المائدة ٢٥: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۲۱#link1 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۲۱#link1 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۶#link267 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۶#link267 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ «25» | |||
(موسى) گفت: پروردگارا! همانا من جز خود و برادرم، اختيار كسى را ندارم، پس ميان ما و قوم فاسق و تبهكار فاصله بينداز. | |||
===نکته ها=== | |||
حضرت موسى عليه السلام، پس از يأس از حركت بنىاسرائيل، به درگاه خداوند شكايت كرد. | |||
درخواست فاصله افتادن، براى آن بود كه آتش قهر الهى ياران موسى را نيز فرا نگيرد و تنها دشمنان به كيفر برسند، يا اينكه درخواست مىكرد با مرگ كفّار، ميان آنان و دشمنان فاصله افتد. | |||
در اينكه چرا حضرت موسى فقط از خود و برادرش ياد مىكند و از آن دو نفر پرهيزكار كه با موسى همصدا شدند و مردم را براى ورود به شهر دعوت كردند يادى نمىكند، مفسّران سخنانى دارند، از جمله: | |||
* موسى به ثبات قدم آن دو نفر هم اطمينان نداشت. «1» | |||
* چون آن دو نفر از سوى مردم به سنگسار تهديد شده بودند، لذا موسى گفت: خدايا! من هيچ قدرتى ندارم، حتّى آن دو نفر در معرض خطرند. «2» | |||
===پیام ها=== | |||
1- غالب دعاهاى قرآنى با استمداد از اسم ربّ است. قالَ رَبِ ... | |||
2- در حالى كه همهى مردم از ما بريدهاند، به نجات دهندهى اصلى متوسّل شويم. فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ ... قالَ رَبِ ... | |||
3- شكايت پيامبران به خداوند و نفرين، وقتى است كه از ايمان واطاعت مردم مأيوس شوند. رَبِّ إِنِّي ... | |||
---- | |||
«1». تفسير مراغى. | |||
«2». تفسير اطيبالبيان. | |||
جلد 2 - صفحه 273 | |||
4- سرپيچى از جهاد، فسق است. «فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ» | |||
5- يكى از بلاهاى اجتماعى دور شدن مردم از اولياى خدا ومحروم شدن از فيض وجودشان است. «فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ» | |||
6- يكى از بلاها و سختىهاى مؤمنان، زندگى با فاسقان و در ميان آنان بودن است. «فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ «25» | |||
چون حضرت موسى عليه السّلام تشتّت و تفرق قول ايشان مشاهده فرمود و از اعانت ايشان مأيوس شد، دست به دعا برداشته شكايت قوم را به حضرت عزت معروض داشت: | |||
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَ أَخِي: گفت اى پروردگار من، بدرستى كه من مالك نيستم مگر نفس خود و برادرم را، يا حضرت موسى به جهت فرط ضجرت از قول بنى اسرائيل اكتفا به ذكر هارون كرده باشد و مذكر | |||
---- | |||
«1» بحار الانوار | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 59 | |||
كسانى نشده كه با او موافق بودهاند، يا اشاره باشد به قلّت موافق كه مستلزم انقطاع است به حق تعالى؛ يعنى خدايا اهل اتفاق در نهايت كمى، و اهل نفاق متجاوز از حد غايت. فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ: پس جدائى افكن ميان ما و ميان اين گروه بيرون رفتگان از دائره حكم و فرمان، يعنى حكم فرما بر ما به آنچه مستحق آنيم و بر ايشان آنچه سزاوارند. يا تبعيد نما بين ما و ايشان و خلاص كن ما را از صحبت ايشان. | |||
ايضاح- «فستق» پسته را گويند، نظر به آنكه خارج مىشود دانه آن از پوست و ظاهر شود. فاسق را بهمين اعتبار نام نموده كه يا خروج از ايمان به كفر است و يا خروج از طاعت به معصيت و هر دو مذموم و معاشرت با ايشان ممنوع مىباشد، لذا حضرت موسى درخواست تفريق را نمود. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به فرزند ارجمندش فرمايد: و ايّاك و مصادقة الفاجر فانّه يبيعك با التّافه. «1» يعنى: بر تو باد به پرهيز نمودن از دوستى با بدكار تبه روزگار، پس بدرستى كه بفروشد مرتبه ترا به چيزى اندك و بىبضاعت، بواسطه بد نامى و نافرمانى. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَمْلِكُ إِلاَّ نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ «25» | |||
ترجمه | |||
گفت اى پروردگار من همانا من مالك نيستم جز خودم و برادرم را پس جدائى انداز ميان ما و ميان گروه متمردان. | |||
تفسير | |||
حضرت موسى پس از يأس از اطاعت قوم يكباره از خلق منقطع شد و بخالق پيوست بطوريكه از آندو نفر مرد متقى هم صرف نظر فرمود و بموافقت آن دو هم بعد از مخالفت قوم اعتماد ننمود فقط نفس خود و برادرش را كه مستظهر بعاصمه نبوت بودند در معرض امتثال قرار داده از خداوند استدعا نمود كه مسئوليت اعمال آنها از عهده او و هرون برداشته شود و روابط آنها با قوم مقطوع گردد و امر آنها بحكم الهى فصل و ختم شود و هر يك از دو فرقه مطيع و عاصى بجزاى اعمال خودشان برسند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَملِكُ إِلاّ نَفسِي وَ أَخِي فَافرُق بَينَنا وَ بَينَ القَومِ الفاسِقِينَ «25» | |||
عرض كرد موسي پروردگار من محققا من اختيار و سلطنت ندارم مگر بر نفس خود و برادر خود پس جدايي بينداز بين ما و بين جماعتي که فاسق و سركش هستند و اطاعت نميكنند. | |||
(اشكال) | |||
مسلّما يوشع إبن نون و كالب بن يوفنا در تحت اطاعة حضرت موسي بودند و داراي مقام نبوت و عصمت بودند پس وجه انحصار حضرت موسي بخود و برادرش هارون چيست که قالَ رَبِّ إِنِّي لا أَملِكُ إِلّا نَفسِي وَ أَخِي. | |||
(جواب) | |||
اينکه دو نفر از جمله آن دوازده نقيب بودند و هر كدام را قوم خود آنها را جدا ممانعت كردند حتي خواستند آنها را سنگسار نمايند فقط كسي را که قدرت بر ممانعت نداشتند موسي و هارون بودند و مراد از لا املك عدم سلطنت است و عدم اختيار و باندازهاي كار بر موسي عليه السّلام سخت شد که از خدا درخواست اجازه كرد که بني اسرائيل را رها كند و از آنها جدا شود که گفت فَافرُق بَينَنا بين موسي و هارون وَ بَينَ القَومِ الفاسِقِينَ ساير بني اسرائيل و فسق بمعني خروج از طاعت است | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||