الحاقة ١٦
کپی متن آیه |
---|
وَ انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ |
ترجمه
الحاقة ١٥ | آیه ١٦ | الحاقة ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إنشَقَّتْ»: از هم میشکافد و متفرّق میگردد. «وَاهِیَةٌ»: سست و شُل (نگا: رحمن / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ «13» وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً «14» فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «15» وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ «16» وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ «17» يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَةٌ «18»
پس آنگاه كه در صور دميده شود يك دميدنى. و زمين و كوهها برگرفته و در هم كوبيده شوند، يك در هم كوبيدنى. پس در آن روز، واقعه (قيامت) به وقوع پيوندد.
و آسمان بشكافد و در آن روز سست گردد. و فرشتگان در اطراف آن هستند (و منتظر فرمانند) و عرش پروردگارت را در آن روز هشت نفر (از فرشتگان يا اولياى خدا) بالاى سر خود حمل مىكنند. در آن روز شما (براى حساب) عرضه مىشويد (در حالى كه) هيچ چيز پنهانى از شما مخفى نماند.
جلد 10 - صفحه 199
نکته ها
«دك» به معناى خرد و ويران كردن است و به زمين صاف و نرم نيز گفته مىشود.
«واهِيَةٌ» به معناى سست و «أرجاء» به معناى اطراف و نواحى است.
تكرار كلمه «يَوْمَئِذٍ»* در اين آيات نشانه اهميّت روز قيامت است.
امام صادق عليه السلام فرمود: هشت نفرى كه حامل عرش هستند، بعضى از آنان پيامبر و بعضى امام هستند: «نوح، ابراهيم، موسى، عيسى، محمّد، على، حسن و حسين» و مراد از عرش، علم الهى است. بنابراين در قيامت، بالاتر از فرشتگان «فَوَقاهُمُ» اولياى خدا هستند كه عملكرد مردم را مىدانند. «1»
امام على عليه السلام فرمود: عرش الهى، تخت نيست، بلكه موجودى است محدود و مخلوق و تحت تدبير كه ملائكه با قدرتى كه از طرف خداوند دارند مأمور به حمل آن هستند. «2»
پیام ها
1- نفخ در صور، از امور حتمى است. «فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ»
2- متلاشى شدن نظام موجود، از طريق صداى رعد آساست. نُفِخَ فِي الصُّورِ ...
فَدُكَّتا
3- زمين از مدار حركت خود خارج، كوهها از جايگاه خود كنده و در يك برخورد در هم كوبيده مىشوند. «وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا»
4- فروپاشى كوهها با شدّت و سرعت خواهد بود. «دَكَّةً واحِدَةً»
5- واقعه مهم، قيامت است و هر واقعه ديگر نسبت به آن ناچيز است. «وَقَعَتِ الْواقِعَةُ»
6- پايان آسمان محكم، «سَبْعاً شِداداً» سستى است. «فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ»
7- گرچه در قيامت نظام موجود بهم مىخورد ولى نظام ديگرى حاكم مىشود، نظامى كه با حضور فرشتگان برپا مىشود. «وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير نورالثقلين.
جلد 10 - صفحه 200
رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ»
8- تمام ابعاد پنهان شخصيّت انسان در قيامت به نمايش گذاشته مىشود و شخصيّت واقعى انسان، خوبىها و بدىها، افكار و انگيزهها، نقصها و كمالات، كشف و عرضه مىشود. «لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَةٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ «16»
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ: و شكافته شود آسمان از طرف مجرّه، فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ: پس آسمان در آنروز سست و ضعيف شود، چون پشم رنگين زرد شده بعد از قوت و استواى او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ «11» لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ «12» فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ «13» وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً «14» فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «15»
وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ «16» وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ «17» يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَةٌ «18» فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ «19» إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ «20»
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «21» فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ «22» قُطُوفُها دانِيَةٌ «23» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ «24»
ترجمه
همانا ما چون طغيان كرد آب حمل كرديم شما را در كشتى
تا قرار دهيم آنرا براى شما عبرتى و نگاه دارد آنرا گوشى نگاه دارنده
پس چون دميده شود در صور يكبار دميدن
و برداشته شود زمين و كوهها پس در هم شكسته شوند يك بار در هم شكسته شدن
پس چنين روز واقع شود آن واقع شونده
و شكافته شود آسمان پس آن در چنين روز است سست
و فرشتگان در اطراف آنند و برميدارد عرش پروردگارت را بالاى سر آنها در چنين روز هشت فرشته
در چنين روز عرضه داشته شويد پنهان نميماند از شما هيچ امر پنهانى
پس امّا كسيكه داده شد نامه او بدست راستش پس ميگويد بگيريد بخوانيد نامه مرا
همانا من دانستم آنكه من ملاقات كنندهام حسابم را
پس او است در گذرانى پسنديده
در بهشتى بلند مرتبه
ميوههاى آن نزديك است
بخوريد و بياشاميد گوارا باشد بسبب آنچه پيش فرستاديد در روزهاى گذشته.
تفسير
خداوند بعد از نقل شمهئى از احوال امم سابقه اشارهئى بطوفان نوح فرموده باين تقريب كه ما وقتى كه طغيان نمود آب از حدّ اعتدال و عالمگير شد حمل كرديم پدران شما مردم ناسپاس را در كشتى و سفينه جاريه تا قرار دهيم اينمعامله خودمان را با اهل ايمان بحضرت نوح موجب تذكّر و عبرت و پند براى شما مردم كه اطلاع بر اين قضيّه پيدا كردهايد و براى آنكه نگهدارى و حفظ كند و موجب اعتبار صاحب خود قرار دهد گوش شنوا و نگهدار و حافظ اين قبيل امور
جلد 5 صفحه 261
عبرتآور و فراموش نكند آنرا در مدّت عمر و شرح اين قضيّه در سور سابقه مكرّر ذكر شده است و مستفاد از چند روايت معتبر از طريق عامّه و خاصّه آنستكه وقتى اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از خدا خواست كه گوش امير المؤمنين عليه السّلام را چنين گوشى قرار دهد و اجابت شد و بعد از آن هر چه امير المؤمنين عليه السّلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيد فراموش نكرد و در بعضى از آن روايات ذكر شده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود آنچه شنيدم از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فراموش نكردم و نسيان سزاوار براى من نبود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على خدا بمن امر فرمود كه نزديك بتو شوم و از تو دور نگردم و بياموزم ترا و حفظ كنى تو و حقّ خدا است كه تو را حافظ فرمايد پس نازل شد و تعيها اذن واعية و چون در اوّل سوره اشاره باهوال قيامت شده بود بعد از ذكر شمهئى از احوال مكذّبين آن خداوند عود به بيان اهوال آنروز فرموده ميفرمايد پس چون يكبار در صور دميده شد كه آنرا نفخه اولى خوانند كه بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع واقعه قيامت است و آسمانها شكافته گردد و ملائكه بزير آيند و در آنروز آسمان مانند پنبه زده شده پوش و سست است و ملائكه در اطراف و جوانب آسمان زيست نمايند و منتظر اجراء اوامر الهى نسبت باهل ايمان و كفر ميباشند و هشت ملك از آنملائكه عرش خداوند را بالاى سر ملائكه يا خودشان نگاه ميدارند در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه حمله عرش امروز چهارند و روز قيامت چهار افزوده خواهد شد پس هشت خواهند شد و در بعضى از روايات عرش بعلم تفسير شده و حمله آن بچهار نفر از انبياء سابق كه نوح و ابراهيم و موسى و عيسى عليهم السلام باشند و چهار نفر ديگر پيغمبر آخر الزمان و امير المؤمنين و امام حسن و امام حسين صلوات اللّه عليهم اجمعين ميباشند و در بعضى عرش بعلم و حمله آن بچهار نفر از خانواده رسالت و چهار نفر از كسانيكه خدا بخواهد تفسير شده است و راجع بعرش در ذيل آية الكرسى و ساير آيات مناسبه بياناتى گذشته كه مناسبت با آن معنى مدخليّت در تحقيق حمله آن دارد
جلد 5 صفحه 262
و شايد مراد از حمله عرش كه امروز چهارند چهار دسته از ملائكه باشد كه بچهار جانب عالم احاطه دارند و دو برابر شدن كه ثمانيه است در روز قيامت كنايه از دو برابر شدن ظهور سلطنت خداوند باشد در آنروز كه ديگر حكمفرمائى و لو بحسب ظاهر جز ذات اقدس احديّت نيست و ميفرمايد لمن الملك اليوم للّه الواحد القهّار يا اشاره ببودن عالم غيب در باطن عالم شهود و احاطه داشتن بر آن باشد كه محقّقين گفتهاند و اللّه اعلم بحقائق الامور و اسرارها و روز قيامت كه تمام بندگان در پيشگاه الهى كه پادشاه حقيقى است مانند لشگرشان داده و عرضه داشته شوند تمام حقائق و بواطن و سرائر آنها آشكار گردد و هيچ قول و فعل و نيّت و عقيدتى از مردم بحال اختفاء باقى نميماند و بنابراين محتمل است خافية صفت سريره محذوف باشد و ميشود مصدر باشد مانند عافية و عاقبة و در آنروز مردم دو دسته ميشوند يكدسته نامه اعمالشان بدست راستشان داده ميشود و آنان هر يك از شدّت بهجت و سرور باهل محشر ميگويند بگيريد بخوانيد نامه اعمال مرا من در دنيا يقين داشتم روزى بحساب من رسيدگى خواهد شد لذا خودم بحساب خود رسيدم و آنرا تصفيه نمودم تا امروز گرفتار نباشم و اعمال خوب من زيادتر از اعمال بدم باشد و كلمه هاؤم اسم فعل است بمعناى خذ و ظنّ در آخرت يقين است و هاء در كتابيه و امثال آن هاء سكت و استراحت است و در وقف زياد ميشود و اواخر آيات را مشابه هم مينمايد و چنين شخصى در زندگانى و گذران و تعيّش پسنديده است و قمّى ره فرموده مراد از راضيه مرضيّه است وضع شده فاعل بجاى مفعول و ظاهرا براى مبالغه باشد يعنى بقدرى مورد پسند است كه خودش هم خود را پسند نموده و در بهشتى كه بلندى منزلت و مكانت آن محتاج به بيان نيست جاى دارند و از خصوصيّات و امتيازات ميوجات آن آنستكه در دسترس اهل آن است و بدلخواه ايشان حاضر ميشود در هر حال كه باشند از ايستاده و نشسته و دراز كشيده و ملائكه رحمت از جانب خداوند بآنها ميگويند بخوريد و بياشاميد گواراى وجود شما باشد براى آنكه در دنيا بزحمت تن در داديد و اعمال خوب داشتيد در مجمع نقل نموده كه يكنفر از اهل كتاب خدمت پيغمبر رسيد و عرضه داشت اى ابو القاسم تو گمان ميكنى اهل
جلد 5 صفحه 263
بهشت ميخورند و ميآشامند حضرت فرمود قسم بخدا بهر يكنفر از آنها قوّه يكصد نفر در خوردن و آشاميدن و جماع نمودن داده ميشود او عرضه داشت چنين شخصى احتياج بدفع پيدا ميكند فرمود عرق ميشود كه از او خارج ميگردد مانند بوى مشك و چون چنين شود دلش فرو رود و شايد كلمه هنيئا اشاره به اين معنى باشد يعنى گوارا باد براى شما گوارا بودنى كه بهيچ وجه موجب آزار و اذيّت شما نگردد
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ انشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَومَئِذٍ واهِيَةٌ «16»
و شكافته ميشود آسمان پس از آن در اينکه روز ساقط ميشود يعني از قوت و استمساكي که دارد ميافتد.
اشكال: اولا در اينکه آيات تعبير بسقوط قوت و انشقاق و انفطار ميفرمايد و در آيه شريفه: يَومَ نَطوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلكُتُبِ انبياء آيه 104.
و ثانيا مكرر شما در اينکه تفسير گفتهايد که مراد از سماوات همين كرات جويه است که در اينکه فضاي وسيع خداوند بقدرت كامله خود قرار داده و اينکه كلام با انفطار و انشقاق و طي سجل مناسبت ندارد.
جواب: مراد از بودن آسمان چون هفت طبقه است هر طبقه فوق طبقه ديگر البته در هر طبقه يك جسميتي دارد مثل كره زمين و آب در هوا که هوا هم جسم است و لو بسيار لطيفتر از هوا باشد که اينکه كرات علويه مثل كره زمين و آب که سير دارند در اينکه هوا آنها هم سير دارند وضعي يا انتقالي، و فرداي قيامت چون اينکه كرات تمام بهم وصل ميشوند و با يكديگر جمع ميشوند چنانچه ميفرمايد: وَ جُمِعَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ قيامه آيه 9. و البته بايد آن جسميتي که اينها در او بودند منفطر و منشق و مثل سجل لوله شود که اينکه كرات تمام يك جا جمع شوند و از محل خود حركت كنند و از كار بيفتند و اينکه معناي انتشار است که ميفرمايد: وَ إِذَا الكَواكِبُ انتَثَرَت انفطار آيه 2. و آنچه ما گفتيم در مقابل حكما که گفتند: آسمانها جسم ثقيل مثل فلزات و اينکه شمس و قمر و كواكب در آنها مثل ميخ كوبيده شده و اينکه آسمانها دور كره زمين گردش دارند و ساير مزخرفات آنها يعني بقول آنها اينکه آسمانها و كرسي هر كدام سطح مقعر فوق مماس با سطح محدب تحت است چسبيده به يكديگر و آسمان هفتم مماس با كرسي که فلك ثوابت گويند و او مماس با عرش که فلك اطلس و غير مكوكب نام نهادهاند و عرش تمام آنها را دور كره زمين چرخ ميدهد، ما در رد اينکه مزخرفات که خلاف حس و و جدان و آيات شريفه و اخبار ائمه است گفتهايم.
166
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 16)- نه تنها زمین و کوهها متلاشی میشوند، بلکه «آسمانها از هم میشکافد و سست میگردد و فرو میریزد» (و انشقت السماء فهی یومئذ واهیة).
کرات عظیم آسمانی از این حادثه هولناک و وحشتناک برکنار نمیمانند، آنها
ج5، ص264
نیز شکافته، پراکنده و متلاشی و سست خواهند شد.
نکات آیه
۱ - از هم شکافته شدن آسمان در آستانه برپایى قیامت (و انشقّت السماء)
۲ - آسمان پس از شکافته شدن در آستانه برپایى قیامت، سست و نااستوار خواهد شد. (فهى یومئذ واهیة) «وهى» (ماده «واهیة») به چیزى گفته مى شود که رسته اش سست شده باشد.
۳ - متلاشى شدن نظم کنونى آسمان، در آستانه برپایى قیامت (و انشقّت السماء فهى یومئذ واهیة)
موضوعات مرتبط
- آسمان: انشقاق آسمان ۱، ۲; انهدام آسمان ۳; سستى آسمان ۲
- قیامت: نشانه هاى قیامت ۱، ۲، ۳
منابع