گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
<span id='link81'><span>
<span id='link81'><span>


==امر به مراعات عدالت و وفا در كيل و وزن و بيان «خير» و «احسن تأويلا» بودن آن==
==امر به رعایت وفا در كيل و وزن، و بيان «خير» بودن آن در زندگی اجتماعی ==
«'''وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِيمِ ذَلِك خَيرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً'''»:


«'''وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسطاسِ الْمُستَقِيمِ ذَلِك خَيرٌ وَ أَحْسنُ تَأْوِيلاً'''»:
كلمۀ «قِسطَاس» - به كسر قاف و هم به ضمّ آن - به معناى «ترازو» و «ميزان» است. بعضى گفته اند: كلمه اى است رومى كه داخل زبان عرب شده، و بعضى ديگر گفته اند كه: عربى است. و بعضى آن را مركب از «قِسط»، كه به معناى عدالت است، و «طاس»، كه به معناى كفه ترازو دانسته اند، و «قِسطَاس مُستَقيم»، به معناى ترازوى عدل است، كه هرگز در وزن خيانت نمى كند.


كلمه ((فسطاس (( (به كسر قاف وهم به ضم آن ) به معناى ((ترازوو ميزان (( است ، بعضى گفته اند كلمه اى است رومى كه داخل زبان عرب شده وبعضى ديگر گفته اند كه عربى است ، وبعضى آن را مركب از ((قسط(( كه به معناى عدالت است و((طاس (( كه به معناى كفه ترازودانسته اند و((قسطاس مستقيم (( به معناى ترازوى عدل است كه هرگز در وزن خيانت نمى كند.
كلمۀ «خَير»، به معناى آن چيزى است كه وقتى امر داير شد بين آن و يك چيز ديگر، آدمى بايد آن را اختيار كند. و كلمۀ «تأويل» هر چيز به معناى حقيقتى است كه امر آن چيز بدان منتهى گردد، و اين كه مى فرمايد: «ايفاء كيل و وزن و دادن آن به قسطاس مستقيم بهتر است»، براى اين است كه: اولاً كم فروشى، يك نوع دزدى ناجوانمردانه است، و ثانياً وثوق و اطمينان را بهتر جلب مى كند.


كلمه ((خير(( به معناى آن چيزى است كه وقتى امر داير شد بين آن و يك چيز ديگر آدمى بايد آن را اختيار كند، وكلمه ((تاءويل (( هر چيز به معناى حقيقت ى است كه امر آن چيز بدان منتهى گردد، واينكه مى فرمايد: ايفاء كيل ووزن ودادن آن به قسطاس مستقيم بهتر است ، براى اين است كه اولا كم فروشى يك نوع دزدى ناجوانمردانه است و ثانيا وثوق واطمينان را بهتر جلب مى كند.
و «أحسَنُ تَأوِيلاً» بودن اين دو عمل، از اين جهت است كه اگر مردم اين دو وظيفه را عمل كنند، كم نفروشند و زياد نخرند، رشد و استقامت در تقدير معيشت را رعايت كرده اند. چون قوام معيشت مردم در استفاده از اجناس مورد حاجت بر دو اصل اساسى است: يكى «به دست آوردن جنس مرغوب و سالم و به دردخور»، و ديگرى «مبادله مقدار زائد بر حاجت است با اجناس ديگرى كه مورد احتياج است».  


و((احسن تاويلا(( بودن اين دوعمل از اين جهت است كه اگر مردم اين دووظيفه را عمل كنند، كم نفروشند وزياد نخرند رشد واستقامت در تقدير معيشت را رعايت كرده اند، چون قوام معيشت مردم در استفاده از اجناس مورد حاجت بر دواصل اساسى است ، يكى ((به دست آوردن جنس مرغوب وسالم وبدردخور(( وديگرى ((مبادله مقدار زائد بر حاجت است با اجناس ديگرى كه مورد احتياج است (( آرى هر كسى در زندگى خود حساب واندازه گيرى دارد كه چه چيرهائى واز هر جنسى چه مقدار نياز دارد وچه چيرهائى بيش از نياز اواست ، چه مقدار از آن را بايد بفروشد وبا قيمت آن اجناس ديگر مورد حاجت خود را تحصيل كند واگر پاى كم فروشى به ميان آيد حساب زندگى بشر از هر دوطرف اختلاف پيدا كرده وامنيت عمومى از ميان مى رود.
آرى، هر كسى در زندگى خود حساب و اندازه گيرى دارد كه چه چيزهایى و از هر جنسى، چه مقدار نياز دارد و چه چيزهایى بيش از نياز اوست. چه مقدار از آن را بايد بفروشد و با قيمت آن، اجناس ديگر مورد حاجت خود را تحصيل كند. و اگر پاى كم فروشى به ميان آيد، حساب زندگى بشر از هر دو طرف اختلاف پيدا كرده و امنيت عمومى از ميان مى رود.


واما اگر كيل ووزن به طور عادلانه جريان يابد زندگى واقتصادشان رشد واستقامت يافته وهر كس هر چه را احتياج دارد، همان را به مقدار نيازش به دست مى آورد، وعلاوه بر آن ، نسبت به همه سوداگران وثوق پيدا كرده وامنيت عمومى برقرار مى شود.
و اما اگر كيل و وزن به طور عادلانه جريان يابد، زندگى و اقتصادشان رشد و استقامت يافته، و هر كس هر چه را احتياج دارد، همان را به مقدار نيازش به دست مى آورد. و علاوه بر آن، نسبت به همه سوداگران وثوق پيدا كرده و امنيت عمومى برقرار مى شود.


<span id='link82'><span>
<span id='link82'><span>
۱۴٬۲۲۰

ویرایش