گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
<span id='link184'><span>
<span id='link184'><span>


==تحدّى عمومى جنّ وانس، و با تمامى خصوصيات قرآن==
==تحدّى همۀ جنّ و انس، برای آوردن مثل قرآن، با تمامى خصوصيات آن==
«'''قُل لَّئنِ اجْتَمَعَتِ الانس وَ الْجِنُّ عَلى أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضهُمْ لِبَعْضٍ ظهِيراً'''»:
«'''قُل لَّئنِ اجْتَمَعَتِ الإنسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظهِيراً'''»:


كلمه ظهير به معناى كمك كار وماءخوذ از ظهر است مانند كلمه رئيس كه ماءخوذ از ((راءس (( است ، و كلمه ((بمثله (( از باب به كار بردن اسم ظاهر در جاى مضمر است ، وضمير آن به قرآن برمى گردد.
كلمه «ظهير»، به معناى كمك كار و مأخوذ از «ظَهر» است. مانند كلمه «رئيس»، كه مأخوذ از «رأس» است. و كلمۀ «بِمِثلِه»، از باب به كار بردن اسم ظاهر در جاى مضمر است، و ضمير آن، به قرآن بر مى گردد.


در اين آيه به روشنى وصراحت تحدى شده است ، وظهور در اين دارد كه به تمامى خصوصيات قرآن وصفات كمالى كه از نظر لفظ ومعنا دارد تحدى شده ، نه تنها به فصاحت وبلاغت لفظ آن ، زيرا اگر منظور معجره بودن لفظ آن بود ديگر معنا نداشت كه همه جن وانس را دخالت دهد، بلكه بايد مى فرمود: اگر همه عرب جمع شوند نمى توانند به مثل آن بياورند.
در اين آيه، به روشنى و صراحت تحدّى شده است، و ظهور در اين دارد كه به تمامى خصوصيات قرآن و صفات كمالى كه از نظر لفظ و معنا دارد، تحدّى شده. نه تنها به فصاحت و بلاغت لفظ آن، زيرا اگر منظور معجزه بودن لفظ آن بود، ديگر معنا نداشت كه همۀ جنّ و انس را دخالت دهد، بلكه بايد مى فرمود: «اگر همه عرب جمع شوند، نمى توانند به مثل آن بياورند».


علاوه بر اين ظاهر آيه مى رساند كه تحدى مزبور مدت معينى ندارد، به شهادت اينكه مى بينيم در اين عصر هم كه اثرى از فصحا وبلغاى آن روز عرب نمانده قرآن بر اعجاز باقى
علاوه بر اين، ظاهر آيه مى رساند كه تحدّى مزبور، مدت معينى ندارد. به شهادت اين كه مى بينيم در اين عصر هم، كه اثرى از فصحا و بلغاى آن روز عرب نمانده، قرآن بر اعجاز باقى مانده و به بانگ بلند تحدّى مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۸۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۸۰ </center>
مانده وبه بانگ بلند تحدى مى كند.


«'''وَ لَقَدْ صرَّفْنَا لِلنَّاسِ فى هَذَا الْقُرْءَانِ مِن كلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثرُ النَّاسِ إِلا كفُوراً'''»:
«'''وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فى هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثرُ النَّاسِ إِلّا كُفُوراً'''»:


((تصريف امثال (( به معناى برگرداندن ودوباره آوردن وبا بيانهاى مختلف واسلوبهاى گوناگون ايراد كردن است ، و((مثل (( به معناى توصيف مقصود است به چيزى كه آن را مجسم وممثل كند وذهن شنونده را به آن نزديك گرداند، وكلمه ((من (( در جمله ((من كل مثل (( براى ابتداء غايت است ، مراد اين است كه ما هر مثلى را كه روشنگر راه حق وراه ايمان وشكر باشد براى ايشان بيان كرديم ، ولى بيشتر مردم جز راه كفران را نپيمودند، واين كلام همانطور كه ملاحظه مى كنيد، در مقام توبيخ وملامت است.
«تصريف امثال»، به معناى برگرداندن و دوباره آوردن و با بيان هاى مختلف و اسلوب هاى گوناگون ايراد كردن است. و «مَثَل» به معناى توصيف مقصود است به چيزى كه آن را مجسّم و ممثّل كند و ذهن شنونده را به آن نزديك گرداند، و كلمۀ «مِن» در جملۀ «مِن كُلّ مَثَل»، براى ابتداء غايت است. مراد اين است كه ما هر مَثَلى را كه روشنگر راه حق و راه ايمان و شكر باشد، براى ايشان بيان كرديم، ولى بيشتر مردم، جز راه كفران را نپيمودند. و اين كلام، همان طور كه ملاحظه مى كنيد، در مقام توبيخ و ملامت است.


و در جمله ((اكثر الناس ((، اسم ظاهر ((ناس (( به جاى ضمير ((هم (( به كار رفته ، ودر اصل ((اكثرهم (( بوده ، وشايد جهت اين تعبير اين بوده كه خواسته است اشاره به اين نكته كند كه سر كفران ايشان همين است كه ناس اند همچنان كه در آيه ((و كان الانسان كفورا(( نيز گذشت كه كفران ، خاصيت انسان بودن است.
و در جملۀ «أكثَرُ النّاس»، اسم ظاهر «ناس» به جاى ضمير «هُم» به كار رفته، و در اصل «أكثَرُهُم» بوده،  و شايد جهت اين تعبير اين بوده كه خواسته است به اين نكته اشاره كند كه سرّ كفران ايشان، همين است كه «ناس» اند، همچنان كه در آيه: «وَ كَانَ الإنسَانُ كَفُوراً» نيز گذشت كه «كفران»، خاصيت انسان بودن است.


و معناى آيه اين است كه سوگند مى خوريم كه ما در اين قرآن براى مردم مكرر مثلها آورديم كه حق را برايشان روشن مى كرد، وايشان را به ايمان به ما وشكر نعمتهاى ما دعوت مى نمود، وليكن بيشتر مردم جز راه كفران نپيمودند وشكر ما نگزاردند.
و معناى آيه اين است كه: سوگند مى خوريم كه ما در اين قرآن براى مردم، مكرر مَثَل ها آورديم كه حق را برايشان روشن مى كرد، و ايشان را به ايمان به ما و شكر نعمت هاى ما دعوت مى نمود، وليكن بيشتر مردم، جز راه كفران نپيمودند و شكر ما نگزاردند.
<span id='link185'><span>
<span id='link185'><span>
==مشروط كردن مشركين ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن! ==
==مشروط كردن مشركين ايمان خود را به معجزاتى غريب و ناممكن! ==
«'''وَ قَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَك حَتى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الاَرْضِ يَنبُوعاً... كِتَباً نَّقْرَؤُهُ'''»:
«'''وَ قَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَك حَتى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الاَرْضِ يَنبُوعاً... كِتَباً نَّقْرَؤُهُ'''»:
۱۴٬۱۱۵

ویرایش