گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
<span id='link43'><span>
<span id='link43'><span>


==مقصود از بندگان خاص الذين اصطفينا كه خداوند كتاب را به ايشان به ارث رساند ==
مفسران در اين كه منظور از اين بندگان خاص چه كسانى هستند، اختلاف كرده اند، بعضى گفته اند: «انبيا هستند». بعضى ديگر گفته اند: «بنى اسرائيل اند»، كه جزو مشمولين آيه «ان اللّه اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين» هستند».
مفسرين در اينكه منظور از اين بندگان خاص چه كسانى هستند اختلاف كرده اند، بعضى گفته اند: ((انبيا هستند((. بعضى ديگر گفته اند: ((بنى اسرائيلند((، كه جزو مشمولين آيه ((ان اللّه اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين (( هستند((.
 
و بعضى ديگر گفته اند: ((امت محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) هستند كه قرآن را از پيغمبر خود ارث برده ، و نيز به سوى او بازگشت مى كنند، و علمايشان بدون واسطه و بقيه امت به واسطه علما از قرآن بهره مند مى شوند((. و بعضى ديگر گفته اند: ((تنها علماى امت محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) هستند((.
و بعضى ديگر گفته اند: «امت محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) هستند كه قرآن را از پيغمبر خود ارث برده، و نيز به سوى او بازگشت مى كنند، و علمايشان بدون واسطه و بقيه امت به واسطه علما از قرآن بهره مند مى شوند». و بعضى ديگر گفته اند: «تنها علماى امت محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) هستند».
بعضى ديگر - كه روايات بسيار زيادى از امام باقر و صادق (عليهما السلام ) بر طبق گفته آنان هست - گفته اند: ((مراد از اين كسان كه اصطفاء شده اند، ذريه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از اولاد فاطمه (عليهاالسلام ) هستند، كه جزو آل ابراهيم و مشمول آيه ((ان اللّه اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين (( نيز هستند.
 
و رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) هم تصريح فرموده ، به اينكه : آنان عالم به قرآن هستند، و نظر ايشان درباره قرآن صائب است .
بعضى ديگر - كه روايات بسيار زيادى از امام باقر و صادق (عليهما السلام) بر طبق گفته آنان هست - گفته اند: «مراد از اين كسان كه اصطفاء شده اند، ذريه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) از اولاد فاطمه (عليهاالسلام) هستند، كه جزو آل ابراهيم و مشمول آيه «ان اللّه اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين» نيز هستند.
و در روايت ((انى تارك فيكم الثقّلين كتاب اللّه و عترتى اهل بيتى لن يفترقا حتى يردا على الحوض (( - كه متواتر و مورد اتفاق دو طايفه شيعه و سنى است - فرموده : آنان ملازم قرآنند.
 
پس بنابراين ، معناى آيه چنين مى شود: بعد از آنكه ما قر آن را به تو وحى كرديم - چون كلمه ((ثمّ(( معناى تاخير رتبه را افاده مى كند - آن را به ذريه تو ارث داديم ، البته آن ذريه ات كه ما اصطفايشان كرديم ، و از بين همه بندگان آنان را در همان روزى كه آل ابراهيم را برمى گزيديم انتخاب كرديم ، و اضافه شدن كلمه ((عباد(( به كلمه ((نا(( كه نون عظمت است اضافه تشريفى است ، و مى خواهد به شرافت ذريه اشاره كند.
و رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) هم تصريح فرموده، به اين كه: آنان عالم به قرآن هستند، و نظر ايشان درباره قرآن صائب است.
 
و در روايت «انى تارك فيكم الثقّلين كتاب اللّه و عترتى اهل بيتى لن يفترقا حتى يردا على الحوض» - كه متواتر و مورد اتفاق دو طايفه شيعه و سنى است - فرموده: آنان ملازم قرآنند.
 
پس بنابراين، معناى آيه چنين مى شود: بعد از آن كه ما قر آن را به تو وحى كرديم - چون كلمه «ثُمّ» معناى تأخير رتبه را افاده مى كند - آن را به ذريه تو ارث داديم، البته آن ذريه ات كه ما اصطفايشان كرديم، و از بين همه بندگان آنان را در همان روزى كه آل ابراهيم را برمى گزيديم انتخاب كرديم، و اضافه شدن كلمه «عباد» به كلمه «نا» كه نون عظمت است اضافه تشريفى است، و مى خواهد به شرافت ذريه اشاره كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۴ </center>
((فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات (( - احتمال دارد ضمير در ((منهم (( به همان برگزيده شدگان برگردد، كه در نتيجه هر سه طايفه يعنى ظالم به نفس ، مقتصد، و سابق به خيرات ، در وراثت شريكند، چيزى كه هست وارث حقيقى همان عالم به كتاب ، و حافظ كتاب است ، كه عبارت است از سابق به خيرات .
«'''فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات'''» - احتمال دارد ضمير در «منهم» به همان برگزيده شدگان برگردد، كه در نتيجه هر سه طايفه يعنى ظالم به نفس، مقتصد، و سابق به خيرات، در وراثت شريك اند، چيزى كه هست وارث حقيقى همان عالم به كتاب، و حافظ كتاب است، كه عبارت است از سابق به خيرات.
احتمال هم دارد ضمير مزبور به كلمه ((عبادنا(( برگردد، البته در صورتى كه اضافه عباد به كلمه ((نا(( شرافتى به عباد ندهد، آن وقت كلمه ((فمنهم (( تعليل را مى رساند، و چنين معنا مى دهد: ما تنها كتاب را به بعضى از بندگان خود ارث داديم ، و آنان عبارتند از عده اى كه ما ايشان را برگزيديم ، نه همه بندگان ، براى اينكه بعضى از بندگان ما ظالم به نفس خود بودند، و بعض ى هم ميانه رو بودند، و بعضى سابق به خيرات بودند، و همه اين سه طايفه صلاحيت وراثت كتاب را نداشتند.
 
ممكن است وجه اول را تاءييد كرد به اينكه چه مانعى دارد وراثت را به همه نسبت دهيم ، در حالى كه قائمين واقعى به امر وراثت بعضى از افراد باشند، همچنان كه نظير اينگونه نسبت را در آيه ((و اورثنا بنى اسرائيل الكتاب (( مى بينيم .
احتمال هم دارد ضمير مزبور به كلمه «عبادنا» برگردد، البته در صورتى كه اضافه عباد به كلمه «نا» شرافتى به عباد ندهد، آن وقت كلمه «فمنهم» تعليل را مى رساند، و چنين معنا مى دهد: ما تنها كتاب را به بعضى از بندگان خود ارث داديم، و آنان عبارتند از عده اى كه ما ايشان را برگزيديم، نه همه بندگان، براى اين كه بعضى از بندگان ما ظالم به نفس خود بودند، و بعض ى هم ميانه رو بودند، و بعضى سابق به خيرات بودند، و همه اين سه طايفه، صلاحيت وراثت كتاب را نداشتند.
و از اينكه در آيه شريفه بين سه طايفه ظالم به نفس ، مقتصد، و سابق به سوى خيرات ، مقابله انداخته ، فهميده مى شود كه مراد از ظالم به نفس كسى است كه گناهى به گردن داشته باشد، و اين عنوان شامل هر مسلمانى از اهل قرآن مى شود، چون اهل قرآن است كه عنوان اصطفاء و وارث قرآن بر او صادق است .
 
و مراد از ((مقتصد(( كه به معناى متوسط است ، آن كسى است كه : در وسط راه ، و بين طريق واقع است . و مراد از سابق به سوى خيرات به اذن خدا، آن كسى است كه : از دسته اول يعنى ظالم به نفس ، و از دسته دوم ، يعنى ميانه روها، به درجات قرب نزديك تر است ، و اين طايفه به اذن خدا نسبت به آن دو طايفه ديگر، به خاطر فعل خيرات ، امامت دارند، همچنان كه خداى تعالى مى فرمايد: ((و السابقون السابقون اولئك المقربون ((.
ممكن است وجه اول را تأييد كرد به اين كه چه مانعى دارد وراثت را به همه نسبت دهيم، در حالى كه قائمين واقعى به امر وراثت بعضى از افراد باشند، همچنان كه نظير اين گونه نسبت را در آيه «و اورثنا بنى اسرائيل الكتاب» مى بينيم.
((ذلك هو الفضل الكبير(( - يعنى اينكه قبلا گفتيم كتاب را ارث داديم ، خود ف ضلى است بزرگ ، از ناحيه خدا، كه فعاليت و كوشش ‍ كسى در آن دخالت ندارد، و چنان نيست كه كسى از راه عمل به وظايف ، به آن فضل برسد.
 
و از اين كه در آيه شريفه بين سه طايفه ظالم به نفس، مقتصد، و سابق به سوى خيرات، مقابله انداخته، فهميده مى شود كه مراد از ظالم به نفس كسى است كه گناهى به گردن داشته باشد، و اين عنوان شامل هر مسلمانى از اهل قرآن مى شود، چون اهل قرآن است كه عنوان اصطفاء و وارث قرآن بر او صادق است.
 
و مراد از «مقتصد» كه به معناى متوسط است، آن كسى است كه: در وسط راه، و بين طريق واقع است. و مراد از سابق به سوى خيرات به اذن خدا، آن كسى است كه: از دسته اول يعنى ظالم به نفس، و از دسته دوم، يعنى ميانه روها، به درجات قرب نزديك تر است، و اين طايفه به اذن خدا نسبت به آن دو طايفه ديگر، به خاطر فعل خيرات، امامت دارند، همچنان كه خداى تعالى مى فرمايد: «و السابقون السابقون اولئك المقربون».
 
«'''ذلك هو الفضل الكبير'''» - يعنى اين كه قبلا گفتيم كتاب را ارث داديم، خود ف ضلى است بزرگ، از ناحيه خدا، كه فعاليت و كوشش ‍ كسى در آن دخالت ندارد، و چنان نيست كه كسى از راه عمل به وظايف ، به آن فضل برسد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۵ </center>
<span id='link44'><span>
<span id='link44'><span>
==اقوال مختلف مفسرين در تفسير آيه فوق ==
==اقوال مختلف مفسرين در تفسير آيه فوق ==
اين آن معنايى است كه سياق آيه و نيز رواياتى كه در معناى آيه وارد شده ، آن را افاده مى كند.
اين آن معنايى است كه سياق آيه و نيز رواياتى كه در معناى آيه وارد شده ، آن را افاده مى كند.
۱۴٬۱۶۴

ویرایش