نتایج جستجو
از الکتاب
- [مائده:3]. نصب (بروزن فَلْس و قُفْل و عُنُق) هر چيز منصوب و برپاداشته است كه معبود واقع شود (صحاح)جمع نُصُب (بروزن عُنُق) انصاب است، به قولى نُصُب جمع نصاب۱۰ کیلوبایت (۸۱۰ واژه) - ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۷
- تکرار در قرآن: ۹(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... (بر وزن فرس و عنق) و صعود: بالا رفتن. «صَعَدَ فى السَّلْمِ صَعْداً وَ صُعُوداً:ارتقى». [فاطر:10]۷ کیلوبایت (۷۰۷ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱
- خواندم. ه يى على وسع شىء لقى جسد سليمان سمو ما ثم فتن ب ارض ل نوب قول الا لا عنق اود ربب قد علم غفر سوق حفظ من هما۹ کیلوبایت (۸۳۹ واژه) - ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۳۸
- تقدم زمانى استعمال شده مثل [بقره:91]. و مثل [مائده:34]. *** قُبُل: (بر وزن عنق) گاهى به معنى جلو و پيش به كار مىرود مثل [يوسف:26]. اگر پيراهنش از جلو دريده۲۳ کیلوبایت (۷۲۱ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۱۵
- آیات شامل این کلمه عنق (۹ بار) فِي الّذِين الْأَغْلاَل کَفَرُوا جَعَلْنَا هَل وَ يُجْزَوْن الْعَذَاب إِلاّ رَأَوُا مَا لَمّا کَانُوا النّدَامَة يَعْمَلُون۱ کیلوبایت (۲۷ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۳
- این کلمه در اینجا براى بیان پشت کردن به میدان جنگ، به طور کامل است. (بر وزن عنق) عقب. مقابل جلو. [يوسف:25] يعنى از پى هم به طرف در دويدند و او پيراهن يوسف۱۱ کیلوبایت (۹۹۹ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱
- این عذاب، اشاره به روز افزون بودن آن نیز باشد. صعد (۹ بار) (بر وزن فرس و عنق) و صعود: بالا رفتن. «صَعَدَ فى السَّلْمِ صَعْداً وَ صُعُوداً:ارتقى». [فاطر:10]۷ کیلوبایت (۷۵۶ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۴۰
- داشته اند، کاملاً موهاى مجعد و پیچیده را تداعى مى کند. حبک (۱ بار) (بر وزن عنق) [ذاريات:7] مجمع البيان آن را جمع حباك و حبيكه گفته و طرائق (راهها) معنى كرده۴ کیلوبایت (۴۳۵ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۱۹
- نقصان رأس المال و از بين رفتن آن گفته است (زيان) و خسر بر وزن فلس، فرس، قفل و عنق آمده است (اقرب) ولى در قرآن مجيد فقط بر وزن قفل به كار رفته است مثل [عصر:1]،۱۰ کیلوبایت (۱٬۰۹۴ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۱
- اَميرَالْمُؤْمِنينَ أَخَا الْعِراقِ اِذا أَتَيْتا اِنَّ الْعِراقَ وَ أَهْلَهُ عُنُقٌ اِلَيْكَ فَهَيْتَ هَيْتاً اى برادر عراقى به اميرالمؤمنين (ظاهراً مراد از۲ کیلوبایت (۱۰۱ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۲
- آیات شامل این کلمه عنق (۹ بار) گردن. در اقرب الموارد گفته:عنق محل اتصال سر به بدن است مذكّر و مؤنّث هر دو آيد مذكّر بودن اكثر است جمع آن اعناق مىباشد۲ کیلوبایت (۱۴۸ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۲۳
- وفض (۱ بار) [معارج:43]. و فض وايفاض به معنى دويدن و شتاب است. نُصُب (بروزن عُنُق) به معنى علامت است كه انسان از ديدن آن راه مىيابد يعنى روزى به عجله از قبور۲ کیلوبایت (۱۰۰ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۹
- [مائده:3]. نصب (بروزن فَلْس و قُفْل و عُنُق) هر چيز منصوب و برپاداشته است كه معبود واقع شود (صحاح)جمع نُصُب (بروزن عُنُق) انصاب است، به قولى نُصُب جمع نصاب۸ کیلوبایت (۸۰۲ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۹
- [يوسف:44]. اضغاث جمع ضغث به معنى دستهها و مختلطها است و احلام جمع حلم (بر وزن عُنُق و قُفْل) به معنى خواب پريشان است اضافه اضغاث به احلام به معنى «من» مىباشد۳ کیلوبایت (۲۴۵ واژه) - ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱
- بودن چهارپايان را عنوان كرده است [نحل:5-7-8]. [واقعة:34-36]. فُرُش بر وزن عُنُق جمع فراش است. راغب گفته به هر يك از زوجين به طور كنايه فراش گفته مىشود كه۴ کیلوبایت (۳۳۵ واژه) - ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۲۹
- آن را زُلْف (بر وزن صرد) خواندهاند كه جمع زلفة و منزلت است و بعضى بر وزن عُنُق خواندهاند در اين صورت مفرد است (مجمع). طبرسى از ابن عباس و ابن زيد نقل مىكند۷ کیلوبایت (۶۴۹ واژه) - ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۷
- گردنبند لیفى خواهد بود; اوج حقارت او را بیان کرده است. تعبیر «جید» گرچه با «عنق» به یک معنا است; ولى در موارد زینت کردن گردن «جید» استفاده مى شود; ازاین رو۳۸ کیلوبایت (۳٬۹۷۲ واژه) - ۲۸ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۰۷
- کشیدن و مالش دادن کرد. «السُّوقِ»: جمع ساق. ساقهای پا. «الأعْنَاقِ»: جمع عُنُق، گردنها. Tabber requires Javascript to function. آيات ۳۰ - ۴۰ سوره «ص» معناى۳۵ کیلوبایت (۳٬۲۸۴ واژه) - ۲۴ دی ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۰
- قَالَ أَ رَأَيْتَ لَوْ قَتَلَ قَتِيلاً عَلَى مَنْ يَكُونُ قُلْتُ هُوَ فِي عُنُقِ اَلْعَبْدِ قَالَ أَ لاَ تَرَى فَلِمَ يَذْهَبُ مَالُ هَذَا ثُمَّ قَالَ أَ۳ کیلوبایت (۹ واژه) - ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۱۵
- اَلسَّيْفَ وَ أَسَرَّ إِلَيْهِ لاَ تَفْعَلْ مَا آمُرُكَ بِهِ ثُمَّ قَالَ اِضْرِبْ عُنُقَ اَلْعَبْدِ قَالَ فَنَحَّى اَلْعَبْدُ رَأْسَهُ فَأَخَذَهُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ۶ کیلوبایت (۱۷۰ واژه) - ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۰