مَنْطِق

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

نطق ومنطق به معنى سخن گفتن است در قاموس گويد:« نَطَقَ يَنْطِقُ نُطْقاً وَ مَنْطِقاً وَ نُطُوقاً» يعنى تكلّم كرد با صوت و حروفيكه معانى با آنها فهميده مى‏شود. در مجمع ذيل [نمل:16]. ازاهل عربيت نقل كرده كه نطق در غيربنى آدم بكار نرود و در غيرانسان صوت گويند. راغب نيز آن را مسلم دانسته و گويد: درغير انسان بالتبع گفته شود. ولى مجمع از مبرد نقل مى‏كند: هركه از خود چيزى را بيان كند ناطق و متكلم خوانده مى‏شود رؤبه چنين گويد: لَوْأَنَّبى أُعْطيتُ عِلْمَ الْحُكْل عِلْمَ سُلَيْمانَ كَلامَ النَّمْلِ حكل آن است كه صدايش شنيده نشود يعنى ايكاش علم حكل به من داده مى‏شد مانند علم سليمان به كلام نمل. ناگفته نماند قرآن كريم آن را در انسان، پرندگان، كتاب و هر شى‏ء بكار برده است [نجم:3-2]. رفيق شما گمراه و منحرف نشده‏و از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد. ابراهيم «عليه‏السلام» خطاب به بتها فرمود: [صافات:92]. چه شده سخن نمى‏گوييد؟ معلوم نيست آنهمه به صورت انسان بوده باشند. مناسب است ذيلا چند آيه را بررسى كنيم: 1- [نمل:16]. سليمان از داود ارث برد و گفت: اى مردم تكلم پرندگان به ما تعليم شده و هر آنچه (لازم بود) به ماداده شده است آيه صريح است در اينكه پرندگان سخن مى‏گويند و مافى الضمير خويش را با صداهاييكه در مى‏آورند بيان مى‏دارند، امروز اين مطلب برهمه روشن شده آواز مرغان صداى حيوانات همه سخن گفتن و تكلم آنهاست ولى ما از آنها سر در نمى‏آوريم. مرغ با جوجه‏اش و حيوانات با بچه هاشان و غير بچه هاشان سخن مى‏گويند. قرآن مبين طرح مسئله كرده تا مردم بدان پى ببرند، دانشمندان در اين باره كتاب‏ها نوشته و زحمتها كشيده‏اند حتى در سخن گفتن مورچگان بوسيله شاخكها و زنبور عسل با رقص و غيرآنها. 2- [جاثية:29]. [مؤمنون:62]. آيات راجع به كتاب اعمال است كه با انسان سخن خواهند گفت: نطق واستنتاخ مى‏رساند كه ضبط اعمال انسان بصورت ضبط صوت و فيلم سينماو بالاتر از آن است. تكامل عجيب 3- [فصّلت:22-21]. در اين دو آيه تصريح شده كه گوشها و چشمها و پوستها روز قيامت بر اعمال آدمى گواهى دهند، ممكن است بگوييم مراد از شهادت، شهادت طبعى است مثل ضخيم شدن پوست دست كارگر ولى آيه بعدى مى‏گويد: به پوستهاى خود (پرخاش كرده) گويند: چرا بر عليه ما گواهى داديد؟! معلوم مى‏شود كه پوست با شعور بوده و سخن انسان را خواهد شنيد، آنوقت جواب پوستها عجيب است كه خواهند گفت: «أَنْطَقَتنَااللهُ الَّذى أَنْطَقَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ» خداييكه هر چيز را به سخن در آورده ما را به سخن و تكلم درآورد. از اين روشن مى‏شود كه در قيامت تكامل بحدى خواهد رسيد كه همه چيز زنده و همه چيز ناطق و همه چيز با شعور خواهدبود و انسان با دست و پاى خود سخن گفته و جواب خواهد شنيد. در لفظ «جهنم» راجع به اين مطلب توضيحى داده شده است نظير اين آيه است آيه [يس:65]. مشروح تكامل عجيب در كلمه «قيامت» ديده شود. به جان خودم قسم: اگر يك متفكر بى غرض در اينگونه آيات فكركند و بداندكه اين كلمات در موقعى طلوع كرده كه در محيط تاريك عربستان جهل ونادانى برهمه چيز حكومت مى‏كرد، شك نخواهد داشت در اينكه اين سخنان از مبدء لايزال سرچشمه گرفته نه از بشر.