الْفَوْز
واژه «فوز» به طورى که «راغب» در «مفردات» مى گوید: به معناى «پیروزى و نیل به خیرات توأم با سلامت» است، و در 19 مورد از آیات قرآن، به کار رفته، گاه توصیف به «مبین» شده، و گاه توصیف به «کبیر»، اما در غالب آیات توصیف به «عظیم» گشته و معمولاً در مورد بهشت است، ولى بعضاً در مورد توفیق اطاعت پروردگار و آمرزش گناهان و مانند آن نیز، استعمال شده است.
ریشه کلمه
- فوز (۲۹ بار)
قاموس قرآن
نجات. رستگارى. طبرسى فرمود: فوز و فلاح و نجاح نظير هم اند. راغب آن را رسيدن به خير با سلامت معنى كرده است.[احزاب:71]. [مائده:119]. قرآن كريم فوز را فقط در خشنودى خدا، طاعت خدا و رسول، ورود به جنت، بودن با نيكان و مصون بودن از گناهان مىداند. فائز: رستگار. [حشر:20]. مفاز: مصدر ميمى و اسم مكان است [نباء:32-31]. يعنى: براى پرهيزكاران نجاتى هست يا محل رستگارى هست ولى به قرينه [نباء:21]. كه معادل آيه است و به قرينه «حدائق» كه بيان آن است، اسم مكان بهتر به نظر مىآيد. مفازة: نيز مصدر ميمى و اسم مكان است [آل عمران:188]. آنها را در نجات از عذاب مپندار. بيابان را مفازه گويند، به قولى آن براى تفأل است و به قولى آن به معنى مهلكه است كه فوز به معنى هلاكت نيز آمده است در اقرب گفته «فازَ الرَّجُلُ ماتَ و هَلَكَ» در مصباح گفته: مفازه موضع مهلك است... و به قولى آن به معنى نجات و سلامت است و اين تسميه به طور تفأل مىباشد. [زمر:61]. مفازه ظاهرامصدر ميمى و باء به معنى سبب است يعنى خداوند اهل تقوى را به سبب رستگارى و رسيدن به خير از جهنم نجات مىدهد. يعنى نجات آنها همان رستگار شدنشان است.