گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
و در اين آيه شريفه دلالت بر چند مطلب ضرورى و چند حكم از احكام و قوانين روشن و مشهور در نظام عالم وجود دارد، مثل اين حكم بديهى كه مى گوئيم: «بين حق و باطل واسطه وشق سومى وجود ندارد» و يا مى گوئيم: «بين هدايت و ضلالت واسطه نيست و يا مى گوئيم: اين دوران بين حق و باطل و هدايت و ضلالت مستند به قضاى الهى است ، و از پيش خود در ملك خداى تعالى ثبوت نيافته ، بلكه اين خدا است كه چنين كرده».
و در اين آيه شريفه دلالت بر چند مطلب ضرورى و چند حكم از احكام و قوانين روشن و مشهور در نظام عالم وجود دارد، مثل اين حكم بديهى كه مى گوئيم: «بين حق و باطل واسطه وشق سومى وجود ندارد» و يا مى گوئيم: «بين هدايت و ضلالت واسطه نيست و يا مى گوئيم: اين دوران بين حق و باطل و هدايت و ضلالت مستند به قضاى الهى است ، و از پيش خود در ملك خداى تعالى ثبوت نيافته ، بلكه اين خدا است كه چنين كرده».
<span id='link52'><span>
<span id='link52'><span>
==گفتار بعضى از مفسران در مقصود از لفظ (كلمه ) در آيه شريفه رد آن ==
==گفتار بعضى از مفسران در مقصود از لفظ «كلمه» در آيه شريفه ==
و چه بسا كه بعضى از مفسرين گفته باشند كه منظور از لفظ «'''كلمه '''» در آيه شريفه ، كلمه عذاب است ، و اما جمله «'''انهم لا يؤ منون '''» در حقيقت بيان علت عذاب است ، چيزى كه هست حرف «'''لام '''» در آن در تقدير است ، و تقدير كلام چنين است : «'''كذلك '''» يعنى ((كثبوت هذه الحجة عليهم حقت كلمة ربك على الذين فسقوا و هى وعيدهم بالعذاب و انما حقت عليهم العذاب لانهم لا يؤ منون - نظير ثبوت آن حجت - كه قبلا گفتيم - بر مشركين ، مساءله كلمه پروردگارت بر عموم فاسقان است ، و آن كلمه عبارت است از تهديدشان به عذاب و اگر اين كلمه بر فاسقان محقق شد براى اين بود كه فاسقان ايمان نياوردند) ))
و چه بسا كه بعضى از مفسرين گفته باشند كه منظور از لفظ «'''كلمه '''» در آيه شريفه ، كلمه عذاب است ، و اما جمله «'''انهم لا يؤ منون '''» در حقيقت بيان علت عذاب است ، چيزى كه هست حرف «'''لام '''» در آن در تقدير است ، و تقدير كلام چنين است : «'''كذلك '''» يعنى «كثبوت هذه الحجة عليهم حقت كلمة ربك على الذين فسقوا و هى وعيدهم بالعذاب و انما حقت عليهم العذاب لانهم لا يؤ منون - نظير ثبوت آن حجت - كه قبلا گفتيم - بر مشركين ، مساءله كلمه پروردگارت بر عموم فاسقان است ، و آن كلمه عبارت است از تهديدشان به عذاب و اگر اين كلمه بر فاسقان محقق شد براى اين بود كه فاسقان ايمان نياوردند».
 
و ليكن اين تفسير، تفسيرى است كه خالى از سقم و ايراد نيست ، براى اينكه بنابر اين تفسير وجه شباهت در تشبيهى كه در آيه آمده روشن و يك جور نيست ، زيرا حجت كه عذاب به آن تشبيه شده بالذات عليه آنان ثابت است ولى عذاب ذاتى آنان نيست ، بلكه به خاطر امر ديگرى براى آنان ثابت شده ، و آن اين است كه ايمان نياوردند.
و ليكن اين تفسير، تفسيرى است كه خالى از سقم و ايراد نيست ، براى اينكه بنابر اين تفسير وجه شباهت در تشبيهى كه در آيه آمده روشن و يك جور نيست ، زيرا حجت كه عذاب به آن تشبيه شده بالذات عليه آنان ثابت است ولى عذاب ذاتى آنان نيست ، بلكه به خاطر امر ديگرى براى آنان ثابت شده ، و آن اين است كه ايمان نياوردند.
و اين حجت - همانطور كه در بيان قبلى توجه كرديد - حجتى است ساده كه بت پرستان نيز به حق بودن آن اعتراف دارند، ليكن وجهه آن حجت را برگردانده ، آن را دليل بر مدعاى خود يعنى ربوبيت اربابها گرفتند، و با اين حجت استدلال كردند به اينكه آن ربها استحقاق عبادت دارند نه خداى تعالى ، و منشاء اين اشتباهشان اين بود كه معتقد بودند به اينكه تدبير هر ناحيه از نواحى مختلف عالم به دست يكى از آن ربها است ، و چون تدبير آن ناحيه به دست اوست پس رب آن ناحيه نيز همو است .
 
و اين حجت - همانطور كه در بيان قبلى توجه كرديد - حجتى است ساده كه بت پرستان نيز به حق بودن آن اعتراف دارند، ليكن وجهه آن حجت را برگردانده ، آن را دليل بر مدعاى خود يعنى ربوبيت اربابها گرفتند، و با اين حجت استدلال كردند به اينكه آن ربها استحقاق عبادت دارند نه خداى تعالى ، و منشاء اين اشتباهشان اين بود كه معتقد بودند به اينكه تدبير هر ناحيه از نواحى مختلف عالم به دست يكى از آن ربها است ، و چون تدبير آن ناحيه به دست اوست پس رب آن ناحيه نيز همو است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۷۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۷۸ </center>
و گفتند: اگر ما بتها را مى پرستيم به اين حساب است كه بتها سنبل آن خدايانند، مى خواهيم رضايت آن خدايان را بدست آوريم تا آنها در عوض نزد خداى تعالى ما را شفاعت كنند، چون آنها مقرب درگاه خدا هستند.
و گفتند: اگر ما بتها را مى پرستيم به اين حساب است كه بتها سنبل آن خدايانند، مى خواهيم رضايت آن خدايان را بدست آوريم تا آنها در عوض نزد خداى تعالى ما را شفاعت كنند، چون آنها مقرب درگاه خدا هستند.
پس ، آيه شريفه همين جا مشركين را مورد مؤ اخذه قرار مى دهد كه پس ‍ شما اعتراف داريد كه همه تدبيرها منتهى به اللّه تعالى مى شود، و چگونه ممكن است منتهى نشود با اينكه خالق همه عالم او است ، و نيز همو است كه عالم را بقاء مى دهد، پس حقيقت ربوبيت نيز مختص به او است ، و تنها او است كه مستحق عبادت است ، نه كسى ديگر.
 
پس آيه شريفه همين جا مشركين را مورد مؤاخذه قرار مى دهد كه پس ‍ شما اعتراف داريد كه همه تدبيرها منتهى به اللّه تعالى مى شود، و چگونه ممكن است منتهى نشود با اينكه خالق همه عالم او است، و نيز همو است كه عالم را بقاء مى دهد، پس حقيقت ربوبيت نيز مختص به او است، و تنها او است كه مستحق عبادت است، نه كسى ديگر.
<span id='link53'><span>
<span id='link53'><span>
==احتياج دوم براى توحيد خداوند، با استناد به مساءله ابداء و اعاده خلق ==
==احتياج دوم براى توحيد خداوند، با استناد به مساءله ابداء و اعاده خلق ==
قُلْ هَلْ مِن شرَكائكم مَّن يَبْدَؤُا الخَْلْقَ ثمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الخَْلْقَ ثمَّ يُعِيدُهُ ...
قُلْ هَلْ مِن شرَكائكم مَّن يَبْدَؤُا الخَْلْقَ ثمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَؤُا الخَْلْقَ ثمَّ يُعِيدُهُ ...
۱۴٬۳۱۱

ویرایش