الكهف ٣٦: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۴#link287 | آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۴#link287 | آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۴#link288 | مثلى بيانگر حال دنيا طلبان كه به مالكيت كاذب خوددل بسته اند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۴#link288 | مثلى بيانگر حال دنيا طلبان كه به مالكيت كاذب خوددل بسته اند]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۵#link297 | مراد از ((باقيات صالحات (( در آيه شريفه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۵#link297 | مراد از ((باقيات صالحات (( در آيه شريفه]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۴#link133 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۴#link133 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً «36» | |||
و گمان نمىكنم كه قيامت برپا شود واگر هم به سوى پروردگارم بازگردانده شوم، يقيناً بهتر از اين (باغ) را در بازگشت، خواهم يافت. | |||
===نکته ها=== | |||
كافران مىپندارند نعمتدادن بر خدا لازم است و اين حقّ انسان است كه بايد همواره برخوردار باشد. چنانكه در آيه 50 سورهى فصّلت مىخوانيم: «لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى» اگر قيامتى هم باشد، بهترينها براى ما خواهد بود. ولى اين تفكّر در قرآن رد شده است. انسان از لطف وفضل خدا بهرهمند است، ولى اگر خدا بخواهد، آبها راتلخ، | |||
جلد 5 - صفحه 171 | |||
درختها را خشك وكافران را نابود يا وحى به انبيا را قطع مىكند، تا مپندارند كه بدون لطف الهى استحقاق اين نعمتها را دارند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- دلبستگى به دنيا و دنياگرايى، زمينهى انكار قيامت است. أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ ... وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً ... | |||
2- منكران قيامت، دليلى بر نفى آن ندارند. «ما أَظُنُّ» | |||
3- اميد و آرزوى بىجا و بىدليل محكوم است. «وَ لَئِنْ رُدِدْتُ» | |||
4- انسان فطرتاً گرايش به خدا و معنويات دارد. «إِلى رَبِّي» | |||
5- بعضىها به غلط نعمت را نشانهى كرامت و ارزش خود مىپندارند و آن را ابدى مىدانند. «لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً (36) | |||
وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً: و گمان نمىبرم قيامت را آينده. اين كلمه اظهار كفر او بود در انكار معاد. وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي: و اگر باز گردانيده شوم به زعم تو به سوى پروردگار خود چنانكه تو مىگوئى و اعتقاد دارى مرا برانگيزانند. لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً: هر آينه البته به خداى قسم كه يابم بهتر از اين بوستانها جاى بازگشتن، يعنى استحقاق من مقتضى آن است كه فرداى قيامت بهشت به من دهند، چنانچه امروز دنيا اين بوستان به من داده. | |||
اين جاهل مغرور تصور نموده كه آنچه در دنيا به او عطا شده به استحقاق | |||
جلد 8 - صفحه 54 | |||
است، غافل از آنكه نعمت استدراج باشد، كه به ظاهر نعمت، لكن در حقيقت نقمت خواهد بود. و ايضا قياس نموده دنيا را با آخرت، كه هر كه دنيا دارد آخرت را دارا باشد، و حال آنكه چه بسا دنياداران را از آخرت نصيبى نباشد جز حسرت و ندامت؛ زيرا: | |||
قيامت كه بازار مينو نهند | |||
منازل به اعمال نيكو دهند | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً (32) كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئاً وَ فَجَّرْنا خِلالَهُما نَهَراً (33) وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً (34) وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً (35) وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْراً مِنْها مُنْقَلَباً (36) | |||
ترجمه | |||
و بزن براى آنها مثلى مانند دو مرد كه قرار داديم براى يكى از آن دو دو باغ از انگورها و پر نموديم اطراف آن دو را از درخت خرما و قرار داديم ميان آن دو را كشتزار | |||
هر دو باغ آوردند خوردنيهاى خود را و كم نكردند از آن چيزيرا و پيدا و روان نموديم ميان آندو نهر آبى | |||
و بود براى او انواع اموال پس گفت برفيقش وقتى كه با او صحبت ميكرد من افزونم از تو در مال و مزيّت دارم بر تو در اولاد و احفاد | |||
و داخل شد در باغش با آنكه ستمكار بود بر خودش گفت گمان نميكنم كه نابود شود اين هرگز | |||
و گمان نميكنم قيامت بر پا شود و اگر بر گردانيده شوم بسوى پروردگارم هر آينه مىيابم بهتر از اين جاى بازگشتى. | |||
تفسير | |||
قمّى ره فرموده نازل شد در باره مرديكه دو باغ بزرگ خوب پر ميوه داشت چنانچه خداوند حكايت فرموده داراى درختهاى خرما و كشتزار و آب جارى و همسايه فقيرى داشت كه بر او فخر نمود به دارائى خود و بعضى گفتهاند آن دو باغ داراى انواع ميوهها بود و اختصاص خرما و انگور بذكر براى زيادى آن دو است و باين جهت خداوند فرموده و بود براى او ثمر يعنى انواع ميوهها و بعضى ثمر بد و ضمّه قرائت نمودهاند كه جمع ثمار يا ثمره است و ثمر بدو فتحه كه قرائت | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 425 | |||
مشهور است اگر چه بمعناى ميوه و فائده و انواع مال آمده ولى در اينجا چون در دو آيه قبل بيان ميوه و فائده دارى آنمرد شده بود مناسب معناى سوّم است تا كلام مستقلّ بافاده شود در هر حال خداوند در اين آيات شريفه براى بيان حال و مئال كسانيكه كافر شدند و كفران نعمت خدا را نمودند و مفاخره بكثرت مال و اولاد كردند و مغرور بدوام و ثبات متاع دنيا شدند و غفلت از آخرت و ترديد در آن داشتند و خود را مستحقّ نعمت دانستند مثلى زده و آن مثل دو مرد است كه خداوند بيكى از آنها دو باغ عطا فرموده بود كه در وسط آندو انواع درختان انگور بود و بر اطراف آنها درختان خرما احاطه داشت و بين آن دو باغ زمين زراعتى بود كه در آن انواع حبوبات كشت و زرع ميشد با منظره زيبا و جمال روح افزا و منافع بسياريكه در هر سال از آن عائد او ميشد و هر يك از آن دو باغ در هر سال ميوه كامل ميداد و از ميوه آن در هيچ سالى چيزى كم نميشد با آنكه رسم باغات است كه يك سال ميوه آن زياد و يك سال كم است بنابراين ضمير آتت در آيه دوم راجع بهر يك از آن دو جنّت است و ضمير منه راجع است به اكل كه ظاهرا اسم جنس است و مراد از آن ميوه است و اينكه تعبير بأكل شده كه بمعناى خوراكى است شايد براى آن باشد كه برگ موهم مأكول است با آنكه ميوه نيست و بعضى از افراد ميوه هم خوراكى نيست و در مقام بيان نعمت ذكر خوراكى انسب است با آنكه ميوه از جنس خوراكى است و ظلم در اينجا بمعناى نقص است و بعضى گفتهاند اين دو مرد دو برادر بودند يكى مؤمن و نامش يهودا بود و ديگرى كافر و اسمش قطروس و تفاصيلى ذكر كردهاند و چون مخالف با ظاهر آيات و فرموده قمى ره بود حقير از نقلش اعراض نمودم در هر حال مرد سابق الذكر بديگرى كه نسبت باو فقير بود افتخار نمود بمال و اولاد و اعوان و روزى با او وارد باغ خود شد در حاليكه ستمكار بود بر خود بعجب و غرور و براى غفلت از آخرت و اقبال بدنيا و طمع بدوام نعم آن و درازى آمال و آرزو گفت گمان نميكنم اين باغ فانى و نابود شود هرگز و گمان نميكنم قيامتى بر پا شود و بر فرض صحت و حضور من در پيشگاه الهى براى احترام و استحقاق من بهتر از اين باغ بمن داده خواهد شد و منهما نيز قرائت شده يعنى بهتر از اين دو باغ جاى باز گشت من خواهد بود و بملاحظه قرب كلمه هذه، | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 426 | |||
منها احسن است .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِن رُدِدتُ إِلي رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيراً مِنها مُنقَلَباً (36) | |||
و گمان نميكنم که ساعت قيامت بر پا شود و بر فرض من برگردم بسوي پروردگار خودم هر آينه مييابم بهتر از آنچه در دنيا دارم از حيث انقلاب و برگشتن وَ ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً تكذيب تمام انبياء و تمام كتب سماويه و آيات قرآنيه و ضرورت تمام اديان است و كفري بالاتر از اينکه نيست که انكار معاد يا شك در آن داشته باشد وَ لَئِن رُدِدتُ إِلي رَبِّي بر فرض که معادي باشد و ما بسوي پروردگار خود رجوع كنيم نزد او عزيزتر و محترمتر هستيم چنانچه در دنيا عزيز و محترم هستيم لَأَجِدَنَّ خَيراً مِنها مُنقَلَباً هر آينه مقام ما و عزّت و شوكت و مال و منال ما بيشتر و بهتر و بالاتر از اينست که در دنيا داريم و ما منقلب ميشويم بجاي بهتر و مقام عاليتر. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 36)- باز هم از این فراتر رفت، و از آنجا که جاودانی بودن این جهان با قیام رستاخیز تضاد دارد به فکر انکار قیامت افتاد و گفت: «و باور نمیکنم قیامت بر پا گردد» (وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً). | |||
اینها سخنانی است که گروهی برای دلخوش کردن خود به هم بافتهاند. | |||
سپس اضافه کرد: گیرم که قیامتی در کار باشد، من با این همه شخصیت و مقام «اگر به سراغ پروردگارم باز گردانده شوم (و قیامتی در کار باشد) جایگاهی بهتر از اینجا خواهم یافت» (وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً). | |||
او در این خیالات خام غوطهور بود و هر زمان سخنان نامربوط تازهای بر نامربوطهای گذشته میافزود که رفیق با ایمانش به سخن در آمد و گفتنیها را که در آیات بعد میخوانیم گفت. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||