گمنام

الأعراف ١٨٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۴٬۷۸۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[مريم ٩٧ | فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ‌ بِلِسَانِکَ‌...]] (۳) [[الجن ٢٧ | إِلاَّ مَنِ‌ ارْتَضَى‌ مِنْ‌ رَسُولٍ‌...]] (۰)   
[[مريم ٩٧ | فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ‌ بِلِسَانِکَ‌...]] (۳) [[الجن ٢٧ | إِلاَّ مَنِ‌ ارْتَضَى‌ مِنْ‌ رَسُولٍ‌...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۶.۸.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۶۲.</ref>
اهل مكه به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: آیا مى‌توانى قیمت و بهاء اشیا ارزان را قبل از آن كه گران بشود به ما بگوئى تا بتوانیم سود و بهره خوبى بدست آوریم سپس این آیه نازل گردید.<ref> تفسیر مجمع البیان.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۹#link303 | آيات ۱۸۷ - ۱۸۸، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۹#link303 | آيات ۱۸۷ - ۱۸۸، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۹#link304 | توضيحى در مورد اينكه قيامت را جز خدا كسى هويدا نمى كند و در مورد سنگين بودن قيامتدر آسمانها و زمين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۹#link304 | توضيحى در مورد اينكه قيامت را جز خدا كسى هويدا نمى كند و در مورد سنگين بودن قيامتدر آسمانها و زمين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۹#link305 | سبب حقيقى اختصاص علم غيب به خداى تعالى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۹#link305 | سبب حقيقى اختصاص علم غيب به خداى تعالى]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۴۷#link24 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۴۷#link24 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «188»
بگو: من مالك هيچ سود و زيانى براى خودم نيستم، مگر آنچه را خدا بخواهد (و از غيب و اسرار نهان نيز خبر ندارم، مگر هر چه خدا بخواهد) و اگر غيب مى‌دانستم، منافع زيادى براى خودم فراهم مى‌كردم وهرگز به من زيانى نمى‌رسيد. من جز هشداردهنده و بشارت‌دهنده براى گروهى كه ايمان مى‌آورند نيستم.
===نکته ها===
در قرآن و روايات، مطالبى بيان شده است كه نشان مى‌دهد انبيا و اولياى الهى علم غيب داشته‌اند، همچنين آيات و رواياتى نظير همين آيه به چشم مى‌خورد كه نشانگر آن است كه آنان علم غيب ندارند! جمع ميان اين دو دسته آيات و روايات به چند صورت است:
الف: آنجا كه مى‌فرمايد: علم غيب نمى‌دانند، مراد آن است كه آن بزرگواران از پيش خود غيب نمى‌دانند و آنجا كه مى‌گويد: غيب مى‌دانند، يعنى با اراده و الهام و وحى خدا مى‌دانند، نظير آنكه مى‌گوييم: فلان شهر نفت ندارد يا نفت دارد كه مراد ما از نداشتن اين است كه زمين آن نفت‌خيز نيست، يعنى از خود نفتى ندارد و مراد از داشتن نفت آن است كه به وسيله‌ى لوله و ماشين و كشتى و قطار، نفت به آنجا مى‌رسد.
ب: علم غيب، دو گونه است كه انبيا بخش اعظم آن را مى‌دانند، نظير اخبارى كه قرآن به نام غيب به پيامبر اسلام وحى فرمود: «تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيها إِلَيْكَ» «1» و بخشى از
----
«1». هود، 49.
جلد 3 - صفحه 239
علم غيب مخصوص خداوند است و هيچ كس از آن اطّلاعى ندارد، نظير علم به زمان برپايى قيامت. پس آنجا كه نمى‌دانند يعنى بخش مخصوص به خداوند را نمى‌دانند و آنجا كه مى‌دانند، يعنى بخشى ديگر را مى‌دانند.
ج: مخاطبان آن بزرگواران متفاوت بودند؛ بعضى اهل غلوّ و مبالغه بودند كه پيامبران و ائمّه اطهار عليهم السلام به آنان مى‌فرمودند: ما غيب نمى‌دانيم تا درباره‌ى آنان مبالغه نكنند. و بعضى در معرفت آن بزرگواران ناقص بودند كه پيامبر و امام، براى رشد آنان، گوشه‌اى از علم غيب خود را عرضه مى‌كردند.
د: مراد از نداشتن علم غيب، نداشتن حضور ذهنى است. ولى به فرموده‌ى روايات براى امامان معصوم عمودى از نور است كه با مراجعه به آن از همه چيز آگاهى پيدا مى‌كنند. نظير انسانى كه مى‌گويد من شماره‌ى تلفن فلانى را نمى‌دانم، ولى دفترچه راهنمايى دارد كه مى‌تواند با مراجعه به آن همه‌ى شماره‌ها را بگويد.
ه: آگاهى از غيب، همه جا نشانه‌ى كمال نيست، بلكه گاهى نقص است. مثلًا شبى كه حضرت على عليه السلام در جاى پيامبر صلى الله عليه و آله خوابيدند، اگر علم داشتند كه مورد خطر قرار نمى‌گيرند، كمالى براى آن حضرت محسوب نمى‌شد، زيرا در اين صورت، همه حاضر بودند جاى آن حضرت بخوابند. در اينجا كمال به ندانستن است.
و: خدا علم غيبى را كه توقّع سود و زيان در آن است، به آنان مرحمت نمى‌كند. نظير همين آيه‌ى مورد بحث، ولى در مواردى كه هدف از علم غيب، ارشاد و هدايت مردم باشد، خداوند آنان را آگاه مى‌سازد، همان‌گونه كه عيسى عليه السلام به ياران خود فرمود: من مى‌توانم بگويم كه شما مردم در خانه‌ى خود نيز چه چيزى را ذخيره كرده‌ايد. «وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ» «1»
بعضى مفسران گفته‌اند كه اهل مكّه به رسول‌خدا صلى الله عليه و آله گفتند: اگر با خدا ارتباط دارى، چرا از گرانى و ارزانى اجناس در آينده با خبر نمى‌شوى تا بتوانى سود و منفعتى بدست آورى وآنچه به زيان شماست، كنار بگذارى، كه آيات فوق نازل شد. «2»
----
«1». آل‌عمران، 49.
«2». تفاسير مجمع‌البيان و نمونه.
جلد 3 - صفحه 240
===پیام ها===
1- هر كه ايمانش بيشتر باشد، نسبت به تكليف و خواست الهى بيشتر تسليم است و بيشتر احساس عجز مى‌كند. لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي‌ ...
2- همه‌ى سود و زيان‌ها را به اراده و خواست خدا بدانيم. «إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ»
3- پيامبر از پيش خود و براى زندگى شخصى خويش، غيب نمى‌داند. اخبار غيبى به عنوان پيامبر بودن به او داده شده، آن هم از سوى خدا. لَوْ كُنْتُ‌ ...
4- زمان برپايى قيامت، از امور غيبى است. يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ ... وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ‌
5- شناخت آينده، زمينه‌ساز رفاه و آسايش، و جهل به آن، زمينه‌ساز زيان و مشكلات است. لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ‌ ...
6- زندگانى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مانند مردم ديگر، آميخته با رنج و سختى بود. «وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ»
7- پيامبر صلى الله عليه و آله مژده‌رسان و بيم دهنده‌ى همه‌ى بشر است، امّا تنها مؤمنانند كه تحت تأثير قرار مى‌گيرند. «نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (188)
شأن نزول: در وسيط آورده كه: اهل مكه خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردند كه چرا خدا خبر نمى‌دهد از گرانى و ارزانى اشياء تا در گرانى بخرى و در ارزانى بفروشى و ربح بسيار برى؟ آيه شريفه نازل شد:
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا: بگو اى پيغمبر، مالك نيستم براى‌
----
جلد 4 صفحه 264
نفس خود جلب نفعى و دفع ضررى. اين اظهار عبوديت و تبرى از ادعاى علم به غيب. يعنى هيچ امر غيبى را مالك و عالم نيستم، إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ‌: مگر آنچه را خداى تعالى خواهد و تعليم دهد. وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ‌: و اگر بودم كه مى‌دانستم غيب را، لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ: هر آينه طلب بسيار مى‌نمودم از مال و منفعت و غير آن، وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ: و نرسيدى به من هيچ بدى در طلب از فقر و مرض و رنج و هزيمت و غير آن، إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ‌: نيستم من مگر ترساننده متكبران و معاندان و بشارت دهنده مرقومى را كه ايمان آورند به وحدانيت خدا و رسالت من، و يمكن هر دو صفت متعلق به اهل ايمان، زيرا آنها از انذار و ابشار منتفع شوند به سبب علم.
تبصره: آيه شريفه دال است بر فساد قول مجبره، زيرا اگر همه افعال، مخلوق خدا، و بندگان مجبور در اعمال بودند از طاعت و معصيت، هر آينه انذار و ابشار، لغو و عبث، بلكه اساس تكليف بيجا خواهد بود. و ايضا قوله: وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ، دلالت دارد بر آنكه قدرت بعد از فعل است، زيرا اگر با فعل بودى، هر آينه او را ممكن نبودى استكثار با علم به غيب.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (188)
ترجمه‌
بگو اختياردار نيستم براى خود سود و زيانى را مگر آنچه را خواسته باشد خدا و اگر بودم كه ميدانستم غيب را هر آينه زياد مينمودم از خوبى و نميرسيد مرا بدى نيستم من مگر بيم دهنده و بشارت دهنده براى گروهى كه ايمان ميآورند.
تفسير
اين جواب سوم است از سؤال كفار مرقومه در آيه سابقه جواب اوّل بيان حقيقت امر بود جواب دوم طعن و اعتراضى بود بر آنها كه ذكر شد جواب سوّم دفع توهم منافات آن دو جواب است با مقام نبوّت كه در اين آيه ميفرمايد بگو من هر قدر مقام و منزلت و عظمت داشته باشم در جنب قدرت احديّت مالك چيزى نيستم حتى آنكه اختيار جلب هيچ نفعى براى خود و دفع هيچ ضررى را از خود ندارم مگر اختيار جلب آن نفعى را كه خدا خواسته باشد بمن واصل شود و دفع آن ضررى را كه خدا خواسته باشد از من دفع شود چون يكى از مقدمات اختيار جلب نفع و دفع ضرر علم بموجبات نفع و ضرر است و اين در بسيارى از موارد علم غيب لازم دارد و من ندارم مگر آنقدر كه خدا بمن عنايت فرموده و اگر داشتم هر خير و خوبى و نفعى را براى خود جلب و هر بدى و ضرر و آزارى را از خود دفع مينمودم و شما مى‌بينيد من گاهى غنىّ و گاهى فقير و گاهى سالم و گاهى مريض و گاهى مسرور و گاهى غمگينم پس من مانند خدا نيستم كه تمام علوم غيبيّه را دارا باشم و بدانم چه وقت قيامت ظاهر ميشود و بشما بگويم من يكنفر بشر هستم كه از طرف خداوند احكامى آورده‌ام بشما
----
جلد 2 صفحه 501
ابلاغ نمايم و بگويم اگر بآنها عمل نموديد ببهشت ميرويد و الّا بجهنم و اين بشارت و انذار من مفيد است بحال كسانيكه اهل انصاف و تميزند كه وقتى دلائل صدق مرا مشاهده نمودند ايمان مى‌آورند و عمل مى‌كنند نه مانند شما اشخاص عنود و جهول كه با مشاهده معجزات با هرات ايمان نمى‌آوريد و مى‌خواهيد اسرار الهى را كشف نمائيد يا به پيغمبر خدا نسبت جهل دهيد با آنكه هر عاقلى بايد بداند كه تفاوتى بين علم خدا و پيغمبر بايد باشد و اينها لوازم بشريّت و امكان و فقر است و منافات با مقام نبوّت ندارد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قُل‌ لا أَملِك‌ُ لِنَفسِي‌ نَفعاً وَ لا ضَرًّا إِلاّ ما شاءَ اللّه‌ُ وَ لَو كُنت‌ُ أَعلَم‌ُ الغَيب‌َ لاستَكثَرت‌ُ مِن‌َ الخَيرِ وَ ما مَسَّنِي‌َ السُّوءُ إِن‌ أَنَا إِلاّ نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوم‌ٍ يُؤمِنُون‌َ (188)
بفرما بآنها ‌که‌ ‌من‌ مالك‌ ‌خود‌ نيستم‌ نه‌ جالب‌ نفعي‌ و نه‌ دافع‌ ضرري‌ مگر آنچه‌ بخواهد خداوند و ‌اگر‌ بودم‌ ‌که‌ ميدانستم‌ غيب‌ ‌را‌ ‌هر‌ آينه‌ طلب‌ زيادتي‌ ‌در‌ اعمال‌ خير ميكردم‌ و ‌هر‌ آينه‌ هيچ‌ سوء و ضرري‌ بمن‌ اصابه‌ نميكرد نيستم‌ ‌من‌ مگر انذار كننده‌ ‌از‌ عذاب‌ الهي‌ و بشارت‌ دهنده‌ بمثوبات‌ خداوندي‌ ‌از‌ ‌براي‌ قومي‌ ‌که‌ ايمان‌ ميآورند [مسئلة مشكله‌] ‌در‌ موضوع‌ علم‌ غيب‌ آيات‌ بنظر بدوي‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌در‌ اينكه‌ ‌غير‌ ‌از‌ خداوند علم‌ غيب‌ دارد ‌ يا ‌ نه‌ ‌از‌ بعض‌ آيات‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ ‌هم‌ علم‌ غيب‌ دارد مثل‌ ‌آيه‌ شريفه‌ عالِم‌ُ الغَيب‌ِ فَلا يُظهِرُ عَلي‌ غَيبِه‌ِ أَحَداً إِلّا مَن‌ِ ارتَضي‌ مِن‌ رَسُول‌ٍ جن‌ّ ‌آيه‌ 26 و 27، و بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ منحصر ميكند علم‌ غيب‌ ‌را‌ بخدا و ‌در‌ بعض‌ آيات‌ فقط بيان‌ ميكند ‌که‌ خداوند عالم‌ بغيب‌ هست‌ ولي‌ انحصار ‌را‌ نميرساند، و حل‌ّ ‌اينکه‌ مشكل‌ اينست‌ ‌که‌ غيب‌ مقابل‌ شهود ‌است‌ و ‌بر‌ خداوند چيزي‌ غائب‌ نيست‌ چنانچه‌ يكي‌ ‌از‌ اسماء الهي‌ شهيد ‌است‌ (لانه‌ ‌لا‌ يغيب‌ عنه‌ شيئي‌) مجمع‌ البحرين‌ بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ مراد ‌از‌ غيب‌ آنچه‌ ‌بر‌ خلق‌ مستور ‌است‌ و علم‌ بآنها ندارند خداوند عالم‌ ‌است‌ و البته‌ علم‌ الهي‌ ‌که‌ بهمه‌ چيز تعلق‌ گرفته‌ اقسامي‌ دارد ‌آن‌ علومي‌ ‌که‌ مختص‌ بذات‌ اقدس‌ ‌او‌ ‌است‌ منحصر باو ميباشد آياتي‌ ‌که‌ دلالت‌ ‌بر‌ انحصار دارد مثل‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ راجع‌ باين‌ قسمت‌ ‌است‌ و اما علومي‌ ‌که‌ افاضه‌ بخلق‌ ‌شده‌ چند قسم‌ ‌است‌
جلد 8 - صفحه 50
يك‌ قسم‌ مستند بحواس‌ ظاهريه‌ ‌است‌ بچشم‌ ديده‌ ميشود، بگوش‌ شنيده‌ ميشود و ساير قواي‌ ظاهريه‌. و يك‌ قسم‌ مستند بادله‌ و براهين‌ عقليه‌ و نقليه‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ دو قسم‌ ‌از‌ عنوان‌ غيب‌ خارج‌ ‌است‌ چون‌ ‌بر‌ ‌هر‌ كس‌ ممكن‌ ‌است‌ تحصيل‌ علم‌ بآن‌ ‌ يا ‌ بحس‌ّ ظاهري‌ ‌ يا ‌ بدليل‌ و برهان‌ علمي‌. و اما يك‌ قسم‌ ‌است‌ ‌که‌ بايد بطريق‌ وحي‌ و الهام‌ افاضه‌ شود ‌اينکه‌ جزو علم‌ غيب‌ ‌است‌ چون‌ ‌بر‌ ديگران‌ وسائل‌ معرفت‌ بآن‌ فراهم‌ نيست‌ و ‌اينکه‌ علم‌ غيب‌ ‌را‌ انبياء و ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ دارا بودند لذا ميفرمايد إِلّا مَن‌ِ ارتَضي‌ مِن‌ رَسُول‌ٍ اشكال‌‌-‌ ائمه‌ [ع‌] ‌که‌ بآنها وحي‌ منقطع‌ ‌شده‌ ‌بود‌ جواب‌‌-‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بطريق‌ ‌غير‌ عادي‌ خداوند ‌ يا ‌ بافاضه‌ ‌رسول‌ ‌ يا ‌ امام‌ سابق‌ افاضه‌ فرموده‌، ‌پس‌ بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ انبياء و ائمه‌ بلكه‌ بسياري‌ ‌از‌ اوتاد ‌که‌ مورد الهامات‌ ربوبي‌ هستند عالم‌ بغيب‌ نيستند نسبت‌ بآنچه‌ مختص‌ بخدا ‌است‌ زيرا بآنها افاضه‌ نشده‌ و عالم‌ بغيب‌ هستند نسبت‌ بآنچه‌ افاضه‌ ‌شده‌ ‌هذا‌ ‌ما عندنا و اللّه‌ العالم‌‌که‌‌که‌ قُل‌ لا أَملِك‌ُ لِنَفسِي‌ نَفعاً وَ لا ضَرًّا زيرا ‌از‌ افعال‌ مختصه‌ بخدا ‌است‌ مثل‌ خلق‌ و رزق‌ و اماته‌ و احياء و عزّت‌ و ذلت‌ و غنا و فقر ‌که‌ ‌در‌ توحيد افعالي‌ بيان‌ ‌شده‌‌که‌‌که‌ إِلّا ما شاءَ اللّه‌ُ ‌اگر‌ اراده‌ ‌او‌ تعلق‌ گرفته‌ احدي‌ قدرت‌ ‌بر‌ دفعش‌ ندارد و ‌اگر‌ تعلق‌ نگرفته‌ تمام‌ خلق‌ عاجز ‌در‌ انجام‌ ‌آن‌ هستند و ايجاد ‌آن‌‌که‌‌که‌ وَ لَو كُنت‌ُ أَعلَم‌ُ الغَيب‌َ بيش‌ ‌از‌ آنكه‌ بمن‌ وحي‌ فرموده‌‌که‌‌که‌ لَاستَكثَرت‌ُ مِن‌َ الخَيرِ ‌که‌ بشما ابلاغ‌ ميكردم‌ و طبق‌ ‌آن‌ عمل‌ مينمودم‌‌که‌‌که‌ وَ ما مَسَّنِي‌َ السُّوءُ ‌که‌ خداوند بيش‌ ‌از‌ آنكه‌ حفظ فرموده‌ و دستور داده‌ ‌اگر‌ دستور داشتم‌ جلوگيري‌ ميكردم‌ فقط تابع‌ وحي‌ و دستور هستم‌ چنانچه‌ بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ مدينه‌ ‌در‌ مكه‌ ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ تقاضاي‌ تشريف‌فرمايي‌ بمدينه‌ كردند ‌که‌ آنجا ‌ما ‌شما‌ ‌را‌ ياري‌ ميكنيم‌ و ‌از‌ اذيات‌ قريش‌ نجات‌ پيدا ميكني‌ حضرت‌ ميفرمود ‌من‌ منتظر وحي‌ الهي‌ هستم‌
جلد 8 - صفحه 51
‌تا‌ امر ‌او‌ نرسد نميتوانم‌ حركت‌ كنم‌‌که‌‌که‌ إِن‌ أَنَا إِلّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ فقط مأمور بانذار و تبشير هستم‌ آنهم‌‌که‌‌که‌ لِقَوم‌ٍ يُؤمِنُون‌َ
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
اشاره
(آیه 188))
شأن نزول: ص :119
اهل مکّه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: تو اگر با خدا ارتباط داری آیا پروردگار تو را از گرانی و ارزانی اجناس در آینده با خبر نمی‌سازد که از این طریق بتوانی آنچه به سود و منفعت است تهیه کنی و آنچه به زیان است کنار بگذاری و یا از خشکسالی، و یا پرآبی مناطق مختلف آگاه سازد تا به موقع از مناطق خشک به سرزمینهای پربرکت کوچ کنی؟! در این هنگام آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر:
اسرار نهان را فقط خدا می‌داند- در آیه قبل عدم آگاهی هیچ کس جز خدا نسبت به زمان قیام «قیامت» مورد بحث بود و در این آیه سخن از نفی علم غیب بطور کلی در میان است.
در نخستین جمله، به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌گوید: «به آنها بگو: من مالک و صاحب اختیار هیچ گونه سود و زیانی در باره خویش نیستم مگر آنچه را که خدا بخواهد» (قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ).
انسان در کارهای خود، قدرت و نیرویی از خویش ندارد بلکه همه قدرتها از ناحیه خداست و اوست که این تواناییها را در اختیار انسان گذاشته است.
ج2، ص120
پس از بیان این موضوع، اشاره به مسأله مهم دیگری می‌کند که مورد سؤال گروهی بود و آن اینکه به پیامبرش می‌گوید به آنها بگو: من از غیب و اسرار نهان آگاه نیستم «زیرا اگر از اسرار نهان آگاهی داشتم منافع فراوانی را برای خودم می‌ساختم و هیچ گونه زیانی به من نمی‌رسید» (وَ لَوْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ).
سپس مقام واقعی و رسالت خویش را در یک جمله کوتاه و صریح بیان کرده می‌گوید: «من فقط بیم دهنده و بشارت دهنده برای افرادی که ایمان می‌آورند هستم» (إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس