نتایج جستجو

آمناً من ان یهاج او یؤذى حتى یخرج من الحرم. ۱۹ - کسى که در خارج حرم مرتکب جرم شده و به حرم پناه مى برد، از تعقیب در امان است. (و من دخله کان امناً) امام

بنیامین) در جهت منافع یوسف(ع) بوده است. ۷- نگاه داشتن بنیامین در مصر حتى به جرم سرقت ، بر طبق قوانین جزایى پادشاه مصر ، براى یوسف(ع) مجاز نبود. (ما کان لیأخذ

مَّرْضِیَّةً»: حال اوّل و دوم هستند. ثُمَ‌ رُدُّوا إِلَى‌ اللَّهِ‌... (۰) لاَ جَرَمَ‌ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي‌... (۰) شأن نزول آیات ۲۷ تا ۳.: محمد بن العباس بعد

اسلام دو شاهد عادل كافى است حتى در مساءله قتل نفس با وجود دو شاهد عادل ، جرم اثبات مى شود، ولى در مساءله اتهام به زنا مخصوصا چهار شاهد الزامى است ، ممكن

و در دلش حالتى آميخته از عشق و خشم و تاسف پيدا شد و تصميم گرفت يوسف را به جرم تمردش كتك كارى كند، يوسف هم وقتى ديد پاى كتك به ميان آمده ، آماده شد كه از

تعادلى در ميان جرم و كيفر برقرار شده باشد؟! ولى بايد توجه داشت كه قوانين كيفرى اسلام گرچه ظاهرا سخت و شديد هستند، ولى در مقابل ، راه اثبات جرم در اسلام به

زندگى مى كنند، زندگى مى كردند، ولى خدا ايشان را به كيفر گناهانشان بگرفت و به جرم اعمالشان هلاكشان كرد. «وَ مَا كَانَ لَهُم مِنَ اللّهِ مِن وَاقٍ»، و از ناحيه

به لوط گفتند: زود باش دست زن و دو دخترت كه فعلا در اينجا هستند بگير تا به جرم مردم اين شهر هلاك نشوند ولى وقتى سستى لوط را ديدند دست او و دست زنش و دست

و پيوستگى روح مؤمن به روح خدا، سخت‏تر است از اتّصال تيغ و روشنى آفتاب به جرم آن». «۱» __________________________________________________ (۱). و مراد از

يَكْرَهُونَ وَ تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنى‌ لا جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ النَّارَ وَ أَنَّهُمْ مُفْرَطُونَ (62) تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنا

ياسر از آن حضرت نقل نموده و در نقل اينان در آخرش دارد كه : بنى اسرائيل به جرم همين خيانت شان به صورت ميمون و خوك مسخ شدند. در الدر المنثور گفته كه ابن جرير

برابر كار او ده برابر پاداش تعيين نمايد، اما براى لغزشها و خطاهايش تنها يك جرم قائل شود تازه راه عذر خواهى و توبه و رسيدن به عفو و بخشش را نيز به روى او

بحث، تنها در اين مقامند كه بفرمايند: اين دو طايفه، در ظلم و جرم و عذابى كه از ناحيه ظلم و جرم به ايشان مى رسد، سهيم و شريك اند. ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷

الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «21» لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ «22» ترجمه‌ و كيست ستمكارتر

جلوگيري‌ مسافرين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ طريق‌ عبور نكنند و ‌در‌ صورت‌ عبور جرم‌ و حبس‌ و شتم‌ و ضرب‌ دارد و اقرب‌ بنظر همان‌ معناي‌ اول‌ ‌است‌. وَ تَأتُون‌َ

كشيده نشده است «خداوند ستار العيوب » راضى به پرده درى نيست اما بعد از ثبوت جرم و بيرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه و كم شدن اهميت گناه ،

در دين خدا كرده و از راه او منحرف شدند، حكم مى نمود و همه را به مقتضاى اين جرم بزرگ هلاك مى فرمود. در اين جا، ممكن است كسى بگويد: اين وقتى درست است كه خدا

فرمود ‌از‌دوائك‌ فيك‌ و ‌ما تشعر و دائك‌ منك‌ و ‌ما تبصر ‌از‌أ تزعم‌ انّك‌ جرم‌ صغير و فيك‌ انطوي‌ العالم‌ الاكبر 2» ‌از‌و انت‌ الكتاب‌ المبين‌ الّذي‌ باحرفه‌

كنند. و اين، بر خلاف آن مساله اى است كه در شرع آمده كه نمى توان عموم را به جرم خواص مؤاخذه نمود، و وجه فسادش هم، اين است كه اين معنا، به كلى اجنبى از مفاد

پنداشتند مال و نيرو، و مددكاران همه از كاردانى خودشان است ، ولى خدا به همين جرم هلاكشان كرد، پس اگر تنها سبب و علتى كه مال فراهم مى كند و آن را حفظ نموده