گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۳}}
__TOC__
__TOC__


خط ۷: خط ۹:
==آيا ۱ - ۳۰، سوره الرحمن ==
==آيا ۱ - ۳۰، سوره الرحمن ==
سوره الرحمن مكّى است و هفتاد و هشت آيه دارد
سوره الرحمن مكّى است و هفتاد و هشت آيه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمَنُ(۱)
الرَّحْمَنُ(۱)
عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(۲)
عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(۲)
خَلَقَ الانسنَ(۳)
خَلَقَ الانسنَ(۳)
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ(۴)
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ(۴)
الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ(۵)
الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ(۵)
وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ يَسجُدَانِ(۶)
وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ يَسجُدَانِ(۶)
وَ السمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضعَ الْمِيزَانَ(۷)
وَ السمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضعَ الْمِيزَانَ(۷)
أَلا تَطغَوْا فى الْمِيزَانِ(۸)
أَلا تَطغَوْا فى الْمِيزَانِ(۸)
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسطِ وَ لا تخْسِرُوا الْمِيزَانَ(۹)
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسطِ وَ لا تخْسِرُوا الْمِيزَانَ(۹)
وَ الاَرْض وَضعَهَا لِلاَنَامِ(۱۰)
وَ الاَرْض وَضعَهَا لِلاَنَامِ(۱۰)
فِيهَا فَكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَات الاَكْمَامِ(۱۱)
فِيهَا فَكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَات الاَكْمَامِ(۱۱)
وَ الحَْب ذُو الْعَصفِ وَ الرَّيحَانُ(۱۲)
وَ الحَْب ذُو الْعَصفِ وَ الرَّيحَانُ(۱۲)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۳)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۳)
خَلَقَ الانسنَ مِن صلْصلٍ كالْفَخَّارِ(۱۴)
خَلَقَ الانسنَ مِن صلْصلٍ كالْفَخَّارِ(۱۴)
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ(۱۵)
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ(۱۵)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۶)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۶)
رَب المَْشرِقَينِ وَ رَب المَْغْرِبَينِ(۱۷)
رَب المَْشرِقَينِ وَ رَب المَْغْرِبَينِ(۱۷)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۸)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۱۸)
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ(۱۹)
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ(۱۹)
بَيْنهُمَا بَرْزَخٌ لا يَبْغِيَانِ(۲۰)
بَيْنهُمَا بَرْزَخٌ لا يَبْغِيَانِ(۲۰)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۱)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۱)
يخْرُجُ مِنهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ(۲۲)
يخْرُجُ مِنهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ(۲۲)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۳)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۳)
وَ لَهُ الجَْوَارِ المُْنشئَات فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ(۲۴)
وَ لَهُ الجَْوَارِ المُْنشئَات فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ(۲۴)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۵)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۵)
كلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ(۲۶)
كلُّ مَنْ عَلَيهَا فَانٍ(۲۶)
وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّك ذُو الجَْلَلِ وَ الاكْرَامِ(۲۷)
وَ يَبْقَى وَجْهُ رَبِّك ذُو الجَْلَلِ وَ الاكْرَامِ(۲۷)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۸)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۲۸)
يَسئَلُهُ مَن فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ كلَّ يَوْمٍ هُوَ فى شأْنٍ(۲۹)
يَسئَلُهُ مَن فى السمَوَتِ وَ الاَرْضِ كلَّ يَوْمٍ هُوَ فى شأْنٍ(۲۹)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۳۰)
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(۳۰)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۴ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۸۴: خط ۸۶:
سيوطى هم اين روايت را در الدر المنثور از بيهقى از على (عليه السلام ) از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نقل كرده .
سيوطى هم اين روايت را در الدر المنثور از بيهقى از على (عليه السلام ) از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) نقل كرده .
معناى «'''الرحمن '''» و اشاره به وجه اينكه در آغاز شمارش نعمت هاى مادى و معنوى ، تعليمقرآن را ذكر فرمود
معناى «'''الرحمن '''» و اشاره به وجه اينكه در آغاز شمارش نعمت هاى مادى و معنوى ، تعليمقرآن را ذكر فرمود
الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْءَانَ
الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْءَانَ
كلمه «'''الرحمن '''» همان طور كه در تفسير سوره حمد گفتيم صيغه مبالغه از رحمت است ، و بر زيادى رحمت دلالت مى كند، رحمت به وسيله بذل نعمت ، و به همين جهت مناسب آمد كه در اين سوره نعمت هاى عمومى را به رخ بكشد، چه نعمت هاى دنيايى مؤ من و كافر را و چه نعمت هاى آخرتى مؤ من را، و چون نام رحمان دلالت بر رحمت عمومى خدا داشت در اول اين سوره واقع شد كه در آن انواع نعمتهاى دنيوى و اخروى كه مايه انتظام عالم انس و عالم جن است ذكر شده است .
كلمه «'''الرحمن '''» همان طور كه در تفسير سوره حمد گفتيم صيغه مبالغه از رحمت است ، و بر زيادى رحمت دلالت مى كند، رحمت به وسيله بذل نعمت ، و به همين جهت مناسب آمد كه در اين سوره نعمت هاى عمومى را به رخ بكشد، چه نعمت هاى دنيايى مؤ من و كافر را و چه نعمت هاى آخرتى مؤ من را، و چون نام رحمان دلالت بر رحمت عمومى خدا داشت در اول اين سوره واقع شد كه در آن انواع نعمتهاى دنيوى و اخروى كه مايه انتظام عالم انس و عالم جن است ذكر شده است .
بعضى از مفسرين گفته اند: نام رحمان از اسامى خاص به خداى تعالى است ، غير خدا را رحمان نمى نامند، به خلاف نام رحيم و راحم ، كه بر ديگران نيز نهاده مى شود.
بعضى از مفسرين گفته اند: نام رحمان از اسامى خاص به خداى تعالى است ، غير خدا را رحمان نمى نامند، به خلاف نام رحيم و راحم ، كه بر ديگران نيز نهاده مى شود.
خط ۹۱: خط ۹۳:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۵۷ </center>
بعضى هم گفته اند: مفعول اول آن كه گفتيم حذف شده رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و يا جبرئيل است ، يعنى خدا قرآن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و يا به جبرئيل آموخته . ولى آنچه به نظر ما رسيد سياق آيه نزديك تر است .
بعضى هم گفته اند: مفعول اول آن كه گفتيم حذف شده رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و يا جبرئيل است ، يعنى خدا قرآن را به محمد (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و يا به جبرئيل آموخته . ولى آنچه به نظر ما رسيد سياق آيه نزديك تر است .
خَلَقَ الانسنَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ
خَلَقَ الانسنَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ
در اين جمله از ميان همه مخلوقات نخست خلقت انسان را ذكر كرده ، انسانى كه در آيات بعد خصوصيت خلقتش را بيان نموده ، مى فرمايد: «'''خلق الانسان من صلصال كالفخار'''» و اين به خاطر اهميتى است كه انسان بر ساير مخلوقات دارد، آرى انسان يا يكى از عجيب ترين مخلوقات است ، و يا از تمامى مخلوقات عجيب تر است ، كه البته اين عجيب تر بودن وقتى كاملا روشن مى شود كه خلقت او را با خلقت ساير مخلوقات مقايسه كنى ، و در طريق كمالى كه براى خصوص او ترسيم كرده اند دقت به عمل آورى ، طريق كمالى كه از باطنش شروع شده ، به ظاهرش منتهى مى گردد، از دنيايش آغاز شده به آخرتش ختم مى گردد، همچنان كه خود قرآن درباره فرمود: «'''لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين امنوا و عملوا الصالحات '''»
در اين جمله از ميان همه مخلوقات نخست خلقت انسان را ذكر كرده ، انسانى كه در آيات بعد خصوصيت خلقتش را بيان نموده ، مى فرمايد: «'''خلق الانسان من صلصال كالفخار'''» و اين به خاطر اهميتى است كه انسان بر ساير مخلوقات دارد، آرى انسان يا يكى از عجيب ترين مخلوقات است ، و يا از تمامى مخلوقات عجيب تر است ، كه البته اين عجيب تر بودن وقتى كاملا روشن مى شود كه خلقت او را با خلقت ساير مخلوقات مقايسه كنى ، و در طريق كمالى كه براى خصوص او ترسيم كرده اند دقت به عمل آورى ، طريق كمالى كه از باطنش شروع شده ، به ظاهرش منتهى مى گردد، از دنيايش آغاز شده به آخرتش ختم مى گردد، همچنان كه خود قرآن درباره فرمود: «'''لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين امنوا و عملوا الصالحات '''»
مقصود از اينكه خداوند به انسان «'''بيان آموخت و اهميت بيان در زندگى بشر
مقصود از اينكه خداوند به انسان «'''بيان آموخت و اهميت بيان در زندگى بشر
خط ۱۱۴: خط ۱۱۶:
الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ
الشمْس وَ الْقَمَرُ بحُسبَانٍ
كلمه «'''حسبان '''» مصدر و به معناى حساب كردن است ، و كلمه «'''الشمس '''» مبتداء و كلمه «'''قمر'''» عطف است بر آن ، و آن نيز مبتداء و كلمه «'''بحسبان '''» خبر آن است ، و اين جمله يعنى اين دو مبتدا يا خبرش خبر دومى است براى «'''الرحمن '''»، و تقدير كلام چنين است : خورشيد و ماه با حسابى از خداى تعالى در حركتند، يعنى در مسيرى و به نحوى حركت مى كنند كه خداى تعالى براى آن دو تقدير فرموده .
كلمه «'''حسبان '''» مصدر و به معناى حساب كردن است ، و كلمه «'''الشمس '''» مبتداء و كلمه «'''قمر'''» عطف است بر آن ، و آن نيز مبتداء و كلمه «'''بحسبان '''» خبر آن است ، و اين جمله يعنى اين دو مبتدا يا خبرش خبر دومى است براى «'''الرحمن '''»، و تقدير كلام چنين است : خورشيد و ماه با حسابى از خداى تعالى در حركتند، يعنى در مسيرى و به نحوى حركت مى كنند كه خداى تعالى براى آن دو تقدير فرموده .
وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ يَسجُدَانِ
وَ النَّجْمُ وَ الشجَرُ يَسجُدَانِ
مى گويند: مراد از «'''نجم '''» هر روييدنى است كه از زمين سر بر مى آورد و ساقه ندارد، و كلمه «'''شجر'''» به معناى روييدنيهايى است كه ساقه دارند، و اين معناى خوبى است ، مويدش اين است كه كلمه «'''نجم '''» را با كلمه شجر جمع كرده ، هر چند كه آمدن نام شمس و قمر قبل از اين آيه چه بسا آدمى را به اين توهم مى اندازد كه نكند مراد از نجم ستاره باشد.
مى گويند: مراد از «'''نجم '''» هر روييدنى است كه از زمين سر بر مى آورد و ساقه ندارد، و كلمه «'''شجر'''» به معناى روييدنيهايى است كه ساقه دارند، و اين معناى خوبى است ، مويدش اين است كه كلمه «'''نجم '''» را با كلمه شجر جمع كرده ، هر چند كه آمدن نام شمس و قمر قبل از اين آيه چه بسا آدمى را به اين توهم مى اندازد كه نكند مراد از نجم ستاره باشد.
<span id='link111'><span>
<span id='link111'><span>
خط ۱۴۹: خط ۱۵۱:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۱۶۴ </center>
بود به رفع ، خواست تا بفهماند زمين پايين و آسمان بالا است ، چون در عرب هر افتاده و پست را وضيع مى گويند، و اين خود لطافتى در تعبير است .
بود به رفع ، خواست تا بفهماند زمين پايين و آسمان بالا است ، چون در عرب هر افتاده و پست را وضيع مى گويند، و اين خود لطافتى در تعبير است .
فِيهَا فَكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَات الاَكْمَامِ
فِيهَا فَكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذَات الاَكْمَامِ
مراد از «'''فاكهة '''» ميوه هاى غير خرما است ، و كلمه «'''اكمام '''» جمع «'''كم '''» - به ضمه كاف و كسره آن و تشديد ميم - است كه منظور از آن غلاف خرما است ، كه آن را طلع نيز مى گويند، و اما آستين پيراهن و هر جامه ديگر كه آن را نيز كم مى گويند تنها به ضمه كاف و تشديد ميم تلفظ مى شود، و به كسره كاف به اين معنا نمى آيد - اينطور گفته اند.
مراد از «'''فاكهة '''» ميوه هاى غير خرما است ، و كلمه «'''اكمام '''» جمع «'''كم '''» - به ضمه كاف و كسره آن و تشديد ميم - است كه منظور از آن غلاف خرما است ، كه آن را طلع نيز مى گويند، و اما آستين پيراهن و هر جامه ديگر كه آن را نيز كم مى گويند تنها به ضمه كاف و تشديد ميم تلفظ مى شود، و به كسره كاف به اين معنا نمى آيد - اينطور گفته اند.
وَ الحَْب ذُو الْعَصفِ وَ الرَّيحَانُ
وَ الحَْب ذُو الْعَصفِ وَ الرَّيحَانُ
كلمه «'''حب - دانه '''» عطف است بر كلمه «'''فاكهة '''» و تقدير كلام «'''و فيها الحب و الريحان '''» است ، يعنى در زمين دانه و ريحان نيز هست ، و منظور از دانه هر چيزى است كه قوت و غذا از آن درست شود، مانند گندم و جو و برنج و غيره ، و كلمه «'''عصف '''» به معناى غلاف و پوسته دانه هاى مذكور است ، كه فارسى آن را سبوس گويند. البته بعضى آن را به برگ مطلق زراعت و بعضى ديگر به برگ خشك زراعت تفسير كرده اند، و كلمه «'''ريحان '''» به معناى همه گياهان معطر (چون نعناء و مرزه و ريحان فارسى و آويشن و پونه و امثال اينها) است .
كلمه «'''حب - دانه '''» عطف است بر كلمه «'''فاكهة '''» و تقدير كلام «'''و فيها الحب و الريحان '''» است ، يعنى در زمين دانه و ريحان نيز هست ، و منظور از دانه هر چيزى است كه قوت و غذا از آن درست شود، مانند گندم و جو و برنج و غيره ، و كلمه «'''عصف '''» به معناى غلاف و پوسته دانه هاى مذكور است ، كه فارسى آن را سبوس گويند. البته بعضى آن را به برگ مطلق زراعت و بعضى ديگر به برگ خشك زراعت تفسير كرده اند، و كلمه «'''ريحان '''» به معناى همه گياهان معطر (چون نعناء و مرزه و ريحان فارسى و آويشن و پونه و امثال اينها) است .
مخاطب در آيه : «'''فباءى الاء ربكما تكذبان '''» جن و انس است
مخاطب در آيه : «'''فباءى الاء ربكما تكذبان '''» جن و انس است
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
فَبِأَى ءَالاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
كلمه «'''آلاء'''» جمع الى (بر وزن شنى ) است ، كه به معناى نعمت است ، و خطاب در آيه متوجه عموم جن و انس است ، به دليل اين كه در آيات بعد كه مى فرمايد: «'''سنفرغ لكم ايّها الثّقلان '''» و «'''يا معشر الجنّ و الانس ...'''»، و «'''يرسل عليكما شواظ...'''»، صريحا خطاب را متوجه جن و انس كرده .
كلمه «'''آلاء'''» جمع الى (بر وزن شنى ) است ، كه به معناى نعمت است ، و خطاب در آيه متوجه عموم جن و انس است ، به دليل اين كه در آيات بعد كه مى فرمايد: «'''سنفرغ لكم ايّها الثّقلان '''» و «'''يا معشر الجنّ و الانس ...'''»، و «'''يرسل عليكما شواظ...'''»، صريحا خطاب را متوجه جن و انس كرده .
پس نبايد به گفته بعضى از مفسرين گوش داد كه گفته اند: خطاب در آيه متوجه مرد و زن از بنى آدم است . و يا بعضى ديگر گفته اند: خطاب در «'''ربكما'''» در حقيقت دو خطاب به يك طايفه است ، و دو بار انسان را خطاب كرده فرموده «'''ربّك ربّك '''» يعنى اى انسان به كدام يك از نعمت پروردگارت پروردگارت تكذيب مى كنى . مثل اين كه به دو پليس ‍ دستور دهند: «'''اضربا عنقه - بزنيد گردنش را'''» كه در حقيقت به منزله آنكه گفته باشى : «'''اضرب عنقه اضرب عنقه '''».
پس نبايد به گفته بعضى از مفسرين گوش داد كه گفته اند: خطاب در آيه متوجه مرد و زن از بنى آدم است . و يا بعضى ديگر گفته اند: خطاب در «'''ربكما'''» در حقيقت دو خطاب به يك طايفه است ، و دو بار انسان را خطاب كرده فرموده «'''ربّك ربّك '''» يعنى اى انسان به كدام يك از نعمت پروردگارت پروردگارت تكذيب مى كنى . مثل اين كه به دو پليس ‍ دستور دهند: «'''اضربا عنقه - بزنيد گردنش را'''» كه در حقيقت به منزله آنكه گفته باشى : «'''اضرب عنقه اضرب عنقه '''».


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۱ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۱۳}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش