الأنعام ٣٩: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[البقرة ١٧ | مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي...]] (۱) [[النور ٤٠ | أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍ...]] (۲) | [[البقرة ١٧ | مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي...]] (۱) [[النور ٤٠ | أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍ...]] (۲) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۴۲۱.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۳۱.</ref> | |||
ابوحمزه گوید: از امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام درباره این آیه سؤال كردم، فرمود: منظور از «والذین كذّبوا» یعنى كسانى كه اوصیاء خدا را تكذیب نمایند و آیه درباره این گونه اشخاص نزول یافته است.<ref> تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۷#link42 | آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۷#link42 | آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۸#link43 | سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۸#link43 | سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .]] | ||
خط ۶۸: | خط ۷۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link76 | توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link76 | توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۸#link150 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۸#link150 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «39» | |||
و كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند، كر و لالهايى هستند در تاريكىها. | |||
خداوند، هركه را بخواهد (و مستحق باشد) گمراهش كند و هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) بر راه راست قرارش مىدهد. | |||
===نکته ها=== | |||
گرچه هدايت و ضلالت به دست خداست، ولى خداوند براى انسان نيز اراده و اختيار قرار داده است و كار خدا بر اساس حكمت است. مثلًا جهادِ انسان در راه خدا، زمينهى هدايت الهى نسبت به او است: «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» «1» همان گونه كه ستم به انسانها سبب گمراهى است: «يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ» «2» تكذيب آيات الهى نيز سبب اراده خداوند به گمراه كردن انسان مىشود. كَذَّبُوا ... يُضْلِلْهُ | |||
---- | |||
«1». عنكبوت، 69. | |||
«2». ابراهيم، 27. | |||
جلد 2 - صفحه 453 | |||
===پیام ها=== | |||
1- كفر و عناد، تاريكى و ظلمتى است كه سبب محروم شدن انسان از بهرهگيرى از ابزار شناخت مىشود. كَذَّبُوا ... صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ | |||
2- تكذيب و كتمانِ حقّ، «گنگى» و نشنيدن حقّ، «كرى» است. وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا ... صُمٌّ وَ بُكْمٌ | |||
3- نتيجهى تكذيب آيات الهى، اضلال و قهر الهى است. كَذَّبُوا ... يُضْلِلْهُ | |||
4- حركت در راه مستقيم، گوش شنوا و زبان حقگو و روشنايى درون مىخواهد. | |||
«يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (39) | |||
چون با وجود ظهور اين آيات، بر كمال علم و عظم قدرت او، كفار متنبه نشدند و در عناد و لجاج خود ماندند، لذا در صفت آنها فرمايد: | |||
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و آنانكه تكذيب كردند آيات ما را كه قرآن و يا ساير حجج بيّنه است صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ: كرانند از شنيدن اين آيات: | |||
دالّه بر وحدانيت و ربوبيت و كمال علم و عظم قدرت او سبحانه، آن نوع شنيدنى كه نفوس آنها متأثر گردد. و گنگانند از سخن گفتن حق در تاريكيهاى كفر كه به هيچ وجه راه به حق نمىبرند، و يا در ظلمت تقليد و عنادند. يا كفار در آخرت به اين صفات محشور شوند و آيه «لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى» «1» مؤيد اينست. | |||
مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ: هر كه را خواهد خداى، خذلان نمايد او را در ضلالت، و نظر لطف و توفيق از او باز گيرد. | |||
تبصره- اين مطلب مسلم است كه حق تعالى از قبايح منزه و مبرا باشد، پس آيه شريفه را وجوهى است: | |||
---- | |||
«1» سوره طه، آيه 125. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 265 | |||
1- چون ادله باهره و آيات بيّنه واضحه را بر او عرضه كنند و او از فرط عناد و جحود در آن نظر و تفكر ننمايد، حق تعالى او را بر حال ضلالت خود بازگذارد مانند «وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ» «1». | |||
2- حق تعالى در قيامت راه بهشت و ثواب به او ننمايد. | |||
3- حكم به ضلالت او كند. | |||
4- علامتى در او ظاهر سازد تا ملائكه به آن علامت بدانند كه او اهل ضلالت است تا بر او لعن كنند. | |||
5- او را هلاك كند به عقوبات دنيويه و اخرويه، چه اضلال به معنى اهلاك آمده. | |||
وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ: و هر كه را خواهد قرار دهد او را به راه راست، يعنى از روى لطف و توفيق، راه رشد و هدايت به او نمايد و او را بر آن مستمر گرداند. و هر كه به قصد اهتداء نظر كند در آيات ما، و در آن باب جد و جهد نمايد تا حق بر او ظاهر، تابع آن شود، توفيق ما شامل حال او شده به صراط مستقيم آيد، و به طريق اهتداء، استقامت نموده در آن راسخ گردد وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» «2». | |||
در تفسير على بن ابراهيم قمى- از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: آيه نازل شده در آن كسانى كه تكذيب نمودند اوصياء را، ايشان صم و بكم هستند در ظلمات. چنانچه خدا فرموده: هر كه از اولاد ابليس است تصديق اوصيا نكند، و هرگز ايمان به ايشان نياورد، آنانند كه خذلان نموده خدا ايشان را. و هر كه از پسرم آدم است، ايمان آورد به اوصيا و ايشانند بر صراط مستقيم. «3» تتمه- ضلالت را خود بنده كسب نمايد نظر به سوء اختيار كفر بر ايمان و معصيت بر طاعت، و اگر نعوذ باللّه خدا بندگان را كافر و گمراه كردى، ديگر | |||
---- | |||
«1» بقره آيه 17. | |||
«2» عنكبوت، آيه 69. | |||
«3» تفسير قمى، جلد اوّل، صفحه 199. | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 266 | |||
اسناد اضلال را به غير خود ندادى؛ و حال آنكه در باره شيطان فرمود: «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً» «1» و به فرعون نيز نسبت داده «وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى» «2» و نيز لازم آيد دعوت انبياء، قبيح؛ و رسول را اعلام كند فلان و فلان را دعوت منما كه ايشان نمىتوانند ايمان آورند. و اما هدايت را معنى بسيار، و مرجع همه به سوى دو معنى است: يكى به معنى ارشاد، و ديگر لطف. و هر دو معنى عام است جمله مكلفان را از مؤمن و كافر؛ و هر چه در حق مؤمنان فرموده از الطاف و ارشاد و ارسال رسل و انزال كتب و تمكن و عقل، تماما را در حق كافران منظور داشته و ارائه طريق فرموده «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً». «3» در امالى- صدوق رضوان اللّه عليه از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: انّ فى التّورية مكتوبا يا موسى انّى خلقتك و اصطنعتك و قوّيتك و امرتك بطاعتى و نهيتك عن معصيتى. فان اطعتنى اعنتك على طاعتى و ان عصيتنى لم اعنك على معصيتى. | |||
يا موسى ولى المنّة عليك فى طاعتك لى ولى الحجّة عليك فى معصيتك لى «4». در تورات مكتوب است: اى موسى، بدرستى كه خلق كردم تو را و برگزيدم تو را و قوّه دادم تو را و امر فرمودم تو را به طاعت خود، و نهى نمودم تو را از معصيت خود؛ پس اگر اطاعت كنى، اعانت نمايم تو را بر طاعت خود، و اگر معصيت كنى، اعانت نكنم تو را بر معصيت. اى موسى، و براى من است منت بر تو در اطاعت تو مرا، و براى من است حجت بر تو در عصيان تو مرا. بعد از آن حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله را امر فرمايد به محاجه: | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (39) | |||
ترجمه | |||
و آنانكه تكذيب نمودند آيتهاى ما را كران و گنگانند در تاريكيها كسى را كه ميخواهد خدا گمراه مىكند او را و كسى را كه ميخواهد قرار مىدهد او را بر راه راست. | |||
تفسير | |||
كسانيكه معجزات انبيا را تكذيب نمودند و گوش به مواعظ حقّه ايشان ندادند مانند كرانند گوش شنوا ندارند و چون زبانشان بحق و خير جارى نشده مانند گنگانند كه زبان گويا ندارند و چون قلوبشان از نور علم و معرفت بىبهره است در ظلمات كفر و جهل سرگردانند و چون قابل هدايت نيستند خداوند آنها را بحال خودشان واگذار فرموده و سلب توفيق از آنها نموده و در گمراهى باقى ماندهاند بخلاف كسانيكه قابليت و اهليت ارشاد و هدايت و توفيق را داشتهاند كه عنايات و الطاف الهيه شامل حال آنها گشته بر صراط مستقيم ثابت و برقرار شدهاند و قمى ره از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه اين آيه در شأن منكران اوصيا نازل شده است كه آنها چنانچه خداوند فرموده كران و گنگانند در ظلمات كسانيكه از نسل ابليسند تصديق اوصيا را نمىكنند و هيچوقت ايمان بايشان نمىآورند و آنها كسانى هستند كه خدا گمراه | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 319 | |||
نموده است آنانرا و كسانيكه از نسل آدمند ايمان باوصيا آوردهاند و ايشان ثابت بر صراط مستقيم ميباشند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكمٌ فِي الظُّلُماتِ مَن يَشَأِ اللّهُ يُضلِلهُ وَ مَن يَشَأ يَجعَلهُ عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ (39) | |||
و كساني که تكذيب كردند بآيات ما كر و لال هستند در تاريكيها هر که را خدا بخواهد گمراه ميكند او را و هر که را بخواهد قرار ميدهد او را براه راست. | |||
اگر مراد از آيات در وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا انبياء باشند تكذيب آنها آنست که آنها را كذّاب و مفتري و مجنون و ساحر گفتند و اگر مراد معجزات صادره از آنها باشد حمل بسحر كردند و لكن جمع مضاف افاده عموم ميكند جميع آيات را شامل ميشود حتي كساني که تكذيب ائمه اطهار عليهم السّلام نمودند شامل ميشود زيرا همه انبياء و اوصياء آنها و معجزات صادره از آنها آيات الهيه هستند حتي ميتوان گفت که علماء اعلام هم از آيات الهيه بلكه جميع مخلوقات آيات حق هستند | |||
(و في كلّ شيء له آية || تدلّ علي انّه واحد) | |||
و مراد تكذيب جميع آيات نيست بلكه تكذيب يك آية كافيست بلكه مناسبت حكم و موضوع صُمٌّ وَ بُكمٌ فِي الظُّلُماتِ افاده عموم ميكند و مراد صم و بكم قلب و روح است که حرف حق در قلوب آنها تأثير نميكند و اعتراف بحق نمينمايند بلكه نور قلب از آنها رفته دلها سياه شده ظلمت كفر و معاصي و رذائل اخلاقي قلب آنها را فرا گرفته حقايق را مشاهده نميكنند. | |||
مَن يَشَأِ اللّهُ يُضلِلهُ گذشت که هيچ فعلي حتي افعال اختياريه عباد در عالم واقع نميشود تا مشيت حق تعلق نگيرد و معناي امر بين امرين جبر و تفويض همين است لذا استناد فعل بعبد داده ميشود چون بحسن اختيار و بسوء اختيار خود عمل ميكند و هم بخدا چون تحت مشيئت حق است و مشيئت حق هم تعلق نميگيرد مگر آنكه بداند که اينکه قابل هدايت نيست چون قلب سياه شده و صم و بكم شده و اضلال خدا او را بخود واگذاردن است چنانچه ميفرمايد وَ نَذَرُهُم فِي طُغيانِهِم يَعمَهُونَ انعام آيه | |||
جلد 7 - صفحه 63 | |||
110 وَ يَذَرُهُم فِي طُغيانِهِم يَعمَهُونَ اعراف آيه 185 فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرجُونَ لِقاءَنا فِي طُغيانِهِم يَعمَهُونَ يونس آيه 11 وَ يَمُدُّهُم فِي طُغيانِهِم يَعمَهُونَ بقره آيه 14 و غير اينها و معناي خذلان همين است. | |||
وَ مَن يَشَأ يَجعَلهُ عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ توفيق و اعانت ميفرمايد كساني را که قابليت ايمان و لياقت هدايت را دارند که بر صراط مستقيم که دين مقدس اسلام باشد از تصديق بجنان و عمل باركان و اقرار بلسان برقرار باشند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||