گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۵: خط ۱۵:
<span id='link147'><span>
<span id='link147'><span>


==تمامى امور خارق العاده مستند به مبادئى نفسانى و مقتضياتى ارادى هستند ==
==تمامى امور خارق العاده، به مبادئى نفسانى و مقتضياتى ارادى مستند هستند ==
و كوتاه سخن اينكه : كلام خدايتعالى اشاره دارد باينكه تمامى امور خارق العاده ، چه سحر، و چه معجزه ، و چه غير آن ، مانند كرامتهاى اولياء، و ساير خصاليكه با رياضت و مجاهده بدست مى آيد، همه مستند بمبادئى است نفسانى ، و مقتضياتى ارادى است ، چنانكه كلام خدايتعالى تصريح دارد باينكه آن مبدئى كه در نفوس انبياء و اولياء و رسولان خدا و مؤ منين هست ، مبدئى است ، مافوق تمامى اسباب ظاهرى ، و غالب بر آنها در همه احوال ، و آن تصريح اينستكه مى فرمايد: «'''و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين ، انهم لهم المنصورون ، و ان جندنا لهم الغالبون '''»، (كلمه ما درباره بندگان مرسل ما سبقت يافته ، كه ايشان ، آرى تنها ايشان يارى خواهند شد، و بدرستيكه لشگريان ما تنها غالبند) ونيز فرموده : «'''كتب اللّه لاغلبن انا و رسلى '''»، (خدا چنين نوشته كه من و فرستادگانم بطور مسلم غالبيم )، و نيز فرموده : «'''انا لننصر رسلنا، و الذين آمنوا فى الحياة الدنيا، و يوم يقوم الاشهاد'''»، (ما فرستادگان خود را و نيز آنهائى را كه در زندگى دنيا ايمان آوردند، در روزيكه گواهان بپا مى خيزند يارى مى كنيم )، و اين آيات بطوريكه ملاحظه مى كنيد مطلقند، و هيچ قيدى ندارند.
و كوتاه سخن اين كه: كلام خدای تعالى اشاره دارد به اين كه: تمامى امور خارق العاده - چه سحر، و چه معجزه و چه غير آن - مانند كرامت هاى اوليا، و ساير خصالی كه با رياضت و مجاهده به دست مى آيد، همه مستند به مبادئى است نفسانى، و مقتضياتى ارادى است. چنان كه كلام خدای تعالى تصريح دارد به اين كه آن مبدئى كه در نفوس انبياء و اولياء و رسولان خدا و مؤمنان هست، مبدئى است مافوق تمامى اسباب ظاهرى، و غالب بر آن ها در همه احوال. و آن تصريح، اين است كه مى فرمايد:  
از اينجا ممكن است نتيجه گرفت ، كه مبدء موجود در نفوس انبياء كه همواره از طرف خدا منصور و يارى شده است ، امرى است غير طبيعى ، و مافوق عالم طبيعت و ماده ، چون اگر مادى بود مانند همه امور مادى مقدر و محدود بود، و در نتيجه در برابر مادى قوى ترى مقهور و مغلوب ميشد.
 
«'''و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين، إنّهم لهم المنصورون، و إنّ جندنا لهم الغالبون'''»: (كلمه ما درباره بندگان مرسل ما سبقت يافته كه ايشان، آرى تنها ايشان يارى خواهند شد و به درستی كه لشگريان ما تنها غالب اند). و نيز فرموده: «'''كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى'''»: (خدا چنين نوشته كه من و فرستادگانم به طور مسلّم غالبيم). و نيز فرموده: «'''إنّا لننصر رسلنا و الّذين آمنوا فى الحياة الدنيا، و يوم يقوم الأشهاد'''»: (ما فرستادگان خود را و نيز آن هایى را كه در زندگى دنيا ايمان آوردند، در روزی كه گواهان بپا مى خيزند، يارى مى كنيم). و اين آيات - به طوری كه ملاحظه مى كنيد - مطلق اند و هيچ قيدى ندارند.
 
از اين جا ممكن است نتيجه گرفت كه: مبدء موجود در نفوس انبيا - كه همواره از طرف خدا منصور و يارى شده است - امرى است غير طبيعى و مافوق عالَم طبيعت و ماده. چون اگر مادى بود، مانند همه امور مادى مقدّر و محدود بود و در نتيجه، در برابر مادى قوى ترى مقهور و مغلوب می شد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۲۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۲۶ </center>
خواهى گفت امور مجرده هم مانند امور مادى همينطورند، يعنى در مورد تزاحم غلبه با قوى تر است ، در پاسخ ميگوئيم : درست است ، ولكن در امور مجرده ، تزاحمى پيش نمى آيد، مگر آنكه آن دو مجردى كه فرض كرده ايم تعلقى به ماديات داشته باشند، كه در اينصورت اگر يكى قوى تر باشد غلبه مى كند، و اما اگر تعلقى بماديات نداشته باشند تزاحمى هم نخواهند داشت ، و مبدء نفسانى مجرد كه باراده خداى سبحان همواره منصور است وقتى بمانعى مادى برخورد خدايتعالى نيروئى بآن مبدء مجرد افاضه مى كند كه مانع مادى تاب مقاومت در برابرش نداشته باشد.
خواهى گفت: امور مجرّده هم مانند امور مادى همين طورند، يعنى در مورد تزاحم، غلبه با قوى تر است. در پاسخ می گویيم: درست است، ولیكن در امور مجرّده، تزاحمى پيش نمى آيد، مگر آن كه آن دو مجردى كه فرض كرده ايم، تعلّقى به ماديات داشته باشند. در اين صورت، اگر يكى قوى تر باشد، غلبه مى كند؛ و اما اگر تعلّقى به مادّيات نداشته باشند، تزاحمى هم نخواهند داشت، و مبدء نفسانى مجرد كه به اراده خداى سبحان همواره منصور است، وقتى به مانعى مادى برخورد، خدای تعالى نيرویى به آن مبدء مجرّد افاضه مى كند كه مانع مادى، تاب مقاومت در برابرش نداشته باشد.
<span id='link148'><span>
<span id='link148'><span>
===قرآن كريم همانطور كه معجزات را بنفوس انبياء نسبت ميدهد، بخدا هم نسبت ميدهد. ===
===قرآن كريم همان طور كه معجزات را به نفوس انبيا نسبت می دهد، به خدا هم نسبت می دهد. ===
<span id='link149'><span>
<span id='link149'><span>
==بيان اينكه اراده و فعل انسان موقوف به اراده و فعل خدا است ==
==بيان اينكه اراده و فعل انسان موقوف به اراده و فعل خدا است ==
جمله اخير از آيه ايكه در فصل سابق آورديم يعنى آيه اى :كه ميفرمود: «'''فاذا جاء امر اللّه قضى بالحق '''» الخ ، دلالت دارد بر اينكه تاءثير مقتضى نامبرده منوط بامرى از ناحيه خدايتعالى است ، كه آن امر با اذن خدا كه گفتيم جريان منوط بآن نيز هست صادر ميشود، پس تاءثير مقتضى وقتى است كه مصادف باامر خدا، و يا متحد با آن باشد، و اما اينكه امر چيست ؟ در آيه «'''انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون '''» كلمه ايجاد و كلمه (كن ) تفسير شده .
جمله اخير از آيه ايكه در فصل سابق آورديم يعنى آيه اى :كه ميفرمود: «'''فاذا جاء امر اللّه قضى بالحق '''» الخ ، دلالت دارد بر اينكه تاءثير مقتضى نامبرده منوط بامرى از ناحيه خدايتعالى است ، كه آن امر با اذن خدا كه گفتيم جريان منوط بآن نيز هست صادر ميشود، پس تاءثير مقتضى وقتى است كه مصادف باامر خدا، و يا متحد با آن باشد، و اما اينكه امر چيست ؟ در آيه «'''انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون '''» كلمه ايجاد و كلمه (كن ) تفسير شده .
۱۴٬۱۴۰

ویرایش