نتایج جستجو

عذابى است دردناك. تفسير تسبيح و تنزيه تمام موجودات بحال و مقال از ذات ذو الجلال مكرّر ذكر و بيان شده و اختصاص سلطنت تامّه و ستايش كامل باو و عموم قدرتش

خود مى‌فرمايد: وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ: و ذات ذو الجلال الهى است كه ايجاد نمود شما را از يك نفر كه آدم عليه السّلام است. پس نظر

پاک خداوند در این جهان باقی نمی‌ماند، «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام». (الرحمن/ 26 و 27) هم مرگ از قوانین مسلم این عالم است، و هم حضور

عذابى است دردناك. تفسير تسبيح و تنزيه تمام موجودات بحال و مقال از ذات ذو الجلال مكرّر ذكر و بيان شده و اختصاص سلطنت تامّه و ستايش كامل باو و عموم قدرتش

داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود

داد و از انفاق در راه خدا مضايقه كرد و خواست مستغنى شود بمال از رحمت ذو الجلال و تكذيب نمود معارف و عقائد حسنه را پس واگذاريم بسلب توفيق او را بحال خود

عقوبتى كه بر اين نافرمانى مترتب است. تنبيه- چون بنابر مذهب حق، ذات احديت ذو الجلال، فاعل شر نيست و منزه از ان است به براهين قاطعه، پس اسناد طبع و اغفال و اقساء

را مطابق اعمال به عدل جزا خواهد داد، يا جميع امور در تمام اوقات به ذات ذو الجلال بازمى‌گردد. تفسير برهان- از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: بتحقيق افتاد قرآنى

جلالت و رفعت ايشان نيندازند و در همه احوال مقام تضرع و تذلل را نسبت بمقام ذو الجلال منظور دارد. وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالا الْحَمْدُ

من لا يحضر و علل و تفسير قمى به اختلاف نقل شده. «3» تبصره: تمجيد حضرت ذو الجلال، نوح عليه السّلام را به صفت خاصه شكرگزارى، آگاهى باشد مر بندگان را به آن

آنكه اطلاق حيات بر دنيا به نظر قاصرين و جاهلين است، و لكن در پيشگاه حضرت ذو الجلال در مرتبه خست و دنائت به حدى است كه استحقاق نام حيات ندارد، لذا در اين آيه

سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌: منزه و بلند مرتبه است ذات احديت ذو الجلال سبحانى از هر چه كه شريك او مى‌دانند، زيرا شريك، كاشف است از نقص و عجز و

و شيطان است محترز باشند، پس بندگان خالص آنانند كه احسن اقوال كه خطاب ذو الجلال است از زبان حضرت نبوى صلى اللّه عليه و آله استماع آن نموده پيروى آن نمايند

اللّهم انّى اسئلك بأنّ لك الحمد لا اله الّا انت بديع السّموات و الارض ذو الجلال و الا كرام ان تصلّى على محمّد و آل محمّد و ان تجعل لى فى امرى فرجا و مخرجا

تشهد، سه مرتبه بگويد: استغفر اللّه الّذى لا اله الّا هو الحىّ القيّوم ذو الجلال و الاكرام و اتوب اليه؛ خدا بيامرزد گناهان او را، اگر چه مثل كف دريا باشد

خواهد بود. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِ‌: و نباشد مر ذات ذو الجلال را دوستى كه همجنس او باشد، يا غير جنس از جهت مذلتى كه داشته باشد تا به سبب

عبادت معنى نمايد به واقع ساختن اسماء بر او به صفاتى كه توصيف فرموده ذات ذو الجلال خود را به آن صفات، پس عقد قلب بر آن بنمايد و لسانش ناطق شود به آن در نهانى

بنده هر دو. يا از بنده. قسم اول- ممنوع است عقلا، زيرا قبيح است از حضرت ذو الجلال كه فاعل شر و قبيح باشد، و بنده را به آن معاقب سازد. قسم دوم- البته موجب

چيزى، و آنچه را كه عالم است قابل سهو و نسيان و زوال مى‌باشد، لكن ذات ذو الجلال هميشه عالم و قادر بوده و خواهد بود، و مالك‌ جلد 8 - صفحه 334 دنيا و آخرت

از ترس خودت و از تصديق و ايمان به تو و از بيمت و از اشتياق درگاهت يا ذو الجلال و الاكرام، بار خدايا! لقايت را محبوبم ساز و در لقايت خير و رحمت و بركت برايم