نتایج جستجو

بايشان كرم فرموده در راه خير صرف مينمايند و چون گفتار ناهنجار و سخن بيهوده و طعن در عقيده و عمل خودشان را از كفّار بشنوند اعتنا نكنند و از جواب آن صرف نظر

آمدن با گروه ستمكاران. تفسير كفار وقتى با يكديگر مى‌نشستند مشغول تكذيب و طعن و استهزاء جلد 2 صفحه 333 بآيات قرآن و پيغمبر (ص) ميشدند و مسلمانان هم گاهى

با آنكه از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش بدر آيد اگر چه مقصود كفّار و طعن بر آنها باشد و در هر حال كلمه ما زائده و قليلا ظاهرا صفت شكرا مقدّر است و

با آنكه از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش بدر آيد اگر چه مقصود كفّار و طعن بر آنها باشد و در هر حال كلمه ما زائده و قليلا ظاهرا صفت شكرا مقدّر است و

تتّبعون إلاّ رجلاً مسحورًا) ۱۰ - پیروان پیامبر(ص)، در پندار و بیان نکوهشگر و طعن آلود مشرکان، مردمانى نادان و دنباله رو فردى سحر زده (و قالوا ... إن تتّبعون

تحقّق و وقوع بعث بعد از موت و معاندين طعن در قرآن زدند به اين كه سحر مى‌باشد. و انكار و طعن در قرآن ملازم با طعن و انكار در معاد خواهد بود، همچنين به عكس

مى‌داند آنچه گويند در آسمان و زمين. بنابراين اگرچه شما پنهان داريد قول و طعن خود را، لكن پروردگار من داناست به آن، و سخط و عقوبت الهى در عقب آنست. پس بترسيد

كيست؟ و اين مرد از افرادى بود كه داراى حسب و نسب صحيحى نبود و از اين حيث مورد طعن و سرزنش مردم قرار داشت. پيامبر فرمود: پدر تو حذافة است سپس اين آية نازل گرديد

اشعاريكه در آنروز گفته بودند خواند و اين معنى بر طبع خزرج گران آمد و شروع بجواب طعن و تفاخر آنها نمودند و از طرفين صحبتهاى خشونت آميز رد و بدل شد تا آنكه هر دسته

با آنكه از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش بدر آيد اگر چه مقصود كفّار و طعن بر آنها باشد و در هر حال كلمه ما زائده و قليلا ظاهرا صفت شكرا مقدّر است و

به رد و ابطال، يعنى سعى كردند كه آيات قرآنى را باطل كنند و به جهت آن زبان طعن گشودند و نسبت سحر و كهانت و شعر و اساطير الاولين به آن دادند، مُعاجِزِينَ‌:

گوينده ويلنا گويا ويل را براى خود ميخواند كه بر او وارد شود و بنظر حقير براى طعن بر آنها است گويا فرموده هميشه اين كلمه دعاى آنها بود تا بمجازات رسيدند يعنى

ايمان بآن در زمان جاهليت بواسطه علامات نبوت پس اصرار نمودند در كفر و عناد و طعن در دين و منع از ايمان و نقض عهد چنانچه به مردم ميگفتند مرتد شويد و برگرديد

الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ‌: بدرستى كه خداوند متعال مى‌داند آشكاراى سخن كفار را در طعن اسلام. وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ‌: و مى‌داند آنچه مى‌پوشانيد از حسد بر پيغمبر

گفتار و باشد خدا بآنچه مى‌كنند احاطه دارنده. تفسير اشاره ديگر بقضيّه سابقه و طعن ديگرى است بر منافقان كه از خدا حيا نمى‌كنند و ترس ندارند ولى از بنده حيا مى‌كنند

اثرى از خانه‌ها و شهرهاى ايشان نمانده، و آنچه در عقب خود گذاشته‌اند در دنيا طعن و لعن و در آخرت معذب به عذاب اليم و عقاب جحيم است. خلاصه كفار و معاندين قوم

جنازه نمودند كه همه هارون نام داشتند به جهت تيمن و تبرك، و مريم را از باب طعن خواهر او «1» منهج الصادقين، ج 5، ص 416. «2» تفسير قمى، ج 2 ص 49 و 50. جلد

دنيويه، و منصرف از امور دينيه و كرامت را منحصر دانند به مال و جاه، بدين جهت طعن مى‌زنند تو را به فقر و تكذيب مى‌نمايند قيامت را. «2» وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ

چون آيه تحويل قبله نازل شد، مسلمانان روى به كعبه نمودند. يهودان بر ايشان طعن زدند و انكار نمودند: آيه شريفه نازل شد: وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ‌:

بايشان كرم فرموده در راه خير صرف مينمايند و چون گفتار ناهنجار و سخن بيهوده و طعن در عقيده و عمل خودشان را از كفّار بشنوند اعتنا نكنند و از جواب آن صرف نظر