۸٬۹۳۳
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
تعبیر به «أَبَق» از مادّه «اباق» به معناى فرار کردن بنده، از مولاى خود، در اینجا، تعبیر عجیبى است، و نشان مى دهد که، ترک اولاىِ بسیار کوچک تا چه حد در مورد پیامبران عالى مقام از سوى خداوند، مورد سخت گیرى و عتاب واقع مى شود، تا آنجا که پیامبرش را بنده فرارى مى نامد! | تعبیر به «أَبَق» از مادّه «اباق» به معناى فرار کردن بنده، از مولاى خود، در اینجا، تعبیر عجیبى است، و نشان مى دهد که، ترک اولاىِ بسیار کوچک تا چه حد در مورد پیامبران عالى مقام از سوى خداوند، مورد سخت گیرى و عتاب واقع مى شود، تا آنجا که پیامبرش را بنده فرارى مى نامد! | ||
رفتن در حال خشم. [صافات:140] يعنى آنگاه كه يونس در حال خشم و نارضائى به طرف كشتى پر شده رفت. اكثر اهل لغت اِباق را فرار معنى كردهاند گويند: اَبَقَ العَبْدُ يعنى غلام از آقايش فرار كرد. ولى قاموس آن را رفتن بدون ترس و زحمت و نيز رفتن پس از مخفى شدن نوشته است. با در نظر گرفتن [انبیاء:78] كه ظاهراً عبارت اخراى «اِذْاَبَقَ اِلى الفُلْكِ» است، روشن مىشود كه اَبَق به معنى رفتن در حال قهر و خشم است و سخن قاموس درست است با اضافه قيد ناراحتى و انزجار. و اينكه اباق را به معنى فرار گفتهاند و عبدآبِق بغلام فرار كننده اطلاق شده، منظور دويدن و فرار نيست بلكه رفتن در حال قهر از مولاى خود است. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === |
ویرایش