الجن ١٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link40 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link40 | آيات ۱ - ۱۷ سوره جنّ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link41 | شگفتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link41 | شگفتى طایفه اى از جنّ، از شنیدن آیات قرآن كريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link42 | (آنچه درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link42 | گفتاری پیرامون جنّ: (آنچه درباره جنّ، در آيات قرآن آمده است)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link44 | مراد از پناهنده شدن مردانى از إنس، به مردانى از جنّ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link44 | مراد از پناهنده شدن مردانى از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link46 | توضيح معناى قول مؤمنان جنّى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link48 | ویژگی های دو طایفه جنّیان: مُسلِمون و قَاسِطون]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۵#link46 | توضيح معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link49 | پیامد استقامت بر طريقۀ اسلام، و فرجام اعراض از ياد خدا]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link50 | بحث روایی: رواياتى درباره ایمان آوردن جنّیان به پيامبر«ص»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link48 | دو | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link49 | استقامت بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۶#link50 | | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۲
کپی متن آیه |
---|
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ يَسْلُکْهُ عَذَاباً صَعَداً |
ترجمه
الجن ١٦ | آیه ١٧ | الجن ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَسْلُکْهُ»: داخل میگرداند (نگا: قصص / ، حاقّه / ). «صَعَداً»: سخت. غیر قابل تحمّل. طاقتفرسا.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۷ سوره جنّ
- شگفتى طایفه اى از جنّ، از شنیدن آیات قرآن كريم
- گفتاری پیرامون جنّ: (آنچه درباره جنّ، در آيات قرآن آمده است)
- مراد از پناهنده شدن مردانى از إنس، به مردانى از جنّ
- توضيح معناى قول مؤمنان جنّى
- ویژگی های دو طایفه جنّیان: مُسلِمون و قَاسِطون
- پیامد استقامت بر طريقۀ اسلام، و فرجام اعراض از ياد خدا
- بحث روایی: رواياتى درباره ایمان آوردن جنّیان به پيامبر«ص»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً «16» لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً «17»
و اگر بر طريق (حق) استقامت كنند، آنان را با آبى فراوان سيراب مىكنيم، تا در آن (رفاه و آسايش) امتحانشان كنيم و هر كس از ذكر پرورگارش اعراض كند، او را در عذابى سخت در مىآورد.
نکته ها
«غدق» به معناى فراوانى و «صعد» به معناى سخت و مشكل است.
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: مراد از «اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ» استقامت در مسير اهل بيت است. و از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه اگر مردم بر ولايت مااستقامت داشته باشند از علم كثير كامياب مىشوند. «1» «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً»
از بهترين شيوههاى تربيتى، شيوه مقايسه است. در يك آيه مىفرمايد: استقامت و باران و در آيه بعد: اعراض و عذاب. با مقايسه اين دو حالت مسئله حق وباطل شفافتر مىشود.
اعراض از ذكر خدا هم در دنيا زندگى را سخت مىكند. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «2» وهم در آخرت انسان را گرفتار عذاب سخت و فراگير مىكند. «وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً»
پیام ها
1- مهمتر از ايمان، پايدارى و استقامت بر آن است. «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ»
2- در ميان راهها، تنها يك راه حق قابل قبول است. طَرائِقَ قِدَداً ... عَلَى الطَّرِيقَةِ
3- بيان آثار و بركات ايمان، بهترين شيوه دعوت است. لَوِ اسْتَقامُوا ... لَأَسْقَيْناهُمْ
4- آثار ايمان تنها در آخرت نيست، بلكه در دنيا نيز ظاهر مىشود. «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً»
5- استقامت بر راه حق ارزش است. و هر استقامتى ارزش ندارد، زيرا بعضى
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». طه، 124.
جلد 10 - صفحه 252
استقامتها لجاجت و يك دندگى است. «اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ»
6- توسعه رزق، يكى از اسباب آزمايش است. «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ» (چنانكه حضرت سليمان نيز توسعه رزق خودش را سبب آزمايش دانست.
«هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي» «1»)
7- استقامت بر راه مستقيم در طبيعت اثر مىگذارد. «ماءً غَدَقاً»
8- رفاه زمينه غفلت است. «ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ»
9- با توسعه رزق مغرور نشويد. «لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ»
10- حتّى بعد از استقامت بر راه حق و دريافت پاداش، كار خود را پايان يافته ندانيد كه تازه آزمايش ديگرى شروع مىشود. ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ...
11- خداوند، هم مهر دارد و هم قهر. ماءً غَدَقاً ... عَذاباً صَعَداً
12- يكى از عوامل كشيده شدن به دوزخ اعراض از ذكر خداوند است. «وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً»
13- گاهى نزول باران وسيله آزمايش است كه اگر با ناشكرى و كفران همراه شود، قهر فراگير به دنبال دارد. «عَذاباً صَعَداً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً «17»
لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ: تا بيازمائيم ايشان را، يعنى با آنها معامله آزمايندگان نمائيم، تا بر عالميان ظاهر شود كه به وظايف شكران چگونه قيام كنند و به تكاليف مقرره عمل مىنمايند يا نه.
حضرت باقر عليه السّلام به روايت كافى فرمود: اگر مستقيم شويد بر ولايت امير المؤمنين و ولايت اوصياى از اولاد او، قبول نمايند اطاعت ايشان را در اوامر و نواهى ايشان، هرآينه سيراب مىكنيم دلهاى ايشان را از ايمان. «1» و حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: افاده و افاضه مىكنيم به ايشان علوم بسيارى را كه تعليم گرفته باشند از ائمه. «2»
«1» به نقل از نور الثقلين، جلد 5، صفحه 438.
«2» مدرك ياد شده، صفحه 439.
جلد 13 - صفحه 349
وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ: و هر كه اعراض كند از ياد كردن پروردگار خود، يعنى از عبادت آفريدگار خود اعراض كند يا از موعظه و وحى روى بگرداند و قبول نكند، يا كفران نعمت حق نمايد، يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً: درآورد خدا او را در عذابى سخت كه فوق طاقت او باشد و غالب بر او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً «11» وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً «12» وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً «13» وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً «14» وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً «15»
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً «16» لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً «17» وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً «18» وَ أَنَّهُ لَمَّا قامَ عَبْدُ اللَّهِ يَدْعُوهُ كادُوا يَكُونُونَ عَلَيْهِ لِبَداً «19» قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً «20»
ترجمه
و بدرستيكه از ما شايستگانند و از ما هستند كسانيكه كمتر از اينند هستيم فرقههائى مختلف
و بدرستيكه ما دانستيم كه هرگز نميتوانيم عاجز كنيم خدا را در زمين و نميتوانيم عاجز كنيم او را بفرار
و بدرستيكه ما وقتى كه شنيديم قرآن را ايمان آورديم بآن پس هر كه ايمان آورد بپروردگارش پس نميترسد از نقصان جز او نه از ستمى
و بدرستى كه از ما هستند منقادان و از ما هستند متجاوزان پس هر كه منقاد شد پس آنگروه طلب نمودهاند راه راست را
و امّا متجاوزان
جلد 5 صفحه 287
پس باشند براى جهنم هيزم
و آنكه امر از اين قرار است اگر استقامت نموده بودند بر راه حق هر آينه ميداديم بآنها آبى فراوان
تا بيازمائيمشان در آن و هر كه روى گرداند از ياد پروردگارش در مىآورد او را در عذابى سخت
و بدرستيكه مواضع سجود براى خدا است پس نخوانيد با خدا هيچ كس را
و بدرستيكه چون برخاست بنده خدا كه بخواند او را نزديك بود آنها بوده باشند بر او متراكم و چسبنده
بگو جز اين نيست كه ميخوانم پروردگارم را و شريك نميسازم با او كسى را.
تفسير
جنّيان در تعقيب مقالات خودشان گويند كه بعضى از ما افراد صالح و شايستهاى هستيم كه بوظائف دينى خود كاملا عمل مينمائيم و بعضى از ما بپاى آنها نميرسيم و مراعات وظائف دينى را كمتر از آنها مينمائيم و ما داراى طريقه- هاى متفرّقهاى هستيم و صاحبان مذاهب مختلفه ميباشيم چنانچه قمّى ره فرموده و پيش از اين در شأن نزول سوره ذكر شد و ما ميدانيم كه هرگز نميتوانيم خدا را عاجز نمائيم و نگذاريم بر ما مسلّط شود اگر اراده عذاب ما را داشته باشد در زمين و نميتوانيم عاجز نمائيم او را از اينكه بگيرد ما را بفرار نمودن بآسمان يا بنفوذ نمودن در زمين و ما وقتى قرآن را كه موجب هدايت ما شد از پيغمبر اسلام شنيديم ايمان آورديم بآن و كسيكه ايمان آورد بپروردگار خود نميترسد از نقصان ثوابش و زيادى عذابش از ميزان استحقاق و بعضى از ما منقاد و مطيع و تسليم در مقابل اوامر خدايند و بعضى جابر متجاوز از حق پس كسيكه منقاد اوامر الهى باشد طلب نموده راه رشد و هدايت و صلاح را كه ميرساند او را بنعيم ابدى و اما اشخاص متعدّى و متجاوز از طريق حق هيزم آتش جهنّم خواهند بود ظاهرا تا اينجا كلام جنّيان ختم شد حال خداوند در وحى خود به پيغمبر اكرم عطف بر اخبار از استماع جنيّان و نقل اقوال آنها ميفرمايد كه و همانا امر از اين قرار است كه اگر جنّ و انس استقامت نمايند بر طريقه مرضيّه الهيّه ما آنها را مشروب نمائيم از آب فراوانى چون گفتهاند آنزمان مردم مكّه مبتلا بخشكى و سختى ارزاق عمومى بودند و خداوند به اين آيه وعده باران فراوان بآنها داده
جلد 5 صفحه 288
در صورت قبول اسلام و استقامت در آن و بعضى گفتهاند آب فراوان كنايه از توسعه رزق است و در روايات ائمه اطهار طالبان رشد و كسانيكه استقامت بر طريقه حقّه نمودند به آنانكه ثابت قدم در ولايت امير المؤمنين و اولاد معصومين او باشند و اطاعت اوامر ايشانرا نمايند و توصيف آب دادن فراوان بآشاماندن ايشان ايمانرا بدلهاى شيعيان خاص تفسير شده و اين باران فراوان يا توسعه رزق يا افاضه ايمان براى اختبار و امتحان بندگان است كه تا چه درجه در آن نعمت كه هستند شكرش را بجا ميآورند و كسيكه اعراض نمايد از شكر نعمت حق و ياد خدا و ولايت مولى چنانچه قمى ره نقل نموده خداوند او را داخل در عذاب شاقّ متصاعدى خواهد فرمود و همانا مساجد سبعه كه پيشانى و دو كف دست و دو سر زانو و دو شست پاى بندگان ميباشد از آن خدا و ملك او است و نبايد در سجود غير او صرف شود چنانچه در روايات متعدّده از ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و بر طبق حكم حضرت جواد عليه السّلام در مذهب ما بدليل اين آيه چهار انگشت دزد را ميبرند و كف را باقى ميگذارند كه بايد براى خدا باشد و اين مسلّم است مع الوصف مفسّرين شيعه مساجد را بمسجدهائيكه ساخته شده و ميشود يا تمام روى زمين تفسير نمىنمايند و مدلول روايات را بر سبيل احتمال ذكر كردهاند با آنكه ظاهر آيه شريفه آنستكه بودن مساجد از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را هيچ جا ننمايند و بودن مساجد ساخته شده از آن خدا موجب آنستكه عبادت غير او را در آنجا نكنند نه در جاهاى ديگر و بر تمام روى زمين مساجد اطلاق نميشود بلى روى زمين مسجد است چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده جعلت لى الارض مسجدا و طهورا و نفرموده مساجدا و اين نيست جز اعراض از اخبار ائمه اطهار و تبعيّت از اقوال مردود بىاعتبار و گفتهاند وقتى حضرت ختمى مرتبت قيام بامر دعوت قريش بتوحيد و قرائت قرآن ميفرمود يا مشغول نماز ميشد آنها گرد حضرت جمع ميشدند و خود را باو مىچسباندند براى اذيت و آزار و باز داشتن از كار يا تماشاى افعال و اذكار و خداوند اينمعنى را باو وحى فرموده و آنكه بآنها بفرمايد من سخن تازهاى ندارم و كار تماشا دارى نميكنم من دعوت بتوحيد ميكنم كه پدران شما
جلد 5 صفحه 289
حضرت ابراهيم و اسمعيل ميكردند يا عبادت خداى يگانه را مينمايم و در مقابل بت سجده نميكنم و بعضى اين ازدحام و تهاجم را از جن براى تماشاى نماز و قرائت قرآن حضرت دانستهاند و بجاى قل قال قرائت نمودهاند ولى سوق آيه اخيره و آيات آتيه مؤيّد قول اوّل است و لبد بريال شير و هو متراكم و چسبنده از پشم و موى و غيره اطلاق ميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِنَفتِنَهُم فِيهِ وَ مَن يُعرِض عَن ذِكرِ رَبِّهِ يَسلُكهُ عَذاباً صَعَداً «17»
اينکه اسقاء ماء غدق براي اينکه است که آنها را امتحان كنيم و آزمايش نمائيم در او و كسي که اعراض كند از ذكر پروردگارش او را سلوك ميدهد و ميبرد عذاب شديد دشوار سخت.
لِنَفتِنَهُم فِيهِ بنا بر تفسير اول که مراد از اسقيناهم ماء غدقا تشرف خدمت ائمه طاهرين و اخذ علوم بسياري از آنا باشد اينکه امتحان بزرگي است که براي شيعه و مؤمننين بأئمه طاهرين که پس از اخذ علوم آيا بدستورات آنها عمل ميكنند و از علوم آنها بهرهبرداري ميكنند يا فرمايشات آنها را كنار گذارده و متابعت هواهاي نفساني و وساوس شيطاني و زخارف دنيوي ميكنند زيرا سعادت مربوط بدو امر است علم عمل عالم بي عمل عقوبتش از جاهل زيادتر است چنانچه دارد:
ان اهل النار يتأذون من ريح العالم التارك لعلمه
و
يغفر للجاهل سبعين ذنبا حتي يغفر للعالم ذنب واحد
و ان اشد النّاس حسرة يوم القيامة العالم التارك لعلمه
چون ميبيند که بسياري از پرتو علم او سعادتمند شدند و خود بعذاب گرفتار.
و بنا بر تفسير ماء باران امتحان آنها اينكه قدردان نعم الهي و سپاسگزار پروردگار و صرف در مرضيات الهي و غرق نشدن در دنيا و فراموش نكردن دين و عمل به وظائف شرع ميكنند يا نه. بالجملة امتحان هر فردي نحوي است و امتحانات الهي بسيار است.
وَ مَن يُعرِض عَن ذِكرِ رَبِّهِ يَسلُكهُ عَذاباً صَعَداً اعراض از ذكر پروردگار پشت كردن بدين و عدم ايمان بانبياء و انكار امامت ائمه اطهار و ترك واجبات و فعل محرمات و غرق دنيا و فراموشي آخرت و شهوتراني و هوا پرستي که تمام اينها راه جهنم است و سبل شيطاني است که فرداي قيامت او را ميكشند و ميبرند رو بجهنم و عذاب بسيار شديد.
237
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 17)- در این آیه به حقیقت دیگری در همین رابطه اشاره کرده، میافزاید: «هدف این است که ما آنها را با این نعمت فراوان بیازمائیم» (لنفتنهم فیه).
و از اینجا روشن میشود که یکی از اسباب مهم امتحان الهی وفور نعمت است، و اتفاقا آزمایش به وسیله «نعمت» از آزمایش به وسیله «عذاب» سختتر و پیچیدهتر است، زیرا طبیعت فزونی نعمت، سستی و تنبلی و غفلت و غرق شدن در لذائذ و شهوات است، و این درست چیزی است که انسان را از خدا دور میسازد و میدان را برای فعالیت شیطان آماده میکند تنها کسانی میتوانند از عوارض نامطلوب فزونی وفور نعمت در امان بمانند که بطور دائم به یاد خدا باشند.
و لذا به دنبال آن، میافزاید: «و هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند او را به عذاب شدید و فزایندهای گرفتار میسازد» (و من یعرض عن ذکر ربه یسلکه عذابا صعدا).
نکات آیه
۱ - رفاه بر آمده از ایمان و دین دارى، عرصه آزمایش انسان ها از سوى خداوند (و ألّوِاستقموا على الطریقة لأسقینهم ماء غدقًا . لنفتنهم فیه)
۲ - رفاه و نعمت ها، از ابرازهاى آزمایش الهى (لنفتنهم فیه)
۳ - مؤمنان پایدار و استوار در طریق دین، در معرض آزمایش الهى اند. (و ألّوِاستقموا على الطریقة ... لنفتنهم فیه)
۴ - روى گردانى از یاد خدا، موجب عذاب سخت و شدید الهى است. (و من یعرض عن ذکر ربّه یسلکه عذابًا صعدًا) «صَعَد»، به معناى شدید و سخت است.
۵ - رفاه و وفور نعمت، زمینه ساز غفلت از یاد خداوند (لأسقینهم ماء غدقًا ... و من یعرض عن ذکر ربّه) مطرح شدن اعراض و غفلت از یاد خدا - پس از یادآورى رفاه و وفور نعمت در سایه ایمان و دیندارى - نشانگر حقیقت یاد شده است.
۶ - لزوم یاد خدا، در هنگامه رفاه مندى و برخوردارى از نعمت ها (لأسقینهم ماء غدقًا ... و من یعرض عن ذکر ربّه یسلکه عذابًا صعدًا)
۷ - ذکر دائم خداوند، موجب قبولى و پیروزى در آزمایش هاى الهى است. (لنفتنهم فیه و من یعرض عن ذکر ربّه یسلکه عذابًا صعدًا) جمله «و من یعرض عن ذکر ربّه...» در حقیقت توصیه به یادآوردن نام و یاد خدا در دل ها است. این توصیه - پس از طرح مسأله آزمایش انسان ها - مى تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.
۸ - ربوبیت خداوند، مقتضى یاد دائم او در دل ها است. (و من یعرض عن ذکر ربّه)
موضوعات مرتبط
- امتحان: ابزار امتحان ۲; امتحان با رفاه ۱، ۲; امتحان با نعمت ۲; عوامل موفقیت در امتحان ۷
- انسان: امتحان انسان ها ۱
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۸; امتحانهاى خدا ۱، ۲، ۳
- ذکر: آثار اعراض از ذکر خدا ۴; آثار ذکر خدا ۷; اهمیت ذکرخدا ۶; ذکر خدا در رفاه ۶; ذکر دائمى خدا ۷; زمینه ذکر خدا ۸
- رفاه: آثار رفاه ۵
- عذاب: موجبات عذاب شدید ۴
- غفلت: زمینه غفلت از خدا ۵
- مؤمنان: استقامت مؤمنان ۳; امتحان مؤمنان ۳
- نعمت: آثار وفور نعمت ۵
منابع