ریشه فقه: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(به كسر اول) فهميدن. در مصباح گفته: «اَلْفِقْهُ:فَهْمُ الشَّىْ‏ء». [هود:91]. گفتند اى شعيب ما بسيارى از آنچه را كه مى‏گويى نمى‏فهميم. [اعراف:179]. قلوبى دارند كه با آنها نمى‏فهمند. [توبه:122]. سياق آيات ماقبل و مابعد كه در باره جهاد است نشان مى‏دهد كه مراد از «لِيَنْفِرُوا» رفتن به جهاد و مراد از «فَلَوْلانَفَرَ» رفتن به محضر رسول خدا«صلى اللَّه عليه و آله» براى طلب علم و تفّقه در دين است. يعنى نمى‏شود همه مومنان براى جهاد بكوچند، چرا از هر قوم گروهى به مدينه كوچ نمى‏كنند كه در دين فقيه و دانا شوند و وقت برگشتن قوم خويش را انداز كنند، كه شايد اندازشدگان طريق احتياط از عذاب درپيش گيرند. بنابر اين حكم فوق به هنگام نزول آيه شامل اهل مدينه نبوده كه درباره آنها در آيه قبلى آمده كه نبايد از رسول خداتخلف كنند«ما كانَ لِاهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْاَعْرابِ اَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسوُل ِ اللَّهِ...» به عبارت ديگر: اهل مدينه براى تفقه احتياج به كوچ نداشتند زيرا تفقه در مدينه برايشان ميسر بود، ولى اگر از بلاد ديگر همه به جهاد مى‏رفتند مجالى براى تفقه نمى‏ماند، در تفسير عياشى و صافى رواياتى هست كه مضمون فوق را در خصوص كوچ براى تفقه و استفسار از حال امام «عليه السلام» بعد از فوت امام قبلى، تأييد مى‏كند. در تفسير المنار و جلالين هردو فعل را راجع به جهاد گرفته يعنى: نمى‏شود همه مومنان به جهاد بروند چرا از هر قوم گروهى به جهاد نمى‏روند كه گروهى نيز بمانند و تفقه كنند و جنگجويان را آنگاه كه از جهاد بازگشتند انذار كنند. ولى: اين احتياج به تقدير دارد و بر خلاف ظهور آيه است. در كشاف و جوامع الجامع مراد از هر دو فعل كوچيدن براى تفقه است يعنى: كوچ همه درست و عملى نيست بلكه بايد عده‏اى بكوچند... اين معنى بسيار مناسب است ولى سياق آيات قبلى و بعدى كه در باره جهاد است آن را تأييد نمى‏كند. به هرحال: آيه اهمّيت و لزوم كوچ براى فراگرفتن علم از حوزه‏هاى علميّه را روشن مى‏كند و در آخر قيد مى‏كند كه اين تفقّه و فراگرفتن علم براى آن است كه پس از برگشتن مردم را انذار كنند و از مخالفت امر خدا بر حذر دارند.
(به كسر اول) فهميدن. در مصباح گفته: «اَلْفِقْهُ:فَهْمُ الشَّىْ‏ء». [هود:91]. گفتند اى شعيب ما بسيارى از آنچه را كه مى‏گويى نمى‏فهميم. [اعراف:179]. قلوبى دارند كه با آنها نمى‏فهمند. [توبه:122]. سياق آيات ماقبل و مابعد كه در باره جهاد است نشان مى‏دهد كه مراد از «لِيَنْفِرُوا» رفتن به جهاد و مراد از «فَلَوْلانَفَرَ» رفتن به محضر رسول خدا«صلى اللَّه عليه و آله» براى طلب علم و تفّقه در دين است. يعنى نمى‏شود همه مومنان براى جهاد بكوچند، چرا از هر قوم گروهى به مدينه كوچ نمى‏كنند كه در دين فقيه و دانا شوند و وقت برگشتن قوم خويش را انداز كنند، كه شايد اندازشدگان طريق احتياط از عذاب درپيش گيرند. بنابر اين حكم فوق به هنگام نزول آيه شامل اهل مدينه نبوده كه درباره آنها در آيه قبلى آمده كه نبايد از رسول خداتخلف كنند«ما كانَ لِاهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْاَعْرابِ اَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسوُل ِ اللَّهِ...» به عبارت ديگر: اهل مدينه براى تفقه احتياج به كوچ نداشتند زيرا تفقه در مدينه برايشان ميسر بود، ولى اگر از بلاد ديگر همه به جهاد مى‏رفتند مجالى براى تفقه نمى‏ماند، در تفسير عياشى و صافى رواياتى هست كه مضمون فوق را در خصوص كوچ براى تفقه و استفسار از حال امام «عليه السلام» بعد از فوت امام قبلى، تأييد مى‏كند. در تفسير المنار و جلالين هردو فعل را راجع به جهاد گرفته يعنى: نمى‏شود همه مومنان به جهاد بروند چرا از هر قوم گروهى به جهاد نمى‏روند كه گروهى نيز بمانند و تفقه كنند و جنگجويان را آنگاه كه از جهاد بازگشتند انذار كنند. ولى: اين احتياج به تقدير دارد و بر خلاف ظهور آيه است. در كشاف و جوامع الجامع مراد از هر دو فعل كوچيدن براى تفقه است يعنى: كوچ همه درست و عملى نيست بلكه بايد عده‏اى بكوچند... اين معنى بسيار مناسب است ولى سياق آيات قبلى و بعدى كه در باره جهاد است آن را تأييد نمى‏كند. به هرحال: آيه اهمّيت و لزوم كوچ براى فراگرفتن علم از حوزه‏هاى علميّه را روشن مى‏كند و در آخر قيد مى‏كند كه اين تفقّه و فراگرفتن علم براى آن است كه پس از برگشتن مردم را انذار كنند و از مخالفت امر خدا بر حذر دارند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, لا:79, ل:64, من:50, قول:49, قوم:45, ان:43, ه:42, ب:38, قلب:33, فى:33, ف:32, ى:30, ما:27, انن:26, لکن:25, ک:25, کنن:24, على:24, کون:23, کم:23, اذن:22, جعل:22, اذا:21, کود:20, الا:20, هو:19, قلل:19, رئى:19, وقر:19, رسل:19, کثر:19, ايى:18, ها:18, يا:18, نا:17, قد:17, سبح:17, وله:17, ائى:17, الذين:16, سمو:16, بل:16, اوى:16, کذب:16, اون:16, ضحک:16, اله:16, طوف:15, اين:15, قتل:15, لو:15, لسن:15, حدث:15, الذى:15, الى:15, حرر:15, خلف:15, جىء:14, الله:14, شعيب:14, رجع:14, نزل:14, لعل:14, نفق:14, خفف:14, صوب:14, امن:14, شعب:14, خرج:14, عجب:14, عقد:14, دين:14, کلل:14, ذا:14, جمع:14, مع:14, ارض:13, فرق:13, بکى:13, هؤلاء:13, دعو:13, هما:13, قرنين:13, شدد:13, حمد:13, حلل:13, مدن:12, حسد:12, دون:12, امر:12, وزر:12, جسم:12, ودد:12, جهنم:12, کفر:12, انس:12, موه:12, حسن:12, طبع:12, عين:12, نذر:12, فصل:12, حقق:12, رحم:12, ياجوج:12, عرب:12, قرى:12, مدينه:12, خزن:12, صرف:12, جهد:12, ذلک:12, جنن:12, ستر:12, حلم:12, عن:12, نور:12, کيف:11, اهل:11, وجد:11, ذکر:11, حجب:11, غفر:11, حصن:11, اولاء:11, ماجوج:11, نفس:11, بصر:11, جزى:11, نفر:11, نظر:11, شىء:11, ربب:11, ودع:11, سدد:11, الف:10, بين:10, قرر:10, سمع:10, س:10, يدى:10, بعض:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۸:۰۱

تکرار در قرآن: ۲۰(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(به كسر اول) فهميدن. در مصباح گفته: «اَلْفِقْهُ:فَهْمُ الشَّىْ‏ء». [هود:91]. گفتند اى شعيب ما بسيارى از آنچه را كه مى‏گويى نمى‏فهميم. [اعراف:179]. قلوبى دارند كه با آنها نمى‏فهمند. [توبه:122]. سياق آيات ماقبل و مابعد كه در باره جهاد است نشان مى‏دهد كه مراد از «لِيَنْفِرُوا» رفتن به جهاد و مراد از «فَلَوْلانَفَرَ» رفتن به محضر رسول خدا«صلى اللَّه عليه و آله» براى طلب علم و تفّقه در دين است. يعنى نمى‏شود همه مومنان براى جهاد بكوچند، چرا از هر قوم گروهى به مدينه كوچ نمى‏كنند كه در دين فقيه و دانا شوند و وقت برگشتن قوم خويش را انداز كنند، كه شايد اندازشدگان طريق احتياط از عذاب درپيش گيرند. بنابر اين حكم فوق به هنگام نزول آيه شامل اهل مدينه نبوده كه درباره آنها در آيه قبلى آمده كه نبايد از رسول خداتخلف كنند«ما كانَ لِاهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْاَعْرابِ اَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسوُل ِ اللَّهِ...» به عبارت ديگر: اهل مدينه براى تفقه احتياج به كوچ نداشتند زيرا تفقه در مدينه برايشان ميسر بود، ولى اگر از بلاد ديگر همه به جهاد مى‏رفتند مجالى براى تفقه نمى‏ماند، در تفسير عياشى و صافى رواياتى هست كه مضمون فوق را در خصوص كوچ براى تفقه و استفسار از حال امام «عليه السلام» بعد از فوت امام قبلى، تأييد مى‏كند. در تفسير المنار و جلالين هردو فعل را راجع به جهاد گرفته يعنى: نمى‏شود همه مومنان به جهاد بروند چرا از هر قوم گروهى به جهاد نمى‏روند كه گروهى نيز بمانند و تفقه كنند و جنگجويان را آنگاه كه از جهاد بازگشتند انذار كنند. ولى: اين احتياج به تقدير دارد و بر خلاف ظهور آيه است. در كشاف و جوامع الجامع مراد از هر دو فعل كوچيدن براى تفقه است يعنى: كوچ همه درست و عملى نيست بلكه بايد عده‏اى بكوچند... اين معنى بسيار مناسب است ولى سياق آيات قبلى و بعدى كه در باره جهاد است آن را تأييد نمى‏كند. به هرحال: آيه اهمّيت و لزوم كوچ براى فراگرفتن علم از حوزه‏هاى علميّه را روشن مى‏كند و در آخر قيد مى‏كند كه اين تفقّه و فراگرفتن علم براى آن است كه پس از برگشتن مردم را انذار كنند و از مخالفت امر خدا بر حذر دارند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
يَفْقَهُونَ‌ ۱۳
يَفْقَهُوهُ‌ ۳
لِيَتَفَقَّهُوا ۱
نَفْقَهُ‌ ۱
تَفْقَهُونَ‌ ۱
يَفْقَهُوا ۱

ریشه‌های مرتبط