گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۷}}
__TOC__
__TOC__


خط ۵: خط ۷:
و با در نظر گرفتن كلمه «'''من '''» كه تبعيض را مى رساند مقصود اين مى شود - و خدا داناتر است -: ما در زمين پاره اى موجودات داراى وزن و ثقل مادى كه استعداد زياده و نقصان دارند چه نباتى و چه ارضى رويانديم . و بنابر اين معنا، ديگر مانعى نيست كه كلمه «'''موزون '''» را هم به معناى حقيقيش بگيريم و هم به معناى كنايه اى آن .
و با در نظر گرفتن كلمه «'''من '''» كه تبعيض را مى رساند مقصود اين مى شود - و خدا داناتر است -: ما در زمين پاره اى موجودات داراى وزن و ثقل مادى كه استعداد زياده و نقصان دارند چه نباتى و چه ارضى رويانديم . و بنابر اين معنا، ديگر مانعى نيست كه كلمه «'''موزون '''» را هم به معناى حقيقيش بگيريم و هم به معناى كنايه اى آن .
معناى آيه چنين مى شود: ما زمين را گسترديم و در آن كوههاى پا بر جا قرار داديم تا از اضطراب آن جلوگيرى كند، و در آن از هر چيز موزون ، - يعنى داراى وزن و واقع در تحت جاذبه و يا متناسب - مقدارى را كه حكمت اقتضاء مى كرد آفريديم .
معناى آيه چنين مى شود: ما زمين را گسترديم و در آن كوههاى پا بر جا قرار داديم تا از اضطراب آن جلوگيرى كند، و در آن از هر چيز موزون ، - يعنى داراى وزن و واقع در تحت جاذبه و يا متناسب - مقدارى را كه حكمت اقتضاء مى كرد آفريديم .
وَ جَعَلْنَا لَكمْ فِيهَا مَعَيِش وَ مَن لَّستُمْ لَهُ بِرَزِقِينَ
وَ جَعَلْنَا لَكمْ فِيهَا مَعَيِش وَ مَن لَّستُمْ لَهُ بِرَزِقِينَ
«'''معايش '''» جمع «'''معيشت '''» است كه به معناى است كه مايه زندگى جانداران و ادامه حيات آنان است ، از قبيل خوردنيها، آشاميدنيها و غير آند و. البته به صورت مصدر يعنى «'''عيش '''» و «'''معاش '''» هم مى آيد.
«'''معايش '''» جمع «'''معيشت '''» است كه به معناى است كه مايه زندگى جانداران و ادامه حيات آنان است ، از قبيل خوردنيها، آشاميدنيها و غير آند و. البته به صورت مصدر يعنى «'''عيش '''» و «'''معاش '''» هم مى آيد.
مقصود از: «'''من لستم له برازقين '''» در آيه «'''و جعلنا لكم فيها معايش و من لستم لهبرازقين '''»
مقصود از: «'''من لستم له برازقين '''» در آيه «'''و جعلنا لكم فيها معايش و من لستم لهبرازقين '''»
خط ۱۳: خط ۱۵:
بعيد هم نيست كه مقصود از آن هر چيزى غير آدمى باشد، چه حيوان ، چه نبات و چه غير آن دو، براى اينكه آنها نيز درخواست رزق دارند، همانطور كه عقلاء دارند. و اين داب و روش خداى سبحان است در كلام مجيد خود كه الفاظ مختص به عقلا را بر غير عقلا نيز اطلاق مى كند، البته در صورتى كه بخواهد چيزى از آثار مختص به عقلا را به آنها نسبت دهد، همچنانكه در باره بتها فرموده : «'''فسئلوهم ان كانوا ينطقون '''» و نيز فرموده : «'''فانهم عدولى '''» و همچنين موارد ديگر كه متعرض حال بتها و معبودهاى دروغين شده است . كه مردم آنها را مى پرستيدند و حال آنكه معبودى شايسته پرستش است كه عاقل باشد. و همچنين در باره زمين و آسمان فرموده : «'''فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين '''» و امثال اين موارد.
بعيد هم نيست كه مقصود از آن هر چيزى غير آدمى باشد، چه حيوان ، چه نبات و چه غير آن دو، براى اينكه آنها نيز درخواست رزق دارند، همانطور كه عقلاء دارند. و اين داب و روش خداى سبحان است در كلام مجيد خود كه الفاظ مختص به عقلا را بر غير عقلا نيز اطلاق مى كند، البته در صورتى كه بخواهد چيزى از آثار مختص به عقلا را به آنها نسبت دهد، همچنانكه در باره بتها فرموده : «'''فسئلوهم ان كانوا ينطقون '''» و نيز فرموده : «'''فانهم عدولى '''» و همچنين موارد ديگر كه متعرض حال بتها و معبودهاى دروغين شده است . كه مردم آنها را مى پرستيدند و حال آنكه معبودى شايسته پرستش است كه عاقل باشد. و همچنين در باره زمين و آسمان فرموده : «'''فقال لها و للارض ائتيا طوعا او كرها قالتا اتينا طائعين '''» و امثال اين موارد.
پس معناى آيه اين است كه : ما براى شما گروه بشر در زمين قرار داديم كه بتوانيد تا زنده ايد با آنها زندگى كنيد، و همچنين براى غير شما از جانداران معايشى نظير معايش شما قرار داديم .
پس معناى آيه اين است كه : ما براى شما گروه بشر در زمين قرار داديم كه بتوانيد تا زنده ايد با آنها زندگى كنيد، و همچنين براى غير شما از جانداران معايشى نظير معايش شما قرار داديم .
وَ إِن مِّن شىْءٍ إِلا عِندَنَا خَزَائنُهُ وَ مَا نُنزِّلُهُ إِلا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ
وَ إِن مِّن شىْءٍ إِلا عِندَنَا خَزَائنُهُ وَ مَا نُنزِّلُهُ إِلا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ
معناى «'''شى ء'''»، «'''خزائن '''» و «'''قدر معلوم '''» و مراد آيه شريفه «'''و ان من شى ء الاعندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم '''»
معناى «'''شى ء'''»، «'''خزائن '''» و «'''قدر معلوم '''» و مراد آيه شريفه «'''و ان من شى ء الاعندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم '''»
كلمه «'''خزائن '''» جمع «'''خزانه '''» است ، و خزانه به معناى مكانى است كه مال در آن انبار و محافظت و ذخيره گردد. و كلمه «'''قدر'''» به فتح قاف و دال ، يا تنها به فتح قاف - به معناى مبلغ و مقدار و كميت متعين هر چيز است .
كلمه «'''خزائن '''» جمع «'''خزانه '''» است ، و خزانه به معناى مكانى است كه مال در آن انبار و محافظت و ذخيره گردد. و كلمه «'''قدر'''» به فتح قاف و دال ، يا تنها به فتح قاف - به معناى مبلغ و مقدار و كميت متعين هر چيز است .
خط ۶۴: خط ۶۶:
اين بود آنچه كه از دقت و تدبر در آيه شريفه مورد بحث بدست مى آيد، هر چند كه خالى از دقت و غموض نيست ، و در بدو نظر بسيار مشكل به نظر ميرسد، و ليكن اگر در تدبر خود دقت كنى و مقدارى فشار به فكر آورى ، برايت روشن مى گردد و ان شاء الله خواهى ديد كه از واضحات كلام خداى تعالى است .
اين بود آنچه كه از دقت و تدبر در آيه شريفه مورد بحث بدست مى آيد، هر چند كه خالى از دقت و غموض نيست ، و در بدو نظر بسيار مشكل به نظر ميرسد، و ليكن اگر در تدبر خود دقت كنى و مقدارى فشار به فكر آورى ، برايت روشن مى گردد و ان شاء الله خواهى ديد كه از واضحات كلام خداى تعالى است .
در خاتمه توصيه مى كنيم كه اگر خواننده اى نتوانست نكات بالا را هضم كند و برايش مشكلى لا ينحل ماند، مى تواند براى توجيه آيه شريفه به وجه سومى كه قبل از بيان نظريه خود نقل كرديم اعتماد نمايد، چه آن وجه از وجوه ديگر بهتر است و الله ولى الهدايه . و ما ان شاء الله دوباره در مورد مناسبى به بحث پيرامون قدر بر مى گرديم ، و بحثى جداگانه برايش باز مى كنيم .
در خاتمه توصيه مى كنيم كه اگر خواننده اى نتوانست نكات بالا را هضم كند و برايش مشكلى لا ينحل ماند، مى تواند براى توجيه آيه شريفه به وجه سومى كه قبل از بيان نظريه خود نقل كرديم اعتماد نمايد، چه آن وجه از وجوه ديگر بهتر است و الله ولى الهدايه . و ما ان شاء الله دوباره در مورد مناسبى به بحث پيرامون قدر بر مى گرديم ، و بحثى جداگانه برايش باز مى كنيم .
وَ أَرْسلْنَا الرِّيَحَ لَوَقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَسقَيْنَكُمُوهُ وَ مَا أَنتُمْ لَهُ بخَزِنِينَ
وَ أَرْسلْنَا الرِّيَحَ لَوَقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَسقَيْنَكُمُوهُ وَ مَا أَنتُمْ لَهُ بخَزِنِينَ
<span id='link139'><span>
<span id='link139'><span>
==سه حقيقت علمى از جهان هستى كه چهارده قرن قبل قرآن افاده نموده است ==
==سه حقيقت علمى از جهان هستى كه چهارده قرن قبل قرآن افاده نموده است ==
خط ۷۲: خط ۷۴:
بر خلاف قدماء كه معتقد بودند آب ، خود كرهاى است ناقص كه بيشتر سطح كره زمين را پوشانده و خود يكى از عناصر چهارگانه است . و آيه مورد بحث كه با قسمت اولش يعنى جمله «'''و ارسلنا الرياح لواقح '''» مساله نر و مادگى و تلقيح گياهان را و با قسمت دومش يعنى جمله «'''فانزلنا من السماء ماء فاسقينا كموه '''» مساله پيدايش آب را از باران اثبات نموده است ، همچنين آيه قبل كه داشت : «'''و انبتنا فيها من كل شى ء موزون '''» به يك حقيقت علمى ديگر اشاره نموده و آن اينست كه وزن در روئيدن نباتات مؤ ثر است و اين خود يكى از دقايق علمى امروز است كه قرآن كريم گوى سبقت را در آن از همه آكادميهاى علمى جهان ربوده است و كشف اين اسرار در چهارده قرن قبل از قرآن كريم دست كمى از معجزه ندارد، بلكه همان معجزه است .
بر خلاف قدماء كه معتقد بودند آب ، خود كرهاى است ناقص كه بيشتر سطح كره زمين را پوشانده و خود يكى از عناصر چهارگانه است . و آيه مورد بحث كه با قسمت اولش يعنى جمله «'''و ارسلنا الرياح لواقح '''» مساله نر و مادگى و تلقيح گياهان را و با قسمت دومش يعنى جمله «'''فانزلنا من السماء ماء فاسقينا كموه '''» مساله پيدايش آب را از باران اثبات نموده است ، همچنين آيه قبل كه داشت : «'''و انبتنا فيها من كل شى ء موزون '''» به يك حقيقت علمى ديگر اشاره نموده و آن اينست كه وزن در روئيدن نباتات مؤ ثر است و اين خود يكى از دقايق علمى امروز است كه قرآن كريم گوى سبقت را در آن از همه آكادميهاى علمى جهان ربوده است و كشف اين اسرار در چهارده قرن قبل از قرآن كريم دست كمى از معجزه ندارد، بلكه همان معجزه است .
نظام خلقت بدون «'''موت و حيات '''» نظامى تام و حكيمانه نمى بود
نظام خلقت بدون «'''موت و حيات '''» نظامى تام و حكيمانه نمى بود
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْىِ وَ نُمِيت وَ نحْنُ الْوَرِثُونَ
وَ إِنَّا لَنَحْنُ نُحْىِ وَ نُمِيت وَ نحْنُ الْوَرِثُونَ
اين كلام سياقش سياق حصر است ، ميخواهد بفرمايد: تمامى تدبيرها به خداى تعالى منتهى مى شود و چون قبلا از نعمتهايى مانند آسمان و برجهايش ، زمين و كوههايش ، گياهان و موزون بودن آن و معايش ‍ بودنش ، بادها و تلقيحش ، و ابرها و بارانش اسم برده بود پس اين نعمتها وقتى به صورت يك نظام تام و حكيمانه اى در مى آيند كه منضم به حيات و موت و حشر گردند. علاوه بر آنچه گفتيم جمله مورد بحث اين توهم را هم كه بعضى پنداشته اند پاره اى از حيات و موتها مستند به خدا نيست دفع نموده با حصرى كه دارد تمامى حيات و موتها را هر چه باشد به او مستند نموده و اختصاص مى دهد، و دنبالش مى فرمايد «'''و نحن الوارثون '''»، يعنى بعد از ميراندن شما كه عمرى از متاعهاى زندگى كه در اختيارتان گذاشتيم بهره مند شديد تنها خودمان باقى مى مانيم ، گويا، فرموده : تدبير امر شما در دست ما است و ما بر شما احاطه داريم ، ما شما را زنده مى كنيم پس ما قبل از شماييم ، و نيز شما را مى ميرانيم وارث بر شما هستيم پس ما بعد از شما وجود داريم .
اين كلام سياقش سياق حصر است ، ميخواهد بفرمايد: تمامى تدبيرها به خداى تعالى منتهى مى شود و چون قبلا از نعمتهايى مانند آسمان و برجهايش ، زمين و كوههايش ، گياهان و موزون بودن آن و معايش ‍ بودنش ، بادها و تلقيحش ، و ابرها و بارانش اسم برده بود پس اين نعمتها وقتى به صورت يك نظام تام و حكيمانه اى در مى آيند كه منضم به حيات و موت و حشر گردند. علاوه بر آنچه گفتيم جمله مورد بحث اين توهم را هم كه بعضى پنداشته اند پاره اى از حيات و موتها مستند به خدا نيست دفع نموده با حصرى كه دارد تمامى حيات و موتها را هر چه باشد به او مستند نموده و اختصاص مى دهد، و دنبالش مى فرمايد «'''و نحن الوارثون '''»، يعنى بعد از ميراندن شما كه عمرى از متاعهاى زندگى كه در اختيارتان گذاشتيم بهره مند شديد تنها خودمان باقى مى مانيم ، گويا، فرموده : تدبير امر شما در دست ما است و ما بر شما احاطه داريم ، ما شما را زنده مى كنيم پس ما قبل از شماييم ، و نيز شما را مى ميرانيم وارث بر شما هستيم پس ما بعد از شما وجود داريم .
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُستَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا المُْستَئْخِرِينَ
وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُستَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا المُْستَئْخِرِينَ
همانطورى كه گفتيم آيات سابق كه نعمتهاى الهى را مى شمرد و تدبير او را وصف مى نمود در سياق بيان وحدانيت خدا در ربوبيت بود و نيز گفتيم خلقت و نظام آن تمام نمى شد مگر به انضمام حيات و موت ، و گفتيم كه خداى تعالى محيط به مرگ و حيات انسانهاست لذا به دنبال مساله مرگ و زندگى مى فرمايد: ما مى دانيم كه كداميك از شما زودتر به وجود مى آيد و كدام ديرتر، و خلاصه مقدم و مؤ خر شما را مى شناسيم . اين معنايى است كه سياق آن را افاده مى كند.
همانطورى كه گفتيم آيات سابق كه نعمتهاى الهى را مى شمرد و تدبير او را وصف مى نمود در سياق بيان وحدانيت خدا در ربوبيت بود و نيز گفتيم خلقت و نظام آن تمام نمى شد مگر به انضمام حيات و موت ، و گفتيم كه خداى تعالى محيط به مرگ و حيات انسانهاست لذا به دنبال مساله مرگ و زندگى مى فرمايد: ما مى دانيم كه كداميك از شما زودتر به وجود مى آيد و كدام ديرتر، و خلاصه مقدم و مؤ خر شما را مى شناسيم . اين معنايى است كه سياق آن را افاده مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۱۵ </center>
بعضى هم گفته اند: منظور از «'''مستقدمين '''» مستقدمين در خيرند بعضى ديگر گفته اند مستقدمين در جنگ عده اى هم گفته اند: آنها كه صف اول نماز جماعت را تشكيل مى دهند و مستاخرين در همه اين اقوال نقطه متقابلند. و ليكن همه آنها اقوال ناپسندى است .
بعضى هم گفته اند: منظور از «'''مستقدمين '''» مستقدمين در خيرند بعضى ديگر گفته اند مستقدمين در جنگ عده اى هم گفته اند: آنها كه صف اول نماز جماعت را تشكيل مى دهند و مستاخرين در همه اين اقوال نقطه متقابلند. و ليكن همه آنها اقوال ناپسندى است .
وَ إِنَّ رَبَّك هُوَ يحْشرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
وَ إِنَّ رَبَّك هُوَ يحْشرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
اين جمله نيز در سياق حصر است و مى فهماند كه جز پروردگار كسى مردم را محشور نمى كند، پس تنها او رب اين عالم است .
اين جمله نيز در سياق حصر است و مى فهماند كه جز پروردگار كسى مردم را محشور نمى كند، پس تنها او رب اين عالم است .
بعضى ايراد گرفته اند كه در حصر، آيه و فعل (حشر) مسلم الثبوت گرفته شده ، و فاعل را منحصر به خداى تعالى كرده است ، و حال آنكه دعوا بر سر فاعل نبودبلكه سر اصل فعل و اينكه آيا حشرى هست يا نه مى باشد.
بعضى ايراد گرفته اند كه در حصر، آيه و فعل (حشر) مسلم الثبوت گرفته شده ، و فاعل را منحصر به خداى تعالى كرده است ، و حال آنكه دعوا بر سر فاعل نبودبلكه سر اصل فعل و اينكه آيا حشرى هست يا نه مى باشد.
خط ۹۸: خط ۱۰۰:
و در همان كتاب در روايت ابى الجارود از حضرت باقر (عليه السلام ) در ذيل جمله «'''و انبتنا فيها من كل شى ء موزون '''» چنين آورده : خداى تعالى در كوهها طلا و نقره و گوهر و مس و روى و آهن و قلع و سرمه و زرنيخ و نظائر آن را قرار داده كه جز با وزن كردن مورد معامله واقع نمى شود.
و در همان كتاب در روايت ابى الجارود از حضرت باقر (عليه السلام ) در ذيل جمله «'''و انبتنا فيها من كل شى ء موزون '''» چنين آورده : خداى تعالى در كوهها طلا و نقره و گوهر و مس و روى و آهن و قلع و سرمه و زرنيخ و نظائر آن را قرار داده كه جز با وزن كردن مورد معامله واقع نمى شود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۱۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش