گمنام

الأحزاب ١٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۸٬۳۷۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[الأحزاب ١٤ | وَ لَوْ دُخِلَتْ‌ عَلَيْهِمْ‌ مِنْ‌...]] (۰) [[الأحزاب ٢٣ | مِنَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ رِجَالٌ‌ صَدَقُوا...]] (۰)   
[[الأحزاب ١٤ | وَ لَوْ دُخِلَتْ‌ عَلَيْهِمْ‌ مِنْ‌...]] (۰) [[الأحزاب ٢٣ | مِنَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ رِجَالٌ‌ صَدَقُوا...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
در جنگ احزاب منافقین به رسول خدا صلى الله علیه و آله مى گفتند: به ما اجازه بده که به منازل خویش برگردیم زیرا از یهود در این جنگ مى ترسیم و منازل آنان در اطراف مدینه بوده است و این آیه درباره آنان نازل گردید.<ref> تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۴#link268 | آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۴#link268 | آيات ۹ - ۲۷، سوره احزاب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۴#link269 | بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۴#link269 | بيان آيات مربوط به داستان جن احزاب (خندق )]]
خط ۴۹: خط ۵۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۶#link285 | سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۳۶#link285 | سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۰#link87 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۶۰#link87 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً «13»
و آن گاه كه گروهى از آنان گفتند: اى مردم مدينه! (در صحنه جنگ) براى شما جاى ماندن نيست، پس برگرديد. و گروهى از آنان از پيامبر اجازه (بازگشت) مى‌خواستند (و) مى‌گفتند: همانا خانه‌هاى ما بى حفاظ است. در حالى كه بى حفاظ نبود و آنان جز فرار (از جنگ) قصد ديگرى نداشتند.
===پیام ها===
1- گروهى از منافقان با شايعه پراكنى، قالَتْ طائِفَةٌ ... لا مُقامَ لَكُمْ‌ و گروهى با فرار از جبهه، «يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ» در صدد تضعيف روحيه مؤمنان بودند.
2- از تبليغات منافقان براى دلسرد كردن رزمندگان، غافل نباشيم. «لا مُقامَ لَكُمْ»
3- فرمانده جنگ، شخص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود. «يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ»
جلد 7 - صفحه 338
4- قواى مسلح بايد به قدرى منظم باشد كه هيچ كس حقّ خروج از لشكر را بدون مرخصى نداشته باشد. «يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ»
5- آرامش و امنيّت فكرى و خانوادگى براى رزمنده به قدرى ضرورى است كه منافقان، دغدغه آن را بهانه ترك جبهه خود قرار دادند. «إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»
6- كسى كه از خانه و زندگى دل نكند، نمى‌تواند موفّق باشد. «إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»
7- منافق، ترسو و بهانه‌گير است. (به خاطر نداشتن شهامت، به جاى موضع‌گيرى صريح، بهانه‌گيرى مى‌كند.) «بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»
8- دشمن از مذهب، عليه مذهب استفاده مى‌كند. (بهانه‌ى منافقان «حفظ ناموس» بود كه يك دستور مذهبى است.) «بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»
9- وحى، افكار پليد منافقان را آشكار و آنان را رسوا مى‌كند. «وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً «13»
چون لشكر كفار را با آن كثرت مشاهده نمودند ترسيدند، اهل ايمان را ترغيب به فرار نمودند، حق تعالى عدم ثبات و بد دلى و سستى اعتقاد اين جماعت را اخبار مى‌فرمايد:
وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ‌: و ياد بياوريد زمانى را كه گفتند گروهى از منافقان، يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ‌: اى اهل مدينه موضع قيام و قرار شما نيست در لشكرگاه، يعنى جاى آن نيست كه شما اقامت كنيد در آن، فَارْجِعُوا:
پس بازگرديد به منزلهائى كه در مدينه داريد و از لشكرگاه بگريزيد و فرار كنيد، يا اقامت شما در دين اسلام وجهى ندارد پس برگرديد به دين پدران خود و پيغمبر را به دشمنان بازگذاريد و الّا مدينه جاى شما نباشد. ابن عباس گفته:
اين قول جهودان بود كه منافقان را گفتند شما را چه ضرور است كه در مدينه توقف كنيد براى پيغمبر و خود را گرفتار شمشير ابو سفيان و قريش كنيد «2».
----
«1» بحار الانوار، ج 20، ص 190- 189.
«2» منهج الصادقين، ج 7، ص 296. (چ اسلاميه 1346 ش)
جلد 10 - صفحه 418
وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَ‌: و اجازه مى‌طلبند گروهى از ايشان از پيغمبر، يعنى بنو حارثه و بنو سلمه از حضرت اذن مى‌طلبند كه رجوع كنند به خانه‌هاى خود از روى بهانه جوئى، يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ: و مى‌گويند بدرستى كه خانه‌هاى ما در مدينه خلل دارد و در و ديوار آن را استحكامى نيست، ما را اجازه فرما تا برويم و خلل آن را اصلاح كنيم و سد طرق نمائيم تا دشمن شبيخون نزند. وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ: و حال آنكه خانه‌هاى ايشان خلل ندارد بلكه مستحكم است با ديوارهاى رفيع، إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً: نمى‌خواهند به اين استيذان مگر فرار كردن از جنگ را. در كشاف مذكور است كه عورت به معنى خلل است‌ «1».
حاصل آنكه ايشان اعتذار نمودند كه خانه‌هاى ما در مظانّ آنست كه دشمنان و دزدان داخل شوند به جهت آنكه حصار و ابواب آن محكم نيست كه سدّ و منع دشمن توان نمود، پس اجازه فرما برويم آنها را محكم نموده باز معاودت كنيم؛ حق تعالى تكذيب آنها فرمود كه خانه‌هاى آنها خلل و قصورى ندارد و در نهايت استحكام است و غرض آنها فرار است.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً «12» وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلاَّ فِراراً «13» وَ لَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطارِها ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْها وَ ما تَلَبَّثُوا بِها إِلاَّ يَسِيراً «14» وَ لَقَدْ كانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ كانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلاً «15»
ترجمه‌
و ياد كنيد وقتى را كه گفتند منافقان و آنانكه در دلهاشان بيمارى است وعده ندادند ما را خدا و پيغمبرش مگر براى فريب‌
و هنگامى را كه گفتند گروهى از آنها اى اهل مدينه نيست جاى اقامت براى شما پس باز گرديد و اذن ميخواستند دسته‌ئى از آنها از پيغمبر ميگفتند همانا خانه‌هاى ما گشاده است و نبود آنها گشاده اراده نمى‌نمودند مگر فرار را
و اگر داخل شده بودند بر آنان از جوانب آنها پس خواسته مى‌شدند كفر را هر آينه بجا مى‌آوردند آنرا و درنگ نميكردند در آن مگر كمى‌
و هر آينه بتحقيق بودند كه معاهده نمودند با خدا از پيش كه بر نگردانند پشت‌ها را و باشد پيمان خدا پرسيده شده.
----
جلد 4 صفحه 311
تفسير
خداوند متعال ياد آورى فرموده در اين آيات پاره‌اى از اوضاع و احوال مرقومه در تاريخ جنگ احزاب را علاوه بر آنچه سابقا ياد آورى فرموده بود از آن جمله وقتى را كه اهل نفاق و آنانكه در دل بيمارى شك و ترديد در عقائد حقّه داشتند ميگفتند خدا و پيغمبر ما را بوعده نصرت بر اعداء در اين پيش آمد فريب دادند و مقصودشان فرمايش پيغمبر بود كه فرمود احزاب و قبايل مشركين و يهود بر من هجوم آور ميشوند ولى بالاخره غلبه با من است يا آنكه در وقت شكستن سنگ و جهيدن برق فرمود شام و يمن و ايران را ما مسخّر مينمائيم و از آن جمله وقتى را كه پاره‌اى از منافقين از قبيل عبد اللّه بن ابىّ و غيره باهل مدينه ميگفتند در اين هواى سرد نميشود اينجا كه لشگرگاه است اقامت نمود بر گرديد بمنازل خودتان در مدينه و مقام بفتح ميم نيز قرائت شده و بعضى ديگر كه گفته‌اند بنو حارثه و بنو سلمه بودند مى‌آمدند خدمت پيغمبر و اجازه ميخواستند بروند خانه‌هاى خودشان را كه در اطراف شهر بود تعمير و محفوظ نمايند باين عنوان كه خانه‌هاى ما حصار درستى ندارد و رخنه و خلل در آنها زياد است چون اصل عورت بمعناى خلل است و خداوند آنها را تكذيب نموده كه هيچ خانه‌هاشان عيبى نداشت فقط مقصودشان فرار از جنگ بود و اين را بهانه قرار داده بودند و از بى‌اعتقادى آنها خبر داده كه اگر اهل شرك كه فعلا هجوم بر ما نمودند از اطراف و جوانب خانه‌هاى آنها وارد شوند و بخواهند از آنها كه از دين اسلام خارج گردند هر آينه مى‌پذيرند و حاجت آنها را روا مينمايند و چندان درنگ و تأمل نمى‌نمايند با آنكه تمام آنها قبلا با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم بيعت نموده بودند و قسم خورده بودند كه در يارى و دفاع از او و حرمش كوتاهى نكنند و در جنگ پشت به دشمن ننمايند و عهد با پيغمبر عهد با خدا است و بايد بآن وفا نمود و الّا در قيامت مسئوليّت و مؤاخذه دارد و توضيح اين آيات با مراجعه با جمالى كه از واقعه احزاب و خندق قبلا بيان شد حاصل خواهد گرديد انشاء اللّه و لأتوها بقصر نيز قرائت شده است.
----
جلد 4 صفحه 312
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذ قالَت‌ طائِفَةٌ مِنهُم‌ يا أَهل‌َ يَثرِب‌َ لا مُقام‌َ لَكُم‌ فَارجِعُوا وَ يَستَأذِن‌ُ فَرِيق‌ٌ مِنهُم‌ُ النَّبِي‌َّ يَقُولُون‌َ إِن‌َّ بُيُوتَنا عَورَةٌ وَ ما هِي‌َ بِعَورَةٍ إِن‌ يُرِيدُون‌َ إِلاّ فِراراً «13»
و زماني‌ ‌که‌، گفتند يك‌ دسته‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ منافقين‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ مرض‌ ‌بود‌ اي‌ اهل‌ مدينه‌ ديگر اينجا جاي‌ اقامه‌ و ايستادگي‌ ‌در‌ مقابل‌ كفار نيست‌ ‌پس‌ برگرديد ‌به‌
جلد 14 - صفحه 483
منازل‌ ‌خود‌ و فرقه‌اي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نزد پيغمبر آمدند اجازه‌ بگيرند برگردند ‌به‌ مدينه‌ بعنوان‌ اينكه‌ خانه‌هاي‌ ‌ما ‌در‌ خطر ‌است‌ يهود ‌که‌ اطراف‌ مدينه‌ هستند ‌ يا ‌ دزدان‌ ‌ يا ‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ مشركين‌ بريزند ‌در‌ خانه‌هاي‌ ‌ما و زنها و بچه‌ها ‌را‌ اذيت‌ كنند ‌ يا ‌ اموال‌ ‌ما ‌را‌ بربايند و حال‌ آنكه‌ خانه‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ كمال‌ امنيت‌ ‌بود‌ اينها اراده‌ نداشتند مگر فرار ‌را‌.
وَ إِذ قالَت‌ طائِفَةٌ مِنهُم‌ مفسرين‌ ‌در‌ تعيين‌ ‌اينکه‌ طايفه‌ كيان‌ بودند اختلاف‌ كردند و چون‌ مدركي‌ نداريم‌ همين‌ اندازه‌ مي‌گوييم‌ بعضي‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ منافقين‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ قلوبشان‌ مرض‌ ‌است‌ و البته‌ سران‌ و بزرگان‌ ‌آنها‌ بودند.
يا أَهل‌َ يَثرِب‌َ لا مُقام‌َ لَكُم‌ فَارجِعُوا خطاب‌ ‌به‌ اهل‌ يثرب‌ ‌به‌ انصار ‌است‌ ‌از‌ بعض‌ اخبار استفاده‌ ميشود و قطع‌ نظر ‌از‌ اخبار بنظر ‌هم‌ بعيد نيست‌ ‌که‌ غرض‌ ‌اينکه‌ طائفه‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ انصار ‌از‌ دور پيغمبر بيرون‌ روند و ‌اينکه‌ منافقين‌ پيغمبر ‌را‌ ‌با‌ عده‌ قليلي‌ ‌که‌ نزد ‌او‌ هستند بگيرند و تحويل‌ كفار و مشركين‌ دهند و جان‌ ‌خود‌ ‌را‌ حفظ كنند.
وَ يَستَأذِن‌ُ فَرِيق‌ٌ مِنهُم‌ُ النَّبِي‌َّ ‌از‌ همين‌ ضعيف‌ الايمان‌ها و مريض‌ قلبها خواستند فرار كنند بهانه‌اي‌ بدست‌ آوردند.
يَقُولُون‌َ إِن‌َّ بُيُوتَنا عَورَةٌ عورة خطر ‌است‌ ‌ يا ‌ خطر دزد ‌ يا ‌ قتل‌ زن‌ و بچه‌ ‌ يا ‌ اسيري‌ ‌آنها‌.
وَ ما هِي‌َ بِعَورَةٍ هيچگونه‌ خطر نداشتند فقط بهانه‌ ‌بود‌ ‌که‌ فرار كنند.
إِن‌ يُرِيدُون‌َ إِلّا فِراراً ‌با‌ اينكه‌ فرار ‌آنها‌ اولا گناه‌ كبيره‌ ‌بود‌ ثانيا نتيجه‌ نداشت‌ زيرا ‌اگر‌ مشركين‌ غالب‌ شوند ميريزند ‌در‌ خانه‌هاي‌ ‌شما‌ و تمام‌ ‌شما‌ ‌را‌ ميكشند و اسير ميكنند و اموال‌ ‌شما‌ ‌را‌ غارت‌ ميكنند لذا ميفرمايد:
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 13)- در این آیه به شرح حال گروه خطرناکی از همین منافقان بیمار دل که نسبت به دیگران خباثت و آلودگی بیشتری داشتند پرداخته، می‌گوید: «و (نیز) به خاطر بیاورید هنگامی را که گروهی از آنها گفتند: ای اهل یثرب! (ای مردم مدینه)! اینجا جای توقف شما نیست، به خانه‌های خود باز گردید» (وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا).
و به این ترتیب می‌خواستند جمعیت انصار را از لشکر اسلام جدا کنند این از یکسو، از سوی دیگر «و گروهی از آنان از پیامبر اجازه باز گشت می‌خواستند و می‌گفتند: خانه‌های ما بی‌حفاظ است، در حالی که بی‌حفاظ نبود آنها فقط می‌خواستند (از جنگ) فرار کنند» (وَ یَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِراراً).
«یثرب» نام قدیمی مدینه است، پیش از آنکه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به آنجا هجرت کند، بعد از آن کم‌کم نام مدینة الرسول (شهر پیغمبر) بر آن گذارده شد که مخفف آن همان «مدینه» بود.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس