المزمل ١٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link62 | آيات ۱ - ۱۹، سوره مزمّل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link62 | آيات ۱ - ۱۹، سوره مزمّل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link63 | مفاد خطاب ((يا اءيّها المزّمّل ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۷#link63 | مفاد خطاب ((يا اءيّها المزّمّل ))]] | ||
خط ۴۷: | خط ۴۸: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link76 | مراد از تبتّل به سوى خدا(و تبتّل اليه تبتيلا)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۹#link76 | مراد از تبتّل به سوى خدا(و تبتّل اليه تبتيلا)]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۹#link86 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۹#link86 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14» | |||
و بر آنچه مىگويند صبر كن و به گونهاى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده. | |||
همانا نزد ما است غلها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند. | |||
===نکته ها=== | |||
«هجر» و «هجران» به معناى جدا شدن از ديگرى و آن كنارهگيرى است. خواه جدا شدن با بدن باشد يا با قلب. | |||
«نعمت» با كسر نون، به معناى چيزى است كه خداوند به انسان داده و «نعمت» با فتح نون، به معناى كاميابى و عيش و عشرت است. | |||
«انكال» جمع «نكل» به معناى ناتوانى است و نكول كردن يعنى عاجز شدن از پرداخت دين و انجام كار. به غُل و زنجيرى كه انسان را از حركت عاجز مىكند، انكال گفته مىشود. | |||
در روايات آمده است كه درد دندان، حضرت على عليه السلام را بى طاقت كرد، حضرت فرمود: | |||
جلد 10 - صفحه 270 | |||
خدايا اين همه درد براى يك قطعه استخوان است پس عذاب آخرت چه خواهد بود؟ سپس اين آيات را تلاوت فرمود: «1» «إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً» | |||
«كثيب» به معناى تل شن و «مهيل» به معناى شن روان است. | |||
اعراض و كنارهگيرى از مخالفان، به معناى متاركه دائمى و دست برداشتن از هدف نيست، بلكه نوعى تاكتيك موقت در مراحل تبليغ است. چنانكه در سوره نساء مىخوانيم: | |||
«فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2» | |||
تهديد در اين آيه، ممكن است ناظر به شكست مشركان در نبرد با مؤمنان باشد و يا عذاب الهى در آخرت. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- ياد خدا، بريدن از ديگران و توكّل بر خدا، زمينه صبر در برابر ناملايمات است. وَ اذْكُرِ ... وَ تَبَتَّلْ ... فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا وَ اصْبِرْ | |||
2- صبر و سعه صدر، از شرائط مهم رهبرى است. «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ» | |||
3- رهبر بايد انتظار هر نوع زخم زبان و اتهامات ناروا را داشته باشد. «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ» | |||
4- گاهى لازم است كه رهبر جامعه اسلامى افراد يا گروههايى را بايكوت كند و از آنها كناره بگيرد. وَ اهْجُرْهُمْ ... | |||
5- ابتدا بايد صبر كرد و سپس كنارهگيرى نمود. صبر، مقدم بر هجر است. وَ اصْبِرْ ... و اهجر | |||
6- كسى كه خداوند را به عنوان وكيل خود برگزيد، به راحتى مىتواند از ديگران كنارهگيرى كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ ... | |||
7- كنار زدن مخالفان، بايد به شكلى زيبا و در شأن رهبر جامعه اسلامى باشد. | |||
«هَجْراً جَمِيلًا» | |||
---- | |||
«1». تفسير كنزالدقائق. | |||
«2». نساء، 63. | |||
جلد 10 - صفحه 271 | |||
8- كسى كه خدا را وكيل گرفت، هرزه گويان را به خدا واگذار مىكند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ | |||
9- خداوند، پيامبرش را در برابر ياوهگويىهاى دشمن دلدارى مىدهد. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ» | |||
10- آنچه انسان را به صبر وامىدارد و او را دلگرم مىكند، حمايت بى دريغ الهى است. وَ اصْبِرْ ... ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ | |||
11- معمولًا تكذيب كنندگان، از طبقه مرفّه و خوشگذران بودهاند. «وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ» | |||
12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد، نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ» | |||
13- مهلت دادن به مخالفان، سنّت الهى است. «مَهِّلْهُمْ» | |||
14- دوره تكذيب حق و خوشگذرانى، مدّت زيادى طول نمىكشد و فرصت آنان در دنيا اندك است. «مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا» | |||
15- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مىدهد، نشانه رضايت او نيست بلكه مهلتى است تا قيامت فرا رسد. مَهِّلْهُمْ ... إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً | |||
16- كافران به كاميابىهاى زودگذر مغرور نشوند زيرا كه غل و زنجير و آتش برافروخته و غذايى گلوگير در پى دارد. أُولِي النَّعْمَةِ ... أَنْكالًا وَ جَحِيماً ... ذا غُصَّةٍ | |||
17- تبديل رفاه دنيا به عذابى دردناك، براى قدرتى كه كوه را به شن تبديل مىكند، كارى آسان است. أُولِي النَّعْمَةِ ... طَعاماً ذا غُصَّةٍ ... كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا | |||
18- تبديل كوهها به شنهاى روان، بيانگر عظمت لرزش زمين و زلزله قيامت است. «تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 272 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14» | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، جلد 10، صفحه 50. | |||
«2» مدرك ياد شده. | |||
جلد 13 - صفحه 364 | |||
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ: معذب سازيم در روزى كه به لرزه درآيد زمين، وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا: و متزلزل شود كوههاى با عظمت در آن روز تلهاى ريگ پراكنده از هيبت آن روز، يعنى كوههاى سخت از امكنه خود زايل گردد مانند ريگ روان. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً «15» | |||
فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً «19» | |||
ترجمه | |||
و واگذار مرا با تكذيب كنندگان كه صاحبان نعمتند و مهلت ده آنها را اندكى | |||
همانا نزد ما است غلهاى گران و آتش سوزان | |||
و خوراك گلوگير و عذابى دردناك | |||
روزى كه بلرزه در آيد زمين و كوهها و بگردد كوهها تلهاى ريگ پراكنده | |||
همانا ما فرستاديم بسوى شما پيغمبرى را گواه بر شما همچنان كه فرستاديم بسوى فرعون پيغمبرى | |||
پس نافرمانى كرد فرعون آن پيغمبر را پس گرفتيم او را گرفتنى سخت | |||
پس چگونه پرهيز ميكنيد اگر كافر باشيد در روز كه ميگرداند كودكانر پيران | |||
آسمان شكافته شود در آن ميباشد وعده او انجام شده | |||
همانا اين پندى است پس هر كه بخواهد ميگيرد بسوى پروردگارش راهى. | |||
تفسير | |||
در آيه سابقه خداوند دستور فرمود به پيغمبر خود كه از كفّار | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 295 | |||
دورى كند بخوبى و در اين آيات ميفرمايد آنها را كه تكذيب نمودند تو را و وصيّت را با آنكه صاحب مال و نعمت دنيوى هستند بمن واگذار نما تا بمجازات اعمالشان برسانم و چند روزى بآنها مهلت ده تا موعد جزاى آنها بفتوحات اسلامى در دنيا برسد و در آخرت براى آنها نزد ما غلهاى گران و امواج آتش سوزان جهنّم و خوراك گلو گير آن مانند زقّوم و ضريع كه در نهايت تلخى و عفونت و خشونت است و عذاب دردناك آن آماده و مهيّا است در روز كه زمين بلرزه در آيد يا خسف شود چنانچه قمّى ره فرموده و كوهها نيز متزلزل و از جا كنده و نرم و مبدّل شود بشن و ريگ فراوانى كه بريزش پائين از بالا سرازير گردد اكنون ما نزد شما پيغمبرى فرستاديم كه گواه بر اعمال شما باشد نزد خدا روز قيامت چنانچه فرستاديم نزد فرعون پادشاه مصر پيغمبرى را كه همه ميدانيد و ميشناسيد او را كه موسى بن عمران بوده و محتاج بذكر نيست پس فرعون اطاعت او امر او را ننمود و ما گرفتيم او را بگناهش گرفتن سخت ناگوارى كه در تواريخ ذكر شده و در قرآن مكرّر گوشزد گرديده است كه با عساكرش بنحو عجيبى غرق شدند و شما بايد از آن عبرت گيريد و بترسيد از آنكه خداوند شما را هم در دنيا مانند آنها بگناهتان بگيرد و مجازات فرمايد و اگر مؤاخذه دنيوى ما از اين قبيل باشد پس چگونه خود را حفظ ميكنيد و ميپرهيزيد شما در صورت بقاء بر كفر از عذاب و هول روز كه كودكان را پير ميكند وقتى كه ميشنوند صيحه آسمانيرا و در آنروز آسمان شكافته و منشق ميگردد و وعده خدا بانجاز ميرسد آنچه ذكر شد موعظه و نصيحت و موجب تذكّر بود براى شما فعلا اجبارى نيست هر كس خواسته باشد از اين عذابها مأمون باشد براى خودش راهى بسوى پروردگارش باز كند و هيچ راهى بهتر از راه قبول اسلام و ولايت مولاى متّقيان نيست بايد آنرا اخذ نمود و در دنيا و آخرت مأمون بود و ضمير بارز در منفطر به راجع است ظاهرا بيوم و باء بمعناى في يا براى سببيّت است و اخبار از سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 296 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يَومَ تَرجُفُ الأَرضُ وَ الجِبالُ وَ كانَتِ الجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14» | |||
روزي که زمين و كوهها بلرزه ميآيد و كوهها از هم پاشيده ميشود مثل ريگهاي پراكنده که يكي از اشراط و علامات قيامت است که زمين از حركت باز ميماند و تكان | |||
جلد 17 - صفحه 254 | |||
ميخورد و بخود ميلرزد و كليه عمارات و اشجار از هم پاشيده ميشود که ميفرمايد: | |||
فَيَذَرُها قاعاً صَفصَفاً لا تَري فِيها عِوَجاً وَ لا أَمتاً طه آيه 106. | |||
يَومَ تَرجُفُ الأَرضُ وَ الجِبالُ متعلق است بجمله مَهِّلهُم قَلِيلًا که يوم القيامة باشد و اينکه رجفه موجب هلاكت تمام نفوس ميشود که نفخه اولي باشد يا موجب خروج نفوس از احداث و قبور که نفخه ثانيه باشد که مفاد: وَ إِذَا الأَرضُ مُدَّت وَ أَلقَت ما فِيها وَ تَخَلَّت انشقاق آيه 3 و 4 است. | |||
وَ كانَتِ الجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا که كوهها از جا كنده ميشود و پراكنده اطراف زمين مثل اينكه ريز ريز ميشود و بتوسط بادها در بيابانها ريخته ميشود که هيچ اثري از آنها باقي نميماند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 14)- در این آیه به شرح روزی میپردازد که این عذابها در آن ظاهر میشوند، میفرماید: «در آن روز که زمین و کوهها سخت به لرزه در میآید و کوهها (چنان در هم کوبیده میشود که) به شکل تودههائی از شن نرم در میآید» (یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۱۴
ترجمه
المزمل ١٣ | آیه ١٤ | المزمل ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَرْجُفُ»: میلرزد و میجنبد (نگا: اعراف / و و عنکبوت / ). «کَثِیباً»: توده شن. تپه ریگ. «مَهِیلاً»: پراکنده. روان. اسم مفعول از ماده (هیل).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۹، سوره مزمّل
- مفاد خطاب ((يا اءيّها المزّمّل ))
- چند وحه در معناى آيه : ((قم اللّيل الّا قليلا...))
- بيان جهات مختلف سنگين بودن قرآن (انّا سنلقى عليك قولا ثقيلا) و چند وجه در اين باره
- اقوال ديگر مفسرين در بيان سنگينى قرآن
- چند قول در معناى دو آيه : ((ان ناشئة الليل اشد وطاء واقوم قيلا ان لك فى النهارسبحا طويلا
- مقصود از ((ذكر)) در خطاب : ((و اذكر اسم ربك ))
- معناى اينكه فرمود: خدا را وكيل بگير
- تهديد تكذيب كنندگان صاحب نعمت
- هشدار به كفّار بااشاره به هلاكت فرعون بر اثر نافرمانى از فرستاده خدا
- اشاره هايى به شدت عذاب روز قيامت
- رواياتى درباره نزول آيات : ((يا ايّها المزّمّل قماللّيل الّا قليلا...))
- چند روايت درباره مراد از ترتيل قرآن و آداب تلاوت قرآن
- رواياتى راجع به كيفيّت نزول وحى بر رسول اللّه (صلى الله عليه و آله )
- مراد از تبتّل به سوى خدا(و تبتّل اليه تبتيلا)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14»
و بر آنچه مىگويند صبر كن و به گونهاى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده.
همانا نزد ما است غلها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند.
نکته ها
«هجر» و «هجران» به معناى جدا شدن از ديگرى و آن كنارهگيرى است. خواه جدا شدن با بدن باشد يا با قلب.
«نعمت» با كسر نون، به معناى چيزى است كه خداوند به انسان داده و «نعمت» با فتح نون، به معناى كاميابى و عيش و عشرت است.
«انكال» جمع «نكل» به معناى ناتوانى است و نكول كردن يعنى عاجز شدن از پرداخت دين و انجام كار. به غُل و زنجيرى كه انسان را از حركت عاجز مىكند، انكال گفته مىشود.
در روايات آمده است كه درد دندان، حضرت على عليه السلام را بى طاقت كرد، حضرت فرمود:
جلد 10 - صفحه 270
خدايا اين همه درد براى يك قطعه استخوان است پس عذاب آخرت چه خواهد بود؟ سپس اين آيات را تلاوت فرمود: «1» «إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً»
«كثيب» به معناى تل شن و «مهيل» به معناى شن روان است.
اعراض و كنارهگيرى از مخالفان، به معناى متاركه دائمى و دست برداشتن از هدف نيست، بلكه نوعى تاكتيك موقت در مراحل تبليغ است. چنانكه در سوره نساء مىخوانيم:
«فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ» «2»
تهديد در اين آيه، ممكن است ناظر به شكست مشركان در نبرد با مؤمنان باشد و يا عذاب الهى در آخرت. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»
پیام ها
1- ياد خدا، بريدن از ديگران و توكّل بر خدا، زمينه صبر در برابر ناملايمات است. وَ اذْكُرِ ... وَ تَبَتَّلْ ... فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا وَ اصْبِرْ
2- صبر و سعه صدر، از شرائط مهم رهبرى است. «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ»
3- رهبر بايد انتظار هر نوع زخم زبان و اتهامات ناروا را داشته باشد. «وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ»
4- گاهى لازم است كه رهبر جامعه اسلامى افراد يا گروههايى را بايكوت كند و از آنها كناره بگيرد. وَ اهْجُرْهُمْ ...
5- ابتدا بايد صبر كرد و سپس كنارهگيرى نمود. صبر، مقدم بر هجر است. وَ اصْبِرْ ... و اهجر
6- كسى كه خداوند را به عنوان وكيل خود برگزيد، به راحتى مىتواند از ديگران كنارهگيرى كند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ ...
7- كنار زدن مخالفان، بايد به شكلى زيبا و در شأن رهبر جامعه اسلامى باشد.
«هَجْراً جَمِيلًا»
«1». تفسير كنزالدقائق.
«2». نساء، 63.
جلد 10 - صفحه 271
8- كسى كه خدا را وكيل گرفت، هرزه گويان را به خدا واگذار مىكند. فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ
9- خداوند، پيامبرش را در برابر ياوهگويىهاى دشمن دلدارى مىدهد. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ»
10- آنچه انسان را به صبر وامىدارد و او را دلگرم مىكند، حمايت بى دريغ الهى است. وَ اصْبِرْ ... ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ
11- معمولًا تكذيب كنندگان، از طبقه مرفّه و خوشگذران بودهاند. «وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»
12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد، نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ»
13- مهلت دادن به مخالفان، سنّت الهى است. «مَهِّلْهُمْ»
14- دوره تكذيب حق و خوشگذرانى، مدّت زيادى طول نمىكشد و فرصت آنان در دنيا اندك است. «مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»
15- اگر خداوند به كافران خوشگذران مهلت مىدهد، نشانه رضايت او نيست بلكه مهلتى است تا قيامت فرا رسد. مَهِّلْهُمْ ... إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً
16- كافران به كاميابىهاى زودگذر مغرور نشوند زيرا كه غل و زنجير و آتش برافروخته و غذايى گلوگير در پى دارد. أُولِي النَّعْمَةِ ... أَنْكالًا وَ جَحِيماً ... ذا غُصَّةٍ
17- تبديل رفاه دنيا به عذابى دردناك، براى قدرتى كه كوه را به شن تبديل مىكند، كارى آسان است. أُولِي النَّعْمَةِ ... طَعاماً ذا غُصَّةٍ ... كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا
18- تبديل كوهها به شنهاى روان، بيانگر عظمت لرزش زمين و زلزله قيامت است. «تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا»
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 272
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14»
«1» منهج الصادقين، جلد 10، صفحه 50.
«2» مدرك ياد شده.
جلد 13 - صفحه 364
يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ: معذب سازيم در روزى كه به لرزه درآيد زمين، وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا: و متزلزل شود كوههاى با عظمت در آن روز تلهاى ريگ پراكنده از هيبت آن روز، يعنى كوههاى سخت از امكنه خود زايل گردد مانند ريگ روان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً «15»
فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولاً «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلاً «19»
ترجمه
و واگذار مرا با تكذيب كنندگان كه صاحبان نعمتند و مهلت ده آنها را اندكى
همانا نزد ما است غلهاى گران و آتش سوزان
و خوراك گلوگير و عذابى دردناك
روزى كه بلرزه در آيد زمين و كوهها و بگردد كوهها تلهاى ريگ پراكنده
همانا ما فرستاديم بسوى شما پيغمبرى را گواه بر شما همچنان كه فرستاديم بسوى فرعون پيغمبرى
پس نافرمانى كرد فرعون آن پيغمبر را پس گرفتيم او را گرفتنى سخت
پس چگونه پرهيز ميكنيد اگر كافر باشيد در روز كه ميگرداند كودكانر پيران
آسمان شكافته شود در آن ميباشد وعده او انجام شده
همانا اين پندى است پس هر كه بخواهد ميگيرد بسوى پروردگارش راهى.
تفسير
در آيه سابقه خداوند دستور فرمود به پيغمبر خود كه از كفّار
جلد 5 صفحه 295
دورى كند بخوبى و در اين آيات ميفرمايد آنها را كه تكذيب نمودند تو را و وصيّت را با آنكه صاحب مال و نعمت دنيوى هستند بمن واگذار نما تا بمجازات اعمالشان برسانم و چند روزى بآنها مهلت ده تا موعد جزاى آنها بفتوحات اسلامى در دنيا برسد و در آخرت براى آنها نزد ما غلهاى گران و امواج آتش سوزان جهنّم و خوراك گلو گير آن مانند زقّوم و ضريع كه در نهايت تلخى و عفونت و خشونت است و عذاب دردناك آن آماده و مهيّا است در روز كه زمين بلرزه در آيد يا خسف شود چنانچه قمّى ره فرموده و كوهها نيز متزلزل و از جا كنده و نرم و مبدّل شود بشن و ريگ فراوانى كه بريزش پائين از بالا سرازير گردد اكنون ما نزد شما پيغمبرى فرستاديم كه گواه بر اعمال شما باشد نزد خدا روز قيامت چنانچه فرستاديم نزد فرعون پادشاه مصر پيغمبرى را كه همه ميدانيد و ميشناسيد او را كه موسى بن عمران بوده و محتاج بذكر نيست پس فرعون اطاعت او امر او را ننمود و ما گرفتيم او را بگناهش گرفتن سخت ناگوارى كه در تواريخ ذكر شده و در قرآن مكرّر گوشزد گرديده است كه با عساكرش بنحو عجيبى غرق شدند و شما بايد از آن عبرت گيريد و بترسيد از آنكه خداوند شما را هم در دنيا مانند آنها بگناهتان بگيرد و مجازات فرمايد و اگر مؤاخذه دنيوى ما از اين قبيل باشد پس چگونه خود را حفظ ميكنيد و ميپرهيزيد شما در صورت بقاء بر كفر از عذاب و هول روز كه كودكان را پير ميكند وقتى كه ميشنوند صيحه آسمانيرا و در آنروز آسمان شكافته و منشق ميگردد و وعده خدا بانجاز ميرسد آنچه ذكر شد موعظه و نصيحت و موجب تذكّر بود براى شما فعلا اجبارى نيست هر كس خواسته باشد از اين عذابها مأمون باشد براى خودش راهى بسوى پروردگارش باز كند و هيچ راهى بهتر از راه قبول اسلام و ولايت مولاى متّقيان نيست بايد آنرا اخذ نمود و در دنيا و آخرت مأمون بود و ضمير بارز در منفطر به راجع است ظاهرا بيوم و باء بمعناى في يا براى سببيّت است و اخبار از سماء بمنفطر باعتبار جواز تذكير و تأنيث است در آن و ولدان جمع وليد بمعناى كودك و شيب بكسر شين ظاهرا جمع اشيب بمعنى سپيد مو و پير است.
جلد 5 صفحه 296
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ تَرجُفُ الأَرضُ وَ الجِبالُ وَ كانَتِ الجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً «14»
روزي که زمين و كوهها بلرزه ميآيد و كوهها از هم پاشيده ميشود مثل ريگهاي پراكنده که يكي از اشراط و علامات قيامت است که زمين از حركت باز ميماند و تكان
جلد 17 - صفحه 254
ميخورد و بخود ميلرزد و كليه عمارات و اشجار از هم پاشيده ميشود که ميفرمايد:
فَيَذَرُها قاعاً صَفصَفاً لا تَري فِيها عِوَجاً وَ لا أَمتاً طه آيه 106.
يَومَ تَرجُفُ الأَرضُ وَ الجِبالُ متعلق است بجمله مَهِّلهُم قَلِيلًا که يوم القيامة باشد و اينکه رجفه موجب هلاكت تمام نفوس ميشود که نفخه اولي باشد يا موجب خروج نفوس از احداث و قبور که نفخه ثانيه باشد که مفاد: وَ إِذَا الأَرضُ مُدَّت وَ أَلقَت ما فِيها وَ تَخَلَّت انشقاق آيه 3 و 4 است.
وَ كانَتِ الجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا که كوهها از جا كنده ميشود و پراكنده اطراف زمين مثل اينكه ريز ريز ميشود و بتوسط بادها در بيابانها ريخته ميشود که هيچ اثري از آنها باقي نميماند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 14)- در این آیه به شرح روزی میپردازد که این عذابها در آن ظاهر میشوند، میفرماید: «در آن روز که زمین و کوهها سخت به لرزه در میآید و کوهها (چنان در هم کوبیده میشود که) به شکل تودههائی از شن نرم در میآید» (یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا).
نکات آیه
۱ - به لرزه درآمدن زمین و کوه ها، در آستانه برپایى قیامت (یوم ترجف الأرض و الجبال)
۲ - کوه ها، در آستانه برپایى قیامت به صورت انبوهى از ریگ هاى روان درخواهد آمد. (و کانت الجبال کثیبًا مهیلاً) «کثیب» به معناى ریگ انباشته شده و «مهیل» (اسم مفعول از ماده «هیل») به معناى شىء روان است (صحاح اللغة).
۳ - لرزش زمین و کوه ها در آستانه برپایى قیامت، بسیار شدید و کوبنده است. (و کانت الجبال کثیبًا مهیلاً) تبدیل شدن کوه هاى استوار به انبوهى از ریگ هاى روان، شدت و گوبندگى زمین لرزه را، در آستانه برپایى قیامت مى رساند.
۴ - دگرگونى نظم کنونى طبیعت، در آستانه برپایى قیامت (یوم ترجف الأرض و الجبال و کانت الجبال کثیبًا مهیلاً)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: اختلال در نظم آفرینش ۴
- قیامت: انهدام کوهها در قیامت ۲; زلزله قیامت ۱; سرزنش کوهها در قیامت ۱; شدت زلزله قیامت ۳; لرزش کوهها در قیامت ۳; نشانه هاى قیامت ۱، ۴
- کوهها: تبدیل کوهها به ریگ ۲