گمنام

الأنعام ٧٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۱٬۸۸۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link77 | آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link77 | آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۳#link78 | حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۳#link78 | حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .]]
خط ۶۲: خط ۶۳:
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۷#link105 | چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض ‍ مى كنند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۷#link105 | چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض ‍ مى كنند.]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۱#link199 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۴۱#link199 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «70»
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا مغرورشان كرده است، رها كن و به وسيله‌ى قرآن پندشان ده تا مبادا به كيفر آنچه كسب كرده‌اند به هلاكت افتند، در حالى كه جز خدا هيچ ياور و شفيعى ندارند، و اگر (انسان در آن روز) هرگونه عوضى (براى كيفر) بپردازد از او پذيرفته نمى‌شود، آنان كسانى هستند كه به سزاى آنچه كسب كرده‌اند به هلاكت افتادند براى آنان شرابى از آب سوزان و عذابى دردناك به كيفر كفر شان خواهد بود.
جلد 2 - صفحه 487
===نکته ها===
مراد از رها كردن منحرفان در جمله‌ى‌ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ‌ ...، اظهار تنفّر و قطع رابطه كردن با آنان است كه گاهى هم به نبرد با آنها مى‌انجامد، نه اين‌كه تنها به معناى ترك جهاد با آنان باشد.
كلمه‌ى‌ «تُبْسَلَ» به معناى محروم شدن از خوبى و به هلاكت رسيدن است.
به بازى گرفتن دين، هر زمانى به شكلى خود را نشان مى‌دهد، گاهى با اظهار عقائد خرافى، گاهى با قابل اجرا ندانستن احكام، گاهى با توجيه گناهان و گاهى با بدعت وتفسير به رأى وپيروى از متشابهات و ... است.
===پیام ها===
1- غيرت دينى، سبب طرد افراد بى‌دين و بايكوت كردن مخالفان مكتب در جامعه است. ذَرِ الَّذِينَ‌ ... چنانكه در آيات ديگرى نيز مى‌خوانيم: «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» «1»، «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا» «2» و «لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ» «3»
2- دلبستگى و فريفته شدن به دنيا، زمينه‌ى به بازى گرفتن دين است. الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً ... غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا
3- تذكّر و موعظه، مى‌تواند سبب نجات از قهر و عذاب الهى گردد. «وَ ذَكِّرْ بِهِ»
4- در تذكّر و هشدار بايد از قرآن بهره‌گرفت. «وَ ذَكِّرْ بِهِ»
5- به دنيا مغرور نشويم كه در قيامت جز خداوند چيزى به كمك ما نمى‌آيد.
«لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ»
6- عامل بدبختى‌هاى انسان، خود او و عملكرد اوست. بِما كَسَبَتْ‌ ... بِما كَسَبُوا ... عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ‌
----
«1». سجده، 30.
«2». حجر، 3.
«3». نحل، 127.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 488
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ (70)
و نيز در وصف كفار فرمايد:
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً: و واگذار و اعراض كن از آنانكه اتخاذ كنند دين خود را بازى و مشغولى و طرب، يعنى بناى دين خود را به لهو و بازى و تشهى نهاده‌اند مانند عبادت اصنام و تحريم آنچه هيچ نفعى عاجلا و آجلا بر آن مترتب نمى‌شود؛ يا دينى كه پيغمبر ايشان را به آن دعوت نمايند سخريه و استهزا نمايند، يا عيد خود را كه ميقات عبادت است، زمان لهو و لعب خود نموده‌اند به خلاف اهل اسلام كه اعياد را زمان عبادت خود قرار دهند.
غرض آنكه اعراض كن از ملعبين و مستهزئين و مبالات مكن با اقوال و افعال ايشان‌ وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا: و فريب داده و مغرور نموده ايشان را زندگانى دنيا و بدان سبب انكار حشر و نشر مى‌كنند وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ‌: و پند ده ايشان را به قرآن به جهت مخافت آنكه بازداشته نشود هيچ نفسى از ايشان در هلاكت بسبب آنچه كسب كرده تا معذب شود لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ‌: نيست آن نفس گناهكار را بجز خدا دوستى كه مساعد
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 304
او باشد و نه شفاعت كننده‌اى كه او را از عذاب قهر سبحانى خلاصى و نجات تواند داد وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ‌: و اگر به حسب فرض فدا دهد آن نفس هر فدائى كه باشد تا خود را از عذاب باز خرد لا يُؤْخَذْ مِنْها اخذ و قبول كرده نشود از او أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا: آن گروه ملعبين و مستهزئين كسانى‌اند كه سپرده شده و ملابسند عذاب را بسبب آنچه كسب كرده‌اند از افعال شنيعه قبيحه و آنچه معتقدند از عقايد فاسده‌ لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ‌: مر ايشان را است در جهنم آبى از حميم كه باطن ايشان را بسوزاند وَ عَذابٌ أَلِيمٌ‌: و عذابى كه ظاهر ايشان را محترق سازد. و اين عذاب ظلم نيست، بلكه‌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ‌: به سبب آنكه كافر مى‌شدند به دين. تلبس ايشان به عذاب بر اين وجه است كه در بطون ايشان آب جوشان، و در ظاهر ابدانشان آتش سوزان بسبب كفرشان.
در خبر است: اهل جهنم سالهاى بسيار از تشنگى فرياد كنند كاسه آبى جوشان بديشان دهند، چون نزديك صورت خود برند همه گوشتهاى صورتشان پخته و ريخته شود، و چون بياشامند امعاى ايشان پاره پاره گردد كه فرموده:
«وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» «1».
تحذير- آيه شريفه دليل است بر تهديد و وعيد عظيم كسى را كه استهزا نمايد به قرآن و آيات الهى، و دين را ملعبه، و عبادات شرعيه را مضحكه قرار داده، بلكه به آن فخريه نمايند، و اصطلاحاتى بين خود براى سخريه مؤمنين قرار دهند! از نصايح لقمان عليه السّلام به فرزند خود: اى پسر من! اختيار كن مجالس را بر نظر خود، پس اگر ديدى قومى را كه ذكر نمايند خداوند عزّ و جلّ را به قول و عمل پس مجالست كن ايشان را بدرستى كه اگر عالم باشى، نفع دهد تو را علم تو، و زياد كنند علم تو را، و اگر جاهلى مى‌آموزند و عالم كنند تو را، و شايد خداوند تعالى ظل رحمت خود را شامل حال ايشان فرمايد، پس تو را هم با آنها فرا گيرد. و اگر ديدى قومى را كه متذكر خدا نيستند، پس منشين با آنها، زيرا اگر
----
«1» سوره محمّد، آيه 15.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 305
عالمى نفع ندهد تو را علمت، و اگر جاهلى زياد نمايند جهل تو را، و شايد خدا، ظلام عقوبت را متوجه آنها سازد، پس تو را هم به شآمت ايشان اصابه شود. «1»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ (70)
ترجمه‌
بگو آيا بخوانيم غير از خدا چيزى را كه نفع نميدهد ما را و ضرر نميرساند ما را و برگردانده شويم بحال سابقمان بعد از آنكه هدايت نمود ما را خدا مانند كسيكه از راه بيرون برده باشند او را شيطان‌ها در زمين كه متحيّر و مر او را رفيقانى باشد كه بخوانند او را بهدايت كه بيا نزد ما بگو همانا هدايت خدا آن است هدايت و مأمور شديم كه تسليم شويم مر پروردگار جهانيانرا.
تفسير
اعراب در مسافرت گاهى از بيابان‌هاى هولناك عبور مينمودند و اتفاق مى‌افتاد كه يكنفر از آنها از رفقا دور ميشد و راه را گم مى‌كرد و آنها او را مى‌ديدند و ميخواندند بسوى خودشان و او اجابت نمى‌كرد و بحال تحيّر باقى ميماند آنها تصور مى‌كردند غول‌هاى بيابانى او را با خود برده‌اند و نمى‌گذارند برگردد و خداوند در اين آيه تشبيه جمع فرموده است حال كفار و دعاة اسلام را بشخص گمگشته و رفقايش در دعوت ايشان بطريق هدايت با وضوح مقصود و عدم اجابت هر يك از آنها با كمال احتياج بهدايت و در آنكه متابعت دعات اسلام موجب نجات است و متابعت شياطين و غولان منتج هلاك و مقصود تصديق متصور آنها نيست بلكه مراد تشبيه امر محسوس و معقول است بامر محسوس و موهوم كه يكى از انواع تشبيهات بديعه است ميفرمايد بگو آيا عبادت بكنيم ما بت‌هائيرا كه قدرت ندارند نفع و ضررى بما برسانند و پرستش نكنيم خداوندى‌
----
جلد 2 صفحه 336
را كه مالك هر نفع و ضررى است و برگرديم از دين اسلام به بت‌پرستى بعد از آنكه خداوند ما را هدايت بچنين دين شريفى فرمود چون عقب بمعنى پاشنه است و كنايه از بازماندن از مقصد خير و عود باصل باطل است و استفهام انكارى است در صورتى كه حال مادر عبادت بتها با وجود دعات اسلام كه ما را براه راست دعوت مى‌كنند مانند كسى است كه ديوان و غولان او را از جادّه خارج نموده‌اند در بيابان و حيران مانده رفقائى دارد كه ميخوانند او را براه راست و او اجابت نمى‌كند بگو هدايت خدا كه اسلام است آن بتنهائى هدايت است و ما بقى ضلالت و ما مأموريم بحكم عقل كه منقاد اوامر و نواهى الهى باشيم و راه ضلالت را نه‌پيمائيم و حيران حال است از مستهوى و ائتنا مقول قول مقدّر است كه يقولون باشد ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ذَرِ الَّذِين‌َ اتَّخَذُوا دِينَهُم‌ لَعِباً وَ لَهواً وَ غَرَّتهُم‌ُ الحَياةُ الدُّنيا وَ ذَكِّر بِه‌ِ أَن‌ تُبسَل‌َ نَفس‌ٌ بِما كَسَبَت‌ لَيس‌َ لَها مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ وَلِي‌ٌّ وَ لا شَفِيع‌ٌ وَ إِن‌ تَعدِل‌ كُل‌َّ عَدل‌ٍ لا يُؤخَذ مِنها أُولئِك‌َ الَّذِين‌َ أُبسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُم‌ شَراب‌ٌ مِن‌ حَمِيم‌ٍ وَ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ بِما كانُوا يَكفُرُون‌َ (70)
و واگذار كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ گرفتند دين‌ ‌خود‌ ‌را‌ لعب‌ و لهو و فريب‌ داد ‌آنها‌ ‌را‌ حيات‌ و زندگي‌ دنيا و تذكر بده‌ و موعظه‌ فرما ‌به‌ اينكه‌ ‌هر‌ نفسي‌ گرفتار ميشود بآنچه‌ كسب‌ كرده‌ و نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ دوستي‌ و شفيعي‌ و ‌اگر‌ ‌هر‌ چه‌ داشته‌ ‌باشد‌ فدا دهد ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ خلاص‌ كند ‌از‌ ‌او‌ قبول‌ نميشود و نميگيرند اينها كساني‌ هستند ‌که‌ باعمال‌ زشت‌ ‌خود‌ مأخوذ شده‌اند ‌براي‌ ‌آنها‌ آشاميدنيست‌ ‌از‌ آب‌ بسيار جوش‌ آمده‌ و عذابي‌ ‌است‌ بسيار دردناك‌ بواسطه‌ آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ بآن‌ كافر شدند.
جلد 7 - صفحه 109
وَ ذَرِ الَّذِين‌َ ‌يعني‌ ترك‌ مراوده‌ و مجالست‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بنما اتَّخَذُوا دِينَهُم‌ لَعِباً وَ لَهواً ملعبه‌ بازيگريها ‌است‌ و كارهاي‌ لهو مثل‌ ساز و آواز و رقص‌ و كف‌زدن‌ و سائر لهويات‌ ‌که‌ امروز تمام‌ جوانان‌ و دختران‌ بالاخص‌ فرهنگيان‌ و كارگران‌ ‌ يا ‌ مشغول‌ ميكنند ‌خود‌ ‌را‌ بلهويات‌ بسينماها و تفريح‌گاهها ‌ يا ‌ ببازيگريها جيم‌ لاستيك‌ و توپ‌ بازي‌ و ‌آن‌ قدر اهميت‌ ميدهند باينها ‌که‌ دين‌ ‌خود‌ فرض‌ كردند و مسلما ‌از‌ نماز ‌در‌ نزد نمازگزاران‌ بيشتر اهميت‌ ميدهند.
وَ غَرَّتهُم‌ُ الحَياةُ الدُّنيا و تصور ميكنند ‌که‌ فقط همين‌ چهار روز دنيا ‌است‌ و ‌در‌ دنيا ماندني‌ هستند و ‌از‌ اسم‌ مرگ‌ و تابوت‌ و عماري‌ و قبر و غسالخانه‌ متأذي‌ ميشوند و نبادا چشم‌ ‌آنها‌ بيك‌ مرده‌ بيفتد ‌که‌ بخيال‌ مرگ‌ افتند و ‌از‌ كار لهو و لعب‌ ‌خود‌ آني‌ بازمانند.
وَ ذَكِّر بِه‌ِ مرجع‌ ضمير بعضي‌ گفتند قرآن‌، بعضي‌ حساب‌، بعضي‌ روز جزا و بعيد نيست‌ ‌که‌ مرجع‌ مفاد جملات‌ قبل‌ ‌باشد‌ ‌که‌ اتخاذ دين‌ بلهو و لعب‌ و غرور بحيات‌ دنيوي‌ ‌يعني‌ ‌از‌ مجالس‌ ‌آنها‌ اعراض‌ فرما لكن‌ ‌آنها‌ ‌را‌ متذكر نما ‌تا‌ حجت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تمام‌ شود و ‌اينکه‌ جمله‌ شبيه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌است‌ فَأَعرِض‌ عَنهُم‌ وَ عِظهُم‌ نساء ‌آيه‌ 66 أَن‌ تُبسَل‌َ نَفس‌ٌ بِما كَسَبَت‌ بسل‌ گرفتن‌ بجزاء عمل‌ ‌است‌ كُل‌ُّ نَفس‌ٍ بِما كَسَبَت‌ رَهِينَةٌ إِلّا أَصحاب‌َ اليَمِين‌ِ مدثر ‌آيه‌ 41 لَيس‌َ لَها ‌از‌ ‌براي‌ ‌هر‌ نفسي‌ نيست‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ وَلِي‌ٌّ ‌که‌ حفظ كند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ عذاب‌ و ‌لا‌ شفيع‌ ‌که‌ توسط كند ‌از‌ ‌براي‌ نجات‌ ‌آنها‌ وَ إِن‌ تَعدِل‌ و ‌اگر‌ ‌آن‌ نفس‌ عدلي‌ ‌براي‌ ‌خود‌ آورد كُل‌َّ عَدل‌ٍ ‌که‌ فدي‌ دهد و ‌لو‌ تمام‌ دنيا ‌را‌ ‌که‌ باو عذاب‌ متوجه‌ نشود لا يُؤخَذ مِنها قبول‌ نميشود چنانچه‌ ميفرمايد إِن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُم‌ كُفّارٌ فَلَن‌ يُقبَل‌َ مِن‌ أَحَدِهِم‌ مِل‌ءُ الأَرض‌ِ ذَهَباً وَ لَوِ افتَدي‌ بِه‌ِ أُولئِك‌َ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 85.
جلد 7 - صفحه 110
أُولئِك‌َ الَّذِين‌َ أُبسِلُوا بِما كَسَبُوا گرفتار اعمال‌ ‌خود‌ هستند (‌النّاس‌ مجزيون‌ باعمالهم‌ ‌ان‌ خيرا فخير و ‌ان‌ شرّا فشرّ) و ‌در‌ قرآن‌ مجيد ميفرمايد فَمَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَه‌ُ وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‌ُ زلزال‌ ‌آيه‌ 8 و 9.
لَهُم‌ شَراب‌ٌ مِن‌ حَمِيم‌ٍ حميم‌ شراب‌ جوش‌ آمده‌ بغايت‌ جوشش‌ وَ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ بِما كانُوا يَكفُرُون‌َ تفسيرش‌ واضح‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ دو نكته‌ ميتوان‌ استفاده‌ نمود و ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ ‌از‌ امور مسلّمه‌ ‌بين‌ المحققين‌ ‌است‌ ‌اگر‌ قضيه‌ بيان‌ علت‌ ‌در‌ ‌او‌ شد مثلا ‌گفت‌ (‌لا‌ تأكل‌ الرمّان‌ لانّه‌ حامض‌) علة ‌هم‌ معمم‌ ‌است‌ ‌هم‌ مخصص‌ ‌يعني‌ ‌از‌ كلمه‌ لأنّه‌ حامض‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌هر‌ حامضي‌ ‌را‌ نبايد خورد و ‌لو‌ رمّان‌ نباشد و ‌غير‌ حامض‌ جايز ‌است‌ خوردن‌ و ‌لو‌ رمّان‌ ‌باشد‌، و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ علت‌ مذكورات‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌را‌ كفر بيان‌ فرموده‌ استفاده‌ ميشود ‌هر‌ كافر ‌ يا ‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ حكم‌ كافر هستند باين‌ مذكورات‌ معذّب‌ هستند و ‌غير‌ كافر ‌از‌ ‌اينکه‌ عقوبات‌ معاف‌ هستند و نكته‌ ديگر آنكه‌ ‌اينکه‌ اعمال‌ موجب‌ كفر ميشود ‌پس‌ كساني‌ ‌که‌ دين‌ ‌خود‌ ‌را‌ لهو و لعب‌ قرار دهند و مغرور دنيا شوند كافر هستند و ‌لو‌ اسم‌ اسلام‌ روي‌ ‌خود‌ گذارند و تكليف‌ بسياري‌ ‌از‌ ابناء نوع‌ معلوم‌ ميشود.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس