گمنام

آل عمران ١٦٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۱۳٬۸۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۰: خط ۳۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۶#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۴_بخش۶#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۸#link131 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۳_بخش۵۸#link131 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
«168» الَّذِينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌
منافقان كسانى هستند كه (بعد از پايان جنگ احد، دست به تبليغات يأس‌آور زده و در حالى كه خود از جنگ سر باز زده و در خانه‌هاى) خود نشسته‌اند و در حقّ برادران خود گفتند: اگر از ما پيروى مى‌كردند كشته نمى‌شدند. به آنان بگو: اگر راست مى‌گوييد، مرگ را از خودتان باز داريد.
===پیام ها===
1- منافقان به هنگام حركت مردم به جبهه‌ها، در خانه‌ها مى‌نشينند. «وَ قَعَدُوا»
2- منافقان، روحيه‌ى خانواده‌هاى شهدا را تضعيف مى‌كنند. «لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا»
3- منافقان، خود را رهبر فكرى ديگران مى‌دانند. «لَوْ أَطاعُونا»
4- در جهان‌بينى منافقان، اصالت با زندگى مادّى و رفاه است. «وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا»
5- ايمان به مقدّر بودن مرگ، سبب شجاعت و پذيرش رفتن به جبهه است و در
جلد 1 - صفحه 647
بينش منافقان، شهادت و سعادت اخروى جايگاه ندارد. «لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا»
6- بايد با تبليغات سوء منافقان برخورد كرد. «قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ»
7- انسان نمى‌تواند مرگ را از خود دفع كند. «فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ»
8- مرگ به دست خداست، جبهه يا خانه در مرگ نقش اصلى را ندارند. «فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (168)
----
«2» بحار الانوار، جلد 72، باب شرار الناس، صفحه 207، حديث 8 (طبع اسلاميّه) [در متن كتاب، بجاى لفظ «زمان» كلمه «ارض» آمده است.]
«1» نهج البلاغه، خطبه 192 (وصف منافقين)
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 298
بعد از آن ذكر مقالات آنها را با يكديگر بيان فرمايد:
الَّذِينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ‌: منافقان كسانيند كه از روى جهل و فريب جهّال گفتند براى برادران خود، يا گفتند در حق اقربا و امثال خود كه در احد شهيد شدند و بر دين آنها نبودند، وَ قَعَدُوا: در حالى كه نشستند در خانه‌هاى خود و باز ايستادند از حرب، لَوْ أَطاعُونا: اگر اطاعت ما مى‌نمودند در برگشتن و ساكن مى‌شدند در مساكن خود، ما قُتِلُوا: كشته نمى‌شدند، چنانچه ما كشته نشديم.
حق تعالى رد قول آنها فرمود: قُلْ فَادْرَؤُا: بگو اى پيغمبر اگر اختيار مرگ به دست شما است، پس دفع كنيد و باز داريد، عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ‌: از نفسهاى خود مرگ را، إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌: اگر هستيد راستگويان كه حذر، دفع قدر مى‌نمايد، پس دفع آن را نمائيد از خود. زمخشرى در كشاف نقل نموده كه:
آن روزى كه منافقان اين سخن گفتند، هفتاد نفر آنها را مرگ رسيد.
بيان: مرجع قول آنها، به انكار قضا و قدر الهى بود، زيرا امر موت و قتل را نسبت دادند به اسبابى كه به تصور باطل خود ممكن دانستند دفع آن و تحرز از آن را، و حال آنكه مشاهده نمودند چه بسيار مردانى كه در معركه جهاد وارد و خود را در معرض قتل و قتال انداختند، و به حفظ خداوند متعال، صحيح و سالم به اهل خود بازگشتند. و چه بسيار كسانى كه نزد اهل خود باقى و با كمال مراقبت در حفظ خود بودند، با وجود بر اين، موت يا قتل در رختخواب آنها واقع شد. پس هيچ كس را از قضاى سبحانى مفرّى نخواهد بود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِينَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (168)
ترجمه‌
آنانكه گفتند مر برادرانشانرا و نشستند اگر اطاعت كرده بودند ما را كشته نمى‌شدند بگو پس دفع كنيد از خودتان مرگ را اگر هستيد راستگويان..
تفسير
منافقين برفقاى خود علاوه بر اعتراضات سابقه مى‌گفتند اگر مسلمانان‌
----
جلد 1 صفحه 530
اطاعت ما را نموده بودند و در جهاد حاضر نميشدند مانند ما كه حاضر نشديم كشته نمى‌شدند چنانچه ما بسلامت باقى مانديم و اين كلام اگرچه بمدلول اولى اخبار از ملازمه عاديه است و بنظر حقير اشكالى ندارد زيرا كه همين مطلب را اگر بلحن ديگرى مى‌گفتند مثل آنكه كسى بگويد اگر اقدام بجهاد نمى‌نمودند بفيض شهادت نائل نمى‌شدند زهى سعادت كه چنين اقدامى نمودند و بچنين رتبه نائل شدند نمى- توان گفت كلام بدى گفته، لكن آنها مقصودشان از اين سخن نسبت خطا برأى پيغمبر و اصحابى بود كه گفتند اگر از مدينه خارج شويم و رسما جنگ نمائيم به شهامت و شجاعت نزديكتر است از آنكه در مدينه متحصن شويم و نيز مرادشان اين بود كه اراده و قضا و قدر الهى در امورات مدخليت ندارد و آنچه واقع شود منوط بحسن تدبير و سوء تدبير بندگان است لذا خداوند جواب فرمود كه اگر چنين است كه امورات باراده الهى نيست و در تحت قدرت شما است كارى كنيد كه نميريد و چون نميتوانيد جلوگيرى از مرك كنيد معلوم ميشود امورات در تحت قدرت شما نيست و از كشته شدن هم نميتوانيد جلوگيرى كنيد زيرا كه اگر مقدر سلامت شما باشد در جهاد هم حاضر شويد كشته نمى‌شويد و اگر مقدر قتل باشد در خانه هم بنشينيد كشته مى‌شويد آنها هم كه كشته شدند بتقدير الهى بود كه باين فيض عظمى نائل شوند علاوه بر آنكه اسباب هلاك متعدد است يكى از آنها قتل است كه در جهاد است بقيه اختصاص بجهاد ندارد بالاتر از همه آنكه قتل هم اختصاص بجهاد ندارد ممكن بود در خانه هم مى‌نشستند كشته ميشدند بلى اين قتل خاص معلول امورى است كه يكى از آنها حضور در معركه است و اين علت و ساير علل و اسباب منتهى به علت العلل كه اراده الهى است ميشود پس استناد قتل فقط بحضور در معركه و سلامت بنشستن در خانه كاملا بيوجه است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِين‌َ قالُوا لِإِخوانِهِم‌ وَ قَعَدُوا لَو أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُل‌ فَادرَؤُا عَن‌ أَنفُسِكُم‌ُ المَوت‌َ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ (168)
كساني‌ ‌که‌ گفتند ببرادران‌ ‌خود‌ و قعود ‌از‌ جهاد نمودند ‌که‌ ‌اگر‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ قعود كرده‌ بودند و بجهاد نرفته‌ بودند كشته‌ نميشدند بآنها بگو ‌پس‌ ‌اگر‌ ميتوانيد جلوگيري‌ كنيد ‌از‌ جان‌ ‌خود‌ مرگ‌ ‌را‌ ‌اگر‌ هستيد راست‌ گويان‌.
الّذين‌ ‌ يا ‌ بدل‌ ‌از‌ الَّذِين‌َ نافَقُوا ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ ضمير يقولون‌ بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ مرفوع‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ بدل‌ ‌از‌ ضمير يكتمون‌ ‌است‌ و منصوب‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ مبتداء ‌است‌ و خبرش‌ ما قُتِلُوا ‌است‌ و ‌اينکه‌ اظهر ‌است‌، و اينها كساني‌ هستند ‌که‌ قعود ‌از‌ جهاد نمودند و ‌در‌ ميدان‌ جنگ‌ حاضر نشدند و بجهاد نرفتند.
قالوا گفتند لاخوانهم‌ ‌يعني‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ گفتند و ‌در‌ مورد ‌آنها‌.
وَ قَعَدُوا ترك‌ جهاد كردند.
لَو أَطاعُونا ‌اگر‌ حرف‌ ‌ما ‌را‌ شنيده‌ بودند و بجهاد نرفته‌ بودند.
ما قُتِلُوا ‌آنها‌ ‌هم‌ كشته‌ نميشدند، چنانچه‌ ‌اينکه‌ عقيده‌ بسياري‌ ‌از‌ عوام‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ فلاني‌ مسافرت‌ نكرده‌ ‌بود‌ ‌ يا ‌ فلان‌ جا نرفته‌ ‌بود‌ ‌ يا ‌ فلان‌ عمل‌ ‌را‌ نكرده‌ ‌بود‌ نمي‌مرد. و ‌اينکه‌ عقيده‌ بنص‌ّ آيات‌ باطل‌ ‌است‌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُم‌ لا يَستَأخِرُون‌َ ساعَةً وَ لا يَستَقدِمُون‌َ اعراف‌ ‌آيه‌ 34. و ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ مروي‌ ‌است‌ فرمود
(روح‌ القدس‌ نفث‌ ‌في‌ روعي‌ انّه‌ ‌لا‌ يموت‌ نفس‌ ‌حتي‌ تستكمل‌ رزقه‌)
و بالجمله‌ روزي‌ ‌هر‌ كس‌ معيّن‌ و انفاس‌ ‌او‌ محدود و مدّت‌ ‌او‌ مضبوط ‌است‌، ‌اگر‌ اجل‌ رسيد چه‌ قاعد ‌باشد‌ چه‌ مجاهد، چه‌ سفر ‌باشد‌ چه‌ حضر أَينَما تَكُونُوا يُدرِككُم‌ُ المَوت‌ُ وَ لَو كُنتُم‌ فِي‌ بُرُوج‌ٍ مُشَيَّدَةٍ نساء ‌آيه‌ 78.
جلد 4 - صفحه 425
قُل‌ فَادرَؤُا عَن‌ أَنفُسِكُم‌ُ المَوت‌َ درأ بمعني‌ دفع‌ ‌است‌ مقابل‌ رفع‌، زيرا رفع‌ برداشتن‌ امر ثابت‌ ‌است‌ و دفع‌ جلوگيري‌ ‌از‌ ثبوت‌ ‌يعني‌ نگذاريد مرگ‌ ‌شما‌ ‌را‌ دريابد إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ و چون‌ نميتوانيد جلوگيري‌ كنيد ‌پس‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ كاذب‌ هستيد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 168)- گفته‌های بی‌اساس منافقان! منافقان علاوه بر این که خودشان از جنگ احد کناره‌گیری کردند به هنگام بازگشت مجاهدان زبان به سرزنش آنها گشودند قرآن در این آیه به گفتار بی‌اساس آنها پاسخ می‌دهد و می‌گوید: «آنها که از جنگ کناره گیری کردند و در باره برادران خود گفتند اگر از ما اطاعت کرده بودند هیچ گاه کشته نمی‌شدند، به آنها بگو: اگر قادر به پیش بینی حوادث آینده هستید مرگ را از خودتان دور سازید اگر راست می‌گویید» (الَّذِینَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس