گمنام

الأعراف ١٦٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۵٬۱۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۱#link241 | آيات ۱۶۱ - ۱۷۱، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۱#link241 | آيات ۱۶۱ - ۱۷۱، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۱#link242 | بيان آيات شريفه ، كه قسمت ديگرى از داستان هاى بنىاسرائيل و نافرمانى هايشان را نقل مى كند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۱#link242 | بيان آيات شريفه ، كه قسمت ديگرى از داستان هاى بنىاسرائيل و نافرمانى هايشان را نقل مى كند.]]
خط ۴۰: خط ۴۱:
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۲#link253 | چند روايت در مورد قرار گرفتن كوه بر بالاى سر بنىاسرائيل و پذيرفتن آنان تورات را پى از آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۳۲#link253 | چند روايت در مورد قرار گرفتن كوه بر بالاى سر بنىاسرائيل و پذيرفتن آنان تورات را پى از آن]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link82 | آيه ۱۶۳ - ۱۶۶ ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link82 | آيه ۱۶۳ - ۱۶۶ ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link83 | تفسير : ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link83 | تفسير : ]]
خط ۵۰: خط ۵۳:
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link89 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۵ - خلافكارى زير پوشش كلاه شرعى ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link89 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۵ - خلافكارى زير پوشش كلاه شرعى ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link90 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۶ - اءشكال مختلف آزمونهاى الهى ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۶۵#link90 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۶ - اءشكال مختلف آزمونهاى الهى ]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «165»
پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مى‌كردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مى‌دادند، به عذابى سخت گرفتيم.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (165)
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ‌: پس چون ترك كردند و واگذاشتند فاعلين صيد آنچه پند داده مى‌شدند، يعنى بدان موعظه متعظ نشدند و قبول نكردند، أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ: نجات داديم آنان را كه نهى مى‌كردند از بدى و معصيت، وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا: و گرفتيم به قهر، آنان را كه ظلم كردند به صيد منهى عنه، بِعَذابٍ بَئِيسٍ‌: به عذاب بسيار سخت شديد، بِما كانُوا يَفْسُقُونَ‌: به سبب آنچه بودند كه از روى عناد خارج شدند از فرمان ما.
مروى است كه چون موعظه ناهيان مؤثر نشد، گفتند در اين شهر بودن، غايت خطر است. قسم به خدا ما با شما نباشيم، و بيتوته نكنيم. شهر را قسمت، و ديوارى بلند در ميان كشيدند و در زير آسمان خوابيدند. صبح اولياء خدا براى تفحص عاصين به در شهر آمدند، ايشان را ساكت، و هر چه در را كوبيدند جوابى نيامد، عاقبت از بام وارد، آنها را معذب ديدند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
سوره الأعراف «7»: آيات 164 تا 166
وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‌ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (164) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (165) فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (166)
ترجمه‌
و چون گفتند جماعتى از آنها چرا موعظه ميكنيد گروهى را كه خدا هلاك كننده است آنها را يا عذاب كننده است آنان را عذابى سخت گفتند براى تقديم عذر بسوى پروردگار شما و شايد آنها بپرهيزند
پس چون فراموش كردند آنچه پند داده شدند بآن نجات داديم آنانرا كه نهى مى‌كردند از بدى و گرفتيم آنانرا كه ستم كردند بعذابى سخت براى بودنشان كه نافرمانى مينمودند
پس چون سركشى كردند از آنچه نهى شدند از آن گفتيم مر ايشان را باشيد بوزينه‌گان راندگان.
تفسير
اهالى قريه كنار درياى مذكوره كه نام آن ايله بوده سه دسته بودند جمعى صيد ماهى بكيفيّت مذكوره در آيه سابقه مينمودند و بعضى نمينمودند و ساكت بودند و برخى نمينمودند و دسته اول را نهى ميكردند و دسته دوم بدسته سوم ميگفتند چرا اينها را موعظه ميكنيد وعظ بحال آنها ثمر ندارد چون متّعظ نميشوند و شرط نهى از منكر كه احتمال تأثير است موجود نيست خدا ميخواهد آنها را در دنيا هلاك كند يا در آخرت معذّب بعذاب شديد فرمايد ايشان جواب ميدادند كه موعظه مينمائيم آنها را براى آنكه عذر باشد از ما نزد خدا كه در اداء تكليف خودمان كه نهى از منكر است كوتاهى نكرديم علاوه بر آنكه نبايد مأيوس شد از تأثير شايد آنها از خدا بترسند و از اين امر نامشروع پرهيز نمايند و چون مواعظ و نصايح مشفقانه دسته سوم در آنها مؤثر نشد بلكه در طاق نسيان گذاردند و معامله فراموش شده با آن مواعظ حقّه نمودند ايشان از آنها كناره‌گيرى كرده در قريه ديگرى ساكن شدند و خداوند آنها را مسخ فرمود بصورت ميمون بطورى كه اهل قراء اطراف يك يك آنها را ميشناختند و سه روز زنده بودند و بعد از سه روز باد سام و باران شديدى آمد و آنها را سوزاند و بدريا ريخت و از آنها و نسلشان كسى و چيزى باقى‌
----
جلد 2 صفحه 487
نماند و دسته دوم هم با دسته اول در عذاب شريك بودند براى ترك نهى از منكر و عدّه هالكين جمعا هفتاد هزار نفر وعده ناجين ده هزار و كسرى بوده چنانچه در تفسير امام (ع) از حضرت سجاد (ع) نقل شده است و در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه دو فرقه هلاك شدند و فرقه سوم نجات يافتند و در كافى از آنحضرت و عياشى ره از امام باقر (ع) قريب به اين مضمون را نقل نموده كه آنها سه صنف بودند يك صنف كه تارك معصيت و آمر باطاعت بودند نجات يافتند و دو صنف ديگر كه تارك هر دو و تارك امر بمعروف بودند هلاك و مسخ شدند و بنابر اين دسته اول دو معصيت نمودند يكى صيد و ديگر ترك نهى از منكر و دسته دوم يك معصيت كه همان ترك نهى از منكر بوده و شايد فلمّا عتوا اشاره بهمان تكبّر و سركشى از نهى باشد و شايد مراد تكبر و سركشى از ترك منهىّ عنه باشد و اينكه در آيه سوم تغيير عنوان داده شده شايد براى اشاره باستحقاق دو عذاب و تمهيد مقدمه براى عذاب دوم باشد كه در ذكر مؤخر شده اگر چه در خارج مقدم بوده چنانچه اشاره شد كه اول مسخ شدند و بعد از آن سوختند در هر حال سيره الهيّه بر اين جارى شده كه وقتى قومى معصيت نمودند و قومى ساكت ماندند و عذاب نازل شد همه را بيك نهج فرا ميگيرد و خطاب خداوند بكلمه كن و كونوا امر تكوينى او است كه امر باش بچيزى با بودنش در خارج متّحد است و بعضى معذرة برفع قرائت نموده‌اند يعنى اين موعظه ما عذرى است براى ما نزد پروردگار و خاسئين يعنى مطرودين و محرومين از هر خيرى مأخوذ از است خساء الكلب يعنى راند سگ را.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
134
فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِه‌ِ أَنجَينَا الَّذِين‌َ يَنهَون‌َ عَن‌ِ السُّوءِ وَ أَخَذنَا الَّذِين‌َ ظَلَمُوا بِعَذاب‌ٍ بَئِيس‌ٍ بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ (165)
‌پس‌ چون‌ ‌که‌ فراموش‌ كردند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ بآنها تذكر داده‌ ‌شده‌ بآن‌ نجات‌ داديم‌ كساني‌ ‌که‌ نهي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عمل‌ زشت‌ ‌که‌ صيد ماهي‌ ‌در‌ شنبه‌ ‌باشد‌ مينمودند و گرفتيم‌ كساني‌ ‌که‌ ظلم‌ ميكردند بعذاب‌ سخت‌ بسبب‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند فسق‌ ميكردند سؤال‌‌-‌ كساني‌ ‌که‌ ساكت‌ بودند ‌که‌ نه‌ موعظه‌ ميكردند و نه‌ مرتكب‌ ‌اينکه‌ معصيت‌ ميشدند آيا اهل‌ نجات‌ بودند ‌ يا ‌ معذب‌ بعذاب‌.
جواب‌‌-‌ ‌اگر‌ ‌در‌ ترك‌ نهي‌ ‌از‌ منكر تقصيري‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سرزده‌ و ‌با‌ اهل‌ معصيت‌ مداهنه‌ و معاشرت‌ داشته‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ ظلم‌ بنفس‌ كرده‌ و فاسق‌ شدند و مشمول‌ جمله‌ اخيره‌ هستند، و ‌از‌ حديث‌ منسوب‌ بزين‌ العابدين‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ گرفتار عذاب‌ شدند چنانچه‌ ‌در‌ قوم‌ شعيب‌ دارد ‌که‌ صد هزار بودند شصت‌ هزار ايمان‌ آوردند و چهل‌ هزار بشرك‌ و كفر و معاصي‌ برقرار عذاب‌ ‌بر‌ تمام‌ نازل‌ شد شعيب‌ عرض‌ كرد (ربّنا ‌هذا‌ للاشرار فمال‌ الاخيار) خطاب‌ آمد ‌از‌ جهت‌ سكوت‌ و مداهنه‌ ‌با‌ كفار بوده‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ رحلت‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ اهل‌ ايمان‌ ‌با‌ ابي‌ بكر بيعت‌ نكردند لكن‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ ‌هم‌ ياري‌ نكردند و همين‌ سكوت‌ باعث‌ ارتداد ‌آنها‌ شد ‌که‌ گفتند
ارتد ‌النّاس‌ ‌بعد‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ الّا اربعة ‌او‌ خمسة
و همچنين‌ اهل‌ كوفه‌ بسياري‌ شيعه‌ بودند لكن‌ مسلم‌ [ع‌] ‌را‌ رها كردند و ‌در‌ خانه‌ها مخفي‌ شدند، و ‌در‌ عصر حاضر ‌هم‌ بسياري‌ ‌از‌ ماها ‌از‌ جهت‌ سكوت‌ و ترك‌ ياري‌ دين‌ مسئوليت‌ سختي‌ داريم‌ بگذاريم‌ و بگذريم‌.
جلد 8 - صفحه 14
فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِه‌ِ ‌اينکه‌ نسيان‌ نسياني‌ نيست‌ ‌که‌ رافع‌ تكليف‌ ‌باشد‌ بلكه‌ ‌از‌ باب‌ بي‌اعتنايي‌ و عدم‌ توجه‌ بفرمايشات‌ انبياء اصلا متذكر نميشوند و عقب‌ سر مياندازند أَنجَينَا الَّذِين‌َ يَنهَون‌َ عَن‌ِ السُّوءِ ‌در‌ اخبار دارد ‌از‌ ميان‌ قوم‌ و ‌از‌ شهر خارج‌ شدند و بقريه‌ ديگري‌ رفتند چنانچه‌ ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ بيابان‌ ‌که‌ مفاد بعض‌ ديگر ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ جمع‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو ‌که‌ يك‌ قسمت‌ بقريه‌ نزديك‌ ‌آن‌ قريه‌ رفته‌ باشند و يك‌ قسمت‌ ‌در‌ بيابان‌ وَ أَخَذنَا الَّذِين‌َ ظَلَمُوا بِعَذاب‌ٍ بَئِيس‌ٍ ‌اينکه‌ عذاب‌ سخت‌ ‌غير‌ ‌از‌ مسخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ اشاره‌ دارد و تعيين‌ نشده‌ ‌که‌ چه‌ عذابي‌ ‌است‌ ممكن‌ ‌است‌ قطع‌ بركات‌ و حبوب‌ و ثمار ‌باشد‌ ‌ يا ‌ فقر و فاقه‌ و امراض‌ سخت‌ ‌باشد‌ ‌هر‌ چه‌ بوده‌ بسيار ناگوار بوده‌ ‌که‌ بئيس‌ تعبير ميفرمايد بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ ‌که‌ علت‌ اخذ باين‌ عذاب‌ همان‌ فسق‌ و نافرماني‌ بوده‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
اشاره
(آیه 165)- در این آیه می‌فرماید: سر انجام دنیاپرستی بر آنان غلبه کرد و فرمان خدا را به دست فراموشی سپردند «اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند (لحظه عذاب فرا رسید، و) نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند، به خاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم» (فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ).
چه کسانی رهایی یافتند؟
از آن سه گروه (گنهکاران، ساکتان و اندرزدهندگان) تنها گروه سوم از مجازات الهی مصون ماندند و بطوری که در روایات آمده است آنها هنگامی که دیدند اندرزهایشان مؤثر واقع نمی‌شود ناراحت شدند و گفتند: ما از شهر بیرون می‌رویم، شب هنگام به بیابان رفتند و اتفاقا در همان شب کیفر الهی دامان دو گروه دیگر را گرفت.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس