گمنام

أَيّوب: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۰٬۴۹۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ تیر ۱۳۹۳
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/أَيّوب | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/أَيّوب | آیات شامل این کلمه ]]'''
از انبیاء مشهور، نان مباركش چهار بار در قرآن كريم آمده است. ابتدا به آنچه قرآن مجيد درباره وى گفته نظر مى كنيم سپس سراغ كلمات ديگر مى‏رويم [انبیاء:83-84] يعنى: ايّوب وقتى پروردگارش را نگاه كرد كه به من ناگوارى رسيد و تو از همه رحيمان رحيم‏ترى، پس اجابتش كرديم و محنتى كه داشت بر طرف نموديم و كسان و نظير كسانش را با آنها يدو داديم، رحمتى بود از جانب حضرت ايوب گرفتارى و ناگوارى داشت «ازنّى مَسَّنى الضُّرُ» در مفردات گويد: ضرّ (به ضم اول) به معنى بد حالى و محنت است خواه در نفس باشد يا در بدن و يا در خارج مانند كمى مال و مقام. در قاموس گفته: ضرّ به فتح و ضمّ اوّل به معنى ضرر است، يا به فتح اوّل (مصدر) به معنى ضرر رساندن و به ضمّ اوّل به معنى ضرر است. بنابراين ضُرّ بضمّ اوّل شامل محنت بدن و مال و غيره است. بعضى از بزرگان در تفسير آيه فوق فرموده: ضُرّ به ضمّ اوّل مخصوص به ضرر بدن است مثل مرض و لاغرى و نحوه‏ها، و به فتح اول اعمّاست. و در ذيل آيه 41 از سوره ص، ضرّ را شامل مصيبت بدن و كسان دانسته و گويد: اين همان است‏ كه در سوره انبیاء گذشت. ناگفته نماند: اين دو كلام با هم نمى‏سازند. ديگرى اينكه : ايّوب «عليه السلام» هم از جهت بدن محنت داشت و هم از جهت كسان زيرا در بيان قبول دعايش فرموده: محنتى كه داشت بر طرف كرديم و كسانش را به دو داديم و آيات سوره ص درباره محنت بدنى اش روشن‏تر از اين آيه است سوّم اينكه مراد از «آتَيناهُ اَهْلَه» چيست؟ ظاهر آيه آنست كه خداوند كسانش را به وى داده است، روايت شده كه خداوند كسان او را زنده كرد و گفته‏اند: كسان او متفرّق شده بودند به سوى وى بازگشتند واللّه العالم. ولى قرآن در زنده شدن آنها صريح نيست، در سوره ص تفصيل قضيّه چنين است [ص:41-44] يعنى: ياد كن بنده ما ايّوب را چون پروردگارش را ندا كرد كه شيطان به من رنج و اذيّت رسانيد، (گفتيم) قدم بزن با پايت و برو، اين شستشو گاه خنك و آشاميدنى است. كسانش و نظيرشان را بدو داديم، مرحمتى بود از جانب ما و تذكّرى خردمندان را، به دست خويش دسته تركه (يا علف خشك) بر گير و با آن بزن و نقص عهد مكن ما او را صبور يافتيم نيكو بنده‏اى بود و بسيار توبه گر. نظرى به آيات فوق‏ «وَاذْكُرْ عَلْدِنا اَيُّوبَ» اين جمله مقام شامخ او را بيان مى‏كند و خداوند سرگذشت و بردبارى وى را به عنوان موعظه و تسليت و تقويت روحى حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نقل مى‏نمايد. «اَنّى مَسَّنِىَ بَنَصْبٍ وَ عَذاب» نصب به معنى رنج است، گويند مراد از اين جمله همان است كه در روايات آمده، شيطان از خدا خواست تا مال و اولاد او را از بين ببرد و بدنش را بيمار كند. ولى احتمال دارد كه مراد وسوسه‏ها و خيالهاى شيطانى باشد كه در ايّام محنت در سينه‏اش پيدا مى‏شده نظير آيه [اعراف:201] در مناجات دوّم از مناجات خسمة عشر هست: «اَلهى اَشْكُو اِلَيكَ...شَيْطاناً يُغْوينى قَدْ مَلَاءَ بِالْوَسْواسِ صَدْرى» اين احتمال نزديك به يقين است. «اُرْكُضْ بِرِجْلركَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَراب» گفته‏اند يعنى پايت را به زمين بكوب و چنين كرد و چشمه‏اى از زير پايش جوشيد. رَكض به معنى تند رفتن و فرار است مثل [انبیاء:12] يعنى چون عذاب ما را احساس كردند آنگاه از شهر فرار مى‏كردند. از آيه «اُرْكُضْ بِرِجْلِكَ» بدست مى‏آيد كه ايّوب قدرت پا شدن و قدم زدن و رفتن نداشته، خدا اراده فرموده كه صحّت بيابد لذا فرموده: تند برو و يا محكم قدم بزن بنا بر آنكه ركض به معنى قدم زدن هم باشد. «هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ» از اين جمله فهميده مى‏شود كه در آنجا آبى بود كه از آن خورده و شستشو كرده است. «خُذٌ بِيَدِكَ ضَغْثاً فَضْرِبْ بِهِ وَلا تَحْنَثُ ضغث» به معنى يك دسته‏تر كه يا علف خشك يا يك دسته تركه نرم است در روايات آمده كه در ايّام محنت زنش بى صبرى و ناراحتى كرد ايّوب قسم خورد كه بعد از شفا يافتن او را در مقابل بى‏صبريش تأديب نمايد خدا در مقام وفا به سوگند فرمود با يك دسته تركه نرم يك بار بزن و نقض قسم مكن. در پايان اين بحث، نكات زير قابل دقت است. 1- روايت شده: شيطان پس از اجازه خدا در بدن ايّوب دميد، بدنش يكپارچه زخم شد، در زخمها كرمها به وجود آمد چون يكى از آنهابه زمين مى‏افتاد آن را به درون زخم بر مى‏گردانيد، بدنش گنديده شد، مردم او را از شهر بيرون كرده و در مزبله‏اى انداختند. در سند اين روايت مردى واقع است به نام عبداللّه بن بحر، ارباب رجال درباره او گفته‏اند: ضعيف است، قولش اعتبارى ندارد،تقريباً مى‏شود گفت: محال است كه خداوند يك نفر هادى و پيامبر را كه بايد مردم پيش او بيايند و استفاده كنند به اين وضع بياندازد تا ميزان صبر او معلوم كند در تورات آمده پس شيطان از حضور خداوند بيرون رفته ايّوب را از كف پا تا كله‏اش بدملهاى سخت مبتلا ساخت و او سفالى گرفت تا خود را بخراشد و در ميان خاكسترنشسته بود. 2- در كتاب قصص قرآن تأليف صدر بلاغى و در كتاب قصص قرآن تأليف محمّد احمد جادالمولى ترجمه آقاى سيد محمد باقر موسوى در حالات ايّوب داستان شيرينى نقل شده كه در آن، شيطان چندين بار به پيشگاه خدا مى‏رود و در هر نوبت رخصت گرفته مال و اولاد و سلامت بدن حضرت ايّوب را از بين مى‏برد و او را به روز سياه مى‏نشاند. اين همان قضيه است كه در بعضى از روايات واقع شده و نيز در تورات كتاب ايّوب باب اوّل و دوّم منقول است آقاى موسوى در پاورقى ترجمه خود متذكر شده كه اين داستان از قرآن نيست و از كتب تفاسير است كه خيلى شباهت به نقل تورات دارد، ولى آقاى صدر بلاغى اين اشاره را هم ندارد. ناگفنه نماند: نقل اينگونه حكايات در كتابى كه نام آنرا قصص قرآن گذاشته‏ايم مناسب نيست زيرا اينها قصص قرآن نيستند زيرا و اثبات آنها خيلى مشكل است . 3- در خصال صدوق از امام باقر «عليه السلام» نقل است كه:... ايّوب به همه محنتهايش، بوى او بد نشد، صورتش ناپسند نگرديد، چرك و خونى از بدنش بيرون نيآمد، كسى به هنگام ديدن او از وى متنفّر نگرديد و وحشت ننمود، و در هيچ جاى بدنش كرم توليد نگرديد الخ (بحار ج 12 ص 348 طبع جديد) مجلسى «عليه الرحمه» بعد از نقل اين حديث فرموده: اين خبر به مذهب اهل كلام از اماميّه اوفق است كه گفته‏اند پيامبران از تنفّر آور بودن منزه‏اند، آنگاه از سيد مرتضى علم الهدى نقل مى‏كند كه گفته: مرضهائى كه انسان از ديدن آنها تنفّر مى‏كند هيچ يك در انبیاء نبايد باشد. 4- ايّوب به طور حتم از فرزندان حضرت ابراهيم «عليه السلام» است زيرا در قرآن مى‏خوانيم [انعام:84] و از اين كه در رديف انبیاء بنى اسرائيل آمده مى‏توان گفت كه از بنى اسرائيل است ولى يقين نيست، احتمال دارد كه فرزندان اسمعيل پسر ابراهيم باشد. 5- اين پيامبر عظيم در پيشگاه خدا داراى مقام والائى است، خداوند در سوره انعام او را از جمله انبیاء از فرزندان ابراهيم شمرده و فرموده از نيكوكاران و صلحاء است انعام: 84-85 و در سوره ص صبر او را پسنديده و او را بنده نيكو خوانده است [ص:44]. 6- آنچه قرآن درباره اين پيامبر بزرگوار گفته كاملاً طبيعى و دلچسب است و از كلمات ضدّ و نقيض و مضطرب و گيج كننده مبرّا مى‏باشد.


=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
۸٬۹۳۳

ویرایش