نتایج جستجو

وجدک ضالاًّ فهدى) ضلالت دو گونه است: ۱. تحیّر در علوم نظرى مانند توحید; ۲. سرگردانى در علوم عملى نظیر احکام شرعى (مفردات راغب). درباره پیامبر(ص) به قرینه آیه

موسى به هنگام ولادت فرزندش و نیز احساس خطر براى او از جانب فرعونیان، موجب سرگردانى وى در شیر دادن به موسى(ع) بود. (و أوحینا إلى أُمّ موسى أن أرضعیه) توصیه

حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را، و آنكه مردمان گمراه بودند در سرگردانى، و خبط كننده بودند و به سر در مى‌آمدند در فتنه و بلا به سبب نرفتن به طريق

ميدادند و اگر خدا ميخواست بكلى كور و كرشان ميكرد تا آنكه از اين دو دلى و سرگردانى بيرون آيند و نترسند از آنكه پيغمبر (ص) و اصحاب خاص مطلّع شوند از باطن آنها

متّقين به آن ايمان دارند. انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار تحيّر و سرگردانى مى‌شود. بايد انبيا دست او را بگيرند و با منطق و معجزه و سيره‌ى عملى خويش،

از غير احمد بن ابى عبد الله روايت شده بود، در پاسخ گفت: او ده سال پيش از سرگردانى خود، اين حديث را به من باز گفت‏ و مانند همين روايت را بى‏كم و زياد محمد

مى‏كند كه: به دنبال چوپان و گله خود برو، تو از چوپان و گله‏ات گم شدى و سرگردانى، و او هراسان، سرگردان، گم، مى‏دود و چوپانى ندارد كه او را به چراگاه خود

و آنچه زیان در خود دارند (زدوده و) برگشاییم، بی‌گمان در طغیانشان در حال سرگردانی لجاجت می‌کنند. و بی‌گمان ایشان را بی‌چون به عذاب گرفتار کردیم. پس نسبت

هشام بن حكم كه خدا جسم است و هشام بن سالم كه او صورتست پرسيدم، حضرت نوشت: سرگردانى حيرت زده را از خود دور كن و از شيطان بخدا پناه بر، اين گفتار، گفتار آن

‌از‌ اخبار ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ يكي‌ ‌از‌ حكم‌ ‌آن‌ اشاره‌ بصحراي‌ قيامت‌ و سرگرداني‌ و حيراني‌ مردم‌ ‌را‌ ‌در‌ طلب‌ پناهگاه‌ و راه‌ نجاتي‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌

جاريست. خدا ايشان را اركان زمين قرار داده تا اهلش را نجنباند [اختلال نظام و سرگردانى عمومى پيش نيايد] و حجت رساى خويش ساخت براى مردم روى زمين و زير خاك (مردگان

، روح ما را به نور تقوى ، و تمام وجودمان را به نور هدايت روشن فرما و از سرگردانى و غفلت و گرفتارى در چنگال وسوسه هاى شيطان محفوظ دار. خداوندا! پايه هاى

شايسته نباشد جز به همراهى آخرشان آنها كه از سه در وارد شوند گمراه گردند و در سرگردانى و گمكاه دورى افتند. به راستى خداى تبارك و تعالى جز كار شايسته نپذيرد، و

خط و برنامه او مشخص صاحب اختيار او معلوم است ، نه گرفتار ترديد است و نه سرگردانى ، نه تضاد و نه تناقض ، با روحى آرام گام بر مى دارد و با اطمينان خاطر به

هاى مخصوص است . و اما اينكه چگونه شياطين با تيرهاى شهاب كه سنگهاى كوچك سرگردانى در آسمانها هستند نشانه گيرى مى شوند شرح آن را در تفسير نمونه جلد ۱۱ صفحه

همچنين كتمان شهادت كه ظاهرا منظور از آن كتمان شهادت بر حقايقى است كه موجب سرگردانى مردم در وادى كفر ميشود از چهره هاى گوناگون شرك و انكار خداوند يگانه است

شهر را تصرف كنند، بنى اسرائيل از اين ماءموريت سر باز زده و در نتيجه به سرگردانى در بيابان (( تيه (( مبتلا شدند، تفصيل اين داستان در سوره (( مائده (( آيه

رجحان علمى ، يكطرف از انجام و يا ترك را سنگين كند، و فاعل را از حيرت و سرگردانى در آورد، چيز ديگرى نميخواهد، و اين رجحان ، در فعل اختيارى و اجبارى هر دو

اسرائيل زير بار نرفتند، و خداى تعالى آن سرزمين را بر آنان حرام كرد، و به سرگردانى مبتلاشان ساخت ، در نتيجه مدت چهل سال در بيابانى سرگردان شدند و باز يكى

اعمالا) بـلافـاصـله خـود پـاسـخ مـى گـويـد تـا شـنـونـده مـدت زيـادى در سـرگردانى نماند: زيـانـكارترين مردم كسانى هستند كه كوششهايشان در زندگى دنيا گم و