المطففين ٧
کپی متن آیه |
---|
کَلاَّ إِنَ کِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ |
ترجمه
المطففين ٦ | آیه ٧ | المطففين ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کِتَابٌ»: نوشته. یادداشت شده. «سِجِّین»: اسم خاصّ دیوان یا دفتر کلّ بایگانی نامههای اعمال بدکاران و بزهکاران است. صیغه مبالغه «سِجنّ» است که به معنی زندان است، لذا سِجّین، زندان بسیار سخت و تنگ است (نگا: فرهنگ لغات قرآن دکتر قریب). تعبیر از آن بدین نام شاید به خاطر این باشد که محتویات این دیوان سبب زندانی شدن صاحبانش در دوزخ است. گویا اصل آن «سِنْجُون» و در زبان اتیوپی یا حبشی قدیم به گِل و لای گفته میشود. در این صورت بیانگر فرود و پستی نیز میباشد (نگا: جزء عم شیخ محمّد عبده).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين
- چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده
- احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است
- توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»
- اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات
- گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند
- تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان
- اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»
- مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»
- رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...
- رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13»
چنين نيست (كه آنان مىپندارند)، همانا پرونده بدكاران در سجّين است. و تو چه مىدانى كه سجّين چيست؟ اين، سرنوشتى است رقم خورده (و حتمى). واى بر تكذيب كنندگان در آن روز. كسانى كه روز جزا را انكار مىكنند. و جز تجاوزگر گناهكار، كسى آن را تكذيب نمىكند. هرگاه آيات ما بر او تلاوت شود، گويد: افسانههاى پيشينيان است.
نکته ها
«سِجِّينٍ» از «سجن» به معناى زندان و وزنِ فِعّيل براى مبالغه است: زندان ابد و سخت.
«مَرْقُومٌ» از «رقم»، به معناى خط درست و مشخص است، به گونهاى كه با ديگر نوشتهها اشتباه نشود. بنابراين، «كِتابٌ مَرْقُومٌ» يعنى سرنوشت فاجران، كاملًا مشخص و معيّن است و آنان گرفتار زندانِ هميشگى در دوزخاند.
مراد از «دين» در آيات مربوط به قيامت، جزاست. «يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ» همان گونه كه در سوره حمد، آيه «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» به معناى مالك روز جزاست.
«أَثِيمٍ» از «اثم» به كسى گويند كه در گناه فرو رفته باشد.
جلد 10 - صفحه 416
جمله «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» را دو گونه مىتوان تفسير كرد:
الف: واى به كم فروشى كه سرنوشتش به تكذيب قيامت مىانجامد.
ب: واى به كسانى كه كيفر كم فروشان در قيامت را باور ندارند.
«أَساطِيرُ» جمع «اسطورة» به معناى افسانه است كه مطالب زيبا و دلنشين دارد ولى واقعيّت ندارد و بافته ذهن و خيال داستان سرايان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» يعنى آنكه پيشينيان افسانهها را ساختهاند و پيامبر آنها را بازگو مىكند.
در تاريخ عاشورا مىخوانيم كه امام حسين عليه السلام چندين مرتبه لشگر يزيد را موعظه كرد و از آنان اقرار گرفت كه مگر من فرزند فاطمه دختر پيامبر شما نيستم، مگر حلالى را حرام يا حرامى را حلال كردهام؟ مگر شما با هزاران نامه از من دعوت نكرديد؟ و ... در پايان فرمود:
«قد ملات بطونكم من الحرام» شكمهاى شما از حرام پر شده و ديگر سخن حق در روح شما اثرى ندارد.
امروزه هيچ يك از دانشكدههاى علوم تربيتى و روانشناسى دنيا، سخنى از تأثير لقمهى حلال و حرام در تربيت و روح انسان مطرح نمىكنند و دانشمندان شرق و غرب عالم از تأثير تغذيه بر تربيت غافلند.
پیام ها
1- كم فروش، فاجر است و پرده ديانت را مىدرد. لِلْمُطَفِّفِينَ ... الفُجَّارِ
2- سرنوشت فاجران، قطعى و مشخص است. «كِتابٌ مَرْقُومٌ»
3- گناه، انسان را به كفر و انكار حقايق وامىدارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»
4- كسانى آيات قرآن را افسانه و اسطوره مىخوانند كه در گرداب گناه و طغيان فرو رفتهاند. «كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
5- توجيه وحى به افسانه، راهى است براى كافر ماندن. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
6- لقمهى حرام، انسان را تا مرز كفر پيش مىبرد. (در آغاز سوره سخن از كم فروشى بود كه عامل كسب لقمه حرام است، در آيات بعد سخن از فجور شد و در ادامه سخن از تكذيب است.) «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»
جلد 10 - صفحه 417
7- رفتار انسان، در عقائد و باورهاى او اثر مىگذارد. تجاوز و گناه پىدرپى، انسان را به تكذيب وامىدارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»
8- به يك تذكّر و انذار نبايد قناعت كرد، تذكّر و تلاوت بايد دائمى باشد. «تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا» (فعل مضارع، نشان استمرار است.)
9- قرآن، حتّى نزد مخالفان پرجاذبه است. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» (اسطوره به داستانهاى زيبا و پر جاذبه گفته مىشود.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7»
كَلَّا: (ردع است از تطفيف و غفلت از ذكر بعث و حساب) يعنى كم مىپيمايند و از روز حساب و جزا غافل مىشوند. بعد از آن بر سبيل استيناف
«1» منهج الصادقين، (چ سوم)، ج 10 ص 180- 179.
«2» مجمع البيان (چ 1403 هج.) ج 5 ص 452.
«3» منهج الصادقين (چ سوم)، ج 10 ص 180.
جلد 14 - صفحه 99
در عقب آن ذكر و عيد فجار فرمايد: إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ: حقا به درستى كه آنچه نوشته مىشود از اعمال كافران نابكار، يا به تحقيق كه نوشتن اعمال كفار، لَفِي سِجِّينٍ: هر آينه در سجّين است؛ و آن ديوانى است جامع جميع اعمال شياطين و كفره و فجره جنّ و انس باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
ترجمه
واى بر كم فروشان
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مىستانند
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مىنمايند زيان ميرسانند
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند
در روزى بزرگ
روز كه مىايستند مردم نزد پروردگار جهانيان
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن
نوشتهئى است واضح نوشته شده
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانههاى پيشينيان است
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در
جلد 5 صفحه 359
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مىايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بىمروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بىاصل پيشينيان است نه چنين
جلد 5 صفحه 360
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرمودهاند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَلاّ إِنَّ كِتابَ الفُجّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7»
هرگز چنين نيست که گمان كردهايد بدرستي که كتاب فجار هر آينه در سجين است، اينکه كتاب نامه عمل نيست زيرا نامه عمل چنانچه قبلا ذكر شد و آيات قرآني بر آن ناطق است بدست آنها داده ميشود يا بدست چپ يا عقب سر يا بگردن آنها بلكه اينکه كتاب نوشته الهي است که اينکه فاجر بايد در سجين برود نظير اينكه مقصر دولتي پس از محاكمه در محكمه مينويسد حد جرم او قتل است يا حبس ابد يا موقت با اعمال شاقه يا بدون آن خداوند هم پس از محاكمه و رسيدگي بحساب آن دستور ميفرمايد و مينويسد حد جرم آن را.
و سجين بعضي گفتند: هفتم طبقه زمين است، بعضي گفتند: هفتم طبقه جحيم است، ما ميگوييم: سجين از ماده سجن است بمعني زندان و مجلس و جهنم زندان و مجلس الهي است مينويسد اينکه را بايد ببرند زندان که جهنم باشد هر که را بمقدار جرمش از طبقه اول تا طبقه هفتم که قعر جهنم است، و شاهد بر اينکه دعوي نفس آيه است که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 7)- تو نمیدانی «سجّین» چیست؟ در تعقیب بحثی که در آیات گذشته در باره کم فروشان، و رابطه گناه با عدم ایمان راسخ به روز رستاخیز آمده بود، در اینجا به گوشهای از سرنوشت بدکاران و فاجران در آن روز اشاره کرده، میفرماید: «چنین نیست که آنها (در باره قیامت) میپندارند به یقین نامه اعمال بدکاران در سجّین است» (کلا ان کتاب الفجار لفی سجین).
نکات آیه
۱ - لزوم توجّه به معاد و غفلت نداشتن از قیامت و زمان حضور در پیشگاه خداوند (ألا یظنّ أُولئک أنّهم مبعوثون ... کلاّ) حرف «کلاّ» براى ردع است و مخاطب را از رویه اى که جملات پیشین بر آن دلالت داشت، بازمى دارد.
۲ - احضار کم فروشان در صحنه قیامت و حسابرسى اعمال آنان، قطعى و تردیدناپذیر است. (ویل للمطفّفین ... ألا یظنّ أُولئک ... کلاّ)
۳ - کردار بدکاران، ثبت و ضبط شده و در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند. (کتب الفجّار) «کتاب الفجّار»، صحیفه اى است که در آن، اعمال فاجران ثبت شده است.
۴ - نامه عمل فاجران، در دیوانى تغییرناپذیر و زندانى منحطّ، بایگانى و حفاظت مى شود. (إنّ کتب الفجّار لفى سجّین) سجّین همان سجن (زندان) است، علاوه بر رساندن معناى خلود; زیرا این وزن براى مبالغه است (مجمع البیان). تفسیر آن به «کتاب مرقوم» - در دو آیه بعد - دلالت دارد که «سجّین» کتابى است که نامه عمل فاجران، به گونه اى در آن قرار داده شده است که گویا نوشته ها در آن حبس شده است. مقابله آن با «علّیین» - که در آیات بعد آمده است - بیانگر انحطاط و پستى آن است.
۵ - کم فروشى، ازبین برنده دیانت انسان و نمونه اى از فسق و سرکشى در برابر خداوند است. (ویل للمطفّفین ... کلاّ إنّ کتب الفجّار لفى سجّین) «فجور»; یعنى، دریدن پرده دیانت (مفردات راغب) و به معناى فسق و عصیان نیز آمده است (قاموس). ارتباط این آیه با آیات پیشین، بیانگر این است که از «فجّار»، همان «مطفّفین» اراده شده است.
۶ - نامه عمل کم فروشان، در جایگاهى پست نگه دارى خواهد شد. (ویل للمطفّفین ... إنّ کتب الفجّار لفى سجّین)
۷ - کیفرهاى تعیین شده براى فاجران، حکم تقدیر شده خداوند و گریزناپذیر است.* (إنّ کتب الفجّار لفى سجّین) «کتاب» - در یک احتمال - به معناى مکتوب است. در این احتمال، مراد نوشته هاى تقدیر شده الهى، درباره کیفر فاجران و «کتابت» به معناى قضاى حتمى و حکم تخلف ناپذیر خواهد بود.
موضوعات مرتبط
- حسابرسى: حتمیت حسابرسى اخروى ۲
- خدا: کیفرهاى خدا ۷; مقدرات خدا ۷
- دین: زمینه زوال دین ۵
- ذکر: اهمیت ذکر معاد ۱
- عصیان: نشانه عصیان از خدا ۵
- فاسقان: ثبت عمل فاسقان ۳; حتمیت کیفرهاى فاسقان ۷; محافظت از نامه عمل فاسقان ۴; نامه عمل فاسقان ۳; نامه عمل فاسقان در سجین ۴
- فسق: نشانه فسق ۵
- کم فروشان: حتمیت احضار کم فروشان ۲; حسابرسى اخروى کم فروشان ۲; کم فروشان در قیامت ۲; محافظت از نامه عمل کم فروشان ۶; مکان نامه عمل کم فروشان ۶
- کم فروشى: آثار کم فروشى ۵
منابع