها ايمان ندارند. «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (100) | |||
شأن نزول: مروى است كه «مالك بن ضيف» يهود را گفت: مگر نه حق تعالى در زمان حضرت موسى عليه السّلام از شما عهد گرفته كه چون پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ظاهر شود به او ايمان بياوريد و تصديق او كنيد؟ گفتند: خداى تعالى را هيچ عهدى در اين خصوص در | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 243. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 211 | |||
تورات بر ما نيست؛ حق تعالى آيه شريفه نازل فرمود: | |||
أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً: آيا نگرويدند به آيات بيّنه دالّه بر صدق نبوت حضرت خاتميه، و هر گاه عهد كردند عهد كردنى، نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ: | |||
بشكستند آن عهد را دستهاى از ايشان، بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ: بلكه بيشتر ايشان ايمان نياوردهاند به تورات، زيرا اگر به تورات تصديق داشتند اين نقض عهد از آنها صادر نمىشد. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (100) | |||
ترجمه | |||
آيا نه آنستكه هرگاه بستند پيمانى را شكستند آن را گروهى از آنها بلكه بيشترشان ايمان نميآورند.. | |||
تفسير | |||
عهد نمودند كه اطاعت پيغمبر (ص) و بعد از او اطاعت امير المؤمنين (ع) را بنمايند و مخالفت با آندو ننمايند و فرقه از يهود و نواصب تخلف از عهد نمودند و مخالفت كردند بلكه بيشتر از آنها بعد از اينهم ايمان نميآورند و عهد را مراعات نميكنند و از معاصى نادم نميشوند با آنكه معجزات و كرامات را مشاهده مينمايند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنهُم بَل أَكثَرُهُم لا يُؤمِنُونَ (100) | |||
(و آيا هر زماني که اينکه يهود عهد و پيماني ميبندند گروهي از آنان آن را دور مياندازند بلكه بيشتر ايشان ايمان نميآورند) همزه أَ وَ كُلَّما همزه استفهام و واو عاطفه است و تقديم همزه بر واو عاطفه براي اينست که همزه اصل در استفهام است و از اينجهت مصدر ميباشد بخلاف ساير ادات استفهام که حروف عاطفه بر آنها مقدم ميشود و كلمه ما يا موصوله و يا موصوفه كنايه از زمان است و نصب كلما بر ظرف است يعني هر وقتي که و عاهَدُوا از معاهده بمعني قرارداد بين دو طرف است و نبذه يعني القاه و طرحه. چيزي را دور انداختن و اينکه كنايه از نقض و تخلف عهد است، يعني اينکه يهود هر قراردادي که با خدا و پيغمبران او ميبندند تخلف نموده و بآن وفا نميكنند چنانچه تخلفات آنان با حضرت موسي در آيات قبل ذكر شد و همچنين قراردادهايي که با پيغمبر اسلام و مسلمانان بستند مانند قراردادي که يهود بني قريظه و بني النضير با پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نمودند که بدشمنان اسلام كمك ندهند و در جنگ خندق تخلف نمودند. | |||
فَرِيقٌ مِنهُم کان معاهدين را بر دو دسته مينمايد يك دسته كساني که بر عهد خود باقي بوده و بقرار دادشان وفا مينمايند و دسته ديگر آنهايي که تخلف نمودند و بعد براي اينكه تصور نشود که اينکه دو فرقه مساوي بودند | |||
جلد 2 - صفحه 123 | |||
جمله بَل أَكثَرُهُم لا يُؤمِنُونَ را آورد يعني اكثريت با آنهايي است که تخلف نمودند و ايمان نميآورند. | |||
«تنبيه بالمناسبة» بيع منابذه در شرع مطهر حرام و از اقسام قمار است و آن چنين است که اجناسي چيده ميشود وعده که در آن شركت ميكنند از فاصله معيني چيزي مانند ريگ و نحو آن بطرف آن اجناس مياندازند و بهر كدام از آنها اصابت كرد مالك ميشوند نظير بخت آزمايي که در اينکه زمان متعارف شده که باعانه ملي تعبير ميكنند و بليطهايي ميفروشند و سپس قرعه كشي نموده و شماره بليط هر كس برنده شد مقدار معيني باو ميدهند و اينکه عمل علاوه بر اينكه قمار و از گناهان كبيره است وجهي که گرفته ميشود سخت و مال حرام است و بهيچ وجه مالك نميشود و امر آن بسيار مشكل است زيرا نه حكم مجهول المالك ميتوان بر آن بار كرد و نه ممكن است بصاحبانش رد نمود و آنچه بنظر ميرسد اينست که هر مقدار از صاحبان بليطها را که دسترسي بآنها ممكن است بنسبت آنچه بدست او آمده با مجموع آنان، بآنها رد كند و آنچه را که ممكن نيست بدست بياورد، بايد باذن حاكم شرع بعنوان رد مظالم بفقراء بدهد و مشكلتر از او كساني هستند که بليط ميفروشند و پول جمعآوري ميكنند که ضامن آنچه فروختهاند ميباشند و مسئله تعاقب ايادي درباره آنها ساري و جاري است و همچنين است هر مالي که از ممر حرام بدست آيد مانند فروش آلات لهو و قمار و وجوه سينماها و تماشاخانهها و شراب فروشي و اجرت بر فحشاء و امثال اينها که امروز سرتاسر كشور را فرا گرفته است (اعاذنا اللّه من كلّها) | |||
124 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 100)- سپس به یکی از اوصاف بسیار بد جمعی از یهود، یعنی پیمان شکنی که گویا با تاریخ آنها همراه است اشاره کرده، میگوید: «آیا هر بار آنان پیمانی با خدا و پیامبر بستنϠجمعی از آنها آن را دور نیفکندند و با آن مخالفت نکردند»؟! (أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ). | |||
آری! «اکثرشان ایمان نمیآورند» (بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). | |||
خداوند از آنها در کوه طور پیمان گرفت که به فرمانهای تورات عمل کنند ولی سر انجام این پیمان را شکستند و فرمان او را زیر پا گذاردند. | |||
و نیز از آنها پیمان گرفته شده بود که به پیامبر موعود (پیامبر اسلام که بشارت آمدنش در تورات داده شده بود) ایمان بیاورند به این پیمان نیز عمل نکردند. | |||
ج1، ص104 | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||