۱۴٬۱۷۸
ویرایش
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==کلّی نبودن تقسيم اهل محشر، به دو طائفه «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»== | ==کلّی نبودن تقسيم اهل محشر، به دو طائفه «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»== | ||
و نيز ممكن است گفته شود تقسيم اهل محشر به | و نيز ممكن است گفته شود: تقسيم اهل محشر به «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»، تقسيمى كلّى نيست كه تمامى افراد و حتى مؤمنان گنهكار را هم شامل شود. همچنان كه مى بينيم در آيه: «وَ كُنتُم أزوَاجاً ثَلَاثة * فَأصحَابُ المَيمَنَة مَا أصحَابُ المَيمَنَة * وَ أصحَابُ المَشئَمَةِ مَا أصحَابُ المَشئَمَة * وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ المُقَرَّبُونَ»، اهل محشر را سه طايفه كرده. و بنابراين، مثل اين كه در آيات مورد بحث، طايفۀ سوم در سوره بقره، يعنى مقرّبين، خارج از تقسيم اند. همچنان كه از آيه: «وَ آخَرُونَ مُرجَونَ لِأمرِ اللّه إمّا يُعَذّبُهُم وَ إمّا يَتُوبَ عَلَيهم»، نيز استفاده مى شود مستضعفين نيز، از اين تقسيم خارجند. | ||
پس ممكن است بگوييم آيات مورد بحث كه اهل جمع را | |||
نظير اين بحث در سوره مرسلات | پس ممكن است بگوييم: آيات مورد بحث - كه اهل جمع را به دو قسم «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال» تقسیم مى كند - منظورش تمامى اهل جمع نيست، تا مقرّبان و مستضعفان و كفّار و مؤمنان گنهكار را شامل شود؛ بلكه مى خواهد تنها اهل بهشت و مخلّدين در آتش را ذكر نموده، اولى را به «اصحاب يمين» و دومى را به «اصحاب شمال» توصيف كند. چون مقام، مقام دعوت كفّار است به ايمان، و دعوت گنهكاران است به تقوا. در چنين مقامى، مقرّبان و مستضعفان، اصلا مورد نظر نيستند. | ||
نظير اين بحث در سوره مرسلات گذشت، كه اول «يَومُ الفصل» را به ميان مى آورد و سپس به حال متّقين و مكذّبين مى پردازد، و متعرض حال ساير طوايف نمى شود. باز نظير آنچه در سورۀ «نبأ» و «نازعات» و «عبس» و «انفطار» و «مُطفّفين» و غيره آمده. پس غرض در اين مقامات، ذكر نمونه اى از اهل ايمان و اطاعت، و اهل كفر و تكذيب است، و از طوايف ديگر ساكت است، تا بفهماند كه سعادت در جانب تقوا، و شقاوت در جانب تمرّد و طغيان است. | |||
«'''فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ'''»: | |||
كلمۀ «شَفَق»، به معناى سرخى و بالاى آن زردى و روى آن سفيدى است، كه در كرانه افق، در هنگام غروب خورشيد پيدا مى شود. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۴۰۷ </center> | ||
وَ الَّيْلِ وَ مَا وَسقَ | «'''وَ الَّيْلِ وَ مَا وَسقَ'''»: | ||
بعضى | كلمۀ «وَسَق»، فعل ماضى است و معناى جمع شدن چند چيز متفرق را مى دهد. مى فرمايد: به شب سوگند، كه آنچه در روز متفرق شده جمع مى كند، انسان ها و حيوان ها كه هر يك به طرفى رفته اند، در هنگام شب دور هم جمع مى شوند. | ||
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسقَ | بعضى هم، كلمۀ «وَسَق» را به معناى طرد گرفته، آيه را چنين معنا كرده اند: «به شب سوگند كه ستارگان را از خفاء به ظهور مى اندازد». | ||
يعنى به قمر سوگند، وقتى كه نورش جمع مى شود، نور همه اطرافش | |||
«'''وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسقَ'''»: | |||
يعنى: به قمر سوگند، وقتى كه نورش جمع مى شود، نور همه اطرافش به هم منضم مى شود، و به صورت ماه شب چهارده درمى آيد. | |||
معناى آيه : «'''لتركبن طبقا عن طبق '''» | معناى آيه : «'''لتركبن طبقا عن طبق '''» | ||
لَترْكَبنَّ طبَقاً عَن طبَقٍ | لَترْكَبنَّ طبَقاً عَن طبَقٍ |
ویرایش