گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
<span id='link100'><span>
<span id='link100'><span>


==بحث روایتی: (رواياتى راجع به قيام قيامت واحوال دوزخيان و بهشتيان و...) ==
==بحث روایتی: (رواياتى پیرامون برخی از آیات گذشته) ==
در تفسير قمى در ذيل آيه ((ما ينظرون الا صيحة واحدة ...(( آمده كه : اين صيحه در آ خر الزمان خواهد بود، مردم در آن روزگار گرفتار يك صيحه مى شوند و در حالى كه مر دم در بازارها مشغول مخاصمه هستند، ناگهان گرفتار اين صيحه گشته و همه در جا مى ميرند. و احدى نيست كه به خانه خود برگردد، و يا سفارشى به كسى بكند، و همين است معناى جمله ((فلا يستطيعون توصية و لا الى اهلهم يرجعون((.
در تفسير قمى، در ذيل آيه «مَا يَنظُرُونَ ألّا صَيحَةً وَاحِدَة...» آمده كه: اين صيحه، در آخرالزمان خواهد بود. مردم در آن روزگار، گرفتار يك صيحه مى شوند و در حالى كه مردم، در بازارها مشغول مخاصمه هستند، ناگهان گرفتار اين صيحه گشته و همه، در جا مى ميرند. و احدى نيست كه به خانه خود برگردد، و يا سفارشى به كسى بكند، و همين است معناى جملۀ «فَلَا يَستَطِيعُونَ تَوصِيَةً وَ لا إلَى أهلِهِم يَرجِعُون».


و در مجمع البيان گفته : در ضمن حديثى آمده كه : وقتى قيامت به پا مى شود كه مردم سرگرم كار و زندگى خويشند و بساط و كار و كسب خود را گسترده ، سرگرم دادوستدند، و قبل از آنكه آن را جمع كنند قيامت به پا مى شود و چه بسا كه اشخاصى لقمه را برداشته به طرف دهان مى برند، و قيام قيامت در اين مدت كوتاه فرا مى رسد، و از رسيدن لقمه به دهانشان جلوگيرى مى كند. و چه بسا مردى در همان حالى كه مشغول پر كردن حوض است تا دامهاى خود را آب دهد، قبل از آب دادن قيامت به پا مى شود.
و در مجمع البيان گفته: در ضمن حديثى آمده كه: وقتى قيامت به پا مى شود، كه مردم، سرگرم كار و زندگى خويش اند، و بساط و كار و كسب خود را گسترده، سرگرم داد و ستد اند، و قبل از آن كه آن را جمع كنند، قيامت به پا مى شود.
 
و چه بسا كه اشخاصى لقمه را برداشته، به طرف دهان مى برند، و قيام قيامت در اين مدت كوتاه فرا مى رسد، و از رسيدن لقمه به دهانشان جلوگيرى مى كند.  
 
و چه بسا مردى در همان حالى كه مشغول پُر كردن حوض است، تا دام هاى خود را آب دهد، قبل از آب دادن، قيامت به پا مى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۵ </center>
مؤلف: اين معنا در الدر المنثور از ابو هريره از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم)، و نيز از قتاده از آن جناب به طور مرسل - بدون ذكر سند - روايت شده است .
مؤلف: اين معنا در الدرّ المنثور، از ابوهريره، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، و نيز از قتاده، از آن جناب، به طور مرسل - بدون ذكر سند - روايت شده است.
و در تفسير قمى در ذيل آيه ((و نفخ فى الصور فاذا هم من الاجداث الى ربهم ينسلون(( از امام (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود: ((من الاجداث (( يعنى از قبرها. و در روايت ابى الجارود است كه از امام باقر (عليه السلام) در ذيل جمله ((يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا(( فرمود: ملائكه در پاسخشان مى گويند: اين همان وعده اى است كه رحمان مى داد، و فرستادگان خدا راست مى گفتند.
 
و در تفسير قمى، در ذيل آيه «وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَأذَاهُم مِنَ الأجدَاثِ إلى رَبّهِم يَنسِلُون»، از امام «عليه السلام» روايت آورده كه فرمود: «مِنَ الأجدَاث»، يعنى از قبرها.  
 
و در روايت ابى الجارود است، كه از امام باقر «عليه السلام»، در ذيل جمله «يَا وَيلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَرقَدِنَا» فرمود: ملائكه در پاسخشان مى گويند: اين، همان وعده اى است كه رحمان مى داد، و فرستادگان خدا راست مى گفتند.


و در كافى به سندى كه به ابى بصير رسانده از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: ابوذر - كه خدا رحمت ش كند - در خطبه اش مى فرمود: بين مرگ و قيامت بيش از خوابى كه بكنى و سپس بيدار شوى فاصله نيست.
و در كافى، به سندى كه به ابى بصير رسانده، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: ابوذر - كه خدا رحمتش كند - در خطبه اش مى فرمود: بين مرگ و قيامت، بيش از خوابى كه بكنى و سپس بيدار شوى، فاصله نيست.


و در تفسير قمى در ذيل جمله ((ان اصحاب الجنة اليوم فى شغل فاكهون (( گفته : يعنى با زنان ملاعبه و بازى مى كنند.
و در تفسير قمى، در ذيل جمله «إنّ أصحَابَ الجَنّةِ اليَومَ فِى شُغُلٍ فَاكِهُون» گفته: يعنى با زنان ملاعبه و بازى مى كنند.


و نيز در همان كتاب در روايت ابى الجارود است كه امام باقر (عليه السلام ) در تفسير جمله ((فى ظلال على الارائك متكئون (( فرموده : كلمه ((ارائك (( تختهايى است كه روى آن حجله ها باشد.
و نيز، در همان كتاب، در روايت ابى الجارود است، كه امام باقر «عليه السلام»، در تفسير جمله «فِى ظِلَالٍ عَلَى الأرَائِكِ مُتّكِئُون» فرموده : كلمۀ «أرَائك»، تخت هايى است كه روى آن، حجله ها باشد.


باز در همان كتاب در تفسير جمله ((سلام قولا من رب رحيم (( فرموده : سلام از ناحيه خدا به معناى امان است ، و در ذيل جمله ((و امتازوا اليوم ايها المجرمون (( فرموده : چون خدا خلق را در روز قيامت جمع كند، همه برپا خواهند ماند به حدى كه عرق ايشان را فرا مى گيرد، پس ندا مى كنند: پروردگارا به حساب ما رسيدگى كن هرچند كه جهنمى باشيم ، تكليف مان را معلوم كن ، تا اگر دوزخى هستيم به دوزخ برويم.
باز، در همان كتاب، در تفسير جمله «سَلامٌ قَولاً مِن رَبّ رَحِيم» فرموده: سلام از ناحيه خدا، به معناى امان است. و در ذيل جمله «وَ امتَازُوا اليَومَ أيُّهَا المُجرِمُون» فرموده: چون خدا خلق را در روز قيامت جمع كند، همه برپا خواهند ماند، به حدّى كه عرق ايشان را فرا مى گيرد. پس ندا مى كنند: پروردگارا! به حساب ما رسيدگى كن، هرچند كه جهنمى باشيم، تكليف مان را معلوم كن، تا اگر دوزخى هستيم، به دوزخ برويم.


آنگاه فرمود: خداى تعالى بادهايى مى فرستد تا در بين آنان بوزد، و مناديى ندا مى كند: اى مجرمين امروز از بهشتيان جدا شويد. پس از يكديگر جدا مى شوند، مجرمين در آتش مى افتند، و كسى كه در قلبش ايمان باشد به سوى بهشت مى رود.
آنگاه فرمود: خداى تعالى، بادهايى مى فرستد تا در بين آنان بوزد، و مناديى ندا مى كند: اى مجرمان! امروز، از بهشتيان جدا شويد. پس از يكديگر جدا مى شوند. مجرمان در آتش مى افتند، و كسى كه در قلبش ايمان باشد، به سوى بهشت مى رود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۶ </center>
مولف: در بعضى از روايات آمده كه : خداى سبحان براى اهل محشر تجلى مى كند، به جلوه اى كه آنان را از غير به خود مشغول مى سازد مادامى كه آن تجلى هست به هيچ چيز ديگر توجه ندارند. و مراد از اين تجلى برطرف شدن همه حجابهايى است كه بين آنان و آفريدگارشان وجود داشت ، نه اينكه مراد ديدن به چشم باشد، چون ديدن به چشم تنها از راه مقارنه جهات و ابعاد صورت مى گيرد، و خداى تعالى در جهت قرار ندارد و چنين چيزى در حق خداى تعالى محال است.
مولف: در بعضى از روايات آمده كه: خداى سبحان، براى اهل محشر تجلى مى كند، به جلوه اى كه آنان را از غير، به خود مشغول مى سازد. مادامى كه آن تجلى هست، به هيچ چيز ديگر توجه ندارند.  
 
و مراد از اين تجلى، برطرف شدن همۀ حجاب هايى است، كه بين آنان و آفريدگارشان وجود داشت. نه اين كه مراد، ديدن به چشم باشد. چون ديدن به چشم، تنها از راه مقارنۀ جهات و ابعاد صورت مى گيرد، و خداى تعالى، در جهت قرار ندارد، و چنين چيزى در حق خداى تعالى، محال است.
 
در كتاب اعتقادات صدوق، از امام «عليه السلام» روايت كرده، كه فرمود: هر كس گوش به سخن كسى بدهد، به همين مقدار او را پرستيده. اگر گوينده، از خدا بگويد، شنونده، خدا را پرستيده و اگر از ابليس بگويد، ابليس را پرستيده.


در كتاب اعتقادات صدوق از امام (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: هركس گوش به سخن كسى بدهد، به همين مقدار او را پرستيده اگر گوينده از خدا بگويد شنونده خدا را پرستيده و اگر از ابليس بگويد ابليس را پرستيده.
و در كافى، به سند خود، از محمّد بن سالم، از امام ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده، كه در ضمن حديثى فرمود: اين كه در روز قيامت، اعضاى بدن، عليه آدمى شهادت مى دهد، مربوط به آدم مؤمن نيست، بلكه اين راجع به كسانى است كه عذاب خدا، بر آنان حتمى شده باشد. و اما مؤمن، نامۀ عملش را به دست راستش مى دهند، همچنان كه خداى تعالى فرمود: «فَمَن أُوتِىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقرَؤُنَ كِتَابَهُم وَ لا يُظلَمُونَ فَتِيلاً: پس آن كسى كه نامه اش را به دست راستش دهد، اين گونه اشخاص، خود كتاب خويشتن را مى خوانند، و ذرّه اى ظلم نمى شوند.


و در كافى به سند خود از محمّد بن سالم از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: اينكه در روز قيامت اعضاى بدن عليه آدمى شهادت مى دهد، مربوط به آدم مومن نيست ، بلكه اين راجع به كسانى است كه : عذاب خدا بر آنان حتمى شده باشد، و اما مومن نامه عملش را به دست راستش مى دهند، همچنان كه خداى تعالى فرمود: ((فمن اوتى كتابه بيمينه فاولئك يقرون كتابهم و لا يظلمون فتيلا : پس آن كسى كه نامه اش را به دست راستش دهد، اينگونه اشخاص خود كتاب خويشتن را مى خوانند، و ذره اى ظلم نمى شوند.
و در تفسير عياشى، از مسعده بن صدقه، از امام صادق، از جدّش (عليهما السلام) روايت كرده كه فرمود: اميرالمؤمنين، در آن خطبه اش كه راجع به اوصاف قيامت است، فرمود:  


و در تفسير عياشى از مسعده بن صدقه از امام صادق از جدش ‍ (عليهماالسلام ) روايت كرده كه فرمود: امير المومنين در آن خطبه اش ‍ كه راجع به اوصاف قيامت است ، فرمود: خداوند بر دهنها مهر مى زند و ديگر كسى نمى تواند سخنى بگويد، بلكه به جاى زبان دستها سخن مى گويند، و پاها شهادت مى دهند، و پوست بدنها به زبان مى آيند، و به آنچه كرده اند ناطق مى شوند، پس نمى توانند هيچ جريانى را از خدا كتمان كنند.
خداوند بر دهن ها، مُهر مى زند و ديگر كسى نمى تواند سخنى بگويد، بلكه به جاى زبان، دست ها سخن مى گويند، و پاها شهادت مى دهند، و پوست بدن ها، به زبان مى آيند، و به آنچه كرده اند، ناطق مى شوند. پس نمى توانند هيچ جريانى را از خدا كتمان كنند.


مؤلف : و در اين معنا ر واياتى ديگر هست ، كه - ان شاءاللّه تعالى - بعضى از آنها را در تفسير سوره ((حم سجده (( آيه ۲۰ نقل مى كنيم ، و بعضى ديگر از آنها را در تفسير آيه ((ان السمع و البصر والفواد كل اولئك كان عنه مسئولا(( نقل كرديم.
مؤلف: و در اين معنا، رواياتى ديگر هست، كه - إن شاء اللّه تعالى - بعضى از آن ها را در تفسير سوره «حم سجده»، آيه ۲۰ ، نقل مى كنيم، و بعضى ديگر از آن ها را، در تفسير آيه «إنّ السّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنهُ مَسئُولا» نقل كرديم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۵۷ </center>
<span id='link101'><span>
<span id='link101'><span>
۱۴٬۱۱۵

ویرایش