۱۵٬۹۷۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
مؤلف : بين اين روايت و روايت معانى الاخبار منافاتى نيست ، زيرا ممكن است منظور از جمله «و ما امن معه الا قليل - و با او به جز اندكى ايمان نياورد» هشت نفر از غير اهل آن جناب باشد و بقيه هشتاد نفر كه هفتاد و دو نفر است ، همه فرزندان او بوده باشند، چون كسى كه نزديك به هزار سال عمر كرده به خوبى مى تواند هفتاد و دو نفر فرزند داشته باشد. | مؤلف : بين اين روايت و روايت معانى الاخبار منافاتى نيست ، زيرا ممكن است منظور از جمله «و ما امن معه الا قليل - و با او به جز اندكى ايمان نياورد» هشت نفر از غير اهل آن جناب باشد و بقيه هشتاد نفر كه هفتاد و دو نفر است ، همه فرزندان او بوده باشند، چون كسى كه نزديك به هزار سال عمر كرده به خوبى مى تواند هفتاد و دو نفر فرزند داشته باشد. | ||
<span id='link249'><span> | <span id='link249'><span> | ||
و در همان كتاب به سند خود از «'''حسن بن على وشاء'''» از حضرت رضا (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : من از آن جناب شنيدم مى فرمود: پدرم موسى بن جعفر فرمود: امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداى عزوجل به نوح فرمود: «'''انه ليس من اهلك '''» براى اينكه او مخالف نوح بود، (و از سوى ديگر غريبه هايى كه تابع او بودند را اهل او خواند). | و در همان كتاب به سند خود از «'''حسن بن على وشاء'''» از حضرت رضا (عليه السلام ) روايت كرده كه گفت : من از آن جناب شنيدم مى فرمود: پدرم موسى بن جعفر فرمود: امام صادق (عليه السلام) فرمود: خداى عزوجل به نوح فرمود: «'''انه ليس من اهلك '''» براى اينكه او مخالف نوح بود، (و از سوى ديگر غريبه هايى كه تابع او بودند را اهل او خواند). | ||
| خط ۱۱۲: | خط ۱۱۳: | ||
مؤلف: بعيد نيست كه حضرت صادق (عليه السلام ) خواسته باشد در جمله «'''و از سوى ديگر غريبه هايى را كه تابع او بودند اهل او خواند | مؤلف: بعيد نيست كه حضرت صادق (عليه السلام ) خواسته باشد در جمله «'''و از سوى ديگر غريبه هايى را كه تابع او بودند اهل او خواند | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۶۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۶۸ </center> | ||
به آيه هفتاد و شش سوره انبياء: | به آيه هفتاد و شش سوره انبياء: «فنجيناه و اهله من الكرب العظيم» و آيه هفتاد و شش سوره صافات : «و نجيناه و اهله من الكرب العظيم» اشاره كند، چون ظاهر اين دو آيه اين است كه مراد از اهل ، همه گروندگان به نوح (عليه السلام ) هستند نه خصوص خانواده آن جناب. | ||
و گويا مراد امام رضا (عليه السلام ) از اينكه از راوى پرسيد: | و گويا مراد امام رضا (عليه السلام ) از اينكه از راوى پرسيد: «مردم اين آيه را كه درباره پسر نوح است چگونه قرائت مى كنند» اين بوده كه چگونه تفسيرش مى كنند، و منظور راوى هم از اينكه گفت : «'''آن را دو جور قرائت مى كنند'''» اين بود، كه به تفسير بعضى ها اشاره كند كه گفته اند: | ||
آيه شريفه مى خواهد بفهماند كه همسر نوح آن پسر را كه با كفار هلاك شد از غير نوح حامله شده ، و خلاصه پسرى نامشروع بوده و او را به ناحق و به دروغ به شوهرش نوح نسبت داده ، و اين دسته از مفسرين گفتار خود را تاءييد كرده گفته اند به همين جهت بعضى از قاريان ، جمله «'''و نادى نوح ابنه - و نوح پسر خودش را ندا كرد'''» را به صورت «'''و نادى نوح ابنها - نوح پسر آن زن را ندا كرد'''» قرائت كرده اند. | آيه شريفه مى خواهد بفهماند كه همسر نوح آن پسر را كه با كفار هلاك شد از غير نوح حامله شده ، و خلاصه پسرى نامشروع بوده و او را به ناحق و به دروغ به شوهرش نوح نسبت داده ، و اين دسته از مفسرين گفتار خود را تاءييد كرده گفته اند به همين جهت بعضى از قاريان ، جمله «'''و نادى نوح ابنه - و نوح پسر خودش را ندا كرد'''» را به صورت «'''و نادى نوح ابنها - نوح پسر آن زن را ندا كرد'''» قرائت كرده اند. | ||
| خط ۱۲۶: | خط ۱۲۷: | ||
و دليلى كه وى به آن استدلال كرده دليلى سخيف و سست است ، براى اينكه خداى تعالى به آن جناب وعده نجات اهل او را داده بود نه وعده نجات هر كسى كه از او باشد، | و دليلى كه وى به آن استدلال كرده دليلى سخيف و سست است ، براى اينكه خداى تعالى به آن جناب وعده نجات اهل او را داده بود نه وعده نجات هر كسى كه از او باشد، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۶۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۳۶۹ </center> | ||
بله اگر خداى تعالى فرموده بود: | بله اگر خداى تعالى فرموده بود: «احمل فيها من كل زوجين و من كان منك - از هر نر و ماده اى يك جفت سوار كشتى كن و هر كس هم كه از تو است سوار كن». نوح (عليه السلام ) ناچار بود هنگام درخواست نجات پسرش بگويد: «'''پروردگارا او از من است '''» ولى خداى تعالى اينطور نفرمود، پس جمله «'''ان ابنى من اهلى '''» هيچ دلالت ندارد بر اينكه پسر مورد بحث فرزند نوح نبوده ، در سابق هم بيان كرديم كه لفظ آيات با اين توجيه سازگارى ندارد. | ||
و اين هم كه گفتند: | و اين هم كه گفتند: «اهل كتاب هيچ اختلافى ندارند در اينكه او پسر نوح بوده» محل اشكال است ، براى اينكه تورات به كلى از سرگذشت اين پسر نوح كه عرق شده ساكت است. | ||
و در الدر المنثور است كه ابن الانبارى در كتابش «'''المصاحف '''» و ابوالشيخ از على (رضى اللّه عنه) روايت آورده اند كه آيه را به شكل و نادى نوح ابنها قرائت كرده. | و در الدر المنثور است كه ابن الانبارى در كتابش «'''المصاحف '''» و ابوالشيخ از على (رضى اللّه عنه) روايت آورده اند كه آيه را به شكل و نادى نوح ابنها قرائت كرده. | ||
| خط ۱۳۸: | خط ۱۳۹: | ||
و در تفسير عياشى از موسى بن علاء بن سيابة از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل جمله و نادى نوح ابنه فرموده : وى پسر نوح نبوده ، بلكه پسر زنش بوده و آيه به زبان قبيله طى ء نازل شده كه پسر زن هر كسى را پسر او مى خوانند... . | و در تفسير عياشى از موسى بن علاء بن سيابة از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل جمله و نادى نوح ابنه فرموده : وى پسر نوح نبوده ، بلكه پسر زنش بوده و آيه به زبان قبيله طى ء نازل شده كه پسر زن هر كسى را پسر او مى خوانند... . | ||
و در همان تفسير از زراره از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل كلام نوح كه گفت : | و در همان تفسير از زراره از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل كلام نوح كه گفت : «يا بنى اركب معنا - پسرم با ما سوار شو» فرموده : او پسرش نبود. عرض كردم آخر خود نوح او را پسر خود خوانده و گفته «يا بنى»؟ فرمود: درست است كه نوح او را پسر خود خوانده ولى او نمى دانسته كه وى پسرش نيست. | ||
مؤ لف : بعد از همه اين حرفها روايتى كه بشود به آن اعتماد كرد روايت حسن وشاء از حضرت رضا (عليه السلام ) است . | مؤ لف : بعد از همه اين حرفها روايتى كه بشود به آن اعتماد كرد روايت حسن وشاء از حضرت رضا (عليه السلام ) است . | ||
| خط ۱۵۴: | خط ۱۵۵: | ||
و در مجمع البيان در ذيل آيه «'''و قيل يا ارض ابلعى ماءك ...'''» مى گويد: چنين روايت شده كه كفار قريش مى خواستند در مقام معارضه با قرآن برآيند چهل روز دور هم جمع شده طعام هايى از مغز گندم و گوشت گوسفند و شرابى كهنه خوردند تا به خيال خود ذهنشان صاف شود، همين كه مى خواستند دست به كار شوند اين آيه به گوششان خورد، لا جرم به يكديگر گفتند: اين كلام كلامى است كه هيچ گفتارى نمى تواند شبيه به آن شود، و به هيچ كلام مخلوقى شباهت ندارد، و بناچار از تصميم خود منصرف شدند. | و در مجمع البيان در ذيل آيه «'''و قيل يا ارض ابلعى ماءك ...'''» مى گويد: چنين روايت شده كه كفار قريش مى خواستند در مقام معارضه با قرآن برآيند چهل روز دور هم جمع شده طعام هايى از مغز گندم و گوشت گوسفند و شرابى كهنه خوردند تا به خيال خود ذهنشان صاف شود، همين كه مى خواستند دست به كار شوند اين آيه به گوششان خورد، لا جرم به يكديگر گفتند: اين كلام كلامى است كه هيچ گفتارى نمى تواند شبيه به آن شود، و به هيچ كلام مخلوقى شباهت ندارد، و بناچار از تصميم خود منصرف شدند. | ||
<span id='link250'><span> | <span id='link250'><span> | ||
==چند بحث قرآنى، روايتى، تاريخى و فلسفى پيرامون داستان نوح «ع»== | ==چند بحث قرآنى، روايتى، تاريخى و فلسفى پيرامون داستان نوح «ع»== | ||
«'''اجمالى از اصل داستان'''»: | «'''اجمالى از اصل داستان'''»: | ||
ویرایش