ضِيَاء

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«ضیاء» از مادّه «ضَوء» است. در این که میان «ضیاء» و «نور» چه تفاوتى است، مفسران گفتگوى فراوان دارند:

بعضى هر دو را مترادف و به یک معنا دانسته اند.

بعضى گفته اند: «ضیاء» که در مورد نور «خورشید» به کار رفته، همان نور قوى است، اما کلمه «نور» که درباره «ماه» به کار رفته، نور ضعیف تر است.

سومین نظر در این باره این است که: «ضیاء» به معناى نور ذاتى است، ولى «نور» مفهوم اعمى دارد، که ذاتى و عرضى هر دو را شامل مى شود. بنابراین، تفاوت تعبیر در آیه، اشاره به این نکته است که خداوند «خورشید» را منبع جوشش نور قرار داد، در حالى که نور «ماه»، جنبه اکتسابى دارد، و از «خورشید» سرچشمه مى گیرد.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

نور: چنانكه در مفردات و قاموس و اقرب گفته. مصدر نيز به كار رفته است: «ضاءَ الْقَمَرُ ضَوْءً: اَنارَوَ اَشْرَقَ» ضياء نيز به معنى نور است [قصص:71]. يعنى: كيست معبودى جز خدا كه به شما نورى بياورد. به تصريح اهل لغت «اضاء» از باب افعال لازم و متعدى به كار رفته. قرآن مجيد اين مطلب را تأييد مى‏كند مثل: [بقره:20]. كه لازم آمده يعنى نزديك است برق چشمهانشان را بر بايد هر وقت بر آنها روشن شد در آن راه مى‏روند. و مثل [بقره:17]. كه متعدى به كار رفته يعنى: چون آن چه را كه در اطرافش هست: چون آنچه را كه در اطرافش هست روشن كرد. در آيه [انبياء:48]و به تورات ضياء اطلاق شده زيرا كه چون نور راه زندگى را روشن مى‏كند مثل: [مائده:15]. و نحو [انعام:91]. * [يونس:5]. در اقرب الموارد گويد: به قولى ضياء آن است كه بالذات باشد مثل نور خورشيد. و نارو نور آن است كه بااعرض و اكتسابى باشد در مجمع فرمايد: ضياء در كشف تاريكى‏ها از نور ابلغ است زمخشرى نيز مثل مجمع گفته. بيضاوى قول اقرب الموارد را نقل مى‏كند. شايد از اين سخن استظهار شود: علت به كار رفتن ضياء در شمس و نور در قمر اكتسابى بودن نور قمر از خورشيد است در آيه [نوح:16]، [فرقان:61]. ملاحظه مى‏شود باز به قمر نور اطلاق شده و به خورشيد سراج با ملاحظه كلمه «شمس» در قرآن، خواهيم ديد كه به آن نور اطلاق نشده است.