القيامة ٣٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۳۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(با این اعمال) عذاب الهی برای تو شایسته‌تر است، شایسته‌تر!

|[با اين اعمال‌] واى بر تو! پس واى بر تو
(با اين اعمال) عذاب الهى براى تو شايسته‌تر است، شايسته‌تر!
(به وی خطاب شود) وای (بر زندگی) و (صد) وای بر (مرگ) تو.
[و گویند: با این وضعی که داری، عذاب دوزخ] برای تو شایسته تر است، شایسته تر!
واى بر تو، پس واى بر تو.
وای بر تو، باز هم وای بر تو
واى بر تو پس واى بر تو
مرگ بر تو! مرگ!
(این ناهنجاری) شایسته‌تر است برای تو، پس شایسته‌تر.
تو را سزد پس تو را سزد


القيامة ٣٣ آیه ٣٤ القيامة ٣٥
سوره : سوره القيامة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَوْلَی»: سزاوارتر. درخورتر. مراد سزاوارتر به مرگ و نابودی است. بعضی گفته‌اند: فعل ماضی است؛ یعنی خدا مرگ تو را نزدیک گرداند و نابودت کند!

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - تکذیب کنندگان دین، مورد نفرین و تهدید خداوند به عذاب و نابودى (و لکن کذّب و تولّى ... أولى لک فأولى) عبارت «أولى لک فأولى» - مانند «ویل لک» - براى تهدید و نفرین علیه دیگرى به کار مى رود و نوعاً کسانى مورد خطاب این جمله قرار مى گیرند که در معرض هلاکت اند و بدین وسیله ترغیب مى شوند که خود را از این مهلکه نجات دهند (برگرفته از مفردات راغب و تفاسیر).

۲ - تکذیب دین و روى گردانى عمدى از تعالیم آن، موجب هلاکت و نفرین الهى است. (و لکن کذّب و تولّى ... أولى لک فأولى)

روایات و احادیث

۳ - «عن عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنى قال: سألت محمّد بن علىّ الرضا(ع) عن قوله عزّوجلّ: «أولى لک فأولى . ثمّ أولى لک فأولى» قال: یقول اللّه عزّوجلّ: بُعداً لک من خیر الدنیا بُعداً، و بُعداً لک من خیر الآخرة;[۱] عبدالعظیم حسنى گوید: از امام جواد(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ: «أولى لک فأولى . ثمّ أولى لک فأولى» سؤال کردم; فرمود: خداى عزّوجلّ مى فرماید: دورى باد تو را از خیر دنیا و دورى باد تو را از خیر آخرت».

موضوعات مرتبط

  • خدا: تهدیدهاى خدا ۱; موجبات نفرین خدا ۲; نفرین خدا ۳
  • دین: آثار اعراض از دین ۲; آثار تکذیب دین ۲; تهدید مکذبان دین ۱; نفرین بر مکذبان دین ۱
  • عذاب: تهدید به عذاب ۱
  • نفرین خدا: مشمولان نفرین خدا ۱
  • هلاکت: تهدید به هلاکت ۱; عوامل هلاکت ۲

منابع

  1. عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۵۴، ح ۲۰۵; نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۶۶، ح ۲۸.