گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۴}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۴: خط ۱۶:
بعضى گفته اند: ((فاعل جمله ((يرفعه (( ضميرى است كه به كلم طيب برمى گردد، و ضمير مف عول كه در آخر اين جمله است به عمل صالح رجوع مى كند، و معناى جمله اين است كه : كلم طيب عمل صالح را بالا مى برد به اين معنا كه عمل صالح هيچ فايده اى ندارد، مگر آنكه از توحيد ناشى شود((. بعضى ديگر گفته اند: ((فاعل در ((يرفعه (( ضميرى است مستتر، كه به خداى تعالى برمى گردد، و معناى عبارت اين است كه : عمل صالح را خدا بالا مى برد.
بعضى گفته اند: ((فاعل جمله ((يرفعه (( ضميرى است كه به كلم طيب برمى گردد، و ضمير مف عول كه در آخر اين جمله است به عمل صالح رجوع مى كند، و معناى جمله اين است كه : كلم طيب عمل صالح را بالا مى برد به اين معنا كه عمل صالح هيچ فايده اى ندارد، مگر آنكه از توحيد ناشى شود((. بعضى ديگر گفته اند: ((فاعل در ((يرفعه (( ضميرى است مستتر، كه به خداى تعالى برمى گردد، و معناى عبارت اين است كه : عمل صالح را خدا بالا مى برد.
ليكن هيچ يك از اين وجوه خالى از بعد نيست ، و آنچه به ذهن نزديك تر است همان معنايى است كه ما ذكر كرديم .
ليكن هيچ يك از اين وجوه خالى از بعد نيست ، و آنچه به ذهن نزديك تر است همان معنايى است كه ما ذكر كرديم .
وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السيِّئَاتِ لهَُمْ عَذَابٌ شدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولَئك هُوَ يَبُورُ
وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السيِّئَاتِ لهَُمْ عَذَابٌ شدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولَئك هُوَ يَبُورُ
گفته اند: كلمه ((سيئات (( در اينجا وصفى است كه در جاى موصوف نشسته ، و آن عبارت است از كلمه مكرات و اسم اشاره هم در ((مكر اولئك (( در جاى ضميرى كه بايد
گفته اند: كلمه ((سيئات (( در اينجا وصفى است كه در جاى موصوف نشسته ، و آن عبارت است از كلمه مكرات و اسم اشاره هم در ((مكر اولئك (( در جاى ضميرى كه بايد
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۱ </center>
خط ۲۵: خط ۲۷:
و اما كسانى كه مكر مى كنند، و به هر مكرى دست مى زنند، تا به خيال خود عزتى كسب كنند، بر عكس عذابى شديد دارند، و مكرهايى كه مى كنند همه نابود و بى نتيجه مى شود، نه به جايى مى رسد و نه عزتى برايشان كسب مى كند.
و اما كسانى كه مكر مى كنند، و به هر مكرى دست مى زنند، تا به خيال خود عزتى كسب كنند، بر عكس عذابى شديد دارند، و مكرهايى كه مى كنند همه نابود و بى نتيجه مى شود، نه به جايى مى رسد و نه عزتى برايشان كسب مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۲ </center>
وَ اللَّهُ خَلَقَكم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكمْ أَزْوَجاً ...
وَ اللَّهُ خَلَقَكم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكمْ أَزْوَجاً ...
اين آيه شريفه به خلقت انسان اشاره مى كند، كه خداى تعالى نخست او را از خاك كه مبداء دور اوست ، و خلقتش به آن منتهى مى شود بيافريد، و سپس او را از نطفه كه مبداء نزديك اوست خلق كرد.
اين آيه شريفه به خلقت انسان اشاره مى كند، كه خداى تعالى نخست او را از خاك كه مبداء دور اوست ، و خلقتش به آن منتهى مى شود بيافريد، و سپس او را از نطفه كه مبداء نزديك اوست خلق كرد.
<span id='link25'><span>
<span id='link25'><span>
خط ۶۷: خط ۶۹:
ليكن حق مطلب اين است كه : اشكال از اصل بى مورد است ، و دو دريا در داشتن حليه مشتركند، همچنان كه كتابهايى كه در اين گونه مسائل بحث مى كنند، وجود حليه در هر دو نوع دريا را مسلم دانسته اند.
ليكن حق مطلب اين است كه : اشكال از اصل بى مورد است ، و دو دريا در داشتن حليه مشتركند، همچنان كه كتابهايى كه در اين گونه مسائل بحث مى كنند، وجود حليه در هر دو نوع دريا را مسلم دانسته اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۷ </center>
وَ تَرَى الْفُلْك فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشكُرُونَ
وَ تَرَى الْفُلْك فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشكُرُونَ
ضمير در كلمه ((فيه (( به بحر برمى گردد. و كلمه ((مؤ اخر(( جمع ((ماءخره (( است كه از ماده ((مخر(( به معناى شكافتن ، گرفته شده . و كشتى را ((ماخره (( ناميده اند چون كه آب دريا را با سينه اش ‍ مى شكافد، و پيش مى رود.
ضمير در كلمه ((فيه (( به بحر برمى گردد. و كلمه ((مؤ اخر(( جمع ((ماءخره (( است كه از ماده ((مخر(( به معناى شكافتن ، گرفته شده . و كشتى را ((ماخره (( ناميده اند چون كه آب دريا را با سينه اش ‍ مى شكافد، و پيش مى رود.
بعضى از مفسرين گفته اند: اگر ضمير خطاب را مفرد آورد، و فرمود:ترى : مى بينى (( با اينكه خطابهاى قبل و بعدش همه جمع است براى اين است كه : خطابهاى قبل (تستخرجون و غير آن )، و بعد (لتبتغوا و غير آن ) مخصوص كسانى است كه با منافع دريا سر و كار دارند، به خلاف خطاب در جمله مورد بحث ، كه به هركس ى كه مى تواند ببيند، متوجه است .
بعضى از مفسرين گفته اند: اگر ضمير خطاب را مفرد آورد، و فرمود:ترى : مى بينى (( با اينكه خطابهاى قبل و بعدش همه جمع است براى اين است كه : خطابهاى قبل (تستخرجون و غير آن )، و بعد (لتبتغوا و غير آن ) مخصوص كسانى است كه با منافع دريا سر و كار دارند، به خلاف خطاب در جمله مورد بحث ، كه به هركس ى كه مى تواند ببيند، متوجه است .
خط ۸۰: خط ۸۲:
صاحب تفسير روح المعانى در اين مقام گفته : آنچه براى من در اين باره روشن است ، اين است كه آيه نحل در مقام شمردن نعمتها است ، همچنان كه آيات قبل و بعدش بدين معنا گواهى مى دهد، و در آخر همه آنها مى فرمايد: ((و ان تعدوا نعمه اللّه لا تحصوها : هر چه نعمتهاى خدا را بشماريد به آخر نمى رسيد((.
صاحب تفسير روح المعانى در اين مقام گفته : آنچه براى من در اين باره روشن است ، اين است كه آيه نحل در مقام شمردن نعمتها است ، همچنان كه آيات قبل و بعدش بدين معنا گواهى مى دهد، و در آخر همه آنها مى فرمايد: ((و ان تعدوا نعمه اللّه لا تحصوها : هر چه نعمتهاى خدا را بشماريد به آخر نمى رسيد((.
و در چنين مقامى آن نعمتى مهم تر است كه جلوتر ذكر شود و لذا شكافتن دريا كه نعمت است ، جلوتر از كلمه ((فيه (( ذكر شده ، به خلاف آيه مورد بحث كه يا اصلا سياقش از باب استطراد (حرف حرف مى آورد) مى باشد، و يا از باب تتمه تمثيلى است كه قبلا بيانش گذشت ، و به همين جهت كلمه ((فيه (( را جلوتر ذكر كرد تا اعلام كند كه مقصود بالذات بيان فوايد دريا نبود، و نيز از آنجا كه در سوره نحل اهتمام و عنايت در شمردن نعمت ها بود، جمله ((ولتبتغوا(( را با واو آورد، به خلاف آيه مورد بحث كه مقام اقتضاء كرد واو را نياورد.
و در چنين مقامى آن نعمتى مهم تر است كه جلوتر ذكر شود و لذا شكافتن دريا كه نعمت است ، جلوتر از كلمه ((فيه (( ذكر شده ، به خلاف آيه مورد بحث كه يا اصلا سياقش از باب استطراد (حرف حرف مى آورد) مى باشد، و يا از باب تتمه تمثيلى است كه قبلا بيانش گذشت ، و به همين جهت كلمه ((فيه (( را جلوتر ذكر كرد تا اعلام كند كه مقصود بالذات بيان فوايد دريا نبود، و نيز از آنجا كه در سوره نحل اهتمام و عنايت در شمردن نعمت ها بود، جمله ((ولتبتغوا(( را با واو آورد، به خلاف آيه مورد بحث كه مقام اقتضاء كرد واو را نياورد.
يُولِجُ الَّيْلَ فى النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فى الَّيْلِ وَ سخَّرَ الشمْس وَ الْقَمَرَ كلُّ يجْرِى لاَجَلٍ مُّسمًّى ...
يُولِجُ الَّيْلَ فى النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فى الَّيْلِ وَ سخَّرَ الشمْس وَ الْقَمَرَ كلُّ يجْرِى لاَجَلٍ مُّسمًّى ...
كلمه ((ايلاج (( كه مصدر ((يولج (( است ، به معناى فرو كردن است ، و ((ايلاج شب در روز(( به معناى آن است كه با طولانى كردن شب ، روز را كوتاه كند، و ((ايلاج روز در شب (( آن ا ست كه با طولانى كردن روز، شب را كوتاه كند، و مراد از اين دو جمله اين است كه : به اختلاف شب و روز از نظر بلندى و كوتاهى اشاره كند، كه به طور دايم در ايام سال جريان دارد.
كلمه ((ايلاج (( كه مصدر ((يولج (( است ، به معناى فرو كردن است ، و ((ايلاج شب در روز(( به معناى آن است كه با طولانى كردن شب ، روز را كوتاه كند، و ((ايلاج روز در شب (( آن ا ست كه با طولانى كردن روز، شب را كوتاه كند، و مراد از اين دو جمله اين است كه : به اختلاف شب و روز از نظر بلندى و كوتاهى اشاره كند، كه به طور دايم در ايام سال جريان دارد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۹ </center>
خط ۱۰۰: خط ۱۰۲:
بحث روايتى
بحث روايتى


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۲ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۴}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش