نَفْقَه

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(به كسر اول) فهميدن. در مصباح گفته: «اَلْفِقْهُ:فَهْمُ الشَّىْ‏ء». [هود:91]. گفتند اى شعيب ما بسيارى از آنچه را كه مى‏گويى نمى‏فهميم. [اعراف:179]. قلوبى دارند كه با آنها نمى‏فهمند. [توبه:122]. سياق آيات ماقبل و مابعد كه در باره جهاد است نشان مى‏دهد كه مراد از «لِيَنْفِرُوا» رفتن به جهاد و مراد از «فَلَوْلانَفَرَ» رفتن به محضر رسول خدا«صلى اللَّه عليه و آله» براى طلب علم و تفّقه در دين است. يعنى نمى‏شود همه مومنان براى جهاد بكوچند، چرا از هر قوم گروهى به مدينه كوچ نمى‏كنند كه در دين فقيه و دانا شوند و وقت برگشتن قوم خويش را انداز كنند، كه شايد اندازشدگان طريق احتياط از عذاب درپيش گيرند. بنابر اين حكم فوق به هنگام نزول آيه شامل اهل مدينه نبوده كه درباره آنها در آيه قبلى آمده كه نبايد از رسول خداتخلف كنند«ما كانَ لِاهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْاَعْرابِ اَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسوُل ِ اللَّهِ...» به عبارت ديگر: اهل مدينه براى تفقه احتياج به كوچ نداشتند زيرا تفقه در مدينه برايشان ميسر بود، ولى اگر از بلاد ديگر همه به جهاد مى‏رفتند مجالى براى تفقه نمى‏ماند، در تفسير عياشى و صافى رواياتى هست كه مضمون فوق را در خصوص كوچ براى تفقه و استفسار از حال امام «عليه السلام» بعد از فوت امام قبلى، تأييد مى‏كند. در تفسير المنار و جلالين هردو فعل را راجع به جهاد گرفته يعنى: نمى‏شود همه مومنان به جهاد بروند چرا از هر قوم گروهى به جهاد نمى‏روند كه گروهى نيز بمانند و تفقه كنند و جنگجويان را آنگاه كه از جهاد بازگشتند انذار كنند. ولى: اين احتياج به تقدير دارد و بر خلاف ظهور آيه است. در كشاف و جوامع الجامع مراد از هر دو فعل كوچيدن براى تفقه است يعنى: كوچ همه درست و عملى نيست بلكه بايد عده‏اى بكوچند... اين معنى بسيار مناسب است ولى سياق آيات قبلى و بعدى كه در باره جهاد است آن را تأييد نمى‏كند. به هرحال: آيه اهمّيت و لزوم كوچ براى فراگرفتن علم از حوزه‏هاى علميّه را روشن مى‏كند و در آخر قيد مى‏كند كه اين تفقّه و فراگرفتن علم براى آن است كه پس از برگشتن مردم را انذار كنند و از مخالفت امر خدا بر حذر دارند.