گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
<span id='link57'><span>
<span id='link57'><span>


==مثل صراط مستقيم نسبت به سبيل هاى خدا مثل روح است نسبت به بدن ==
==مَثَل صراط مستقيم نسبت به سبيل هاى خدا، مَثَل روح است نسبت به بدن ==
چون هم عبادت را صراط مستقيم خوانده ، و هم دين را، با اينكه اين دو عنوان بين همه سبيل ها مشترك هستند، پس ‍ ميتوان گفت مثل صراط مستقيم نسبت به سبيل هاى خدا، مثل روح است نسبت به بدن ، همانطور كه بدن يك انسان در زندگيش اطوار مختلفى دارد، و در هر يك از آن احوال و اطوار غير آن انسان در طور ديگر است ، مثلا انسان در حال جنين غير همان انسان در حال طفوليت ، و بلوغ ، و جوانى ، و كهولت و سالخوردگى ، و فرتوتى است ، ولى در عين حال روح او همان روح است ، و در همه آن اطوار يكى است ، و با بدن او همه جا متحد است .
 
و نيز بدن او ممكن است باحوالى مبتلا شود، كه بر خلاف ميل او باشد و روح او صرفنظر از بدنش آن احوال را نخواهد، و اقتضاى آنرا نداشته باشد، بخلاف روح كه هيچوقت معرض اين اطوار قرار نمى گيرد، چون او مفطور بفطرت خدا است ، كه بحكم «'''لا تبديل لخلق اللّه '''»، فطرياتش دگرگون نمى شود، و با اينكه روح و بدن از اين دو جهت با هم فرق دارند، در عين حال روح آن انسان نامبرده همان بدن او است ، و انسانيكه فرض كرديم مجموع روح و بدن است .
چون هم عبادت را صراط مستقيم خوانده، و هم دين را، با اين كه اين دو عنوان بين همه سبيل ها مشترك هستند. پس ‍ می توان گفت: مَثَل صراط مستقيم نسبت به سبيل هاى خدا، مَثَل روح است نسبت به بدن. همان طور كه بدن يك انسان در زندگيش اطوار مختلفى دارد و در هر يك از آن احوال و اطوار، غير آن انسان در طور ديگر است، مثلا انسان در حال جنين غير همان انسان در حال طفوليت و بلوغ و جوانى و كهولت و سالخوردگى و فرتوتى است. ولى در عين حال، روح او همان روح است و در همه آن اطوار، يكى است و با بدن او همه جا متحد است.
همچنين سبيل بسوى خدا بهمان صراط مستقيم است ، جز اينكه هر يك از سبيل ها مثلا سبيل مؤ منين ، و سبيل منيبين ، و سبيل پيروى كنندگان رسولخدا (ص )، و هر سبيل ديگر، گاه ميشود كه يا از داخل و يا خارج دچار آفتى مى گردد، ولى صراط مستقيم همانطور كه گفتيم هرگز دچار اين دو آفت نميشود، چه ، ملاحظه فرموديد: كه ايمان كه يكى از سبيل ها است ، گاهى با شرك هم جمع ميشود همچنانكه گاهى با ضلالت جمع ميشود، اما هيچ يك از شرك و ضلالت با صراط مستقيم جمع نمى گردد، پس معلوم شد كه براى سبيل مرتبه هاى بسيارى است ، بعضى از آنها خالص ، و بعضى ديگر آميخته با شرك و ضلالت است ، بعضى راهى كوتاه تر، و بعضى ديگر دورتراست ، اما هر چه هست بسوى صراط مستقيم مى رود و بمعنائى ديگر همان صراط مستقيم است ، كه بيانش گذشت .
 
و نيز، بدن او ممكن است به احوالى مبتلا شود كه بر خلاف ميل او باشد و روح او، صرف نظر از بدنش آن احوال را نخواهد و اقتضاى آن را نداشته باشد. به خلاف روح كه هيچ وقت معرض اين اطوار قرار نمى گيرد. چون او مفطور به فطرت خدا است، كه به حكم: «'''لا تبديل لخلق اللّه'''»، فطرياتش دگرگون نمى شود، و با اين كه روح و بدن از اين دو جهت با هم فرق دارند، در عين حال روح آن انسان نامبرده همان بدن او است، و انسانی كه فرض كرديم، مجموع روح و بدن است.
 
همچنين، سبيل به سوى خدا، به همان صراط مستقيم است، جز اين كه هر يك از سبيل ها مثلا سبيل مؤمنين، و سبيل منيبين، و سبيل پيروى كنندگان رسول خدا(ص)، و هر سبيل ديگر، گاه می شود كه يا از داخل و يا خارج دچار آفتى مى گردد، ولى صراط مستقيم، همان طور كه گفتيم، هرگز دچار اين دو آفت نمی شود. چه، ملاحظه فرموديد كه: ايمان كه يكى از سبيل ها است، گاهى با شرك هم جمع می شود، همچنان كه گاهى با ضلالت جمع می شود، اما هيچ يك از شرك و ضلالت با صراط مستقيم جمع نمى گردد. پس معلوم شد كه براى سبيل، مرتبه هاى بسيارى است. بعضى از آن ها خالص، و بعضى ديگر آميخته با شرك و ضلالت است. بعضى راهى كوتاه تر، و بعضى ديگر دورتراست، اما هرچه هست، به سوى صراط مستقيم مى رود و به معنایى ديگر، همان صراط مستقيم است، كه بيانش گذشت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۵۲ </center>
<span id='link58'><span>
<span id='link58'><span>
==مثلى از كلام خدا و تطبيق آن با ما نحن فيه ==
==مثلى از كلام خدا و تطبيق آن با ما نحن فيه ==
و خداى سبحان همين معنا يعنى اختلاف سبيل و راههائى را كه بسوى او منتهى ميشود و اينكه همه آن سبيل ها از صراط مستقيم و مصداق آنند، در يك مثلى كه براى حق و باطل زده بيان كرده ، و فرموده : «'''انزل من السماء ماء، فسالت اوديه بقدرها، فاحتمل السيل زبدا رابيا، و مما يوقدون عليه فى النار، ابتغاء حليه ، او متاع زبد مثله ، كذلك يضرب اللّه الحق و الباطل ، فاما الزبد فيذهب جفاء، و اما ما ينفع الناس فيمكث فى الارض ، كذلك يضرب اللّه الامثال '''»، (خدا آبى از آسمان مى فرستد سيل گيرها هر يك بقدر ظرفيت خود جارى شدند، پس سيل كفى بلند با خود آورد از آنچه هم كه شما در آتش بر آن ميدميد تا زيورى يا اثاثى بسازيد نيز كفى مانند كف سيل هست خدا اينچنين حق و باطل را مثل مى زند كه كف بى فائده بعد از خشك شدن از بين مى رود و اما آنچه بحال مردم نافع است در زمين باقى ميماند خدا مثلها را اينچنين مى زند).
و خداى سبحان همين معنا يعنى اختلاف سبيل و راههائى را كه بسوى او منتهى ميشود و اينكه همه آن سبيل ها از صراط مستقيم و مصداق آنند، در يك مثلى كه براى حق و باطل زده بيان كرده ، و فرموده : «'''انزل من السماء ماء، فسالت اوديه بقدرها، فاحتمل السيل زبدا رابيا، و مما يوقدون عليه فى النار، ابتغاء حليه ، او متاع زبد مثله ، كذلك يضرب اللّه الحق و الباطل ، فاما الزبد فيذهب جفاء، و اما ما ينفع الناس فيمكث فى الارض ، كذلك يضرب اللّه الامثال '''»، (خدا آبى از آسمان مى فرستد سيل گيرها هر يك بقدر ظرفيت خود جارى شدند، پس سيل كفى بلند با خود آورد از آنچه هم كه شما در آتش بر آن ميدميد تا زيورى يا اثاثى بسازيد نيز كفى مانند كف سيل هست خدا اينچنين حق و باطل را مثل مى زند كه كف بى فائده بعد از خشك شدن از بين مى رود و اما آنچه بحال مردم نافع است در زمين باقى ميماند خدا مثلها را اينچنين مى زند).
۱۳٬۸۷۹

ویرایش